خانه مسلمین 34بیت الله34دین الله 34کافران دین اسلام بدانند تا ایمان نیاورند اینجانب همچنان می نویسم
مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست کسی که چون محمد است جمال روی خاتم است جان نبی علی ولی قائم آل محمد است {عج} والله ندیدم حق را نپذیرند برادران اهل سنت شریف ترین مردم دنیا هستند و درجا کلام حق رامیپذیرند نام شیعه 12بار در قرآن آمده { وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ} به ابجد وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین وزیر پیامبر 476 - 231= 245علی 110 + 135 فاطمه 245وصی نبیا 169علی مهدی169به ابجدبرترین دین 926-541عمر ابوبکر=385 با آل قرآن 385 فلسفه دین الله 385با قانون الهی دین الله 385یا الله وصی بحق محمد 385با آل قرآن385 شیعه 385راز اهل عالم 385 شیعه 385بدین واقعی اسلام 385فلسفه دبن الله 385 به دین الهی الله محمد علی 385به اهله محمد فاطمه علی385 اسلام پیامبر 385 فقط دین اسلام 385 این عدد نورانی را جلوی آئینه بگیر ابجد 5 تن آل عباء میشود 583 = 385 شیعیان فرزندان اهل بیت میباشند وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ: نام شیعه چندین بار در قرآن آمده شیعه یعنی چه385به ابجد کبیر لا اله الا الله 166+محمد92+110علی +17 نماز = 385 شیعه یعنی اسلامه حق 245+140 با اسلامه= 385 شیعه نام شیعه 12 بار در قرآن آمده ولی نام فرقه های باطل یک بار هم در قرآن نیامده پس همه فرقه های باطل را محکم به دیوار بزنیم هر چیزی در قرآن بود قبول ولی اگر نبود محکم به دیوار توالت تاریخ بکوبید محکم وهابی اول دوم عمری خیلی ..... شیعه دوازده امامی385 ابجد385بدین واقعی اسلام385اسلام پیامبر385پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 بدین واقعی اسلام 385 اسلام پیامبر 385 فقط دین اسلام 385 فلسفه دین الله 385 به علم ابجد 385 بدین واقعی اسلام 385 شیعه385 یعنی حق اسلامه385 اسلام پیامبر 385فقط دین اسلام 385 بدین اسلام واقعی 385اسلام پیامبر385بدین واقعی اسلام 385اسلام واقعی الله 385 شیعه 385 دوازده بار در قرآن آمده ولی نام شما و فرقه هایتان یک بار هم نیامده استوَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ: به علم ابجد بهترین دین ها 737-541 عمر ابوبکر= دین اسلام 196 کلید اسلام 196 ضرب 14 معصوم شیعه میباشد 196 به ابجد دین اسلام 196 اصوله دین 196 دین اسلام 196 کلید اسلام 196 از پیامبر سئوال شد جانشینان شما چند نفرند فرمود 12 نفر پیامبران چند نفر بودند فرمود 124 هزار نفر و فرمود رسولان حق چند نفر بودند ایشان فرمود 313 نفر به ابجد رمز الله 313هر سال 313 روز با 52 جمعه 52+313= 365 روز سال رمز الله 313+72 یاران امام حسین72 +313 یاران امام زمان = 385 شیعه 385با آل قرآن385 شیعه 385 سلام به نام زیبایت یا قائم آل محمد من فقط دانم که مولایم توایی مولاء دیر نشده دیدار مجدد بنظر شما انگار یادت رفته ما را آقا ما شما را میخواهیم آقا هر وقت شما خواستی که نشد بگو ما بیائیم به دیدن شما وقتی روبروی شما قرار میگیرم تمام حاجاتم بر آورده میشود و دلم آرام میگیردشادی واقعی دیدار با شماست افتخار شیعه نام قائم است لطف مولایم بما هم دائم است مولاء منتظرم تا شکایت به مادرم زهرا نکرده ام بیا آقا جمالتو عشق است یا قائم آل محمدی مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست صد کتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست سرور کائنات محمد استو جمال قائم آل محمد علیست جانشینه حق مولایم علی خیبر کنی بت شکنی یا قائم آل محمدی تو آقایی تو مولایی جمال محمدی کمال علی جمال خدا با رسول توایی جانه شیعه و جانه رسول مگر نام محمد هم علی نیست جانشینه حق پیغمبر علیست همین بس که نام محمد علیست صد کتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست وصی خدا بت شکن به کعبه به دوش نبی ست جمالتو عشق است یاقائم آل محمدی تو چقدر خوبو زیبایی روح علی جانه محمدی جمال رسولو کمال علی مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست بوود نام تو چون مولاء الهی بوود نام مولاء الهی عزیزه بتولو جانه مصطفایی مرتضایی بحق هم که وصی مصطفایی مرتضایی فرق حیدر کعبه ومحراب چیست هر دو باشد یک نشان حق با علیست قسم به ذات کبریاء که جانشینه مصطفی بوود علی مرتضی مگر نام محمدهم علی هم علی نیست آئینه روی محمد علیست نگینه روی مصطفی بوود علی مرتضی صد کتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست همین بس که نام محمد علیست وصی بحق 110 محمد علیست بت شکن در کعبه بر دوش نبی ست بلغ العلی بکمالهی کشف الدجا بجمالهی حسنت جمیع خصالهی صلو علیه و الهی چه جمال با صفایی شده نامت الهی هم ساقی کوثر علی حیدر علی صحر ابن عم وصی مصطفی حله پوش هل اتایو انما وارث گنجینه سرر قضاء قابل تشریف قوله لا فتا مولاء علیست شا هراره حق تو هستی در سلوک کائنات پرورده به دامن خود مصطفا عجب گلی گل کوثر گل حیدر یا قائم آل محمدی چه جمال با صفایی شه عالمی فدایی که به جای مصطفایی که تو بعداز خدایی شده نامت الهی تو جمال مصطفایی که علی مرتضایی شده بت شکن به کعبه که به دوش مصطفا یی که جمال مرتضایی شده نامت طلایی تو طلای ناب مایی صد کتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست مگر نام محمد هم علی نیست ائینه روی محمد علیست اگه کسی با هوش باشه که عمری نمیشه ولی مکه لیاقت فرزندان پیامبررا از دست داد همه به عراق و ایران آمدند شما اگر دینتان را از ایرانیها فرزندان پیامبر گرفته اید خوشا به حالتان قرآن 351 فارسی351 رسول خدا فرمود روزی یاران سلمان فارسی در عین دانایی و حقیقت شما را به اسلام دعوت و شمانمیپذیرید پیامبر فرمود هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم کوثر باشد شیعیان فرزندفاطمه میباشند ما ایرانیان افتخارمان این است که نوهای رسول خدائیم یا از مادری یا پدری فرق نمیکند نسل ایران نسل فاطمه سلامه الله علیه میباشداسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه =245 اسلامه حق میباشنداسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه =245 اسلامه حق میباشند دوست دارم دوباره بنویسم یک بارم برای مولایم مهدی مینویسم مولاء افتخار کن نوکرای خوبی داری اسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه =245 اسلامه حق میباشند یک بار هم برای مادرم حضرت حواء و حضرت فاطمه سلام الله علیه اسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه =245 اسلامه حق میباشندیک بار هم برای شهدای شیعه از حضرت آدم تا حضرت مهدی صلوات الله علیه اسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه =245 اسلامه حق میباشندیگ بار هم برای سنیها که حق را بپذیرند خودشونو مثل عمر به خریت نزنند بخدا اگر حق را نپذیرید روز قیامت بیچاره اید من نوشتم و شما هم خواندید دیگر جای هیچ بهانه ای نیست اسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه =245 اسلامه حق میباشند گمراه دین 310 عمر 310 310کفری 310 دلیل نفاقه جهل عرب 310اباجهل در دین 310منکر310نیرنگ310مار زنگی 310کفری310 منکر 310جاهل منافق310 نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310نمرودی310 سامری310 گمراه دین310310نمرودی 310جاهل منافق310ابله منافقا310 مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 حرامیان 310 نیرنگ310 قاصب مذهب الله 310 مذهب ناحق اهل دین 310گره اهل دینه 310 قفل اهل دین 310 قاصب مذهب الله 310 مخالف اهل دین 310 فاسق دینه 310 نیرنگ310 با اهل منافق310 ملعون و پلید اهل دین 310قاصب بکل دین 310 اهل نابکار 310 بمنافق اول 310 ابله منافقا310 جاهل منافق310 حرامیان 310عمر 310 گمراه دین 310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310 یا باء دین اسلام 310قاصبان بدین 310عمر 310 جاهل منافق 310 حرامزاده پلید 310 فاسق دینه 310وهابی کودن دین اسلامی 310 رمززناه 310 گمراه دین 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 کفری310 نیرنگ310نمرودی 310سامری310 310دائش وهابی نادان 310 اباجهل در دین 310گمراه دین 310 جاهل منافق 310 کفری 310حرامیان 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310بمار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310نار جهیما310 خاک عالم بر سرت کنم عمر عرعر خر هم بوود لعن عمر این نام 310چیست که عرعر میکند اهل سنت را همه خر میکندتف به روی هر کسی نادان بوود هم طرفدار ابوبکروعمر عثمان بوود عرعر خر هم بوود لعن عمر به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 احمق ملحد 231 ابوبکر 231 رکب وبا 231ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها231 ادیانی جعلی باطل 231 بابی عقلیها231 یاابوسفیانی231دورویه 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231 احمق ملحد231 لانه جاسوسیه 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر231راه دزدی 231 نفاق 231احمق ملحد231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 ابوبکر و عمر 541در غدیر خم دین کامل شد اکملتو لکم دینکم بعد از وفات پیامبر دشمنان دین خدا گمراه دین 310مکرن کفری عمر310نیرنگ 310گمراه دین 310 مکرن310کفری دزدان فدکه فاطمه310بمارزنگی310 کفری310منکر 310جاهل منافق منافق ابلها 310نامردیه310 کفری310عمر310نیرنگ 310 نمرودی310 حرامزاده پلید310 سامری310 گمراه دین310مکرن 310 بکج راه 231 ابوبکر231 دزده دینه اسلامی 231دزدا فدک نگونه 231ابوبکر 231رکب وبا 231 ابوبکر+310عمر= 541فتنه عالم 676-135 فاطمه = 541 عمر وابوبکر فتنه عالم بودند شرم گینان 651-110 علی = 541 عمر ابوبکر رکب وبا 541 عدواهل بیت بوده اند 541 گرگ منافقینی 541
JSN-LGRP1-CHN 10.0.0.168 1
ابزار وبلاگ 1
خرید لایسنس نود32 1
خرید عینک آفتابی اصل 1
سر دنده ال ای دی led
ردیاب مخفی خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان اسلامه حق 245 علی 110 + 135فاطمه = 245 =5 ضربدر4ضربدر2= 40 و آدرس alialiali.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 38
بازدید دیروز : 8
بازدید هفته : 38
بازدید ماه : 715
بازدید کل : 76555
تعداد مطالب : 313
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

به ابجد مقصر 430+541 عمر ابوبکر = 971 ظالم به دست می آید به ابجد ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر541 دشمنه اسلامی 541 اهله شر 541 پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 عمر ابوبکر541 قاتلی 541 مرگ کافر 541 به ابجدکبیر ابوبکر عمر عثمان 1202تفرقه در ادیانه اسلامی 1202نگین ترین مردانه ملحد 1202ننگین ترین نامردان پلید 74 ابجد صغیر 74 به ابجد مردان رجس پلیدی615-541عمر ابوبکر=74 ابجد صغیر سه خلیفه 74 میباشد ان من المجرمین منتقمون74 به ابجد فتنه های دین 615-541=74 فرقه ابجدصغیرسه خلیفه 74 میباشد دین اسلام 74 فرقه شد 74 فرقه ابجد سه خلیفه میباشد (ان من المجرمین منتقمون 74) فرقه شدن دین اسلام توسط عمر22+27 ابوبکر+25 عثمان = 74=74والشجرتها الملعونه 74منافق دین اسلام 467-541= 74عمرابوبکر عثمان74 دزدان نادان یا ملحد دینه اسلامی 467-541عمر وابوبکر = 74 ابجد صغیر سه خلیفه 74منافق دین اسلام 467-541= 74عمرابوبکر عثمان74دزدان نامرده دینه اسلام 467- عمر و ابوبکر 541= 74 74منافق دین اسلام 467-541=74 74عمرابوبکر عثمان74 دزدان نامرده دینه اسلام 467-541عمر وابوبکر = 74 ابجد صغیر سه خلیفه 74منافق دین اسلام 467- 541 ابوبکر عمر= 74عمرابوبکر عثمان74دزدان نامرده دینه اسلام 467- عمر و ابوبکر 541= 74 شیطان گمره 615- 541 عمر و ابوبکر= 74به ابجد کفره 305-231 = 74فرقه در کفر میباشند 74 ابجد عمر 22+27 ابوبکر +25 عثمان = 74 فرقه شدن دین اسلام توسط ابوبکر وعمر و عثمان صورت گرفته 74نفرته 735-661 عثمان = 74 ابجد سه خلیفه 74 میباشد74 ان من المجرمین منتقمون74 سه خلیفه =سه خلیفه تفرقه در دین نمودند آیه قرآن به ابجد صغیر و کبیر عمر و ابوبکر و عثمان این هم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 عمر 310+231 ابوبکر +661 عثمان = 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 از تورات و انجیل و اوستا هم خواستید میآورم خیلی پروئید و نامرد آیه قرآن هم به ابجد صغیر هم به ابجد کبیر باید از خجالت بمیرید جواب خدا را چه خواهید داد گمراه دین310 عمر 310 منکر310نیرنگ 310بمار زنگی 310کفری310 منکر 310ابله منافقا310جاهل منافق310 اباجهل در دین 310گمراه دین 310 جاهل منافق 310 کفری 310حرامیان 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310 منکر 310عمر 310 ابله منافقا 310وهابیه منافقی 310 عمر310 فتنه ها 310+231= 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 +430 مقصر = 971 ظالم -310 عمر ظالم 971-310 عمر = 661 عثمان - 430 مقصر = 231 ابوبکر نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310 نمرودی310 سامری310 گمراه دین310 مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 عمر 310 گمراه دین310 جاهل منافق 310نا اهل کل مذاهب310 نامردیه 310اهل نابکار 310اهل نابکار310 درد کل مذاهب310 نا اهل کل مذاهب 310نابکاراهل دین310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310 عمر 310 جاهل منافق 310 حرامزاده پلید 310 رمززناه 310 گمراه دین 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 کفری310 نیرنگ310نمرودی 310سامری310 310مار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310نار جهیما 310 بمار زنگی 310به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 احمق ملحد 231عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق 231دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها231 ادیانی جعلی باطل 231 حرامیان 310 نیرنگ310 قاصب مذهب الله 310 مذهب ناحق اهل دین 310گره اهل دینه 310 قفل اهل دین 310 قاصب مذهب الله 310 مخالف اهل دین 310 فاسق دینه 310 نیرنگ310 با اهل منافق310 ملعون و پلید اهل دین 310قاصب بکل دین 310 اهل نابکار 310 بمنافق اول 310 ابله منافقا310 جاهل منافق310 حرامیان 310بابی عقلیها231یاابوسفیانی231دورویه 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231 احمق ملحد231 لانه جاسوسیه 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدواهل بیت 527 +14 معصوم = 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اند


کعبه 97+5 تن +12 امام +14 معصوم =128 حسین به ابجدصغیرمعجزه قرآن محمد64+64 دین= 128 حسین 128 کلید دین128 امام الهی 128امام الهی 128جان دینی128 ابنای دین 128  کلید دین 128سبب دین128امام الهی 128 جان جهانی128 حسین128 با الله هو مدد 128 امام همام 128 امام ماه 128 به یا علی 128 یا به ماه دین 128 با اهله جمالی 128 یا دین ناب 128 با امید دینها128 با دین مذهبی 128 حسین یعنی حما سه ساز دین حسین یعنی حم سین نون والقلم و ما یسطرون حسین یعنی ترسیم کنند خط شهادت درجهان حم سین حامی محمد سیرت نوح حسین کشتی نجات128حسین128امام الهی128محبوب دین ها 128با محبوب الله128 گل زمان 128حسین128به طبیب زمان128 کلید دین 128امام الهی128 حسین128 اگر دین شما امام الهی جان الهی و کلید دین ندارد دین شما به درد عمت میخوره مثل عمر که عمش مادرشم بود 

شهیدقرآن34+34آیات.الله34خانه مسلمین 34بیت الله34دین الله پادشاه.جهان34یگانه مرد34=68+68=136علی136مومن136به. ابجدکبیر وصغیر علی136به ابجدصغیرمعجزه قرآن محمد64+64 دین= 128 حسین 128 کلید دین128 امام الهی 128 معجزه دین الهی 128 امام حسین میباشد معجزه تورات عیسی52+52=134معجزه انجیل51+51= 102+20موسی=122معجزه.انجیل.موسی122+134 معجزه تورات عیسی +128معجزه قرآن محمد=384+1 دین الله دین واحد=385شیعه385فقط دین اسلام 385اسلام پیامبر385اسلام واقعی الله385شیعه به ابجد کلمه الله 41+25 شیعه = 66 الله 66+66= 132 اسلام 132قلب 132 اسلام 132 امام کل 132 بدین الله 132+64 دین = 196 دین اسلام 196 امام کل دین 196 کلید اسلام 196 ضرب 14 معصوم خانواده محترم پیامبر میشود 196 دین اسلام 196 پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد کبیر فرقه 385 شیعه385با آل قرآن385 بدین واقعی اسلام 385 اسلام واقعی الله 385 شیعه 385 پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه385 فقط دین اسلام 385 شیعه385بدین واقعی اسلام 385اسلام واقعی الله 385 راه حقه الله 385 اسلام پیامبر385 فقط دین اسلام 385 شیعه 385 میباشدانّى جاعلك للنّاس اماماً.خداوند در قرآن می فرماید ما امام را انتخاب می کنیم  پیش از این برای امام، ویژگی هایی را از قبیل عصمت و علم و … بیان کردیم. روشن است که یافتن و شناختن کسی که دارای این صفات -آن هم در عالی ترین درجه- باشد تنها به وسیله خداوند که دانای به آشکار و نهان انسانهاست، امکان پذیر است. همان گونه که خداوند در قرآن کریم به ابراهیم می فرماید: من تو را به مقام امامت مردم

از صعصعة بن صوحان روايت است كه وى هنگامى كه على عليه السلام به حكومت رسيد بر آن حضرت وارد شد وگفت : اى اميرمؤمنان ، شما برتريد يا آدم ابوالبشر ؟ فرمود : خودستايى زشت است ، [ ولى بدان كه ] خداوند به آدم فرمود : ( تو وهمسرت در بهشت جاى گزينيد واز همه چيز بخوريد جز اين درخت . . . ) [ ولى آدم از آن درخت خورد ] اما با آن كه خداوند بيشتر چيزها را براى من مباح كرده بود من از آنها دست كشيدم و پيرامون آنها نگشتم . پرسيد : شما برتريد يا نوح ؟ فرمود : نوح قوم خود را نفرين كرد ومن هيچ گاه بر ظالمان وغاصبان به حق خودم نفرين نكردم ، وفرزند نوح كافر بود ولى دو فرزند من سرور جوانان اهل بهشتند . پرسيد : شما برتريد يا موسى ؟ فرمود : خداوند موسى را به نزد فرعون فرستاد وموسى گفت : ( مى ترسم كه مرا بكشند ) ، ( 2 ) ولى من هنگامى كه رسول خدا صلى الله عليه واله وسلم مرا براى تبليغ سوره برائت فرستاد كه آن را در موسم حج بر قريش قرائت كنم هيچ نترسيدم با آن كه بسيارى از سران وگردان آنها را كشته بودم ، رفتم وآن سوره را بر آنان قرائت كردم واز آنان نترسيدم . پرسيد : شما برتريد يا عيسى بن مريم ؟ فرمود : مادر عيسى در بيت المقدس * بود ، چون هنگام زايمان او فرا رسيد شنيد كه كسى مى گفت : بيرون رو كه اينجا پرستشگاه است نه زايشگاه ، اما مادر من فاطمه بنت اسد چون هنگام زايمانش فرا رسيد در حرم بود ، پس ديوار كعبه شكافت وشنيد كه كسى مى گويد : داخل شو ، واو داخل در وسط خانه شد ومن در آنجا به دنيا آمدم ، واين فضيلت را هيچ كس پيش از من وپس از من دارا نبوده ونيست .

 

حضرت ابراهيم عليه السلام قبل از اين كه به مقام امامت برسد به مقام خلت رسيده بود و قبل از آن به مقام رسالت و قبل از آن به مقام نبوت و در آخر عمر بعد از امتحان هاي سخت خداوند او را به امامت برگزيد (آيه 124 سوره بقره)

تفاوت مقام نبوت و امامت عمدتا در نوع هدايت آن ها است نوع هدايت نبي ارائه طريق است در حالي كه نوع هدايت امام ايصال الي المطلوب است كه قرآن از آن به "هدايت به امر" ياد مي كند و مي فرمايد: وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ {السجدة/24} وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ {الأنبياء/73} .

از آيات مذكور بر مي آيد كه رسيدن به مقام امامت مقدمات عديده اي لازم دارد از جمله رسيدن به مقام مشاهده ملكوت؛‌صبر مطلق ؛ ايقان و....

5. البته شئون امام متعدد است يعني امام علاوه بر زعامت مذهبي رهبري و زعامت سياسي ؛ قضايي ؛ تشريعي و... را بر عهده دارد.

پیامبر رحمت (صلی الله علیه و اله ) فرمودند یا علی... انت افضل السابقین ای علی تو بهترین گذشتگان هستی ( بحار الانوار ، موسسه الوفاء بیروت ج 38 ص 134)

حضرت ختمی مرتبت در روایتی دیگر می فرمایند : علی بن ابیطالب افضل خلق الله غیری علی بن ابیطالب بعد از من بهترین خلق خداست .(( بحار ، همان ، ج 25 ص 360((

و در روایتی دیگر فرمودند : خیر الاولین و الاخرین من اهل السموات و الارضین او بهترین اولین و اخرین از اهل اسمانها و زمین ها است هنگامی که روز قیامت شود او را بر شتری از شترهای بهشتی سوار می کنند با حرکت او جای جای قیامت روشن می گردد پیامبران می پرسند این اقا با این همه عظمت کیست ایا او نبی مرسل است ؟ منادی ندا می دهد ایشان علی بن ابیطالب وصی حبیب الله است .( بحار الانوار چ موسسه الوفاء بیروت ج 27 ص 360)

- عن اللّه تبارک و تعالی : یا أحمد، لولاک لما خلقتُ الافلاک و لولا علیٌ لما خلقتُک و لو لا فاطمه لما خلقتکما؛(1) أی احمد، اگر تو نبودی ، افلاک را خلق نمی کردم ، و اگر علی نبود، تورا خلق نمی کردم و اگر فاطمه نبود، شما را خلق نمی کردم "(بحارالانوار-ج16ص406

امام رضا (ع) ضمن تصریح به محدودیت اذهان مردم در نیل به حقیقت امامت تصریح می کند که امامت بالاتر از نبوت است و برای این ادعا حضرت به اعطای مقام امامت بعد از نبوت به حضرت ابراهیم استدلال می کند: «و ان الامامه خص الله ابراهیم الخلیل (ع) بعد النبوه و الخله مرتبه ثالثه و فضیله شرفه بها». (عیون اخبار الرضا، ج 2، صص 6- 195؛ الکافی، ج 1، ص 199؛ کتاب الحجه، ب نادر جامع، ح 1)

امام رضا (ع) فرمود: « برای امام (ع) نشانه هایی است: او داناترین،… پرهیزگارترین، بردبارترین، شجاع ترین، سخاوتمند ترین و عابدترین مردم است. »

امام علی (ع) درباره علامت های امام بر حق می فرماید: « امام آگاه ترین فرد است به حلال و حرام خدا و احکام گوناگون و اوامر و نواهی او و هرآنچه مردم نیازمند هستند.»

امام صادق (ع) در مقام توصیف اوصاف و مقامات حضرت ابراهیم به ترتیب به مقام‌های: 1- عبد، 2- نبی، 3- رسول، 4- خلیل،  5- امام، اشاره و تاکید می‌کند این مقام ها به ترتیب بوده یعنی اول عبد بعد نبی بعد رسول بعد خلیل و در آخر به مقام امامت نایل می آید. (کافی، ج 1، ص 175) )

امام سجاد (ع) بعد از توصیف خود به ائمه مسلمین خودشان را «حجج الله»، «امان اهل الارض»، «بنا یمسک الله السماء»، «بنا یترل الغیث و ینشر الرحمه و یخرج برکات الارض» و «لولا ما فی الارض منا لساخت باهلها» توصیف می کند که نگاه بلند و ژرف آنان به امامت را می رساند.  این اوصاف از اوصاف اختصاصی امامان است که پیامبران پیشین – جز پیامبر اسلام – بر آنها متصف نبودند.

روشن است كه امامت شأنى اضافه بر شأن نبوت است كه در اثر پايدارى و صبر در مقابل ابتلائات و آزمايش هاى الهى براى آنان حاصل مى شد.

صفات وویژگی های لازم برای امامت عبارتند از: الف. مشروعیت الهی امامت؛ ب. صفات خاص (علم و عصمت)؛ ج. مرجعیت علمی و دینی؛ د. واسطه فیض و قطب (ولایت عامه)؛ هـ . برخورداری از الهام.  بر اساس این تعریف و ویژگی ها هر شخصی ولو حاکم عادل نمی تواند (امام) و حائز صفت امامت گردد، چرا که جمع صفات فوق در انسان های عادی مشکل بلکه ممتنع است و فقط انسان های محدود با فضل الهی و مورد نص خداوند و رسولش می توانند چنین ادعایی را مطرح کنند.

از شیعیان:

1) ابو سعید خدری می گوید: از رسول خدا صلی الله علیه وآله شنیدم که فرمودند: ای علی خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرده است مگراینکه او را به ولایت تو راهنمائی نموده است.[1]

2 ) رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند در شب معراج از رسولان قبل پرسیدم بر چه چیزی مبعوث گردیده اید؟ جواب دادند: بر نبوت تو و ولایت علی بن ابی طالب و امامان از ذرّیه شما.[2]

3 ) از امام هفتم حضرت ابی الحسن موسی بن جعفر الکاظم علیه الصلاه و السلام روایت است که فرمودند: ولایت علی علیه السلام در جمیع صحف انبیاء گذشته نوشته شده است و خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نفرمود مگر بر نبوت محمد صلی الله علیه و آله و ولایت وصیش علی علیه السلام .[3] از تسنن یک نمونه ارائه میشود گرچه احادیث زیادی از آنها داریم: شواهد التنزیل (حاکم حسکانی):

4 )عن ابن مسعود قال: قال لی رسول الله (صلی الله علیه و آله): لمّا اسری بی الی السماء اذاً ملک قد اتانی فقال لی یا محمد سل من ارسلنا من قبلک من رسلنا علی ما بعثوا؟ قلت: معاشر الرسل و النبیین علی ما بعثکم الله؟ قالوا: علی ولایتک یا محمد و ولایة علی بن ابی طالب علیه السلام [4]

ابن مسعود روایت کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله به من فرمودند: هنگامی که مرا به آسمان سیر دادند فرشته ای نزد من آمد و گفت: ای محمد از رسولانی که قبل از تو مبعوث شده اند بپرس به چه چیزی مبعوث شده *اند؟ من از رسولان و پیامبران پرسیدم: بر چه چیزی خداوند شما را مبعوث کرده است؟ همگی پاسخ دادند: خداوند ما را بر ولایت تو ای محمد و بر ولایت علی بن ابیطالب (علیه السلام) مبعوث کرده است. 1

- اختصاص مفید/ 343 و بحار الانوار 11/60 2- بحار الانوار 26/301 3-                                    اختصاص مفید/ 18 و بصائر الدرجات/ 107

محدّثان اسلامی از پیامبر اکرم(ص) نقل می*کنند که فرمود: «أنا سیّد البشر؛ من سرور آدمیان هستم»، یا « سیّد ولد آدم».(۴) از طرف دیگر در آیه مباهله، امیرمؤمنان علی(ع) به منزله جان پیامبر(ص) معرفی شده است، چنان*که می*خوانیم: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم و شما نیز فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت کنیم، شما هم زنان خویش را، ما نفوس خود را و شما نیز نفوس خود را، آنگاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغ*گویان قرار دهیم».(۵)

به اتفاق مفسّران، مقصود از «أنفسنا» جز علی(ع) کسی نیست. زیرا در روز مباهله، پیامبر(ص) جز خود، با چهار نفر وارد میدان مباهله شد: حسنین، فاطمه(س) و علی(ع). دو فرد نخست مصداق « ابنائنا» و نفر سوم بیانگر «نساءنا» (زنان) و نفر چهارم که علی(ع) باشد، مصداق «أنفسنا» است، و لازمه این منزلت که پیامبر(ص) او را جان خویشتن معرفی می*کند، این است که او نیز در پیشگاه خدا در حدّ رسول خدا(ص) یا در درجه بعد است، و چون دلیل قاطع بر برتری پیامبر(ص) بر تمام انسان*ها داریم، در این صورت او باید از نظر فضیلت و منزلت، نزد خدا دومین شخصیت باشد.گنده لات بودند لاتهای قدیم  قصب می کردند خلافت با زمین  آخرش هر لات توبه می کند یا به خنجریا تبر اره هم بر گردن آنها نبوده کارگر  هم شرور یاغی عاصی دلیر توبه میکردند اما هم که دیر خشت اول چون نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج یاغی وعاصی به هر کار خلاف گنده لات بی خدای بی حیای نابکار   آل شیطان آل نابکار  ابجد آل عمر باشد برار

به ابجدشیطان22مقصر22دشمن اسلام22عمر22گنده لات22 عمر 22شرور22نابکار22عمر22لا مذهب22با وحشت22ارعاب 22پررو 22تهدید 22 شرور22نابکار22سرکشها22انسان سرکش22خائن هست22گنده لات22درآتشه 22دوزخه22شرور22نابکار 22عمر22با قاصبها22ابابکر22 سرکشها22ارعاب 22ک.سکشها22 انسان سرکش 22بدبختی22 دشمن اسلام22لعنت22باوحشت22 ارعاب22مجرمان22 منافقان22 عمر22لامذهب22نابکار22 دینها 22عمر22تهدید22ارعاب22 بناحقه 22نابحقه22دینها 22احمقه22 خردجال22 عمر22گنده لات نابکار22بی پدر22سگ پدری22 لاشخورا22دشمن اسلام 22عمر22گنده لات 22شرور22نابکار22گورخر 22نیرنگ22 دروغ22کلک 22کید22مکارا22روباه 22ابابکر22بدبختی22 سوره سجده آیه 22 ان من المجرمین منتقمون قرآن میفرماید ما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کردابجد این آیه قرآن ابجد ابوبکر عمر عثمان 74 میباشد ان من المجرمین منتقمون74 عمر ابوبکر عثمان 74 والشجرتها الملعونه 74شجره خبیث دین اسلامی 74 عمر ابوبکر عثمان 74بدین نامرد بخبیث نا اهل 74 شجره خبیث دین اسلامی 74عمر ابوبکر عثمان 74 ابجدشان 74 میباشدخداوند برای امتحان امت اسلام دست پیامبر و علی را با گرفتن عهد از ایشان بست و ناکسان خبیث دین بر اسب سرکش خلافت سوار و بسوی جهنم رهسپار شدند ابوبکر دوسال خلافت نکرده آرزوی خلافت را به گور برد تمام ناحق ها دوسال نشده سر نگون میشوند قاتلان امام حسین دوسال نشده مختار همه را به درک فرستاد

 

قرآن می فرماید نام امام هم 12بار در قرآن آمده  نام شیعه 12باردر قرآن آمده وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ این آیه34 حرف دارد34+25شیعه=59 مهدی59امام حق اسلام قرآنی59 آخرین امام دین اسلام 59مهدی 59امام حق اسلام قرآنی59 آخرین امام دین اسلام 59مهدی 59راه حق الله قرآن 59   یعنی9+5=14 معصوم کشته شد زهرای اطهر زان سبب گفته در قرآن تمام آیه ها حق با علیست  آیه 34حروف دارد 34+34= 68+68=136 مومن 136 علی 136 به ابجد کبیر و صغیر علی 136  این آیه ابجد مولاء علیست 136 یعنی نشانه دین یعنی نماینده الله به ابجد 136 یعنی 6ضربدر 3+1= 19 الله 19 شهادت ضربت خوردن امام علی در محراب نمازدر 19 رمضان شب قدرنماینده الله 46 محمد20+26 علی = 46 ماه 46+46= 92 محمد +18 ذالحجه" غدیر خم = 110 دین الهی 110 ولی دین 110 علی 110 جلوه الله 110 ولی دین 110 حامیان110 دین الهی 110 ولی دین 110 «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤتُونَ الزَّكاةَ وَ هُم راكِعُونَ» (المائده - 55)

يكى از آن آموزه‏ها، موضوع امامت حضرت ابراهيم ‏عليه السلام است. قرآن كريم اين حقيقت را به صراحت و وضوح بيان مى‏كند كه حضرت ابراهيم‏ عليه السلام پس از آزمايش‏ها و امتحان‏هاى فراوان و متعدد به مقام امامت برگزيده شد:
«و اذا ابتلى ابراهيم ربّه بكلمات فاتمّهنّ قال انّى جاعلك للنّاس اماماً. قال و من ذرّيّتى قال لا ينال عهدى الظالمين.» (بقره/ 124) فقط بهترین و مومن ترین فرزندان حضرت ابراهیم به مقام امامت می رسند شجره مطهره47+12 امام = 59 مهدی 59 آخرین امام مهدی (عج)و اولین امام علی (ع) میباشد ل انّى جاعلك للنّاس اماماً.
«(به خاطر آوريد) هنگامى كه خداوند ابراهيم را با وسايل گوناگونى آزمود و او به خوبى از عهده اين آزمايش‏ها برآمد. خداوند به او فرمود: من تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم. ابراهيم عرض كرد: از دودمان من (نيز امامانى قرار بده) خداوند فرمود: پيمان من به ستمكاران نمى‏رسد.»
با توجه به اينكه اتمام و پايان اين آزمايش‏ها در اواخر عمر حضرت ابراهيم‏ عليه السلام بوده است و در نتيجه اعطاى مقام امامت در زمانى صورت گرفته كه ابراهيم پيامبر بوده است، اين پرسش مطرح مى‏شود كه مقام امامت چگونه مقام و منصبى است كه ابراهيم به رغم نبوت و پيامبرى اش فاقد آن بوده و سپس بدان نائل شده است؟
پاسخ بدين پرسش به ظاهر ساده، فوق العاده دشوار است؛ زيرا نبوت و پيامبرى خود نوعى امامت يادست كم متضمن امامت است.
چگونه ممكن است پيامبر در بخش عمده دوره نبوت و پيامبريش فاقد مقام امامت باشد و سپس بدان دست يابد؟!
به ابجدبصیرت دین 46ولی46ماه46محمد20+26علی=46ولی 46+46ماه=92 محمد92+18ذالحجه"غدیرخم=110 دین الهی 110 علی110جلوه الله110ولی دین110«إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤتُونَ الزَّكاةَ وَ هُم راكِعُونَ» (المائده - 55) ترجمه آیه فوق جز اين نيست كه ولى شما خداست و رسول او و آنان كه ايمان آورده ‏اند، همان ايمان آورندگانى كه اقامه نماز و اداى زكات می‏كنند در حالى كه در ركوع نمازند انگشتر به گدا می دهند
امام رضا(ع) در سفری که به بصره داشتند در مجلسی در حضور مردم و دانشمندان ادیان و مذاهب بر بالای منبر رفتند پس، از سخنان و پرسش و پاسخ، سِفْر(جزئی از تورات و انجیل) اول از زبور را خواند. تا این‌که به نام محمّد، على، فاطمه و حسنین(ع) رسید. فرمود: اى رأس الجالوت! (بزرگ یهود) تو را به خدا! آیا اینها در زبور داود نیست؟

رأس الجالوت گفت: آرى، عین مطالب و نام‌‌ها در زبور آمده است.

 

حضرت حضرت امام رضا فرمود: تو را به حق ده معجزه‌‏اى که خداوند بر موسى بن عمران اعطا نمود، قسم مى‏‌دهم، آیا این پنج تن، در تورات به عدل و فضل توصیف نشده‏‌اند؟

 

گفت: آرى، و کسى که منکر آن شود به خدا و پیامبرانش کافر گردیده است. امام رو به او کرد و فرمود: فلان سفر از تورات را بیاور و شروع کرد به خواندن.

 

رأس الجالوت از خواندن و فصاحت و بلاغت حضرت، تعجّب کرد. وقتى امام به نام مقدس محمّد(ص) رسید، رأس الجالوت گفت: آرى، اینها احماد و دختر او،الیا،شبروشبیر هستندکه معناى آن به عربى مى‌‏شود:583محمّد،فاطمه،على،حسن حسین583.
حضرت، سفر سوم از انجیل را گرفته و خواند، تا رسید به نام پیامبر اسلام(ص)، سپس رو به جاثلیق (رئیس مسیحیان در ممالک اسلامی) نموده، فرمود: این پیامبرى که در این‌جا توصیف شده است، کیست؟ جاثلیق گفت: او را توصیف کن.

 

حضرت فرمود: چیزى از خود نمى‌‏گویم، بلکه توصیف خدا را ذکر مى‌‏کنم؛ او صاحب ناقه و عصا و کسا مى‌‏باشد، پیامبر امّى است که نام مبارک او در تورات و انجیل نوشته شده، امر به معروف و نهى از منکر مى‌‏کند و حلال و حرام خدا را بیان مى‏‌نماید. طیّبات و پاکی‌‌ها را حلال و خبائث و ناپاکی‌‌ها را حرام مى‌‏نماید. تکالیف و گناهان سخت را بر مى‌‏دارد. و زنجیرهایى را که مانع از پیمودن راه رستگارى و طریق عدل و مستقیم مى‌‏‌شوند، از بین مى‌‏برد. اى جاثلیق! تو را به حق عیسى- که روح خدا و کلمه او بود- آیا در انجیل این توصیفات را براى این پیامبر ندیده‌‏اى؟

 

جاثلیق سرش را پایین انداخت و دانست که اگر انکار کند، کافر خواهد شد. بعد گفت: آرى، این صفات در انجیل هست و عیسى(ع) نام این پیامبر را آورده است.
امام فرمود: اکنون که انکار نکردى و به این مطالب اقرار نمودى، سفر دوم انجیل را نیز بیاور که در آن‌‌جا نام آن پیامبر و جانشینش على(ع) و نام دخترش فاطمه و فرزندانش حسن و حسین (ع) ذکر شده است.
منبع: الخرائج و الجرائح، ج ‏1، ص 341 - 349

در نتيجه: نامهاي مبارك ائمه ـ عليهم السلام ـ و پيامبر خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ و فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ در كتابهاي مقدس كه تورات و انجيل باشد بطور صريح ذكر شده و پيروان اين دو دين براساس آنچه در تورات و انجيل راجع به پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ و اوصياء آن حضرت ذكر شده بود. كاملاً با اوصاف و ويژگي هاي پيامبر و ائمه ـ عليهم السلام ـ آگاهي داشته اند.

همچنين در تورات نام مبارك حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ «هليون» بوده است.

از برخي روايات اسلامي استفاده مي شود كه اسم مبارك امام حسن ـ عليه السلام ـ و امام حسين ـ عليه السلام ـ در تورات (كتاب مقدس يهوديان) «شبر» و «شبير» و در انجيل (كتاب مقدس مسيحيان) «طاب» و «طيب» مي باشند.(1) وهابی ها هر وقت دلایل شیعه در کتب عمر را ثابت می کنند آنها هم مثل دیگر ادیان تاریخ گذشته سریع از کتب خود حذف می نمایند و می خواهند با این کار شکست خود را کم رنگ جلوه دهند
پی نوشت ها:

1. ابن شهر آشوب، مناقب آل أبي طالب، ص 166، نجف، مطبعه حيدريه، 1376 هـ ق.
2. اعلمي، حسن، عيون الاخبار الرضا، ج 2، ص 147، بيروت، مؤسسه اعلمي، اول 1404.
3. مفيد، الاختصاص، 37 قم، جامعه مدرسين بي تا.
4. انجيل برنابا، 29:14.
5. بقره، آيه 146.علی کیست جانشین66 +25پیامبر=92 محمد+18ذالحجه" غدیر خم =110علی 110دین الهی 110ولی دین 110 محمد 92یعنی 2ضربدر 9= 18 ذالحجه" غدیر خممحمد 92+18ذالحجه" غدیرخم =110علی110 ولی دین 110دین الهی 110نگین 110دین الهی110جلوه الله110 ماه دین110باادب اهل دین110نان جو110نمک 110  محرم 288+385شیعه =673-541 عمر ابوبکر =132 اسلام 132 محرم است که اسلام را زنده نگه میدارد 64دین 64تنها دین بحق الهی 64+64 دین=128حسین128کلیددین128منصب الله 32+32= 64دین 64+64= 128حسین 128 کلید دین 128 امام الهی 128 حسین 128کلید دین 128   دین خدا 669-541 عمرابوبکر=128حسین  کعبه 97+5 تن +12 امام +14 معصوم =128 حسین128 کلید دین 128کعبه سنگیست که ره گم نشود حاجی احرام دگر بند ببین یار کجاست یک تار موی قائم صاحب کعبه به هزارکعبه نمی دهم  128امام الهی 128جان دینی128 ابنای دین 128  کلید دین 128سبب دین128امام الهی 128 جان جهانی128 حسین128 با الله هو مدد 128 امام همام 128 امام ماه 128 به یا علی 128 یا به ماه دین 128 با اهله جمالی 128 یا دین ناب 128 با امید دینها128 با دین مذهبی 669اهل دین هدف دین الله قرآن 669-541 عمر ابوبکر فتنه ها = 128 حسین  حسین یعنی حما سه ساز دین حسین یعنی حم سین نون والقلم و ما یسطرون حسین یعنی ترسیم کنند خط شهادت درجهان حم سین حامی محمد سیرت نوح حسین کشتی نجات128حسین128امام الهی128محبوب دین ها 128با محبوب الله128 گل زمان 128حسین128به طبیب زمان128 کلید دین 128امام الهی128 حسین128در قرآن ثبع المثانی من القرآن العظیم مراد نام ائمه شیعه بدون تکرار در قرآن 7 بار آمده چهار{محمد {فاطمه} چهار علی}  دو حسن حسین جعفر موسی که در راه است انشاء الله نماینده قرآن 511+72بدینها =583 نماینده قرآن بدین ها 583محمد علی فاطمه حسن حسین 583شجره های مهدی 583 امت اسلامی 583 اهل دین اسلام قرآن 583 شیعه بدین اسلام 583  

واقعیت587-541فتنه ها541 عمر ابوبکر541  =46محمد20+26علی=46راه حق محمد46 نماینده الله46 آئینه الله 46کلید الله46شورای دینها587-541 عمر ابوبکر=46 انتخاب درست محمد46نماینده الله 46با امام برحق جهان46 تفکر الله46با تفکر قرآن46 تفکر علی46کلید الله46 آئینه الله 46جانشینه سلطانه46رهبرجهان اسلام46رهبر اسلام قرآن 46سلطان جهان اسلامه 46باولای قرآن46با تفکر مهدی46یا قهرمان جهان46 الحمدو لله46 نمازستون دین است46باولای قرآن46حق دین الله 46 کلیدقلبها46آئینه الله46مومن حق الله46 محمد20+26علی =46نماینده الله46مومنانه به قرآن46وصی پیمبر46آئینه الله46مومن الله46نماینده الله46رهبر حق جهان46 محمد20+26علی=46گل گل گل گل بمحمد46بکلام خاص الله46 بانظر الله قرآن46 رهبر اهل جهان 46جانشین بحق آدمه46نماینده الله46 قائم آل محمد46رهبرا الهی46آئینه الله46مومن الله 46وصی پیمبر46نماینده الله 46خورشیدجهان نما46آئینه الله 46 حق مومن الله46 محمد20+26 علی =46 نماینده الله46 محمد20+26 علی = 46 مهدی 23+23= 46 ماه 46 به ارباب کل جهان46+46= 92 محمد +18 ذالحجه" غدیر خم = 110 علی 110 ولی دین 110 دین الهی110 جلوه الله 110 علی 110 ولی دین 110

 

رمزا کلید الله66 کلید الله محمد 66 الله 66+66 عالی ترین مذهب= 132 اسلام 132دین و یا مذهب 132امام کل 132قلب 132 یا علی هو 132+64 دین = دین اسلام 196 دین اسلام 196 ضرب 14 معصوم در خودش میشود 196 دین اسلام 196   به ابجد صغیر اشهد ان محمد رسوالله 66 الله 66 +66=132 اسلام 132 بدین الله 132 به ابجد اسلام 132 بدین 66+66 الله = 132 اسلام132 +64 دین = 196 دین اسلام 196کلید اسلام 196 کلید بدین الله 196امام کل دین 196 کلید بدین الله 196دین اسلام 196قلب اسلام 196اسلامه مهدی 196امام کل دین 196 ضرب 14 معصوم196 دین اسلام196 میباشد196دین اسلام 196کلیدبدین الله196+189 دین با حق =385 شیعه بدین اسلام 583محمد علی فاطمه حسن حسین583 عاشوراه 583 اهل بیت فاطمه 583با عشق علی 583 شبکه نور 583 کهیعص195+278حمعسق=473+110دین الهی= 583عاشوراه 583شبکه نور583محمدعلی فاطمه حسن حسین 583 نماینده قرآن 511+72بدینها =583 نماینده قرآن بدین ها 583محمد علی فاطمه حسن حسین 583شجره های مهدی 583 امت اسلامی 583 اهل دین اسلام قرآن 583 شیعه بدین اسلام 583   إِذْ قَالَ یُوسُفُ لِأَبِیهِ یَا أَبتِ إِنِّی رَأَیْتُ583 أَحَدَ عَشَرَ583 محمد علی فاطمه  حسن حسین583 عاشوراه 583کَوْکَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی سَاجِدِینَ ای یوسف زهرادوازدهمین سوره قرآن بیا ای جانه دله 26 علی و زهرا  بیا تا همه در برابرت خشوع و خضوع  کنند ای 12 دوازدهمین سوره قرآن یوسف زهراجانها به فدایت اگر دین شما امام الهی جان الهی و کلید دین ندارد دین شما به درد عمت میخوره مثل عمر که عمش مادرشم بود  شهید نماز33+33=66 الله 66+66=132 اسلام 132 اسلام 132+64دین=196دین اسلام 196 ضرب 14 معصوم در خودش میشود196 دین اسلام 196 پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجدفرقه25شیعه 25کعبه25 ارباب جهان25 اصل اسلام25 انسان کامل25 انسان نمونه25اصل حق25اصل اسلام25شیعه25دین آدم25نام آدم 25بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذیر اصل اسلام 25میباشدنام امام هم 12بار در قرآن آمده  نام شیعه 12باردر قرآن آمده وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ این آیه34 حرف دارد34+25شیعه=59 مهدی59 یعنی9+5=14 معصوم کشته شد زهرای اطهر زان سبب گفته در قرآن تمام آیه ها حق با علیست  آیه 34حروف دارد 34+34= 68+68=136 مومن 136 علی 136 به ابجد کبیر و صغیر علی 136  این آیه ابجد مولاء علیست 136 یعنی نشانه دین یعنی نماینده الله به ابجد 136 یعنی 6ضربدر 3+1= 19 الله 19 شهادت ضربت خوردن امام علی در محراب نمازدر 19 رمضان شب قدرنماینده الله 46 محمد20+26 علی = 46 ماه 46+46= 92 محمد +18 ذالحجه" غدیر خم = 110 دین الهی 110 ولی دین 110 علی 110 جلوه الله 110 ولی دین 110 حامیان110 دین الهی 110 ولی دین 110 «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤتُونَ الزَّكاةَ وَ هُم راكِعُونَ» (المائده - 55)

به ابجدولی46ماه46 محمد20+26علی=46ولی 46+46ماه=92 محمد92+18ذالحجه"غدیرخم=110 دین الهی 110 علی110جلوه الله110ولی دین110 ترجمه آیه فوق جز اين نيست كه ولى شما خداست و رسول او و آنان كه ايمان آورده ‏اند، همان ايمان آورندگانى كه اقامه نماز و اداى زكات می‏كنند در حالى كه در ركوع نمازند انگشتر به گدا می دهند

در بسياري از كتب تفسير و حديث و تاريخ، امام حسين(ع) از جمله مصاديق بارز آية تطهير،[1] مباهله،[2] مودت[3]، اطعام[4]و كلمات[5] و آيات پاياني سورة فجر دانسته شده، و روايات معتبري در اين باره نقل كرده‎اند. دربارة آيات پاياني سورة فجر  رواياتي نقل شده است كه اثبات كنندة اين معناست كه اين آيات دربارة حضرت سيدالشهداء امام حسين(ع) است در تفسير «البرهان» چنين آمده است:


امام صادق(ع) فرمود: اقرؤا سورة الفجر في فرائضكم و نوافلكم فانها سورة الحسين بن علي، سورة فجر را در نمازهاي واجب و نيز نماز مستحب خود بخوانيد؛ چرا كه اين سوره، سورة حسين بن علي است.


پس از اين كلام امام صادق و تحريض و تشويق مخاطبين به خواندن سورة فجر در نمازهايشان با اين كلام زيبا و دلنشين و همراه با دعاي «وارغبوا فيها رحمكم الله»؛ از سرشوق و رغبت به اين امر اقدام نماييد. خداوند شما را مورد رحمت و لطف قرار دهد، يكي از اشخاص حاضر در مجلس سؤالي مي‎نمايد ـ كه چه بسا سؤال بسياري از ماها نيز باشد؛ سؤال مي‎كند: چگونه اين سوره، سورة اختصاصي حسين بن علي شد؟


امام صادق(ع) فرمود: شما مگر اين بخش از آيه و كلام خداوند را نشنيده‎ايد كه مي‌فرمايد: «يا ايتها النفس المطمئنه ارجعي الي ربك راضية مرضية فادخلي في عبادي وادخلي جنتي» انما يعني الحسين بن علي ـ عليهما السّلام ـ فهو ذو النفس المطمئنه الراضية المرضية و اصحابه من آل محمد ـ صلوات الله عليهم ـ الرضوان عن الله يوم القيامه و هو راض عنهم، و هذه السورة في الحسين بن علي و شيعته و شيعة آل محمد خاصة،

 

امام صادق(ع) در تفسير آيه مي‌فرمايد: اين آيه دربارة حسين بن علي ـ عليهما السّلام ـ است؛ چرا كه آن بزرگوار صاحب نفس مطمئنه بود و از خدا راضي بود و خدا نيز از او راضي بود، و ياران آن بزرگوار از خاندان محمد(ص) از خداوند راضي بودند و خداوند نيز از آن‌ها راضي بود، و اين سوره فقط دربارة حسين بن علي و شيعيان او و شيعيان آل محمد(ص) مي‌باشد.

سوره حمد

در سوره حمد که آغازگر کتاب آسمانی و امام حسین(ع) که سرآمد کتاب شهادت بود، ذکری به میان آمد. در سوره بقره نیز آیه ای هست که می توان در رثای امام حسین(ع) استفاده نمود و آن سخن فرشتگان است که گفتند:

« أتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء؛ آیا در روی زمین کسی را قرار می دهی که بر روی آن تبهکاری می کند و خونها می ریزد؟»

در روایات نقل شده که فرشتگان این سخن را با توجه و مشاهده شهادتگاه امام حسین(ع) و یارانش در کربلا و دلایلی که بیانگر این مطلب بود، ابراز کردند.

سوره آل عمران

هنگامیکه علی اکبر فرزند گرامی حضرت امام حسین(ع) به سوی میدان نبرد رفت، ایشان اینگونه تلاوت فرمود:

« ان الله اصطفی آدم و نوحاً و ال ابراهیم و ال عمران علی العالمین* ذریةً بعضها من بعضٍ و الله سمیعٌ علیم؛ خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزید، آنان نسلی هستند که برخی از برخی دیگرند و خداوند شنوای داناست.»

سوره نساء

از جمله آیاتی که می توان در رثای امام حسین(ع) ذکر نمود، آیه 98 است که می فرماید:

« الا المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان لا یستطیعون حیلةً و لا یهتدون سبیلا؛ مگر گروهی از مردان و زنان و کودکانی که به راستی ناتوان بودند.»

بارزترین مصداق این آیه گروهی بودند که همراه آن حضرت به کربلا آمده بودند و بدون هیچ گناهی مورد محاصره و ستم ستمکاران واقع شده بودند.

سوره مائده

آیه 114 از این سوره را می توان در بهره مندی از آب کوثر دانست که برای او و یارانش در حال شهادت فرود آمد بدون آنکه آبی را درخواست کرده باشند:

 « انزل علینا مائدةً من السماء تکون لنا عیداً؛ خداوندا! از آسمان بر ما مائده ای نازل فرما که برای ما عید باشد.»

آری! شهیدان کربلاء، هر نوع تشنگی و گرسنگی و زخم و شهادت در راه خدا، راضی و خشنود بودند و چنین ایثاری گواراتر از هر نوع غذا و نوشیدنی بود تا با شادمانی به لقاء پروردگار بشتابند.

سوره اعراف

بر اساس تفاسیر وارد شده، امام حسین(ع) از رجال اعراف است:

« و علی الاعراف رجالٌ یعرفون کلاً بسیماهم؛ مردانی که از اعراف هستند از سیمایشان شناخته می شوند.»

شناخت امام حسین(ع) راههای گوناگون و ویژه ای دارد، از جمله آنها زائران آن حضرت در قیامت هستند که به وسیله نشانه هایی که در سیمایشان پدید می آید، شناخته می گردند.

سوره انفال

از  حقوق امامان معصوم(ع) و از جمله امام حسین(ع) و فرزندان آنان که مورد غضب واقع شد، انفال است. آن حضرت نه تنها از چنین حقوقی محروم گشت، بلکه حقوق اولیه انسانی و حق حیات که بین تمام موجودات مشترک است، از ایشان سلب شد و حتی حق آب نوشیدن را نیز از آنان منع کردند.

سوره برائت

در عظمت فداکاریهای بی بدیل اباعبدالله الحسین(ع) می توان از تمامی آیاتی که در زمینه جهاد در راه خدا نازل شده استفاده نمود. زیرا آن حضرت و خاندان و یاران باوفایش در حقیقت بهترین معامله را با خدا انجام دادند و بالاترین مصداق این آیه شریفه هستند که می فرماید:

« ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعداً علیه حقاً فی التوراة و الانجیل و القرآن و من اوفی بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذلک هو الفوز العظیم؛ خداوند جان و مال مردم با ایمان را به بهای بهشت خریداری نمود، آنان در راه خدا می جنگند و در این راه می کشند و کشته می شوند و این وعده تخلف ناپذیر الهی است که در تورات و انجیل و قرآن آمده و از خدا با وفاتر به عهد خود کیست؟ پس ای اهل ایمان بر شما بشارت باد برای چنین معامله ای که با خدای خود نمودید و این همان رستگاری باشکوه است.

تمام بندگان خدا در بازار سوداگری این دنیا هرکدام به گونه ای عمل کردند، اما معامله امام حسین(ع) ویژه آن حضرت بود و ارزش و پاداش و کیل و پیمانه اش نیز به همان سبک ویژه پرداخت گردید.

سوره یونس

در آن شرایط و حالاتی که پیکر پاک و دردمند امام حسین(ع) در بیابان رها شده بود، همانند حضرت یونس (ع) مصداق این آیه شریفه شده بود که: « بالعراء و هو سقیم»

أسفی لعارٍ مثل یونس العراء                   یقطینه فیها جناح الأنسر

دریغ و افسوس بر آن برهنه ای که مانند یونس، بر ریگ های تفتیده کربلا افتاده و بوته سایبانش در آنجا، بال های پرندگان و شمشیرها و نیزه ها بود.

سوره هود

وقتی که حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) در میدان نبرد مقابل سپاه بنی امیه قرار گرفت، سخنان روشنگری بیان فرمود تا حجت را بر آن قوم تمام کند و در ضمن آن آیاتی تلاوت کرد و فرمود:

« قال انی اشهد الله و اشهدوا انی بریٌ مما تشکرون* من دونه فکیدونی جمیعاً ثم لاتنظرون* انی توکلت علی الله ربی و ربکم ما من دابةٍ الا هو آخذ بناصیتها ان ربی علی صراط مستقیم؛ من خدا را گواه می گیرم، شما نیز گواه باشید که من از آنچه شما بدان شرک می ورزید، بیزارم. سپس همگی با مکر و فریب بر ضد من برخاستید و مرا مهلت ندادید. من بر خدای یگانه که پرودرگار من و شماست توکل کردم. هیچ جنبده ای نیست مگر آنکه زمام اختیارش در دست خداست، به راستی که پروردگار من بر راه مستقیم است.

سوره یوسف

در روایات اهل سنت نقل شده که این سوره، در بردارنده پیام های تسلی بخش برای پیامبر گرامی به جهت حوادثی که قرار بود برای فرزندش امام حسین(ع) اتفاق بیفتد بود. و نیز اتفاق های مشابهی که در زندگی تاریخ ساز آن حضرت بوقوع پیوست که بازندگی جناب یوسف(ع) مطابقت داشت.

سوره رعد

در این سوره ازعبادت ویژه موجودات و از جمله عبادت رعد سخن به میان می آورد که:

« و یسبح الرعد بحمده و الملائکة من خیفته؛ و رعد با ستایش او، و فرشتگان از بیم او تسبیح می گویند.»

در حدیثی نقل شده که هیچ ابری نیست که رعد و برق داشته باشد مگر اینکه قاتل امام حسین(ع) را لعنت می نماید.

سوره ابراهیم

در این سوره شریفه، آیه 37 سرگذشت اسکان یافتن خانواده حضرت ابراهیم(ع) را در بیابان بدون آب و علف « بوادٌ غیر ذی زرعٍ » بیان می کند که با نحوه اسکان یافتن خاندان امام حسین(ع) در کربلا مطابقت دارد و از موارد شگفت انگیز آن، خداحافظی و گفتگوی آن حضرت با خاندانش در واپسین لحظات حیات شریف ایشان است که پس از آن به سوی شهادتگاه خویش می شتابد.

سوره اسراء

سرزمین کربلا، مکانی ویژه برای عروج امام حسین(ع) بود و جایگاهی برای معراج فرشتگان پدید آورد. همچنان که جایگاه ویژه ای برای معراج جد بزرگوارش گردید و آن حضرت در این باره فرمود: « در سفر آسمانی معراج، زمانیکه بر روی منطقه کربلا قرار گرفتم، در آنجا محل شهادت فرزندم حسین(ع) و یارانش را مشاهده کردم.»

سوره کهف

این سوره، یادآور سر بریده آن گرامی است که بر فراز نیزه دژخیمان، قرآن تلاوت می کرد زید بن ارقم در کوفه شنید که زبان مبارک آن حضرت آیه ای از سوره کهف تلاوت می فرمود که:

« ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجباً؛ آیا پنداشته ای که اصحاب کهف و رقیم از نشانه های شگفت انگیز ما بوده اند؟ گروهی دیگر از مردم در سرزمین شام شنیدند که می فرمود: « انهم فتیةٌ آمنوا بربهم و زدناهم هدی؛ آنان جوانمردانی بودند که به پروردگارشان ایمان آورده بودند و ما نیز بر هدایتشان افزودیم.»

تلاوت چنین آیاتی آنهم از سر بریده آن حضرت بر فراز نیزه های ظلم و ستم، بیانگر حکمت ویژه ای است و جای تعمق بسیار دارد، زیرا سرگذشت آن حضرت، شگفت انگیزتر از اصحاب کهف و رقیم است و شهدای کربلا از بارزترین مصادیق هدایت یافتگان هستند.

سوره مریم

در حدیث زکریا اشاره شده « کهیعص» مربوط به واقعه کربلا و شهادت خاندان پیامبر اسلام و بیدادگری حکومت یزید بود که آنان را در حال تشنگی و صبر به شهادت رساند.

در کتاب تهذیب و بحارالانوار از امام سجاد(ع) در تفسیر این آیه نقل شده که می فرماید: « فحملته فانتبذت به مکاناً قصیاً» وقتی که مریم به او باردار شد، او را به مکانی دور افتاده برد، مریم از شهر دمشق خارج و به کربلا آمد، و عیسی(ع) را در محل شهادتگاه امام حسین(ع) بدنیا آورد و در همان شب بازگشت.

سوره طه

در این سوره به مناسبت های مختلف، شباهت هایی میان امام حسین(ع) و داستان موسی(ع) بیان شده از جمله در آیه « اذ رأی ناراً فقال لأهله امکثوا أنی آنست ناراً »، زمانیکه موسی آتشی را دید، به خانواده خود گفت: درنگ کنید، زیرا از دور آتشی را می بینم، شاید بتوانم برای شما شعله ای از آن بیاورم. حضرت امام حسین(ع) نیز در حالیکه در مدینه بود از جانب کربلا نوری را مشاهده کرد و به خاندان خویش فرمود: همراه من حرکت کنید. از او پرسیده شد چرا خانواده را با خود می برید، فرمود: « اراده الهی بر این امر تعلق گرفته که آنان را اسیر ببیند.»

در سوره های دیگر بر اساس مناسبت های ویژه بعضی از آیات را تلاوت می کرد، از جمله آیاتی از سوره قصص را هنگام خروج از مدینه قرائت کرد و برخی دیگر از آنها را در وقت ورود به شهر مکه که در جای مناسب ذکر آنها خواهد آمد.عده ای از اصحاب نیز آیاتی از سوره مؤمن را به هنگام پیکار آن حضرت تلاوت کردند که در بخش اول مربوط به شهداء بیان می گردد.

نکات دیگری از سوره هایی که می توان در رابطه با جایگاه امام حسین(ع) بیان نمود، بطور خلاصه عبارتند از: سوره هایی که با حروف مقطعه ای مانند طس، طسم، حم، یس، ص، المر، ق و نون شروع می شوند، در این حروف تأثیرگذاری خاص و اشاراتی به اسماء الهی دارد و اسراری در خود نهفته دارد که شناخت آنها تنها برای پیامبر(ع) و امامان علیهم السلام میسر است که مخاطبان حقیقی وحی الهی هستند.

در پیکر مطهر امام حسین(ع) نیز حروف مقطعه ای بر اثر ضربات نیزه ها و زخم شمشیرها بوجود آمده بود که هر کدام از آنها در مقام عرفان و رضا و تسلیم اسراری نهفته در خود دارد. و تنها کسی بر این اسرار راه می یافت که از راز و رمز این حروف مقطعه آگاهی کامل داشت. به همین جهت پیامبر گرامی بعضی از اعضاء و جوارح امام حسین(ع) را بوسه باران می کرد و گاهی نیز به امیرمؤمنان (ع) می فرمود تا او را نگاهدارد و بدین سان محل فرود شمشیرها ونیزه ها و حروف مقطعه را می بوسید و می گریست.

در ابتدای سوره هائی که با تسبیح خدا شروع می شود، ارتباط معناداری میان آیات سوره و آغاز آن وجود دارد که همان صفات الهی است و خداوند تعالی نیز از این صفات خود، امام حسین(ع) را بهره مند ساخته است.

سوره مدثر

این سوره که با خطاب به پیامبر گرامی آغاز می گردد، در ضمن خود اشاراتی به آن حضرت دارد، زیرا باطن این سوره از آن جناب است و این معنا از ظاهر آیات آشکار بوده و بر همین اساس مدثر که پیامبر(ص) است از امام حسین(ع) و ایشان هم از مدثر است.

سوره مزمل

مخاطب این سوره پیامبر اکرم(ص) است و امام حسین(ع) و پیامبر(ص) هر دو از یکدیگر هستند بنابراین امام حسین(ع) همان مزمل به خون خویش، که در ظلمت شب و گمراهی ها بپا خواست و حاکمیت ظلم و جور را زائل نمود وحق را آشکار ساخت. یاران به خون غلطیده اش نیز همانند یاران پیامبر(ص) بودند که در روز احد حضرت در مورد آنان فرمود: « آنان را با خون و لباس گلگونشان پیجید که من گواه آنان هستم.» اما برای یاران امام حسین(ع) لباسی باقی نگذاشتند و آنان را با همان خونها دفن کردند.

سوره هایی که با سوگند آغاز می شوند

باطن و حقایق این سوره ها نیز بر حالات و شرایط و پیکر مطهر، و قلب توانمند آن حضرت منطبق است و همچنین بر یاران وفادار و شرایط سخت آنان مطابقت دارد. برای نمونه آیاتی که می فرماید:

« و الصافات صفاً فالزاجرات زجراً فالتالیات ذکراً، سوگند به آنانکه برای انجام فرمان خدا صف بسته اند. سوگند به آنانکه با سختی می رانند، سوگند به تلاوت کنندگان قرآن.»

این آیات بر امام حسین(ع) ولشکر فداکارش که برای جهاد در راه حق به صف در آمده بودند، تطبیق می کند و همچنین بر صف آرایی مجاهدین در راه حمایت دین خدا، وصفوف پیوسته آنان در حال نماز، صف آرایی پیکرهای غلتیده در خاک و خون، و صف آرایی سرهای بریده ای که در یک قبر دسته جمعی دفن شدند.

سوره فجر

« والفجر * و لیال عشرٍ* والشفع و الوتر* و اللیل اذا یسر؛ سوگند به سپیده دم، و سوگند به شب های ده گانه، و سوگند به جفت  و فرد، و سوگند به شب هنگام که می رود.»

امام حسین(ع) نیز سپیده دم روشنی بخش و هدایت کننده انسانیت ومصائب جانگدازش، شب های ده گانه ای دارد. حسین(ع) و برادر دلاورش شفع یکدیگرند. و در هنگامیکه تنهایی و به شهادت رسیدن همه یاران، وتر است. او همان وتر و فردی است که روح آرامش یافته اش مورد خطاب الهی است. همان روح بزرگ که به سوی معبود یگانه باز می گردد و در اوج خشنودی و رضایتمندی به لقاء حضرت دوست می شتابد.

سوره طور

« والطور* و کتاب مسطور* فی رقٍ منشورٍ* و البیت المعمور* السقف المرفوع* والبحر المسجور؛ سوگند به کوه طور، و سوگند به کتاب نگاشته شده، در صحیفه ای گشوده و سوگند به بیت المعمور، و سوگند به سقف بر افراشته و سوگند به دریای برافروخته و خروشان!

طور به دو معنا محل شهادت آن حضرت است،زیرا بر طبق روایت نقل شده به شهادتگاه ایشان دلالت می کند و هم از نظر معنوی اینگونه است. کتاب مسطور نیز بر بدن شریف آن حضرت اطلاق می شود بیت العمور سر مقدس ایشان است، و بحر مسجور نیز با میدان کربلا در روز عاشورا منطبق می گردد.

سوره نجم

« و النجم اذا هوی؛ سوگند به ستاره آنگاه که در افق پنهان می گردد.»

امام حسین(ع) نیز ستاره درخشانی بود که در افق کربلاء به شهادت رسید و پنهان گشت.

سوره ضحی

« والضحی ؛ قسم به شعاع گسترده آفتاب»

این سوگند نیز اشاره به درخشندگی و نورانیت چهره امام حسین(ع) دارد که در پرتو وجود مقدسش نور ایمان تجلی می یابد.

سوره بروج

« و السماء و الطارق* و ما ادریک مالطارق* النجم الثاقب؛ سوگند به آسمان و سوگند به ستاره طارق، تو چه می دانی که طارق چیست؟ آن ستاره درخشنده، ستاره ای که نور و درخشندگی اش تاریکی ها را می شکافد و در آن نفوذ می کند.

امام حسین(ع) نیز مانند ستاره درخشانی است که نور وجودش تاریکی های زمین را می شکافد و به آن روشنی می درخشد.

سوره شمس

« و الشمس و ضحها* و القمر اذا تلیها* و النهار اذا جلیها؛ سوگند به خورشید و سوگند به شعاع گسترده اش! و سوگند به ماه، آنگاه که در پی آفتاب برآید! و سوگند به روز که چون تجلی یابد جهان را روشنی می بخشد.

چهره درخشان امام حسین(ع) نیز خورشید جهان افروز است، زیرا او حقیقت خورشیدی است که با پدید آمدن ابرها در آسمان، خورشید امامت و حماسه بجامانده اش هرگز رو به خاموشی نمی گراید گر چه وجود مقدسش به خاک و خون کشیده شود، اما نور وجودش برای همیشه، روشنی بخش زمین و زمان خواهد بود، همچنانکه پیکر مطهرش در آن شب های سه گانه ای که بر روی زمین بجامانده بود، همچون خورشیدی روشنی بخش اطراف بود.

سوره مرسلات

«المرسلات عرفاً؛ قسم به فرشتگانی که پی در پی فرستاده می شوند!»

و سوگند بر آن فرشتگانی که پیوسته و پی در پی ره خدمت آن حضرت فرود می آمدند.

سوره نازعات

« و النازعات عرقاً* و الناطشات نشطاً؛ قسم به فرشتگانی که به شدت جانها را می گیرند، قسم به فرشتگانی که جان( مؤمنان) را با نشاط و مدارا می گیرند.

در این آیات نیز اشاره ای به ارواح پاک شهیدان کربلا دارد  که به راحتی جانهای خود را تسلیم حق تعالی نمودند.

سوره ذاریات

« و الذاریات ذرواً * فالحاملات وقراً؛ قسم به بادهای وزنده، قسم به ابرهای سنگین باران زا!»

در بعضی از تفاسیر وارد شده که این آیات بر جهاد اصحاب امام حسین(ع) در روز عاشورا تطبیق می کند.

سوره تین

« و التین و الزیتون؛ سوگند به انجیر و زیتون!»

روایت شده زیتونی که مورد قسم واقع شده، وجود پر برکت اباعبدالله الحسین(ع) است.

سوره عادیات

« و العادیات ضجاً؛ سوگند به اسبان دونده ای که نفس نفس نی زنند!»

این آیه نیز اشاره به اسبهای دلاوران در دشت کربلا می کند.

سوره قیامت

تمامی سوره قیامت بر قیامت اهل بیت(ع) که در روز عاشورا برپا گردید، دلالت می کند. آن حادثه عظیم و فاجعه هول انگیز و کوبنده، یادآور جوش و خروش فریاد قیامت است که مصیبت آن فراتر از هر واقعه مصیبت بار دیگر خواهد بود.

آری واقعه دردناک عاشورا، آن روز کوبنده ای بود که قلوب نیکان و بدکاران را درهم کوبید، دلهای حق طلب را بلرزه در آورد، و غم و اندوه آن مصیبت همه جا را فرا گرفت.

در آنروز غم انگیز گویا آسمان شکافته شد و انشقاق و انفطار تحقق یافت. در آن هنگام که شمشیر بر فرق مبارک حسین بن علی(ع) فرود آمد، خورشید انسانیت بی فروغ گردید و ستارگان علم و فضیلت بر روی زمین ریختند همچنانکه در وقوع قیامت خورشید درهم پیچیده و بی فروغ می گردد و ستارگان آسمان فرو می ریزند.

سوره قدر

« انا انزلناه فی لیلة القدر؛ فضیلت امام حسین(ع) همانند فضیلت شب قدر است که بحث آن در جای خود خواهد آمد.

سوره کافرون

امام حسین(ع) آئین کفر و شرک را برانداخت و کفر اهل نفاق را نمایان ساخت و از همگی آنان بیزاری جست و فرمود: « لکم دینکم دلی دین؛ دین شما برای شما و دین من برای من است.»

سوره فلق و ناس

این دو سوره شریفه که به نام معوذتین معروف است در روایات شیعه و اهل سنت وارد شده که در شأن امام حسن و امام حسین علیهماالسلام نازل گردیده و در پرتو این سوره ها، آن دو بزرگوار در پناه امن الهی واقع شده اند.


و در پايان روايت، امام صادق(ع) مي‎فرمايند: من ادمن قراءة الفجر كان مع الحسين في درجته في الجنة، ان الله عزيز حكيم، هر كس در خواندن سورة فجر مداومت داشته باشد، با امام حسين در درجه‎اش در بهشت خواهد بود، به درستي كه خداوند بر هر چيز توانا و به هر امري دانا است.[6]


در روايت ديگري كه از ابوبصير از امام صادق(ع) نقل شده است، امام صادق(ع) مي‌فرمايد: يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ؛ ارْجِعِي إِلى‏ رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّة » الآيه يعني الحسين ابن علي ـ عليهما السّلام ـ[7] مراد از «نفس المطمئنه» كه از خداوند راضي و خداوند نيز از او راضي است، حسين بن علي(ع) است در اين آيات، كلمة «نفس المطمئنه» نقش كليدي و محوري دارد به طوري كه فهم معناي آيه تا حدود زيادي به روشن شدن معناي اين واژه بستگي دارد، و چه بسا وجود اين كلمه در اين آيه موجب تفسير و بيان شأن نزول آيه، دربارة حسين بن علي(ع) گرديده است، و آن حضرت مصداق اتم و اكمل آن به حساب آمده است.


سؤالي كه در اينجا مي‌تواند مطرح شود اين است كه چه امري باعث اين تقريب و تقارن گرديده است؟ و چرا حسين بن علي(ع) از ميان معصومين ـ عليهم السّلام ـ به عنوان مصداق اين آيه معرفي گرديده است؟


در پاسخ بايد گفت: با توجّه به آنچه كه در تاريخ عاشورا به فراواني نقل گرديده است كه از يك سو براي حادثة عظيم عاشورا، هيچ واقعه و حادثه‎اي به عنوان نظير و مانند و شبيه سراغ نداريم، و مصيبت بزرگي كه در اين رويداد عظيم تاريخي بر خاندان عصمت و طهارت ـ عليهم السلام ـ وارد گرديد، در تاريخ نمونة ديگري ندارد، و از ديگر سو، قرباني بزرگ اين حادثه حضرت سيدالشهداء ـ عليهم السلام ـ بود كه در سهمگين‎ترين حالات و لحظات و شكننده‎ترين ماجراهاي اين حادثه، در نهايت اطمينان و آرامش نفس بود، به طوري كه در روايت راويان شاهد حادثه آمده است كه هر چه اين حادثه به پايان خود كه شهادت حضرت سيدالشهداء(ع) بود نزديك‎‎تر مي‎شد، چهرة دلرباي امام، زيباتر و برافروخته‎تر مي‎شد، و براي لقاي پروردگار آماده‎تر.

 

از اتفاقات سهمگين و تزلزل آفرين آن حادثه در چهرة امام، ذره‎اي سستي و ضعف و يا بي‎صبري و جزع و شكوه ديده نشد و در عوض در اين ماجرا از ابتدا تا انتها ميزان تسليم و صبر آن حضرت كه ناشي از اطمينان و آرامش نفس بود، افزوده‎تر مي‎شد. و اين جمله آخر آن حضرت در لحظات پاياني عمر شريفش شنيدني و زيباست: صبراً علي قضائك يا ربّ لا اله سواك يا غياث المستغيثين، مالي ربّ سواك و لا معبود غيرك، صبراً‌علي حكمك، بر قضاي تو شكيبا هستم! پروردگارا! معبودي جز تو نيست، اي پناه بي‎پناهان! من غير از تو پروردگار و معبودي ندارم، برخواست و ارادة تو شكيبا هستم.[8]

پي نوشت ها:
[1] . احزاب/ 33.
[2] . آل عمران/ 61.
[3] . شوري/ 23.
[4] . انسان/ 8.
[5] . بقره/ 37.
[6] . بحراني، سيد هاشم، البرهان في تفسير القرآن، قم، مؤسسة مطبوعاتي اسماعيليان، بي‎تا، ج 4، ص 461؛ و بحارالانوار، ج 24، ص 93 و ج 44، ص 218.
[7] . حويزي، تفسير نورالثقلين، ج 5، ص 577؛ و بحراني، سيد هاشم، البرهان في تفسير القرآن، ج 4، ص 460؛ و بحارالانوار، ج 24، ص 350؛ و تفسير القمي، علي بن ابراهيم قمي، قم، دارالكتاب، چاپ سوم، 1414 ق، ج 2، ص 422.
[8] . موسوعة كلمات الامام الحسين(ع)، ص 510.

چه آياتي در قرآن، درباره امام حسين(عليه السلام) تأويل يا تفسير شده است؟
آيات فراواني در قرآن درباره امام حسين(عليه السلام) وجود دارد. برخي رقم آيات را 128 و برخي ديگر تا 250 آيه ذكر كرده‌اند. برخي از آيات ياد شده، آشكارا درباره امام‌حسين(عليه السلام) نازل شده است و برخي با تفسير و تأويل مفسران ـ البته به كمك روايات‌ـ بر ايشان تطبيق شده است. اين آيات را از جهات مختلفي مي‌توان دسته‌بندي كرد:
الف) آياتي كه بر اساس منابع تفسيري و روايي، مربوط به امام حسين(عليه السلام) است:
اسراء، 33; مريم، 1; حج، 60; احقاف، 15; رحمن، 22; نازعات، 6; تكوير، 8‌; فجر، 27; تين، 1.
ب) آياتي كه بر امام حسين(عليه السلام) تطبيق شده است:[1]
بقره، 84 و 193; نساء، 31 و 77; انعام، 62; انفال، 75; اسراء، 4 و 6; مريم، 7; حج،‌19 و 40; عنكبوت، 15; صافات، 88 و 89; زخرف، 28; دخان، 29; نبأ، 18; عبس، 25; انشراح، 1.
ج) آياتي كه در شأن يا تطبيق بر امام حسن و امام حسين(عليهما السلام) نازل شده است:
آل‌عمران، 61; نساء، 36 و 69; انعام، 84; نور، 35; فرقان، 74; احزاب، 40; رحمن،‌17; واقعه، 89; حديد، 12 و 28; تغابن، 15; فجر، 3; بلد، 3 و 9; بروج، 3; شمس، 2 و 3; سوره فلق.
د) آياتي كه مربوط به پنج تن آل عبا يا تعدادي از آنان است، كه يكي از آنان امام حسين(عليه السلام)است:
بقره، 37، 54، 60، 124 و 238; آل‌عمران، 7 و 110; نساء، 43; مائده، 54; اعراف،‌46 و 157; يونس، 63 و 64; نحل، 43; اسراء، 44; مؤمنون، 1 و 111; فرقان،‌10، 54 و 57; فاطر، 32; صافات، 165 و 166; شوري، 23; طور، 21; حشر، 9; صف، 4; حاقه، 17; انسان، 7; مرسلات، 41.
هـ‌) آياتي كه مربوط به دوازده امام يا چهارده معصوم(عليهم السلام) است:
بقره، 31، 35، 136 و 137، 143، 256 و 261; آل‌عمران، 36، 95، 185 و 200; نساء،‌59; مائده، 56; توبه، 36; هود، 91; ابراهيم، 24; حجر، 45، 46، 47 و 75; نحل،‌90; اسراء، 71; طه، 115; حج، 77; نور، 36، 37 و 55; احزاب، 12 و 33; صافات،‌83; شوري، 23; واقعه، 10; انسان، 5; كوثر، 1.
و) آياتي كه مربوط به حضرت علي، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسين(عليهم السلام) و ديگراني چون حمزه، جعفر، عقيل و حضرت خديجه(عليهم السلام) است:
آل‌عمران، 33; كهف، 2; حج، 40; فاطر، 21; غافر، 7; تحريم، 8‌; مطففين، 22.
ز) آياتي كه در ذيل آنها روايتي مربوط به امام حسين(عليه السلام) آمده است كه نه از باب شأن نزول و نه از باب تطبيق است:
بقره، 49، 195، 196 و 199; آل‌عمران، 34، 45، 49 و 103; نساء، 56; مائده، 1 و 35; انعام، 62; اعراف، 199; يوسف، 13، 14 و 67; اسراء، 7 و 71; مريم، 55; نور، 31; نمل،‌40; شعراء، 227; قصص، 5 و 21; احزاب، 23 و 58; زمر، 46 و 61; غافر، 71; مجادله، 7.[2]
چرا در قرآن، اسمي از امام حسين(عليه السلام) نيامده است؟
اولا، شيوه پرسش حاكي از اين است كه گويا تنها راه معرفي اولياي الهي، كه امت بايد از آنان پيروي كنند، ياد كردن نام آنان در كتاب آسماني است، در حالي كه اگر به خود قرآن مراجعه كنيم، خواهيم ديد كه قرآن براي معرفي شخصيت‌هاي الهي، از سه راه وارد مي‌شود و در هر مورد، بنابر مصالحي، از شيوه خاصي پيروي مي‌كند:
1. معرفي با اسم: پيامبر گرامي(صلي الله عليه وآله) در انجيل، به وسيله اسم، به آيندگان معرفي شده است: (وَمُبَشِّراً بِرَسُول يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ).[3] هم‌چنين به صراحت، از حضرت داود(عليه السلام)در قرآن كريم، به عنوان خليفه ياد شده است: (يا داوُدُ إِنّا جَعَلْناكَ خَلِـيفَةً فِـي الأَرْضِ).[4]
2. معرفي با عدد: نقباي بني‌اسرائيل و گروهي كه طبق گزينش حضرت موسي(عليه السلام)قرار شد به كوه بروند، در قرآن با عدد معرفي شده‌اند.[5]
3. معرفي با صفت: يكي ديگر از راه‌هاي شناسايي شخصيت‌هاي الهي، معرفي با صفت است.[6]
در قرآن كريم، گاهي معرفي با صفت، با ذكر نام نيز همراه است; مانند آيه طالوت. گاهي نيز به ذكر صفات اكتفا شده است; مانند:
(فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْم يُحِبُّـهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّة عَلَي المُؤْمِنِـينَ أَعِزَّة عَلَي الكافِرِينَ يُجاهِدُونَ فِي سَبِـيلِ اللّهِ وَلا يَخافُونَ لَوْمَةَ لآئِم).[7]
اي كساني كه ايمان آورده‌ايد! هر كس از شما از دين خود برگردد، به زودي خدا گروهي [ديگر]را مي‌آورد كه آنان را دوست دارد و آنان [نيز] او را دوست دارند. [اينان] با مؤمنان فروتن[ و]بر كافران سرفرازند، در راه خدا جهاد مي‌كنند و از سرزنش هيچ ملامت‌گري نمي‌ترسند.
درباره امامت خاصه (چه كسي امام باشد) قرآن از راه سوم وارد شده، در برخي از آيات، به طور مستقيم، موضوع امامت را مطرح مي‌كند و به وضوح از آن سخن مي‌گويد: آياتي هم‌چون: تبليغ، ولايت، اولي الأمر، صادقين و قربي از اين قسمند. در برخي از آيات نيز غيرمستقيم از اين موضوع بحث مي‌كند. آياتي هم‌چون مباهله و تطهير در اين بخش جاي دارند.
از سوي ديگر، امام از نظر شيعه بايد دو خصوصيت عصمت[8] و علم لدنّي[9] را دارا باشد كه به اين دو صفت، در قرآن اشاره شده است و به اتفاق شيعه و سني، پس از پيامبراكرم(صلي الله عليه وآله) جز اميرالمؤمنين و فرزندان وي، كسي واجد اين صفات نبوده است.[10]
ثانياً، به يقين مهم‌ترين منبع احكام و معارف اسلامي، قرآن است. اگر خداي ناكرده، تحريف اندكي در قرآن صورت مي‌گرفت، اعتماد مسلمانان به قرآن از دست مي‌رفت و اين سلب اعتماد، باعث مي‌شد كه اسلام و قرآن به مشكلات مسيحيت و انجيل و تورات دچار شوند.
براي اين‌كه اصل اسلام (قرآن) با توجه به خاتميتِ اين دين، باقي بماند، بهترين راهكار، حفظ قرآن از تحريف و تصرف‌ها است. درست است كه قرآن مي‌فرمايد: (إِنّا نَحْنُ نَـزَّلْنا الذِّكْرَ وَ‌إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ);[11] يعني بي ترديد ما اين قرآن را به تدريج نازل‌كرديم و قطعاً نگهبان آن خواهيم بود. ولي اين حفظ، تنها از راه اعمال قدرت و مددهاي غيبي و عنايات خداوند در همه مواقع و مراحل، به طور خارق‌العاده نيست، بلكه يكي از علل حفظ و بقاي آن، فراهم ساختن اسباب است; چون هر چيزي سببي دارد و خداوند، امور را جز با اسبابش اجرا نمي‌فرمايد.
يكي از اسباب محفوظ ماندن قرآن از تصرف و تحريف، اين است كه نام هيچ يك از معاصران پيامبر (جز زيد و ابولهب) در مقام ستايش يا نكوهش به صراحت برده نشده است، با آن‌كه آيات بسياري، در ستايش نيكان (علي، عمار، سلمان و...) و نكوهش مشركان (ابوسفيان، ابوجهل و...) نازل گرديده است.
بديهي است اگر به صراحت، نام آنان آورده مي‌شد، عده‌اي در صدد تحريف قرآن و تغيير آيات و حذف اسامي برمي‌آمدند; ولي وقتي در متن قرآن، اسمي از كسي نيامده است، آنان تنها به وسيله دانشمندان مزدور، در شأن نزول‌ها و توجيه آيات، خيانت و تصرف مي‌كردند، نه در خود آيات; مانند اين‌كه سمرة بن جندب به دستور معاويه، بر بالاي منبر، آيه‌اي را كه در شأن علي نازل شده است، در شأن ابن ملجم معرفي كرد. تجربه تاريخ هم نشان داده است كه چگونه دنيا طلبان گفته‌هاي پيامبر(صلي الله عليه وآله)را دست‌كاري كردند; هم چنان كه خليفه دوم، هنگام رحلت رسول اكرم(صلي الله عليه وآله)وقتي آن‌حضرت دوات و قلمي خواست، گفته پيامبر(صلي الله عليه وآله) را رد كرد و آن سخن شنيع را بر زبان راند.[12] چگونه در برابر حضرت، اين سخن به زبان رانده شد؟ آيا پس از رحلت نمي‌توانستند به قرآن جسارت كنند؟ پس به يقين، اگر حتي در صد آيه، به صراحت نام اهل‌بيت(عليهم السلام)مي‌آمد، اين عده آن آيات را از قرآن حذف كرده، مي‌گفتند: بقيه قرآن، ما را كافي است و مردم نادان هم دم برنمي‌آوردند; چنان‌كه به اهل‌بيت(عليهم السلام)آن همه آزار رساندند و مردم چيزي نگفتند. وانگهي خليفه اول و دوم، كه صدها روايت از پيامبر(صلي الله عليه وآله)را جمع آوري كرده، همه را سوزاندند، بعيد نبود كه براي مطامع دنيايي خود، بسياري از آيات قرآن را نيز بسوزانند; ولي همان‌گونه كه مي‌دانيد، بسيار فرق است ميان زمين زدن و كنار گذاشتن حديث پيامبر، با آيه قرآن.[13]
ثالثاً، يكي از دليل‌هاي نيامدن نام امامان(عليهم السلام) در قرآن، اين است كه قرآن تنها كليات مسائل را بيان كرده، تبيين جزئيات آن، به پيامبر(صلي الله عليه وآله)واگذار شده است. ابوبصير مي‌گويد:
از امام صادق(عليه السلام) پرسيدم: مردم مي‌گويند: چرا از حضرت علي(عليه السلام) و اهل‌بيت او نامي در قرآن كريم نيامده است؟ امام(عليه السلام) فرمود: به كساني كه چنين اعتراضي مي‌كنند، بگوييد: همان‌گونه كه از نماز در قرآن ياد شده، ولي سه يا چهار[ ركعت]بودن آن مشخص نشده‌است و پيامبر(صلي الله عليه وآله) آن را براي مردم تفسير كرد و نيز از زكات [در قرآن] ياد شده، ولي مقدار آن مشخص نشده است و رسول‌خدا(صلي الله عليه وآله) آن را براي مردم تفسير كرد‌...‌، همين طور در قرآن آمده است: (أَطِـيعُوا اللّهَ وَأَطيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الأمْرِ مِنْكُمْ)[14] (از خدا و رسولش و اولي‌الامر اطاعت كنيد). اين آيه نيز درباره علي، حسن و حسين(عليهم السلام)نازل شده و پيامبر(صلي الله عليه وآله) فرمود: هر كه من مولاي اويم، پس علي مولاي او است [يعني همان گونه كه تفسير جزئيات نماز، زكات و حج به پيامبر(صلي الله عليه وآله) واگذار شده است كه دستورهاي الهي را به مردم ابلاغ كند، معرفي اولي‌الأمر نيز به ايشان واگذار شده است و پيامبر(صلي الله عليه وآله) نيز آنها را به مردم معرفي كرد]. سپس امام‌صادق(عليه السلام) آيات و روايات ديگري را، كه در اين باره آمده است، نقل فرمود.[15]
الف) در كدام آيه از قرآن مجيد، امام حسين(عليه السلام) فرزند پيامبراكرم(صلي الله عليه وآله)معرفي شده است؟
ب) آيا به فرزند دختر نيز پسر گفته مي‌شود؟
الف) در آيه 61 سوره آل‌عمران، كه به آيه «مباهله» مشهور است، به اين مطلب اشاره شده است:
(فَمَنْ حاجَّـكَ فِـيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ العِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْنآءَنا وَأَبْنآءَكُمْ وَنِسآءَنا وَنِسآءَكُمْ وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّهِ عَلي الكاذِبِـينَ).
هرگاه بعد از دانشي كه[ درباره مسيح] به تو رسيده است[ باز] كساني با تو به ستيز برخيزند، به آنان بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت مي‌كنيم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خويش را دعوت مي‌كنيم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت‌مي‌كنيم، شما هم از نفوس خود را، آن‌گاه مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغ‌گويان قرار دهيم.
مفسران و محدثان شيعه تصريح كرده‌اند كه اين آيه، مزبور در حق اهل‌بيت(عليهم السلام)نازل شده است و منظور از «أبناءنا» منحصراً امام حسن و امام حسين(عليهما السلام) است.[16]
ب) بيش‌تر اقوام و ملل گذشته و به ويژه عرب‌ها در دوران جاهليت، براي زن، هيچ گونه اهميتي قائل نبودند. آنان انتساب را تنها از سوي پدر مي‌دانستند و مي‌گفتند:
بنونا بنوا أبنائنا و بناتنا***بنوهن أبناء الرجال الاباعد
يعني فرزندان ما تنها پسرزاده‌هاي ما هستند; اما دخترزاده‌هاي ما فرزندان مردم بيگانه محسوب مي‌شوند، نه فرزندان ما.
اسلام بر اين فكر جاهلي، قلم بطلان كشيده، احكام فرزند را بر فرزندان پسر و دختر، يك‌سان جاري ساخته است. به همين دليل، امامان(عليهم السلام) كه همه از سوي دختر، به پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) مي‌رسند، فرزندان حقيقي آن بزرگوار خوانده مي‌شوند. نكته ياد شده، از چند راه اثبات مي‌شود.
1. در سوره انعام، آيه‌هاي 84 و 85 آمده است:
(...‌وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِ داوُدَ وَسُلَيْمانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسي وَهـرُونَ وَكَذ‌لِكَ نَجْزِي المُحْسِنِينَ * وَزَكَرِيّا وَيَحْيي وَعِـيسي وَ‌إِلْياسَ كُلٌّ مِنَ الصّالِحِـينَ).
و از نسل او داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسي و هارون را [هدايت كرديم] و اين‌گونه، نيكوكاران را پاداش مي‌دهيم و زكريا و يحيي و عيسي و الياس را، كه همه از شايستگان بودند.
در اين آيه، حضرت عيسي(عليه السلام) از فرزندان حضرت ابراهيم(عليه السلام) شمرده شده است، با اين كه مي‌دانيم نسبت حضرت عيسي تنها از سوي مادر به ايشان مي‌رسد. اين، دليل بر آن است كه سلسله نسب، از سوي پدر و مادر، يكسان پيش مي‌رود و نوه‌هاي هر‌دو، فرزندان انسانند.
با توجه به اين آيه، فخر رازي در ذيل آيه مباهله مي‌گويد:
اين آيه، دلالت دارد بر اين كه امام حسن و امام حسين(عليهما السلام) از ذريه پيامبرند; زيرا خداوند، عيسي را از ذريه ابراهيم شمرده است، با اين‌كه تنها از مادر به او مربوط مي‌شود.[17]
2. در آيات مربوط به زناني كه ازدواج با آنان حرام است، مي‌خوانيم:
(وَحَلائِلُ أَبْنائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلابِكُمْ).[18]
و زنان پسرانتان كه از پشت خودتانند.
در ميان فقهاي اسلام، اين مطلب مسلّم است كه همسران پسرها و نوه‌ها، چه دختري و چه پسري، بر شخص حرامند و مشمول آيه ياد شده مي‌شوند.
3. در رواياتي كه از شيعه و سني درباره امام حسن و امام حسين(عليهما السلام)رسيده است، اطلاق كلمه «ابن رسول اللّه» بسيار، ديده مي‌شود.[19]
آيا «اولي‌الأمر» در آيه شريفه 59 سوره نساء، شامل امام حسين(عليه السلام)مي‌شود؟
مقصود از «اولي‌الأمر» در اين آيه شريفه، امامان معصوم(عليهم السلام) هستند كه رهبري مادي و معنوي جامعه اسلامي، در تمام شؤون زندگي، از سوي خداي سبحان و پيامبراكرم(صلي الله عليه وآله) به آنان سپرده شده است; زيرا اولا، نام «اولي‌الأمر» در كنار نام خدا و رسول آمده است و آيه شريفه، اطاعت از «أُولي‌الأمر» را مانند اطاعت از خدا و رسول، بدون قيد و شرط، لازم و واجب شمرده است. بنابراين، «اولي‌الأمر» (همانند پيامبر) بايد افرادي معصوم و مصون از خطا و گناه باشند; زيرا اگر معصوم نباشند، اطاعت بي‌قيد و شرط از آنان موجب گمراهي خواهد شد.
ثانياً، روايات متعددي در منابع شيعه و برخي منابع اهل سنت نقل شده است كه همگي گواهي مي‌دهند كه منظور از «اولي‌الأمر»، امامان معصومند و حتي در برخي از آنان نام امامان، يك به يك به صراحت ذكر شده است; چنان‌كه در حديثي از جابربن‌عبدالله انصاري چنين نقل شده است:
وقتي خداي ـ عزّوجل ـ آيه شريفه (يا أَيُّها الَّذِينَ آمَنُوا أَطِـيعُوا اللّهَ وَأَطيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الأمْرِ مِنْكُمْ...)[20] را بر پيامبر گرامي‌اش، محمد(صلي الله عليه وآله) نازل كرد، به آن‌حضرت گفتم: يا رسول‌الله! خدا و رسولش را شناختيم; اولي‌الأمر كه خداونداطاعت آنان را در ادامه اطاعت تو قرار داده است، كيست؟ فرمود:اي جابر! آنان جانشينان و امامان مسلمانان پس از منند كه اولشان علي‌بن‌ابي‌طالب و پس از او حسن و آن‌گاه حسين و بعد از او علي‌بن‌الحسين و سپس محمدبن‌علي است، كه در تورات معروف به باقر است و تو به زودي او را درك خواهي كرد. چون او را ديدار كردي، از‌سوي من به او سلام برسان. سپس صادق، جعفربن‌محمد و بعد از او موسي‌بن‌جعفر و آن‌گاه علي‌بن‌موسي و پس از وي محمدبن‌علي و سپس علي‌بن‌محمد و آن‌گاه حسن‌بن‌علي و آخرين امام، هم‌نام من است، كه هم نامش نامِ من (محمد) و هم كنيه‌اش كنيه من (ابوالقاسم) است. او حجت خدا است بر روي زمين و بقية‌الله و يادگار الهي است در‌ميان بندگان خدا. او پسر حسن‌بن‌علي است. او است آن كسي كه خداي متعال نام خودش را به دست او در سراسر جهان، يعني همه بلاد مشرق و مغربش مي‌گستراند...‌.[21]


[1]. گرچه بخش اول و دوم آيات را مي‌توان جمع كرد و در يك بخش قرار داد، اما با توجه به لسان روايات، اين تفكيك، صورت گرفته است. در بخش اول در ذيل آيات، روايات به صراحت مي‌فرمايد: «الحسين»; اما در قسمت دوم، عبارت‌هاي ديگري به كار رفته است.
[2]. ر.ك: تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة; الحسين في القرآن (تأويل آيات القرآن في سيد الشهداء).
[3]. صف (61) آيه 6.
[4]. ص (38) آيه 26.
[5]. مائده (5) آيه 12; اعراف (7) آيه 155.
[6]. پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص 182.
[7]. مائده (5) آيه 54.
[8]. بقره (2) آيه 124.
[9]. نمل (27) آيه 40; آل‌عمران (3) آيه 7.
[10]. ر.ك: پيام قرآن، ج 9، ص 177.
[11]. حجر (15) آيه 9.
[12]. ر.ك: الطرائف، ج 2، ص 433.
[13]. ر.ك: خلافت و ولايت، ص 14 ـ 17; امامت و رهبري.
[14]. نساء (4) آيه 59.
[15]‌. كافي، ج1، ص 286.
[16]. الدرالمنثور، ج 2، ص 219; تفسير الصافي، ج 1، ص 343.
[17]. تفسيركبير، ج5، ص 53.
[18]. نساء (4) آيه 23.
[19]. ر.ك، الميزان، ج 4، ص 311; تفسير نمونه، ج 2، ص 445; ج 5، ص 327; اصول كافي، ج1، ص 291; تاريخ مدينه دمشق، ج 14، ص 174.
[20]. نساء (4) آيه 59.
[21]. ر.ك: تفسير نمونه، ج 3، ص 435 ـ 444; الميزان، ج 4، ص 409; ينابيع المودّه، ج 1، ص 341 ـ 351; البرهان في تفسير القرآن; تفسير نورالثقلين، ذيل آيه 59 سوره نساء.



گمراه دین 310 عمر 310 یا بلاء دین اسلام310 جهل عرب 310ابا جهل در دین 310کفری310 حرامیان 310 نا اهل کل مذاهب310 نامردیه 310اهل نابکار 310اهل نابکار310 درد کل مذاهب310 نا اهل کل مذاهب 310نابکاراهل دین310نیرنگ310 قاصب مذهب الله 310 مذهب ناحق اهل دین 310گره اهل دینه 310 قفل اهل دین 310 قاصب مذهب الله 310 مخالف اهل دین 310 فاسق دینه 310 نیرنگ310 با اهل منافق310 ملعون و پلید اهل دین 310قاصب بکل دین 310 اهل نابکار 310 بمنافق اول 310 ابله منافقا310 جاهل منافق310 حرامیان عمر310 اباجهل دردین310 فاسق دینه310کفری 310 ابله منافقا 310 منکر310نیرنگ310احمقها احمقها 310 بمار زنگی310کلب کلب هار310 ابله منافقا310جاهل منافق310دلیل نفاقه 310کفری310 منکر 310دلیل نفاقه310جهل عرب310جاهل منافق310جهل عرب 310نیرنگ 310 اباجهل در دین 310گمراه دین 310 جاهل منافق 310 کفری310 دلیل نفاقه 310جهل عرب 310 اباجهل در دین 310حرامیان 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310 منکر 310 وهابیه منافقی 310 ابله منافقا 310 عمر310 فتنه ها 310+231= 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 +430 مقصر = 971 ظالم -310 عمر ظالم 971-310 عمر = 661 عثمان - 430 مقصر = 231 ابوبکر نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310نمرودی 310 310ابله منافقا 310جاهل منافق 310به ابحد عمر310نیرنگ 310حرامیان 310جاهل منافق 310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری 310 فاسق دینه 310منکر 310نیرنگ310 عمر310نامردیه310 کفری 310نیرنگ 310گمراه دین310ابله منافقا310 نامردیه310حرامیان 310عمر310منکر 310نمرودی 310نیرنگ310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری310 قاصبان بدین310حرامزاده پلید310 حرامیان 310بدجنس عالم احمقا 310گبر پلید دین 310 منکر 310سگ هار پلید 310وحشی هاریا 310بابقره 310حاهل منافق 310 بمردک پلید 310حرامزاده پلید310 فاسق دینه310کلب کلب هار310جهل مرکبی 310بمار زنگی 310 رمز زناه310 فسق کلیه310گمراه دین310گمراه دین310 فسق دینها 310گمراه دین 310 جاهل منافق310 فاسق دینه 310 فسق دینها310 دزدان فدکه فاطمه 310دزدان فدکه فاطمه310حرامیان310بی ایمان دین اسلام 310گبرپلید دین310 310 حرامیان310 دقلبازملحد310ببقرها 310بقلدره دینه310کلب کلب هار310 جاهل منافق 310نارجهیما 310سم ری310سامری قوم محمد عمرابن خطاء 310 گمراه دین310جهل مرکبی310با کافرها 310بانادانه دین اسلام310 بمردک پلید310 آشوبا310 دقل بازملحد310کفری310 منکر310سامری310 گمراه دین 310جاهل منافق 310حرامیان 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند 310 منکر 310سگ هارپلید310 310کلب کلب هار310وحشی هاریا310فس قینی310ابله منافقا 310سامری 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند310 سامری310 گمراه دین310 مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 عمر 310 گمراه دین 310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310 عمر 310 جاهل منافق 310 حرامزاده پلید 310 رمززناه 310 گمراه دین 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 کفری310 نیرنگ310نمرودی 310سامری310 310مار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310نار جهیما 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین 310 دلیل نفاق 310 و ابوبکر 231به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر احمق ملحد 231 احمق ملحد 231 فاسق ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها231 ادیانی جعلی باطل 231 بابی عقلیها231یاابوسفیانی231دورویه 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231 احمق ملحد231 لانه جاسوسیه 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 احمق ملحد231 عصیان231فاسق231 قفان231 احمق ملحد 231 قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدواهل بیت 527 +14 معصوم = 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اند 310بمار زنگی 310

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







+ نوشته شده در چهار شنبه 3 آذر 1395برچسب:,ساعت 10:48 توسط برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان اسلامه حق 245 علی 110+ 135فاطمه = 245 و آدرس aaaali110.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.به ابجد اسلامه حق 245 یعنی فاطمه و علی 245 وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین وزیر پیامبر 476 - 231= 245علی فاطمه 245وصی نبیا 169علی مهدی169 با نماینده بحق محمد علی حسن حسین مهدی 245 اسلامه حق 245 یعنی علی110+ +135= 245 اسلامه حق 245 منظور علی و فاطمه پدر مادر شیعیان میباشنددرود و صلوات خدا بر پدر و مادر شیعیان اهل بیت پیغمبر اسلام |




حکم الله حکم قرآن 553 -541 فتنه ها عمر ابوبکر= 12 امام هویت اسلام 553 -541 عمر ابوبکر = 12 قرآن چهار
مذاهب باطل دردین اسلام خدایی بایداز خجالت بمیرند ده سال است قادر به جواب گویی نیستند
مناظره جاثلیق بزرگ مسیحیان با ابوبکر رکب وبا و شکست ابوبکر خائن منافق قاصب جاه طلب
مناظره مامون خلیفه عباسی با علمای 73 فرقه باطل در حقانیت امام علی
شیعه یعنی اصل مذهب اصل اسلام110مذهب واقعی الله شیعه میباشد 110یگانه مذهب الله محمد علی 385 شیعه385
با کلمه 66 الله 66 زنده 66 یگانه66آگاه جهان 66دادگاه مذهب 66 ادیان66 الله 66 امام و اسلام خود را ثاب
سیزده رجب به ابجد سیزده 86+110علی=196 دین اسلام 196 کلید اسلام196 کلید بدین الله 196 امام کل دین 196
گوهر بحر ولایت علی مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست
گریه و خنده پیامبر اسلام =اصل اسلام 253+132 بدین الله = 385 شیعه 385
دین واقعی جهان اسلام است مذهب واقعی جهان شیعه است
به دو ابجد =مجاهد 70+40اصل ولایت 110 علی 110ولی دین110 مجاهد53 احمد53 علی فاطمه53 آل طاها آل یاسین53
مذهب امام اول ثانی ثالث رابع خامس سادس سابع ثامن تاسع عاشرهادی عشر ثانی عشر253+132 اسلام =385 شیعه
انسان خلیفه خداوند برای کارهای ارزشی قایل است به ابجد انسان کامل253+132 اسلام= 385 شیعه 385
بانوی عترت الله زهراست سرحلقه انبیایو اولیاء زهراست
مومن136 آئینه136علی136به ابجد کبیر وصغیر علی 136 مومن الله202 آئینه الله202 محمد علی202آقای من 20202
امیر المومنین 12 حرف و ابجدش58+12= 70+40 اصل ولایت = 110 علی 110ولی دین 110 دین الهی110 یمین110 اصحا
علی 110+135 فاطمه =245 کلید مذهب اسلام 245 علی فاطمه 245 مذهب الله150+46 نماینده الله محمد علی = 19
قرآن 351 یعنی 132 اسلام +202 محمد علی +17 نماز = 351 قرآن 351+34باکلام حق =385 شیعه
دین الله130+183مذهب اسلام +72دین الله130 +183مذهب اسلام +72 کاملترین مذهب امامت 72بدین ها= آدم داود
پسر قرضاوی مفتی اهل سنت مصر شیعه شد ایجانب تمام دکترین دنیا را به مبارزه علمی علم ابجد ریاضی قرآن دع