مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست کسی که چون محمد است جمال روی خاتم است جان نبی علی ولی قائم آل محمد است {عج} والله ندیدم حق را نپذیرند برادران اهل سنت شریف ترین مردم دنیا هستند و درجا کلام حق رامیپذیرند نام شیعه 12بار در قرآن آمده { وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ} به ابجد وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین وزیر پیامبر 476 - 231= 245علی 110 + 135 فاطمه 245وصی نبیا 169علی مهدی169به ابجدبرترین دین 926-541عمر ابوبکر=385 با آل قرآن 385 فلسفه دین الله 385با قانون الهی دین الله 385یا الله وصی بحق محمد 385با آل قرآن385 شیعه 385راز اهل عالم 385 شیعه 385بدین واقعی اسلام 385فلسفه دبن الله 385 به دین الهی الله محمد علی 385به اهله محمد فاطمه علی385 اسلام پیامبر 385 فقط دین اسلام 385 این عدد نورانی را جلوی آئینه بگیر ابجد 5 تن آل عباء میشود 583 = 385 شیعیان فرزندان اهل بیت میباشند وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ: نام شیعه چندین بار در قرآن آمده شیعه یعنی چه385به ابجد کبیر لا اله الا الله 166+محمد92+110علی +17 نماز = 385 شیعه یعنی اسلامه حق 245+140 با اسلامه= 385 شیعه نام شیعه 12 بار در قرآن آمده ولی نام فرقه های باطل یک بار هم در قرآن نیامده پس همه فرقه های باطل را محکم به دیوار بزنیم هر چیزی در قرآن بود قبول ولی اگر نبود محکم به دیوار توالت تاریخ بکوبید محکم وهابی اول دوم عمری خیلی ..... شیعه دوازده امامی385 ابجد385بدین واقعی اسلام385اسلام پیامبر385پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 بدین واقعی اسلام 385 اسلام پیامبر 385 فقط دین اسلام 385 فلسفه دین الله 385 به علم ابجد 385 بدین واقعی اسلام 385 شیعه385 یعنی حق اسلامه385 اسلام پیامبر 385فقط دین اسلام 385 بدین اسلام واقعی 385اسلام پیامبر385بدین واقعی اسلام 385اسلام واقعی الله 385 شیعه 385 دوازده بار در قرآن آمده ولی نام شما و فرقه هایتان یک بار هم نیامده استوَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ: به علم ابجد بهترین دین ها 737-541 عمر ابوبکر= دین اسلام 196 کلید اسلام 196 ضرب 14 معصوم شیعه میباشد 196 به ابجد دین اسلام 196 اصوله دین 196 دین اسلام 196 کلید اسلام 196 از پیامبر سئوال شد جانشینان شما چند نفرند فرمود 12 نفر پیامبران چند نفر بودند فرمود 124 هزار نفر و فرمود رسولان حق چند نفر بودند ایشان فرمود 313 نفر به ابجد رمز الله 313هر سال 313 روز با 52 جمعه 52+313= 365 روز سال رمز الله 313+72 یاران امام حسین72 +313 یاران امام زمان = 385 شیعه 385با آل قرآن385 شیعه 385 سلام به نام زیبایت یا قائم آل محمد من فقط دانم که مولایم توایی مولاء دیر نشده دیدار مجدد بنظر شما انگار یادت رفته ما را آقا ما شما را میخواهیم آقا هر وقت شما خواستی که نشد بگو ما بیائیم به دیدن شما وقتی روبروی شما قرار میگیرم تمام حاجاتم بر آورده میشود و دلم آرام میگیردشادی واقعی دیدار با شماست افتخار شیعه نام قائم است لطف مولایم بما هم دائم است مولاء منتظرم تا شکایت به مادرم زهرا نکرده ام بیا آقا جمالتو عشق است یا قائم آل محمدی مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست صد کتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست سرور کائنات محمد استو جمال قائم آل محمد علیست جانشینه حق مولایم علی خیبر کنی بت شکنی یا قائم آل محمدی تو آقایی تو مولایی جمال محمدی کمال علی جمال خدا با رسول توایی جانه شیعه و جانه رسول مگر نام محمد هم علی نیست جانشینه حق پیغمبر علیست همین بس که نام محمد علیست صد کتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست وصی خدا بت شکن به کعبه به دوش نبی ست جمالتو عشق است یاقائم آل محمدی تو چقدر خوبو زیبایی روح علی جانه محمدی جمال رسولو کمال علی مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست بوود نام تو چون مولاء الهی بوود نام مولاء الهی عزیزه بتولو جانه مصطفایی مرتضایی بحق هم که وصی مصطفایی مرتضایی فرق حیدر کعبه ومحراب چیست هر دو باشد یک نشان حق با علیست قسم به ذات کبریاء که جانشینه مصطفی بوود علی مرتضی مگر نام محمدهم علی هم علی نیست آئینه روی محمد علیست نگینه روی مصطفی بوود علی مرتضی صد کتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست همین بس که نام محمد علیست وصی بحق 110 محمد علیست بت شکن در کعبه بر دوش نبی ست بلغ العلی بکمالهی کشف الدجا بجمالهی حسنت جمیع خصالهی صلو علیه و الهی چه جمال با صفایی شده نامت الهی هم ساقی کوثر علی حیدر علی صحر ابن عم وصی مصطفی حله پوش هل اتایو انما وارث گنجینه سرر قضاء قابل تشریف قوله لا فتا مولاء علیست شا هراره حق تو هستی در سلوک کائنات پرورده به دامن خود مصطفا عجب گلی گل کوثر گل حیدر یا قائم آل محمدی چه جمال با صفایی شه عالمی فدایی که به جای مصطفایی که تو بعداز خدایی شده نامت الهی تو جمال مصطفایی که علی مرتضایی شده بت شکن به کعبه که به دوش مصطفا یی که جمال مرتضایی شده نامت طلایی تو طلای ناب مایی صد کتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست مگر نام محمد هم علی نیست ائینه روی محمد علیست اگه کسی با هوش باشه که عمری نمیشه ولی مکه لیاقت فرزندان پیامبررا از دست داد همه به عراق و ایران آمدند شما اگر دینتان را از ایرانیها فرزندان پیامبر گرفته اید خوشا به حالتان قرآن 351 فارسی351 رسول خدا فرمود روزی یاران سلمان فارسی در عین دانایی و حقیقت شما را به اسلام دعوت و شمانمیپذیرید پیامبر فرمود هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم کوثر باشد شیعیان فرزندفاطمه میباشند ما ایرانیان افتخارمان این است که نوهای رسول خدائیم یا از مادری یا پدری فرق نمیکند نسل ایران نسل فاطمه سلامه الله علیه میباشداسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه =245 اسلامه حق میباشنداسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه =245 اسلامه حق میباشند دوست دارم دوباره بنویسم یک بارم برای مولایم مهدی مینویسم مولاء افتخار کن نوکرای خوبی داری اسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه =245 اسلامه حق میباشند یک بار هم برای مادرم حضرت حواء و حضرت فاطمه سلام الله علیه اسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه =245 اسلامه حق میباشندیک بار هم برای شهدای شیعه از حضرت آدم تا حضرت مهدی صلوات الله علیه اسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه =245 اسلامه حق میباشندیگ بار هم برای سنیها که حق را بپذیرند خودشونو مثل عمر به خریت نزنند بخدا اگر حق را نپذیرید روز قیامت بیچاره اید من نوشتم و شما هم خواندید دیگر جای هیچ بهانه ای نیست اسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه =245 اسلامه حق میباشند گمراه دین 310 عمر 310 310کفری 310 دلیل نفاقه جهل عرب 310اباجهل در دین 310منکر310نیرنگ310مار زنگی 310کفری310 منکر 310جاهل منافق310 نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310نمرودی310 سامری310 گمراه دین310310نمرودی 310جاهل منافق310ابله منافقا310 مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 حرامیان 310 نیرنگ310 قاصب مذهب الله 310 مذهب ناحق اهل دین 310گره اهل دینه 310 قفل اهل دین 310 قاصب مذهب الله 310 مخالف اهل دین 310 فاسق دینه 310 نیرنگ310 با اهل منافق310 ملعون و پلید اهل دین 310قاصب بکل دین 310 اهل نابکار 310 بمنافق اول 310 ابله منافقا310 جاهل منافق310 حرامیان 310عمر 310 گمراه دین 310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310 یا باء دین اسلام 310قاصبان بدین 310عمر 310 جاهل منافق 310 حرامزاده پلید 310 فاسق دینه 310وهابی کودن دین اسلامی 310 رمززناه 310 گمراه دین 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 کفری310 نیرنگ310نمرودی 310سامری310 310دائش وهابی نادان 310 اباجهل در دین 310گمراه دین 310 جاهل منافق 310 کفری 310حرامیان 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310بمار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310نار جهیما310 خاک عالم بر سرت کنم عمر عرعر خر هم بوود لعن عمر این نام 310چیست که عرعر میکند اهل سنت را همه خر میکندتف به روی هر کسی نادان بوود هم طرفدار ابوبکروعمر عثمان بوود عرعر خر هم بوود لعن عمر به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 احمق ملحد 231 ابوبکر 231 رکب وبا 231ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها231 ادیانی جعلی باطل 231 بابی عقلیها231 یاابوسفیانی231دورویه 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231 احمق ملحد231 لانه جاسوسیه 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر231راه دزدی 231 نفاق 231احمق ملحد231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 ابوبکر و عمر 541در غدیر خم دین کامل شد اکملتو لکم دینکم بعد از وفات پیامبر دشمنان دین خدا گمراه دین 310مکرن کفری عمر310نیرنگ 310گمراه دین 310 مکرن310کفری دزدان فدکه فاطمه310بمارزنگی310 کفری310منکر 310جاهل منافق منافق ابلها 310نامردیه310 کفری310عمر310نیرنگ 310 نمرودی310 حرامزاده پلید310 سامری310 گمراه دین310مکرن 310 بکج راه 231 ابوبکر231 دزده دینه اسلامی 231دزدا فدک نگونه 231ابوبکر 231رکب وبا 231 ابوبکر+310عمر= 541فتنه عالم 676-135 فاطمه = 541 عمر وابوبکر فتنه عالم بودند شرم گینان 651-110 علی = 541 عمر ابوبکر رکب وبا 541 عدواهل بیت بوده اند 541 گرگ منافقینی 541
JSN-LGRP1-CHN 10.0.0.168 1
ابزار وبلاگ 1
خرید لایسنس نود32 1
خرید عینک آفتابی اصل 1
سر دنده ال ای دی led
ردیاب مخفی خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان اسلامه حق 245 علی 110 + 135فاطمه = 245 =5 ضربدر4ضربدر2= 40 و آدرس alialiali.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 8
بازدید هفته : 11
بازدید ماه : 688
بازدید کل : 76528
تعداد مطالب : 313
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


به ابجد مقصر 430+541 عمر ابوبکر = 971 ظالم به دست می آید به ابجد ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر541 دشمنه اسلامی 541 اهله شر 541 پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 عمر ابوبکر541 قاتلی 541 مرگ کافر 541 به ابجدکبیر ابوبکر عمر عثمان 1202تفرقه در ادیانه اسلامی 1202نگین ترین مردانه ملحد 1202ننگین ترین نامردان پلید 74 ابجد صغیر 74 به ابجد مردان رجس پلیدی615-541عمر ابوبکر=74 ابجد صغیر سه خلیفه 74 میباشد ان من المجرمین منتقمون74 به ابجد فتنه های دین 615-541=74 فرقه ابجدصغیرسه خلیفه 74 میباشد دین اسلام 74 فرقه شد 74 فرقه ابجد سه خلیفه میباشد (ان من المجرمین منتقمون 74) فرقه شدن دین اسلام توسط عمر22+27 ابوبکر+25 عثمان = 74=74والشجرتها الملعونه 74منافق دین اسلام 467-541= 74عمرابوبکر عثمان74 دزدان نادان یا ملحد دینه اسلامی 467-541عمر وابوبکر = 74 ابجد صغیر سه خلیفه 74منافق دین اسلام 467-541= 74عمرابوبکر عثمان74دزدان نامرده دینه اسلام 467- عمر و ابوبکر 541= 74 74منافق دین اسلام 467-541=74 74عمرابوبکر عثمان74 دزدان نامرده دینه اسلام 467-541عمر وابوبکر = 74 ابجد صغیر سه خلیفه 74منافق دین اسلام 467- 541 ابوبکر عمر= 74عمرابوبکر عثمان74دزدان نامرده دینه اسلام 467- عمر و ابوبکر 541= 74 شیطان گمره 615- 541 عمر و ابوبکر= 74به ابجد کفره 305-231 = 74فرقه در کفر میباشند 74 ابجد عمر 22+27 ابوبکر +25 عثمان = 74 فرقه شدن دین اسلام توسط ابوبکر وعمر و عثمان صورت گرفته 74نفرته 735-661 عثمان = 74 ابجد سه خلیفه 74 میباشد74 ان من المجرمین منتقمون74 سه خلیفه =سه خلیفه تفرقه در دین نمودند آیه قرآن به ابجد صغیر و کبیر عمر و ابوبکر و عثمان این هم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 عمر 310+231 ابوبکر +661 عثمان = 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 از تورات و انجیل و اوستا هم خواستید میآورم خیلی پروئید و نامرد آیه قرآن هم به ابجد صغیر هم به ابجد کبیر باید از خجالت بمیرید جواب خدا را چه خواهید داد گمراه دین310 عمر 310 منکر310نیرنگ 310بمار زنگی 310کفری310 منکر 310ابله منافقا310جاهل منافق310 اباجهل در دین 310گمراه دین 310 جاهل منافق 310 کفری 310حرامیان 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310 منکر 310عمر 310 ابله منافقا 310وهابیه منافقی 310 عمر310 فتنه ها 310+231= 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 +430 مقصر = 971 ظالم -310 عمر ظالم 971-310 عمر = 661 عثمان - 430 مقصر = 231 ابوبکر نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310 نمرودی310 سامری310 گمراه دین310 مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 عمر 310 گمراه دین310 جاهل منافق 310نا اهل کل مذاهب310 نامردیه 310اهل نابکار 310اهل نابکار310 درد کل مذاهب310 نا اهل کل مذاهب 310نابکاراهل دین310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310 عمر 310 جاهل منافق 310 حرامزاده پلید 310 رمززناه 310 گمراه دین 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 کفری310 نیرنگ310نمرودی 310سامری310 310مار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310نار جهیما 310 بمار زنگی 310به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 احمق ملحد 231عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق 231دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها231 ادیانی جعلی باطل 231 حرامیان 310 نیرنگ310 قاصب مذهب الله 310 مذهب ناحق اهل دین 310گره اهل دینه 310 قفل اهل دین 310 قاصب مذهب الله 310 مخالف اهل دین 310 فاسق دینه 310 نیرنگ310 با اهل منافق310 ملعون و پلید اهل دین 310قاصب بکل دین 310 اهل نابکار 310 بمنافق اول 310 ابله منافقا310 جاهل منافق310 حرامیان 310بابی عقلیها231یاابوسفیانی231دورویه 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231 احمق ملحد231 لانه جاسوسیه 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدواهل بیت 527 +14 معصوم = 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اند

ه توسط : خادم سایبری
سایبری
نوشته شده توسط : خادم سایبری

جنگ جنگ مغز هاست

نوشته شده توسط : خادم سایبری

در عجبــــم از مردمانی که

از نــداری می نـالند اما

بر بــامِ خانه های محــــقرشان بساطِـ گنــاه پهـــن استــــ…

این روزها گنــاه از نان شبـــ هم واجب تــر است….

پ,ن : من خودم درست مشابه همین تصویر رو تو استان ارومیه خودمون دیدم...

شته شده توسط : خادم سایبری

 

http://s1.picofile.com/file/7695653117/254.jpg
ته شده توسط : جوان سایبری ایرانی
افسران - و انقلاب اسلامی اینگونه صادر شد ....
نوشته شده توسط : خادم سایبری  امروز 3/13/93  چند تن از طرفداران سلطنت طلب روی خط ابجد قرآن آمدند و اثلا منکر دین و اسلام شدند همین اسلام بود که ایران را نابود کرد از این حرفها اینها اگر با اسلام بودند که نابود نمیشدند اینها انسانهای بی نماز و بی خدا و ضد دین میباشند و فقط مثل عمر بودجه ایران را میخواند و دلشان برای ایران هم نمیسوزد به دروغ ایران ایران میکنند خدایی تختی همین جا باید گردنش را میشکست و خود لیاقت شاه بودن را داشت باید یه دونه میزد که 22 شاه از اون طرفش در میآمد 

 

هرچه دوستش به او گفت :
غلامرضا خم شو ،
فایده ای نداشت
بعد از مراسم ازش پرسیدن ، چرا خم نشدی
برایت دردسر میشود ، او شاه مملکت است

گفت هر که میخواهد باشد :
تختی فقط برای بوسیدن دست مادرش خم میشود

امام خمینی با پدر صاحب وبلاک ابجد قرآن در حوضه علمیه اراک جامعه" المقدمات را میخواندند تمام آخوندها ارادت ارادت خاصی به امام داشتند مبارزات آخوندها در شهر ها وصف ناشدنیست چرا فیلمی در این رابطه ساخته نمیشود که آن روزهای مباحث علمی و سیاسی حوزه های علمیه چه بود ما که دیدیدم و با پدر و پدر بزرگ بودیم ولی جالب است نسل آینده تحور و جسارت و شجاعت شان را به تصویر بکشد جلوی روی ساواکی ها به شاه ناسزا و فحش میدادند و آنها مات ومبهوت بوس گیج فقط نگاه میکردند 

اینجانب با چشم خودم دیدم پدرم به شاه و چه بدو بیراهایی می گفت که ساواکی ها میگفتند تو را خدا حاجی آقا بس کن برای ما درد سر درست میکنی در سال 42 هزارن آخوند دینی به رگبار 

دژخیمان به شهادت رسیدند اگر شاه این کار را نمیکرد هرگز سر نگون نمیشد اولین انقلاب پیروز بعد از رسول خدا انقلاب ایران میباشد 

خداوندچه قدرت نمایی نموده در آیات قرآن و معادله ظالم و مقصر مخصوصا"

ابجدسه خلیفه ابوبکرعمر عثمان1202ابجد این آیه قرآن است1202 بکافران محض 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 این آیه قرآن هم به ابجد صغیر هم به ابجد کبیر ابجد ابوبکر و عمر و عثمان میباشد 1202 ما مجرمان را انتقام سخت خواهیم گرفت و معجزه معادله ظالم و مقصر  به ابجد ظالم 971+231 ابوبکر= 1202 به ابجدظالم971-430 مقصر=541عمر ابوبکر 541 دشمنه اسلامی 541مقصر430+231 ابوبکر=661 عثمان 661+310 عمر = 971 ظالم971-430 مقصر= 541 عمر ابوبکر541 دشمنه اسلامی 541 اهله شر 541 مرگ کافر 541 ابوبکر عمر 541 ابوبکر دو سال خلافت نکرده از دنیا رفت به درک اسفل سافلین شخصی به امام صادق فرمود میتوانی یک آیه هم به ابجد کبیر هم به ابجد صغیر ابجد ابوبکر و عمر و عثمان فقط در یک آیه به دو ابجدبیاوری امامتت را قبول میکنم ایشان فرمود این ایه1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 خداوند میفرماید ما مجرمان را سخت انتقام میگیریم 1202ابجد سه خلیفه کفر 1202 میباشد 1202 با کافران پلیده ملحده ستمگری 1202به ابجد ظالم 971 -430 مقصر = 541 عمر ابوبکر 541 به ابجد  فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر541 فتنه ها 541+430 مقصر = 971 ظالم + 231 ابوبکر = 1202 ابجد سه خلیفه کفر 1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 ظالم 971 - 310 عمر =661 عثمان 661  - 231 ابوبکر = 430 مقصر430 +231 ابوبکر = 661 عثمان661-231 ابوبکر= 430 مقصر  ابوبکر و عمر طبق معادله ظالم و مقصر از شیطان پست تر بوده اند به ابجد منافقان قرآن 673-132 اسلام = 541 عمر ابوبکر 541 فتنه ها 541 اهله شر 541 دشمنه اسلامی541 اولین قاصب اهل بیتی 541 دروغگوهای پلید عالمند 541    به ابجد541 مقصرادین الهی 541دشمنه اسلامی 541 عمر ابوبکر541فتنه ها 541پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپاخیزند به ابجد فتنه ها 541اهله شر541عمر ابوبکر541دشمنه اسلامی541بدشمن فاسد541با فاسد ترین دشمن541بکافرانه دینه حق541منافق مکری541راه دزدی دزدان فدکه فاطمه 541 کافران پلید ملحده بی دین 541 نادانترین ابله 541دشمنا فاسد 541کافر پلید دین اسلام 541با قلدره دین اسلام 541فاجرانه دین اسلامی 541احمقان فاسد دین اسلام541مجرمین بدین اسلام541مقصرا دین الهی 541بی دینها منافقانه اسلام 541بمنافقین ادیان اسلامی 541با فاسد ترین دشمن 541 فاجرانه دین اسلامی541

به ابجد اسلام 132+92 محمد +110علی +5 تن +12 امام +14 معصوم = 365 روز سال یک مرد میخواهم دینشو پیامبرشو اماماشو اگه نداره دختر عمشو خالشو بنویسه شمارشو تلفنوشو بده به من تا دینشو کامل کنم منم دینشو قبول میکنم هههههههه ایدز هم نداشته باشه

دزدان فدک فاطمه 310 گمراه دین 310 دلیل نفاقه 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین310 نیرنگ 310 ابله منافقا 310یا بلاء دین اسلام 310عمر 310 گمراه دین310 منکر 310 کفری 310 منکر310نیرنگ310حرامیان 310گمراه دین310بمار زنگی 310کفری310نا اهل کل مذاهب310 نامردیه 310اهل نابکار 310اهل نابکار310 درد کل مذاهب310 نا اهل کل مذاهب 310نابکاراهل دین310 احمقها احمقها 310منکر 310جاهل منافق310 گمراه دین 310نمرودی 310 نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310نمرودی310 سامری310 گمراه دین310 اباجهل در دین 310 بی ایمان دین اسلام 310 310 عمر 310 قاصبان بدین 310 جاهل منافق 310 ابله منافقا 310 عمر 310 گمراه دین 310 جاهل منافق 310 کفری 310حرامیان310 ابله منافقا 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310 منکر 310 وهابیه منافقی 310 عمر310 فتنه ها 310+231= 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 +430 مقصر = 971 ظالم -310 عمر ظالم 971-310 عمر = 661 عثمان - 430 مقصر = 231 ابوبکر مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 عمر به ابحد عمر310نیرنگ 310حرامیان 310جاهل منافق 310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری 310 فاسقه دین310 فاسق دینه 310منکر 310نیرنگ310 عمر310نامردیه310 کفری 310نیرنگ 310گمراه دین310ابله منافقا310 نامردیه310حرامیان 310عمر310منکر 310نمرودی 310نیرنگ310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری310 310حرامزاده پلید310بدجنس عالم احمقا 310گبر پلید دین 310 منکر 310سگ هار پلید 310وحشی هاریا 310بابقره 310حاهل منافق 310 بمردک پلید 310حرامزاده پلید310 فاسق دینه310کلب کلب هار310جهل مرکبی 310بمار زنگی 310 رمز زناه310 فسق کلیه310گمراه دین310گمراه دین310 فسق دینها 310گمراه دین 310 جاهل منافق310 فاسق دینه 310 حرامیان 310 نیرنگ310 قاصب مذهب الله 310 مذهب ناحق اهل دین 310گره اهل دینه 310 قفل اهل دین 310 قاصب مذهب الله 310 مخالف اهل دین 310 فاسق دینه 310 نیرنگ310 با اهل منافق310 ملعون و پلید اهل دین 310قاصب بکل دین 310 اهل نابکار 310 بمنافق اول 310 ابله منافقا310 جاهل منافق310 حرامیان 310فسق دینها310 دزدان فدکه فاطمه 310دزدان فدکه فاطمه310حرامیان310بی ایمان دین اسلام 310گبرپلید دین310 310 حرامیان310 دقلبازملحد310ببقرها 310بقلدره دینه310کلب کلب هار310 جاهل منافق 310نارجهیما 310سم ری310سامری قوم محمد عمرابن خطاء 310 گمراه دین310جهل مرکبی310با کافرها 310بانادانه دین اسلام310 بمردک پلید310 آشوبا310 دقل بازملحد310کفری310 منکر310سامری310 گمراه دین 310جاهل منافق 310حرامیان 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند 310 منکر 310سگ هارپلید310 310کلب کلب هار310وحشی هاریا310فس قینی310 دلیل نفاقه 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین 310ابله منافقا 310جاهل منافق 310 سامری 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند310 گمراه دین 310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310 عمر 310 جاهل منافق 310 حرامزاده پلید 310 رمززناه 310 گمراه دین 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 کفری310 نیرنگ310نمرودی 310سامری310 310مار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310 منکر 310کفری 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310نار جهیما 310 به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231عصیان 231 ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها231 ادیانی جعلی باطل 231 بابی عقلیها231یاابوسفیانی231دورویه 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231 احمق ملحد231 لانه جاسوسیه 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 احمق ملحد 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدواهل بیت 527 +14 معصوم = 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اند

+ نوشته شده در یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:,ساعت 8:54 توسط برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان اسلامه حق 245 علی 110+ 135فاطمه = 245 و آدرس aaaali110.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.به ابجد اسلامه حق 245 یعنی فاطمه و علی 245 وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین وزیر پیامبر 476 - 231= 245علی فاطمه 245وصی نبیا 169علی مهدی169 با نماینده بحق محمد علی حسن حسین مهدی 245 اسلامه حق 245 یعنی علی110+ +135= 245 اسلامه حق 245 منظور علی و فاطمه پدر مادر شیعیان میباشنددرود و صلوات خدا بر پدر و مادر شیعیان اهل بیت پیغمبر اسلام |

.

مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست اسم اعظم نام خاتم قائم آل محمد هم علیست

 

کسی که چون محمد است جمال روی خاتم است جانه نبی علی ولی قائم آل محمد است

 

خداوند سال را بخاطر 5 تن و 12 امام و 14 معصوم سال را 365 روز قرار داد ضرب 5 تن در خودش ضرب 12 امام در خودش ضرب 14 معصوم ضربدر خودش جمع سه ضرب میشود 365 روز سال = 196+144+25= 365 روز ساله ابجد365 براهی اسلامیه 365شاه جهان 365 حجاب قرآن 365ابجد حق اسلامیه 365 قرآن طه 365روز سال 5+6+3= 14 معصوم ضرب عالم امکان محمد استو جمال محمد علیستان شاء الله باعنایات خدا روز به روز در حق بندگانش بیشتر میشود و بزودی شاهد وحدت تمامی ادیان به اسلامه حق 245 علی 110+135 فاطمه = 245 اسلامه حق 245یعنی ولایت علی و فاطمه 14 معصوم برگزیده خدا در غدیر خم بود به ابجد اسلام 132+92 محمد +110علی +5 تن +12 امام +14 معصوم = 365 روز سال دشمنان اسلام بدانند نامه اعمال آنها نزد ماست و در آینده نامه های آنان را به سرشان خواهیم آورد حتی اگر توبه کنند انفجار را با انفجار جوابگو خواهیم بود وقتی شما بمب گذاری میکنید انتظار نداشته باشید در مراسم شما بمب گذاری نخواهد شد پس شما این کارشیطانی را مرتکب نشوید ما هم تلافی نکنیم در حقیقت شما خود را می کشید با این کار پلیدو خط قرمز ما شیعیان و شهرهای شیعه میباشد پس با دست خود خو د را به هلاکت نیاندازید مرگ در میدان نبرد را تجربه نکرده اید این گونه است که شما در خواب

 

حال ببینیم حق مطلب چیست؟

قبلا توجه داشته باشیم كه بحث به این صورت است: كه ثابت شود كه مثلا در فلان آیه و عبارت راهی ندارد جز این كه لغت موردنظر به فلان معنا باشد؛ البته اگر این طور ثابت شد، حتی اگر اهل لغت هم آن معنا را برای آن لغت ذكر نكرده باشند می گوییم توجه نداشته اند و كارشان نقص دارد.

نه به این صورت كه بگوییم فلان لغت در فلان عبارت معنایش چنین است، و دلیلمان این باشد كه وقتی لغت را به این معنی بگیریم عبارت مزبور غلط نمی شود؛ گرچه اگر به آن معناهایی هم كه در كتب لغت ذكر شده معنی كنیم باز صحیح است ؛ مثلا در آیه «یوم لایغنی مولی عن مولی شیئا» می بینیم اگر مولای دوم را به معنای محبوب بگیریم، عبارت غلط نمی شود، اما اگر به معنای خویشاوند هم بگیریم - چنان كه تفلیسی گفت (در وجه نخستین)، و هم چنین ابن عباس و زمخشری (ص 16، شماره 15و16)، باز صحیح خواهد بود؛ و یا ممكن است در آیه یا عبارتی، ببینیم معنای محبوب موجب غلط شدن آن نمی شود، و اگر معنای دیگری هم كه در كتب لغت آمده، مثل تابع، مطیع و جز آنها را اراده كنیم - باز صحیح است؛ در این صورت دلیل نمی شود كه برخلاف قاعده و اصل، از معنای متبادر یا حقیقی آن و معانی ای كه لغویان ذكر كرده اند عدول نموده، معنای دیگری برای لغت مورد بحث اثبات كنیم.

با این مقدمه می گوییم: كلا آیاتی كه به نظر ابن عباس و زمخشری و تفلیسی و امثال آنان، در آنها مولی به معنی دوست (محبوب؟) آمده، پنج آیه است، كه در ذیل هر یك را مطرح نموده مورد بررسی قرار می دهیم:

1- آیه 5 سوره احزاب: «فاخوانكم فی الدین وموالیكم»، كه در تفسیر ابن عباس و زمخشری آمده بود.

لكن دیدیم كه تفلیسی، در وجه ششم موالی را در این آیه به معنی آزاد كردگان دانسته است، و طبرسی در مجمع البیان (ذیل آیه) می گوید: و موالیكم: ای بنوا اعمامكم (موالی شما: یعنی پسرعموهایتان)، و بعد دو نظریه دیگر (آزاد شده ها، و دوستان) را هم نقل كرده است. و معنای محبوب ظاهرا معنایی تحمیل گونه است.

 

2- آیه 51 سوره توبه: «هو مولینا»، كه زمخشری تفسیر كرد به الذی یتولانا و نتولاه.

می گوییم: این كه می گوید الذی یتولانا و نتولاه (آن كه ما را دوست دارد و آن كه ما او را دوست داریم محب ما و محبوب ما)، اولا نمی شود هر دو معنی مراد باشد، زیرا لازمه اش استعمال لفظ در بیش از یك معنا است كه مورد اشكال است. (57) و ثانیا اصلا منظور این نیست كه در دو معنی به كار رفته، بلكه منظور این است كه چون او یاور و سرور یا دوستدار ما است، ما هم او را دوست می داریم (و به او اطمینان داریم، و بر او توكل می كنیم ... الی غیر ذلك)، پس مولی در همان معنی یاور، سرور، یا دوستدار استعمال شده است. و ثالثا ابن عباس و دیگران مولی را در این آیه به معنی اولی دانسته اند.

3- آیه 11 سوره محمد صلی الله علیه وآله: «ذلك بان الله مولی الذین آمنوا و ان الكافرین لامولی لهم»، كه تفلیسی در وجه سوم عنوان كرده بود.

اما در ص 15، تذكر 2، بحث شد كه مولی را به معنی ناصر گرفته اند. و اگر هم در معنی دوستی باشد، منظور محب است نه محبوب.

4- آیه 15 سوره حدید: «ماواكم النار هی مولاكم».

كه غالبا آن را به معنی اولی تفسیر كرده اند، یا به معنی ناصر. و اگر هم در معنی دوستی باشد، ظاهرا منظور محب است.

5- آیه 5 سوره تحریم: «و ان تظاهرا علیه فان الله هو مولاه»، در وجه سوم از وجوهی كه تفلیسی عنوان نموده است.

و دیدیم كه به حافظ و ناصر و معین تفسیر شده است.

نتیجه بحث

خلاصه بحث آن كه - علاوه بر این كه متبادر از مولی در عبارت «من كنت مولاه فهذا علی مولاه»، سرور و صاحب اختیار است (به معنای حقیقی كلمه، كه مفادش همان اولی در تصرفات است، و با امامت یكی می شود)، و معنای حقیقی آن همین معنا است، و به علاوه، چنان كه بحث كرده اند، دلایل قطعی در بین هست كه در این عبارت معنی دوستی مورد نظر نبوده است - ، اساسا دلیلی برای این مطلب كه مولی به معنای محبوب آمده باشد، در دست نیست، و اگر در روز واپسین و یوم الندامه حسابرسی كنند (كه خواهند كرد)، و به آنان كه تعصب بیجا به خرج داده و خواسته خدا و رسول صلی الله علیه وآله را زیر پا گذاشته اند بگویند چرا چنین كردید پاسخی نخواهند داشت. ان الله لطیف خبیر.

یادداشتها

1- در فرهنگهای عربی معانی متعددی برای نفس ذكر كرده اند، از قبیل: روح، چشم، خون، شخص انسان، تن، عین چیزی، و جز آنها (لسان العرب و غیره).

2- گاهی هم جان و روان را فرق می گذارند؛ رك: فرهنگ معین، و لغتنامه دهخدا.

3- رك: كتب كلامی شیعه، مانند شرح تجرید الاعتقاد، بخش امامت، مساله سوم (ص 366)؛ شرح باب حادی عشر، بخش امامت، مبحث چهارم (ص 44).

4- دو مرجع پیشین، به ترتیب: مساله هفتم (ص 381 تا397)، و مبحث پنجم (ص 44 - عبارت شرح باب حادی عشر بعدا نقل می شود).

5- سوره آل عمران (3)، آیه 60.

6- تفاسیر شیعه، مانند: مجمع البیان طبرسی، ذیل آیه مزبور (ج 2، ص 451 به بعد)؛ والمیزان، ذیل آیه (ج 3، ص 242 به بعد). و تفاسیر اهل تسنن، مانند: كشاف زمخشری، ذیل آیه (ج 1، ص 368)؛ و تفسیر طبری، ذیل آیه مزبور و دو آیه قبل از آن (ج 6، ص 467 تا 475).

7- رك، مثلا: تبیان شیخ طوسی؛ و مجمع البیان طبرسی، هر دو ذیل آیه و تفاسیر دیگر.

8- رك، مثلا: تفسیر طبری؛ و تفسیر كشاف، هر دو ذیل آیه؛ و جز آنها

9- شرح باب حادی عشر، بخش امامت، مبحث پنجم (ص 45).

10- فاضل مقداد، در بحث صفات سلبیه، اثبات كرده كه اتحاد بطور كلی باطل است (ص 21).

11- شرح تجرید علامه، بخش امامت، مساله هفتم (ص 385).

12- سوره آل عمران (3)، آیه 93.

13- سوره انعام (6)، آیه 54.

14- سوره یونس (10)، آیه 15.

15- سوره بقره (2)، آیه 44.

16- سوره اعراف (7)، آیه 23.

17- تنویر المقباس من تفسیر ابن عباس، ص 48 (بعدا تمام عبارت ابن عباس نقل خواهد شد).

18- تفسیر المنار، ذیل آیه (ج 3؛ ص 322).

19- مسند احمدبن حنبل، ج 4، ص 357؛ وسائل الشیعه، ج 11، ص 436 تا 438.

20- در گذشته هم از این گونه اعمال انجام داده اند، چنان كه مسلم در كتاب حدیثش، معروف به صحیح مسلم، در باب فضائل علی علیه السلام، روایت غدیر را كاملا نقل نكرده و مقداری از آن را حذف كرده است؛ به نقل از المراجعات، ص 207.

21- تفسیر المیزان، ذیل آیه مباهله (ج 3، ص 257 به بعد).

22- سوره بقره (2)، آیه 49؛ سوره اعراف (7)، آیه 141؛ سوره ابراهیم (14)، آیه 6. نظیر این آیات در چند مورد دیگر آمده است، مانند: سوره اعراف(7)، آیه 127؛ سوره قصص(28)، آیه 4؛ سوره مؤمن (یا غافر: 40)؛ آیه 35.

23- سوره نساء (4)، اول سوره.

24- همان، آیه 3.

25- سوره آل عمران، آیه 42.

26- سوره نساء، آیه 32.

27- همان، آخر سوره.

28- اسباب النزول، ص 75.

29- مجمع البیان طبرسی، ذیل آیه مباهله.

30- تفسیر كبیر فخر رازی، ذیل آیه (جزء هشتم، ص 86).

31- تبیان شیخ طوسی، ذیل آیه (ج 2، ص 485).

32- تفسیر برهان، ذیل آیه (ج 1، ص 286).

33- نورالابصار شبلنجی، باب دوم، ص 223/224؛ و تفسیر خازن، ذیل آیه (ج 1، ص 242).

34- درالمنثور، ذیل آیه (ج 2، ص 39).

35- تنویر المقباس من تفسیر ابن عباس، ذیل آیه (ص 48).

36- المیزان، ذیل آیه (ج 3، ص 260 به بعد).

37- همان، ص 245.

38- مخصوصا فارسی زبانان كمتر به این مغالطه توجه دارند، و اذهانشان بیشتر مورد سوء استفاده واقع می شود.

39- المراجعات، مراجعه 58، شماره 1؛ الصواعق المحرقه، ص 41.

40- المراجعات، مراجعه 58، شماره 2؛ الغدیر، ج 1، ص 384.

41- الغدیر، ج 1، ص 366.

42- تهذیب اللغه، ذیل ماده ولی (ج 15، ص 448).

43- كابلی در صواقع، ص 383؛ به نقل عبقات الانوار، ج 1، ص 18.

44- عبقات الانوار، ج 8، ص 292.

45- ظاهرا حلیف و عقید به یك معنی هم به كار می روند، و همان مولی الموالاة (تفسیر كشاف، ج 1، ص 504/505) است.

46- الغدیر، ج 1، ص 362 به بعد.

47- مآخذ اهل تسنن درباره این مطالب در عبقات الانوار، ج 5، از ص 233 به بعد ذكر شده است.

48- المحلی، تالیف ابن حزم، ج 4، ص 161؛ به نقل از الغدیر، ج 1، ص 334. و نیز صواعق المحرقه،ص 215؛ و ملحق به آن (كه در آخر الصواعق چاپ شده) به نام طهیر الجنان و اللسان، ص 32، و 35؛ و در موضع اخیر یك دلیل دندان شكن هم آورده و بدین مضمون می گوید اگر قتال با علی موجب قدح باشد پس چرا عایشه و زبیر و طلحه و دیگران هم با علی جنگیدند؟ (مصادره).

49- سوره احزاب (33)، آیه 36.

50- مولاكم را در این آیه غالبا، حتی ابن عباس، چنان كه نقل كردیم، به معنی اولی بكم دانسته اند، و زمخشری در ذیل آیه (ج 4، ص 476) یك وجه لغوی برای آن ذكر كرده است.

51- المراجعات، مراجعه 57.

52- وجوه قرآن، ذیل لغت مولی (ص 278).

53- تنویر المقباس من تفسیر ابن عباس، ذیل آیه (ص 418).

54- تفسیر المیزان، ذیل آیه (ج 18، ص 157).

55- ترجمه تفسیر المیزان، ج 18، ص 236.

56- تنویر المقباس من تفسیر ابن عباس، ذیل دو آیه (ص 428، و ص 477).

57- اصول الفقه، مبحث «استعمال اللفظ فی اكثر من معنی» (استعمال لفظ در بیش از یك معنا)، (ج 1، ص 32).

مشخصات تفاسیر و برخی دیگر از مآخذ

1- علی بن احمد واحدی (م: 468 ه ق): اسباب النزول، مطبعه هندیه مصر، 1315.

2- شیخ محمد عبده (م: 1294 ه) و محمد رشیدرضا (م: 1354 ه ): تفسیر المنار، فقط 12 جلد منتشر شده، بیروت، 1373/1374.

3- علامه طباطبائی (معاصر): تفسیر المیزان، 20 جلد، تهران، دارالكتب الاسلامیه، چاپ سوم، از1393 به بعد.

4- سیدهاشم بن سلیمان بحرانی (م 1107 یا1109 ه ق): تفسیر برهان، چهار جلد رحلی، تهران، 1334هش.

5- شیخ ابوجعفر طوسی (385-460 ه ق): تفسیر تبیان، ده جلد، داراحیاء التراث العربی، افست از چاپ نجف،1376 ه .

6- ابن عباس (صدر اسلام): تنویر المقباس من تفسیر ابن عباس، یك جلد، تهران، انتشارات استقلال.

7- محمدبن جریر طبری (224-310): جامع البیان عن تاویل القرآن (یا فی تفسیر القرآن)، معروف به تفسیر طبری، 30 جلد، دارالمعارف مصر، 1374 ه ق.

8- جلال الدین سیوطی (849-911): تفسیر درالمنثور، شش جلد، دارالمعرفة، بیروت، 1314.

9- جارالله محمودبن عمر زمخشری (قرن پنجم و ششم ه ): تفسیر كشاف، چهار جلد، نشر ادب الحوزه، بیروت،1366 ه .

10- فضل بن الحسن طبرسی (قرن پنجم و ششم ه ): تفسیر مجمع البیان، ده جلد، تهران، كتابفروشی اسلامیه، 1373/1374 ه .

11- محمدبن عمر معروف به فخر رازی (م 660 ه ق.): مفاتیح الغیب، معروف به تفسیر كبیر فخر رازی، 32 جزء در16 مجلد، مصر، مطبعة البهیه، 1934-1962؟.

12- سید محمد باقر موسوی: ترجمه تفسیر المیزان، 20 جلد، انتشارات اسلامی (جامعه مدرسین)، شماره 266، قم، 1367.

13- شیخ محمدرضا مظفر (معاصر): اصول الفقه، دو جلد، بیروت، منشورات اعلمی.

14- ابن حجر هیتمی (م 974 ه ): الصواعق المحرقه، و ملحق آن: تطهیر الجنان و اللسان، مكتبة القاهرة، 1375 ه .

15- میرحامد حسین هندی لكنهوی (م 1306 ه ق.): عبقات الانوار، ناشر حسین مولانا، چاپ جدید،1407 به بعد.

16- علامه امینی (معاصر): الغدیر، 20 جلد (11 جلد چاپ شده)، بیروت،1397.

17- خواجه نصیرالدین طوسی (597-672 ه )، و علامه حلی (648-726 ه ): كشف المراد (فی شرح تجرید الاعتقاد، معروف به شرح تجرید علامه، مؤسسه نشر اسلامی (جامعه مدرسین)، شماره 413، قم،1407.

18- علامه حلی (همان)، و فاضل مقداد (م 826 ه .): النافع یوم الحشر فی شرح الباب الحادی عشر، معروف به شرح باب حادی عشر، تحقیق دكتر مهدی محقق، انتشارات دانشگاه مك گیل، شعبه دانشگاه تهران، شماره 38، 1365 ه ش.

19- سید مؤمن بن سید حسن شافعی شبلنجی (قرن 13 و 14 ه ): نورالابصار، بیروت،1409 ه .

20- حبیش بن ابراهیم تفلیسی (م 558ه ): وجوه قرآن، انتشارات دانشگاه تهران، شماره 720، 1340 ه ش.

21- محمدبن الحسن الحر العاملی: وسائل الشیعه، تهران، انتشارات اسلامیه،1387 ه ق.

 

به ابجد منافق271-40 نشانه حقانیت است =231 ابوبکر تائید منافق بودن ابوبکر صددرصدمحرض است40 مغفرت حق ٤٠گوهر عالماسلامه حق245 منظور علی 110+135 فاطمه = 245 میباشد 245 یعنی 5ضربدر 4= 20ضربدر 2= 40 نشانه پیامبران و امامان درجه اش 40 روز عبادت است شما هم 40 روز به عبادت خدا بپردازید40مذهب شیعه40حسین۲۰= محمد۲۰+۲۰حسین=۴۰نورهدایت۴۰حقیقت دین۴۰ روح محبت۴۰بدرجه ایمان۴۰بمقام پیامبر 40 با نور عالم ۴۰ تسخیر قلوب۴۰ راه علی ۴۰مذهب شیعه ۴۰ بمردان شجاع ۴۰حق با شیعه ۴۰کعبه دله۴۰قدرتمندی۴۰ بشیعیانه۴۰ جعفریا ۴ راه راه حق۴۰حقیقتی ۴۰ آیت الله ها ۴۰ عشق علی۴۰ مذهب شیعه ۴۰ روشنفکر۴۰مردتشیع ۴۰انسان خلیفه خدا۴۰بمثل علی۴۰ عظمت ایران ۴۰عشق علی ۴۰ عدالت قرآن ۴۰ علی ۲۶+۱۴ معصوم =۴۰ بهشتیه جنته۴۰ شیرو عسل۴۰ محور بحق ۴۰محمد۲۰+۲۰حسین=۴۰نورهدایت۴۰حقیقت دین۴۰ روح محبت۴۰بدرجه ایمان۴۰بمقام پیامبر 40 با نور عالم ۴۰۴۰نورهدایت۴۰حقیقت دین۴۰ روح محبت۴۰بدرجه ایمان۴۰بمقام پیامبر 40 با نور عالم ۴۰ تسخیر قلوب۴۰ مذهب شیعه۴۰ راه علی۴۰ بمردان شجاع۴۰کعبهدله۴۰قدرتمندی۴۰ بشیعیانه۴۰ جعفریا ۴ راه راه حق۴۰حقیقتی ۴۰ آیت الله ها ۴۰ عشق علی۴۰ مذهب شیعه ۴۰ روشنفکر۴۰مردتشیع ۴۰انسان خلیفه خدا۴۰بمثل علی۴۰ عظمت ایران ۴۰عشق علی ۴۰ عدالت قرآن ۴۰ علی ۲۶+۱۴ معصوم =۴۰ بهشتیه جنته۴۰ شیرو عسل۴۰ محور بحق ۴۰ تسخیر قلوب۴۰ مذهب شیعه۴۰ راه علی۴۰ بمردان شجاع۴۰کعبه دله۴۰قدرتمندی۴۰ بشیعیانه۴۰ جعفریا ۴ راه راه حق۴۰حقیقتی ۴۰ آیت الله ها ۴۰ عشق علی۴۰ مذهب شیعه ۴۰ روشنفکر۴۰مردتشیع ۴۰انسان خلیفه خدا۴۰بمثل علی۴۰ عظمت ایران ۴۰عشق علی ۴۰ عدالت قرآن ۴۰ علی ۲۶+۱۴ معصوم =۴۰ بهشتیه جنته۴۰الطبري:روى عن النبي ص ياعلي انت وشيعتك هم الفائزون تف به روی هر کسی نادان بوود هم طرفدار ابوبکرو عمر عثمان بوود نام امام علی (ع) یکی از اسماء اعظم خداوند متعال است و بر زمین و آسمان اثرات خود را ظاهر می سازد و تا خدا نخواهداهل ۱۲ +نا اهل۱۵ =۲۷ ابوبکر ۲۷ رکب وبا ۲۷ حق۱۲+ ۱۵ناحق= ۲۷ رکب وبا ناحق حق را ناحق نمود ظالم ۹۷۱-۴۳۰ مقصر = ۵۴۱ ابجد ابوبکر و عمر ۵۴۱ نا اهله امت محمد ۴۹ چلپاسه مارمولک ۴۹ ابوبکر عمر ۴۹ به ابجدکشف اولین ۴۹حیوان عالم ۴۹حیوان ۲۷+گور خر ۲۲= ۴۹ابوبکر عمر۴۹ 74 فهمو شعور حیوان ۷۴ ابجد عمرو ابوبکر و عثمان ۷۴ اولین حیوان ۲۷ ابوبکر ۲۷ دوزخی ۲۷ مقصره ۲۷ ظالمی ها ۲۷

 

دزدان فدک فاطمه 310 گمراه دین 310 دلیل نفاقه 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین310 نیرنگ 310 ابله منافقا 310یا بلاء دین اسلام 310عمر 310 گمراه دین310 منکر 310 کفری 310 منکر310نیرنگ310حرامیان 310گمراه دین310بمار زنگی 310کفری310نا اهل کل مذاهب310 نامردیه 310اهل نابکار 310اهل نابکار310 درد کل مذاهب310 نا اهل کل مذاهب 310نابکاراهل دین310 احمقها احمقها 310منکر 310جاهل منافق310 گمراه دین 310نمرودی 310 نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310نمرودی310 سامری310 گمراه دین310 اباجهل در دین 310 بی ایمان دین اسلام 310 310 عمر 310 قاصبان بدین 310 جاهل منافق 310 ابله منافقا 310 عمر 310 گمراه دین 310 جاهل منافق 310 کفری 310حرامیان310 ابله منافقا 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310 منکر 310 وهابیه منافقی 310 عمر310 فتنه ها 310+231= 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 +430 مقصر = 971 ظالم -310 عمر ظالم 971-310 عمر = 661 عثمان - 430 مقصر = 231 ابوبکر مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 عمر به ابحد عمر310نیرنگ 310حرامیان 310جاهل منافق 310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری 310 فاسقه دین310 فاسق دینه 310منکر 310نیرنگ310 عمر310نامردیه310 کفری 310نیرنگ 310گمراه دین310ابله منافقا310 نامردیه310حرامیان 310عمر310منکر 310نمرودی 310نیرنگ310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری310 310حرامزاده پلید310بدجنس عالم احمقا 310گبر پلید دین 310 منکر 310سگ هار پلید 310وحشی هاریا 310بابقره 310حاهل منافق 310 بمردک پلید 310حرامزاده پلید310 فاسق دینه310کلب کلب هار310جهل مرکبی 310بمار زنگی 310 رمز زناه310 فسق کلیه310گمراه دین310گمراه دین310 فسق دینها 310گمراه دین 310 جاهل منافق310 فاسق دینه 310 حرامیان 310 نیرنگ310 قاصب مذهب الله 310 مذهب ناحق اهل دین 310گره اهل دینه 310 قفل اهل دین 310 قاصب مذهب الله 310 مخالف اهل دین 310 فاسق دینه 310 نیرنگ310 با اهل منافق310 ملعون و پلید اهل دین 310قاصب بکل دین 310 اهل نابکار 310 بمنافق اول 310 ابله منافقا310 جاهل منافق310 حرامیان 310فسق دینها310 دزدان فدکه فاطمه 310دزدان فدکه فاطمه310حرامیان310بی ایمان دین اسلام 310گبرپلید دین310 310 حرامیان310 دقلبازملحد310ببقرها 310بقلدره دینه310کلب کلب هار310 جاهل منافق 310نارجهیما 310سم ری310سامری قوم محمد عمرابن خطاء 310 گمراه دین310جهل مرکبی310با کافرها 310بانادانه دین اسلام310 بمردک پلید310 آشوبا310 دقل بازملحد310کفری310 منکر310سامری310 گمراه دین 310جاهل منافق 310حرامیان 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند 310 منکر 310سگ هارپلید310 310کلب کلب هار310وحشی هاریا310فس قینی310 دلیل نفاقه 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین 310ابله منافقا 310جاهل منافق 310 سامری 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند310 گمراه دین 310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310 عمر 310 جاهل منافق 310 حرامزاده پلید 310 رمززناه 310 گمراه دین 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 کفری310 نیرنگ310نمرودی 310سامری310 310مار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310 منکر 310کفری 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310نار جهیما 310 به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231عصیان 231 ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها231 ادیانی جعلی باطل 231 بابی عقلیها231یاابوسفیانی231دورویه 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231 احمق ملحد231 لانه جاسوسیه 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 احمق ملحد 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدواهل بیت 527 +14 معصوم = 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اند

+ نوشته شده در شنبه 3 خرداد 1393برچسب:,ساعت 19:47 توسط برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان اسلامه حق 245 علی 110+ 135فاطمه = 245 و آدرس aaaali110.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.به ابجد اسلامه حق 245 یعنی فاطمه و علی 245 وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین وزیر پیامبر 476 - 231= 245علی فاطمه 245وصی نبیا 169علی مهدی169 با نماینده بحق محمد علی حسن حسین مهدی 245 اسلامه حق 245 یعنی علی110+ +135= 245 اسلامه حق 245 منظور علی و فاطمه پدر مادر شیعیان میباشنددرود و صلوات خدا بر پدر و مادر شیعیان اهل بیت پیغمبر اسلام |

وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین وزیر پیامبر 476 - 231= 245علی فاطمه 245وصی نبیا 169علی مهدی169 هدف دینها169

در شماره 39 همین مجله (تابستان 72) مقاله ای تحت عنوان «امامت در قرآن و سنت» درج گردیده است. این نوشتار درباره آن مقاله است.

ضمن تمجید و تقدیر از مقاله مزبور، كه چون غالبا از مدارك خود اهل تسنن برگرفته شده، در جای خود مقاله ای ممتع و معتبر است، می خواهیم به بهانه آن مقاله در دو مورد بحثی ارائه دهیم:

مورد اول - نویسنده در آن مقاله (صفحه 39) از فخر رازی نقل می كند كه حضرت علی علیه السلام طبق آیه مباهله به منزله جان پیامبرصلی الله علیه وآله است. و باز در صفحه 45، در جواب آنان كه كلمه «مولی» را در فرمایش حضرت رسول صلی الله علیه وآله در واقعه غدیرخم، به معنی دوست گرفته اند می گوید: «ه: خداوند متعال مدتها قبل از این واقعه، حضرت علی علیه السلام را به منزله جان پیامبرصلی الله علیه وآله در آیه مباهله اعلام نموده ... بود.»

گرچه در این مقاله راجع به این آیه بحث نكرده و این معنی را كه طبق آیه مباهله، علی علیه السلام به منزله جان پیامبرصلی الله علیه وآله است، به نقل از فخر رازی پذیرفته است، لیكن به نظر می رسد معنی صحیحی نیست، بلكه نفس در آیه مزبور به معنی «خود» می باشد (كه در كتب لغت عربی می گویند، به معنی عین) (1) و جمع آن به معنی خودها؛ مثلا می گوییم خودش آمد یا خودشان آمدند (جاء هو نفسه یا بنفسه، و هم جاؤا انفسهم یا بانفسهم). در صورتی كه جان (بدون تشدید نون)، آن طور كه در فرهنگنامه ها، از قبیل فرهنگ نفیسی، فرهنگ معین، و لغتنامه دهخدا ذكر شده، در فارسی به معنی: روح انسانی، روان، (2) عزیز، گرامی، معشوق، تن، نیرو، مرگ، حیات، خاطر، دلاوری، مردانگی، سلاح جنگ، دهان و باد، آمده است، كه از همه معروفتر و متبادر به ذهن، روان، عزیز و گرامی است. و در تفسیر نفس به جان، فقط معنی روان می تواند موردنظر باشد.

مطلب بدین قرار است كه متكلمان امامیه برای اثبات امامت و خلافت بلافصل علی علیه السلام از جمله دلایلی كه بیان كرده اند، یكی هم استدلال به لزوم افضل بودن امام نسبت به سایرین است. مفاد این قاعده در طرفین كلیت دارد، به این معنی كه امام باید افضل باشد، و هر كس افضل است باید امام باشد، وگرنه تقدیم مرجوح بر راجح یا مفضول بر فاضل لازم می آید، كه عقلا و سمعا قابل قبول نیست. (3) و این متكلمان مدعی اند كه علی علیه السلام پس از رسول الله صلی الله علیه وآله افضل از همه (و در مورد بحث، مخصوصا افضل از مدعیان امامت و خلافت) بوده است. و در مقام اثبات فضلیت حضرت علی علیه السلام نسبت به سایرین از جمله دلایل متعددی كه عنوان كرده اند (4) یكی استدلال به آیه مباهله است و می گویند طبق كلمه «انفسنا» در آیه مزبور و جریان عملی آن، علی علیه السلام مساوی و همدوش پیامبرصلی الله علیه وآله حساب شده دوم در کعبه رسول خدا برای بت شکستن علی را به دوش خود گرفته هم دوش پیامبر رفته و بتها را شکسته  و همان طور كه حضرت رسول صلی الله علیه وآله افضل بر دیگران (و مخصوصا «مدعیان امامت» در بحث امامت) بود، علی علیه السلام هم نسبت به آنان افضلیت دارد.

آیه مباهله كه در سوره آل عمران آمده این است: فمن حاجك فیه من بعد ماجائك من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا وابناءكم و نساءنا و نساءكم وانفسنا و انفسكم، ثم نبتهل فنجعل لعنة الله علی الكاذبین، (5) كه در تفاسیر شیعه و نیز اهل تسنن درباره آن بحث كرده و توضیح داده اند كه خداوند به پیامبرصلی الله علیه وآله دستور می دهد با نصارای نجران مباهله كند. (6)

مباهله از ریشه بهل (یا بهله) به معنی لعن و نفرین كردن آمده، و اصطلاح شده برای مواردی كه مثلا دو گروه مخالف كه هر كدام عقیده دیگری را قبول ندارد، اگر با استدلال برای یكدیگر، قانع نشدند ممكن است مباهله كنند، بدین معنی كه از خدا بخواهند بلا، عذاب و عقوبتش را برطرفی كه عقیده اش باطل است نازل فرماید.

آیه مزبور در این زمینه نازل شده كه (طبق این آیه و روایات مربوط به آن) خداوند به پیامبرصلی الله علیه وآله دستور می دهد به نصارای نجران بگو اكنون كه مطالب ما را درباره عیسی علیه السلام نمی پذیرید بیایید مباهله كنیم. و صورت اجتماع برای مباهله را چنین دستور می دهد كه بگو ما سه گروه می آییم، شما هم سه گروه: 1- ابناء 2- نساء3- انفس. كه و اهل تسنن (8) در موقع قرار مباهله از طرف پیامبرصلی الله علیه وآله پنج نفر آمده بودند: خود پیامبرصلی الله علیه وآله، علی علیه السلام، حضرت زهرا سلام الله علیها، و حضرت حسن علیه السلام و حضرت حسین علیه السلام. و مسلم است كه مصداق «ابناءنا» حسن و حسین علیهماالسلام بودند، و زهرا سلام الله علیها مصداق نساءنا، و پیامبرصلی الله علیه وآله و علی علیه السلام مصداق انفسنا. فعلا نمی خواهم بحثهایی را كه درباره این آیه در كتب تفسیر و كلام مطرح شده عنوان كنم، و نیز نمی خواهم بحث كنم كه در همه مواردی كه پیامبرصلی الله علیه وآله، علی علیه السلام را به منزله نفس خودشان ذكر كرده اند نفس به معنی خود است یا نه، و نیز منكر این نیستم كه آن حضرت صلی الله علیه وآله به علی علیه السلام فرموده اند: لحمك لحمی و دمك دمی و نظایر آنها كه از مسلمات است، بلكه منظورم «انفسنا» در آیه مباهله است كه می گوییم نفس در این جا به معنی جان نیست، بلكه به معنی خود است و جمعش به معنی خودمان؛ و معنی آیه این است كه ای پیامبر به آنها (نصارای نجران) بگو: ما خودمان می آییم و فرزندانمان و زنانمان، شما هم خودتان و فرزندانتان و زنانتان. و بعد پیامبرصلی الله علیه وآله به عنوان اطاعت امر الهی (كه جز این نمی كند) در عمل آن افراد را به عنوان مصداقهای كلمات مذكور در آیه با خود آورد؛ یعنی عملا مصداق انفس، خود حضرت صلی الله علیه وآله و علی علیه السلام می شوند، و بدین لحاظ است كه علی علیه السلام مساوی و همدوش پیامبرصلی الله علیه وآله به حساب می آید؛ فاضل مقداد در شرح باب حادی عشر می گوید: «انه افضل الناس بعد رسول الله فیكون هوالامام، لقبح تقدیم المفضول علی الفاضل؛ اما انه افضل فلوجهین: الاول انه مساوللنبی صلی الله علیه وآله، والنبی افضل فكذا مساویه، و الا لم یكن مساویاله. و اما انه مساوله فلقوله تعالی فی آیة المباهلة وانفسنا... و لاشك انه لیس المرادان نفسه هی نفسه لبطلان الاتحاد، فیكون المراد انه مثله و مساویه...» (9)

(دلیل دوم بر امامت و خلافت بلافصل علی علیه السلام این است كه او پس از رسول الله صلی الله علیه وآله برترین مردم است، لذا او امام است، زیرا تقدیم مرجوح بر راجح قبیح است [و قابل قبول نیست، مخصوصا از طرف خدا]. و اما این كه علی علیه السلام مساوی پیامبرصلی الله علیه وآله است به خاطر این است كه خدای تعالی در آیه مباهله فرموده است: «وانفسنا» ... و شكی نیست كه منظور این نیست كه جان علی علیه السلام همان جان پیامبرصلی الله علیه وآله است. زیرا اتحاد باطل است. (10) بنابراین، منظور این است كه علی علیه السلام همانند و مساوی پیامبرصلی الله علیه وآله است...).

در امثال این عبارت دو احتمال نسبت به نفس هست: یكی این كه منظورشان از نفس جان به معنی روح، و دیگری این كه به معنی خود باشد، و نظر من این است كه اولی صحیح نیست و فقط دومی صحیح است.

بنابر معنی دوم اگر بخواهیم تشبیه كنیم، مثل این است كه در یك حزب بخواهند جلسه ای تشكیل بدهند و یكی از سران و مؤسسان حزب اعلان كند كه مثلا جلسه حزب فردا تشكیل می شود، ما خودمان می آییم، اعضا هم حاضر شوند و كارمندان هم بیایند؛ وقتی می گوید «خودمان» منظور سران و رؤسا و مؤسسان و صاحبان اصلی است، گرچه ممكن است میان آنها مراتبی برقرار باشد، ولی همه سران هستند و همدوش.

راجع به ذیل عبارت كه می گوید: «شكی نیست كه منظور این نیست كه جان علی علیه السلام جان پیامبرصلی الله علیه وآله است»، و نظیر همین عبارت در شرح تجرید علامه نیز ذكر شده (11) و می گویند اتحاد نفس محال است، بعدا حث خواهیم كرد.

به هر حال انفسنا در این آیه، یعنی خودمان، كه استعمال فراوان دارد و در قرآن هم مكرر به این معنی به كار رفته، مانند: كل الطعام كان حلا لبنی اسرائیل الا ماحرم اسرائیل علی نفسه. (12) فقل سلام علیكم كتب ربكم علی نفسه الرحمة. (13) قل ما یكون لی ان ابدله من تلقاء نفسی. (14) اتامرون الناس بالبر وتنسون انفسكم. (15) قالا ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفرلنا و ترحمنا لنكونن من الخاسرین. (16) و ده ها آیه دیگر. ابن عباس هم انفسنا را به معنی خودمان تفسیر كرده و گفته است: «... و انفسنا نخرج بانفسنا (17) (بیرون می آییم خودمان)». و با توجه به این معنی، مفهوم آیه، بدون نیاز به هر سخن بحث انگیز، واضح، و شبهه هایی كه برای برخی مخالفان پیش آمده برطرف می گردد.

اینك برای تكمیل بحث نكاتی را در ارتباط با سخنان شیخ محمد عبده در این مورد، ذكر می كنیم:

در تفسیر المنار، ذیل آیه مباهله، گفتاری از شیخ محمد عبده بدین صورت ذكر شده است:

روایات متفقند بر این كه پیامبرصلی الله علیه وآله برای مباهله علی و فاطمه و دو فرزند آنان (حسن و حسین) را برگزید، و كلمه نساء را بر فاطمه و كلمه انفسنا را فقط بر علی، حمل می كنند. و مصادر این روایات شیعه اند. و منظورشان از آنها معلوم است. و تا توانسته اند در ترویج آنها كوشیده اند، تا آنجا كه بر بسیاری از اهل سنت رواج یافته است. لكن جاعلان آن روایات آنها را خوب تطبیق نكرده اند، زیرا عرب كلمه نساء را نمی گوید و دخترش را اراده كند، مخصوصا وقتی همسران داشته باشد، و این معنی از زبان عربی فهمیده نمی شود، و از این بعیدتر آن كه از انفسنا (فقط) علی علیه السلام اراده شود. (18)

جای تاسف است كه از افرادی مانند شیخ محمد عبده چنین سخنانی مطرح شود، اما حال كه مطرح شده باید مورد بررسی قرار گیرد. لذا با بیان چهار نكته درباره آنها بحث می كنیم:

1- آیا انكار مطالبی كه متفق علیه میان شیعه و اهل تسنن است به كجا خواهد انجامید؟ آیا اعتبار معارف و احكام اسلامی متزلزل نخواهد شد؟ آیا برای وصول به حقایق دینی این سند (یعنی اتفاق شیعه و سنی) كاملا مورد اطمینان نیست؟ شگفت آور است كه اتفاق را قبول دارید و مع ذلك بدون هر مدركی و به صرف تعصب و فرض قبلی صحت عقیده خود این جملات را می گویید، و یا می نویسید، كه ... و من سن سنة سیئة كان علیه وزرها ووزر من عمل بها. (19) اگر این طور باشد چه مانعی می بینید از این كه هر جا خوشتان نمی آید آیات قرآن را هم از جعلیات شیعه قلمداد كنید؟ اگر دیده اید شیعه بعضی ادعاهای اهل تسنن را كه گاهی روایات متعددی هم درباره آنها نقل می كنند مردود و ساختگی می دانند، از آن مطالبی نیست كه روایات آنها متفق علیه بین فریقین باشد، و ثانیا راویان آنها را بررسی نموده و ثابت كرده اند كه نامعتبر و حتی گاهی ساختگی و مختلق هستند. اخیرا رایج و به اصطلاح مد شده كه در مواردی كه در برابر مطالب شیعه، كه در كتب خودشان هم، مانند صحاح سته و غیره، مدارك آنها موجود است، جوابی ندارند، می گویند این مدارك از جعلیات شیعه است! و گاهی در چاپهای اخیر آنها را از كتبشان حذف می كنند! (20) زهی ایمان و احساس مسؤولیت! و زهی اعتقاد به قیامت و حسابرسی! چه كسی را گول می زنند! مگر نمی خواهند تابع حق باشند؟

2- می گوید عرب، نساء نمی گوید و غیر همسرش، - مثلا دخترش - را اراده كند.

مثل این كه فقط ایشان عربند و زبان عربی می فهمند! آیا قرنها علما و مفسران بزرگ عرب زبان و غیر عرب زبان حتی از خود اهل تسنن، متوجه نشده اند و زبان عربی نمی دانسته اند! (21) آیا در قرآن كریم كه در موارد متعدد نساء گفته و همسر را اراده نكرده غلط گفته است؟ برای نمونه به این آیات توجه كنیم:

یذبحون (یایقتلون) ابناءكم ویستحیون نساءكم، (22) كه مخصوصا با وجود همسران، اطلاق بر دختران یعنی كودكان دختر شده است.

و خلق منها زوجها وبث منهما رجالا كثیرا و نساءا...، (23) وان خفتم الا تقسطوا فی الیتامی فانكحوا ماطاب لكم من النساء... (24) ان الله اصطفاك وطهرك واصطفاك علی نساء العالمین. (25) للرجال نصیب مما اكتسبوا وللنساء نصیب مما اكتسبن. (26) و ان كانوا اخوة رجالا ونساء... (27) و آیات دیگر.

3- اما این كه در برخی مراجع، چه از شیعه و چه از اهل تسنن، می گویند مراد از انفسنا علی علیه السلام است، به دو صورت بیان شده:

ا - ظاهر برخی عبارت، مثل عبارات شرح باب حادی عشر (كه قبلا نقل شد)، و نقل اسباب النزول واحدی از شعبی، (28) و صریح برخی عبارات، مثل عبارات تفسیر مجمع البیان كه در ذیل آیه می گوید: «و انفسنا: یعنی علیاعلیه السلام خاصة، و لایجوز ان یكون المعنی به النبی صلی الله علیه وآله، لانه هو الداعی و لایجوز ان یدعو الانسان نفسه و انما یصح ان یدعو غیره، و اذا كان قوله وانفسنا لابد ان یكون اشارة الی غیر الرسول صلی الله علیه وآله وجب ان یكون اشارة الی علی علیه السلام لانه لااحد یدعی دخول غیر امیرالمؤمنین علی علیه السلام و زوجته و ولدیه فی المباهلة...» (29) (و انفسنا: منظور فقط علی علیه السلام است، و جایز نیست كه پیامبرصلی الله علیه وآله منظور باشد، زیرا او فراخواننده است و جایز نیست كه انسان خودش را فرا خواند، و فقط صحیح است كه غیر خود را فرا خواند، و وقتی بنا شد انفسنا فقط اشاره به غیر پیامبرصلی الله علیه وآله باشد باید اشاره به علی علیه السلام باشد، زیرا هیچ كس ادعا نكرده كه غیر از امیرالمؤمنین علی علیه السلام و همسرش و دو فرزندش داخل در مباهله بوده اند...)، و نیز صریح عبارات تفسیر فخر رازی به نقل از محمودبن الحسن الحمصی (30) این است كه از انفسنا فقط علی علیه السلام منظور بوده است.

 

ب - لكن صریح اكثر عبارات مثل عبارات تفسیر تبیان شیخ طوسی، (31) و حدیث دومی كه در تفسیر برهان از امام حسن مجتبی علیه السلام نقل شده، (32) و مخصوصا در مدارك اهل تسنن، مثل نورالابصار شبلنجی به نقل از تفسیر خازن كه می گوید: «خداوند از ابناء حسن و حسین، و از نساء فاطمه، و از نفس (منظور همان انفس است) نفس آن حضرت صلی الله علیه وآله و علی را اراده كرده است...، پس (هنگامی كه نصاری برای مباهله) به سوی رسول الله صلی الله علیه وآله آمدند، آن حضرت حسین را به سینه چسبانیده (احتضن الحسین)، و دست حسن را گرفته بود، و فاطمه پشت سر پیامبرصلی الله علیه وآله، و علی پشت سر فاطمه راه می رفت، و پیامبرصلی الله علیه وآله می گفت هرگاه دعا كردم آمین بگویید...»، (33) و در المنثور سیوطی به نقل از جابر، (34) این است كه مراد از انفسنا حضرت رسول صلی الله علیه وآله و علی علیه السلام، هر دو می باشند.

اصل این دو نظریه مربوط است به كلمه ندع در آیه، كه از دعاء و دعوت به معنی فرا خواندن، حضور طلبیدن، و كمك گرفتن آمده است، و تعلق آن به ابناء و نساء اشكالی ندارد، اما تعلقش به انفس، در صورتی كه خود رسول الله صلی الله علیه وآله هم مراد باشد این اشكال را به نظر می آورد كه نمی شود انسان خودش را فرا خواند یا حضور خودش را بخواهد (الانسان لایدعو نفسه)، لذا گفته اند از انفس فقط علی علیه السلام موردنظر است؛ آن وقت این مطلب به ذهن می آید كه بنابراین، علی علیه السلام و پیامبرصلی الله علیه وآله یكی می شوند و بحث اتحاد پیش می آید، و جواب داده اند كه منظور اتحاد نیست، بلكه مقصود همانندی است.

اما آنچه صحیح تر به نظر می رسد این است كه بگوییم هر دو مورد نظرند، و استعمال و تعلق دعوت هم نسبت به آن اشكالی ندارد، زیرا معلوم است كه آیه به حضرت صلی الله علیه وآله دستور می دهد كه به نصارا بگو برای مباهله این سه گروه حاضر می شوند یا می آیند، و كلمه ندع در چنین معنایی به كار رفته است، لذا ابن عباس در تفسیر آن این طور می گوید: «... ندع ابناءنا: نخرج ابناءنا، و ابناءكم: اخرجوا انتم ابناءكم، و نساءنا: نخرج نساءنا، و نساءكم: اخرجوا انتم نساءكم، وانفسنا: نخرج بانفسنا، و انفسكم: اخرجوا انتم بانفسكم...»؛ (35) چنان كه می بینیم دعوت را به اخراج (بیرون آوردن، در مورد ابناء و نساء) و خروج (بیرون آمدن، در مورد انفس) تفسیر كرده است. به همین لحاظ در ترجمه آیه (ص 2و3) گفتیم «ما سه گروه می آییم، شما هم سه گروه بیایید».

ولی هر كدام باشد - چه فقط علی علیه السلام منظور شود، و چه علی علیه السلام و پیامبرصلی الله علیه وآله - موجب اشكالی نمی شود، و برای صورت اول در بند (نكته 4) توضیح بیشتر داده خواهد شد.

4 - منظورشان از این كه می گویند از (نساءنا) فاطمه سلام الله علیها مورد نظر بوده، این نیست كه صیغه جمع بر یك فرد اطلاق شده، بلكه منظور این است كه پیامبرصلی الله علیه وآله در عمل و به عنوان مصداق در مورد نساء فاطمه سلام الله علیها را آوردند؛ (36) مثل این كه دو مدرسه بخواهند با هم مسابقه ورزشی برگزار كنند، و برای این كه معلوم باشد مسابقه مثلا مخصوص دانش آموزان نیست بگویند برای مسابقه، معلمان، دانش آموزان، و اعضای اداری می آیند، و بعدا در موقع قرار، از اعضای اداری یك نفر بیاید، به هر حال جنبه مصداق غیر از مفهوم لفظ است. (37) البته این بیان را در مورد انفسنا هم به فرض این كه ندع را به معنی فرا خواندن مثلا بگیریم و مصداق انفسنا را فقط علی علیه السلام بدانیم، می توان مطرح كرد، لكن گفتیم ضرورتی ندارد و پیامبرصلی الله علیه وآله و علی علیه السلام هر دو مصداق آن هستند.

مورد دوم - كه مهمتر هم هست، پذیرش مولی به معنی دوست، به طور مبهم می باشد، كه در صفحه 43 مشكوة از همان شماره مطرح شده است، بدین صورت: «بعضی از بیخبران یا مغرضان اشكال نموده اند كه مولی به معنی دوست می باشد، و مقصود پیامبرصلی الله علیه وآله تفهیم این امر بوده است، و ارتباطی به مساله امامت ندارد. آری یكی از معانی مولی همان دوست است، ولی قرائن حالیه و مقالیه و ... كاملا دلالت دارد كه در این جا مقصود از مولی امامت و پیشوایی بوده است...».

جای تعجب است كه این مغالطه كه از طرف اهل تسنن مطرح شده مورد توجه نویسنده مقاله و عده ای دیگر واقع نشده است. (38)

قضیه از این قرار است كه این مغالطه كنندگان گفته اند جریان غدیر، با آن خصوصیات و متوقف كردن آن جمعیت حدود یك صد هزار نفری در آن آفتاب سوزان با برگرداندن آنان كه جلو افتاده بودند و انتظار رسیدن آنان كه عقب مانده بودند، و ایراد آن خطبه با ویژگیهای مطرح شده در آن و اعتراف گرفتن پیامبرصلی الله علیه وآله از جمعیت به این كه بر آنها ولایت مطلق دارد و حق تصرفش در اموال و نفوس آنان از خودشان هم سزاوارتر و اولی است و گرفتن شهادت آنها بر وحدانیت خدا و رسالت آن حضرت، و حقانیت بهشت و جهنم و حشر و نشر، و اخبار به اینكه مرگش نزدیك است، و ...، (39) همه و همه برای این بوده كه به مردم بگوید علی را دوست بدارید! و گاهی هم دروغی را كه جعل كرده اند (40) قرینه ای برای ادعای خود حساب می كنند؛ می گویند یك نفر یا چند نفر از علی علیه السلام كدورتی داشتند، و پیامبرصلی الله علیه وآله برای برطرف كردن كدورت آنها كه می توانست به همان چند نفر بگوید حق اعتراض به علی علیه السلام را ندارید، و گفته اند همین كار را هم كرد، ولی مع ذلك می گویند آن جریانات شگفت آور را به راه انداخت، و با آن جمعیت بیش از یك صد هزار نفر مطرح كرد! و لذا مولی در این خطبه به معنی دوست است، نه مثلا به معنی سرور و صاحب اختیار، به معنای حقیقی كلمه (مانند پیامبرصلی الله علیه وآله) تا لازمه اش معنای امامت و پیشوایی امت بشود.

این است كه عده ای از متكلمان و محققان، و به تبع آنها، نویسنده مقاله، درصدد اثبات این مطلب برآمده اند كه مولی در عبارت «من كنت مولاه فهذا علی مولاه» نمی تواند به معنی دوست باشد، همان طور كه بسیاری از دیگر معانی آن در این جمله مناسبت ندارد و نمی توان گفت پیامبرصلی الله علیه وآله آنها را اراده كرده اند، و دلایل متعددی هم ارائه نموده اند، اما خاطر نشان نكرده اند كه چه مفهومی را مد نظر دارید، و اصلا مولا به آن معنی آمده است یا نه.

و تذكر من این است كه مولی به مفهومی كه آنان مورد نظرشان است، یعنی دوست به معنی محبوب، در لغت نیامده تا نیازی به آن جوابها و دلایل باشد، گرچه آن جوابها ذاتا و به سهم خود صحیح اند و راهی برای انكارشان نیست.

و اینك توضیح بیشتر: دوست در فارسی به دو معنی می آید: یكی دوست دارنده، و دیگری دوست داشته شده (محب و محبوب)، و بیشتر به معنی اولی است. مخصوصا در تركیبات، مانند خدا دوست. در عربی برای هر یك لفظ و صورتی جداگانه است: بترتیب، محب و محبوب، لفظ حبیب در عربی مانند دوست در فارسی است كه هم به معنی محب است و هم به معنی محبوب.

از طرفی عبارت «من كنت مولاه فهذا علی مولاه» اعم از این كه برای اعلام امامت علی علیه السلام باشد یا به قول مخالفان برای اعلام وجوب محبت به آن حضرت یا برای آشتی دادن و رفع كدورت یك یا چند نفر!، آنچه مسلم است شامل مدح و اعلام علو مقام علی علیه السلام هم هست، و این در صورتی درست می شود كه مولی به معنی محبوب باشد، نه محب؛ و الا وقتی پیامبرصلی الله علیه وآله بگویند، علی شما را دوست می دارد، نه مدحی است و نه علو مقامی دارد، و نه رفع كدورت می شود. اما اگر بگویند هر كس مرا دوست می دارد باید علی را هم دوست بدارد، آن وقت آن معانی درست می شود؛ به عربی مثلا بگویند «من كنت محبوبه فعلی محبوبه» یا بگویند «من كان مولای فهو مولی علی» (41) ، این است كه در تهذیب اللغة نقل می كند كه درباره «من كنت مولاه فعلی مولاه» گفته اند: ای من احبنی و تولانی فلیتوله (42) (هركس مرا دوست می دارد و به من دوستی می ورزد علی را دوست بدارد) و باز فردی به نام كابلی می گوید مولی به معنی حبیب و صدیق آمده است؛ (43) منظورم این است كه توجه داشته اند كه اگر مولی به معنی محبوب نباشد ادعای آنها را ثابت نمی كند. منتهی معلوم نیست از كجا این طور معنی كرده اند. لابد فكر كرداند دلبخواهی است كه هر لغت و عبارتی را هر طور میلمان بود معنی كنیم!

حال ببینیم مولی در لغت به معنی محبوب آمده است یا نه؛

هم اكنون كه این سطور را می نویسم عده ای از كتب مشهور لغت كه در دسترسم هست؛ از آنها نقل می كنم، و چون واضح است، عین عباراتشان را بدون ترجمه می آورم (جز بعضی كلمات):

1- صحاح اللغه جوهری (در ماده ولی، آخر كتاب): المولی: العبد، والمعتق والمعتق، وابن العم، و الناصر، و الجار، و الولی، و الصهر(داماد)، و الحلیف (هم سوگند و همپیمان).

- قاموس اللغه فیروز آبادی (ماده ولی، آخر كتاب): المولی: المالك، و العبد، و المعتق، و المعتق، و الصاحب (همدم و یار) و القریب كابن العم و نحوه، و الجار، و الحلیف، و الابن، و العم، والنزیل (مهمان)، و الشریك، و ابن الاخت، و الولی، و الرب، و الناصر، و المنعم، و المنعم علیه، و المحب، و التابع، و الصهر.

3- النهایة فی غریب الحدیث و الاثر ابن اثیر: قد تكرر ذكر المولی فی الحدیث، و هو اسم یقع علی جماعة كثیرة (یعنی بر معانی بسیار اطلاق می شود)، فهو: الرب، والمالك، و السید، و المنعم، و المعتق، و الناصر، والمحب، و التابع، و الجار، و ابن العم، و الحلیف، و العقید (همپیمان)، والصهر، و العبد، و المعتق، و المنعم علیه.

 

كه در لسان العرب عینا نقل شده است.

و ظاهرا جلال الدین سیوطی كه معانی مولی را در كتاب خود به نام در نثیر ذكر كرده، (44) باز عینا گفته ابن اثیر است؛ بدون آن كه حتی ترتیب ذكر معانی را عوض كند.

4- اقرب الموارد: المولی: المالك، و العبد، و المعتق، و المعتق، و الصاحب، والقریب، وابن العم و نحوه، و الجار، و الحلیف، و الابن، و العم، و النزیل، و الشریك، و ابن الاخت، و الولی، و الرب، و المنعم، و المنعم علیه، و المحب، و التابع، و الصهر.

5- و در الغدیر، كه معانی مولی بیشتر استقصا شده،27 معنی برای آن ذكر شده است، بدین صورت:

1- الرب، 2- العم،3- ابن العم، 4- الابن، 5- ابن الاخت،6- المعتق،7- المعتق، 8- العبد،9- المالك (والملیك)، 10- التابع، 11- المنعم علیه، 12- الشریك،13- الحلیف، 14- الصاحب، 15- الجار،16- النزیل،17- الصهر، 18- القریب،19- المنعم، 20- العقید، (45) 21-الولی، 22- الاولی بالشی ء،23- السید غیر المالك و المعتق، 24- المحب، 25-الناصر،26- المتصرف فی الامر،27- المتولی فی الامر - (والورثة والعصبة). و بعدا درباره تك تك آنها بحث كرده و نشان داده كه با در نظر گرفتن خصوصیات مربوط به حدیث و جریان غدیر كدام معانی می تواند مورد نظر پیامبرصلی الله علیه وآله باشد. (46) (ورثه و عصبه هم روشن است كه تناسب با حدیث ندارد).

به هر حال در هیچ یك از منابع مذكور نگفته اند كه مولی به معنی محبوب یا حبیب می آید، و اگر به معنی محبوب (در مقابل محب) آمده بود آن را ذكر می كردند، چنان كه بقیه معانی متقابل (مثل معتق و معتق، منعم و منعم علیه، و مالك یا سید و عبد) را ذكر كرده اند. منظور از ولی هم كه در این منابع آمده، معنای متبادر از آن می باشد، یعنی صاحب اختیار و كسی كه سرپرستی و ولایت نسبت به كسی یا چیزی داشته باشد؛ لذا ابن اثیر (و به تبع او، لسان العرب)، دنباله همان معانی یاد شده می گوید: و كل من ولی امرا اوقام به فهو ولیه (هر كس سرپرستی امری را به عهده داشته باشد، یا به آن بپردازد ولی آن است).

اكنون می خواهیم مولی در قرآن و كاربرد و معانی اش را بررسی كنیم. لكن موارد استعمالش در احادیث را مطرح نخواهیم كرد؛ بدین علت كه اتكای به احادیث مستلزم آن است كه نخست راویان آنها بررسی و اعتبار اصل آنها اثبات شود؛ در صورتی كه بسیاری از آنها مجعول است.

لابد اطلاع داریم كه حضرات در مقابل مناقب ائمه علیهم السلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها، و حتی گاهی در مورد ناصوابهای دیگران احادیثی مثلا از ابوهریره و نظایر او نقل می كنند؛ با این كه وی، بنابر مدارك خود اهل تسنن و به گفته خلیفه دوم و عایشه و ابوحنیفه و عده زیادی از علمای اهل تسنن، فردی مردود بوده، و مع ذلك گاهی (مخصوصا وقتی به دردشان بخورد) چنان درباره او غلو می كنند كه با كمال بی پروایی به ابوایوب انصاری، آن مرد عالی در اسلام، نسبت می دهند كه گفته است: «ذكر حدیث از ابوهریره نزد من محبوب تر از ذكر حدیث از رسول الله صلی الله علیه وآله است»! (47) واخجلتا! اگر این نسبت درست باشد آیا ایمان ابوایوب زیر سؤال نمی رود و می توان او را مسلمان دانست؟ و از این بالاتر گاهی آن مجعولات را از طریق همان گونه راویان از علی علیه السلام و سایر ائمه شیعه علیهم السلام نقل می كنند! اینها در كتبی مانند عبقات الانوار، الغدیر، و خمسون و ماة صحابی مختلق، بررسی شده است. هر جا هم كه با تمام این اوصاف درمی مانند و می بینند طبق مدارك خودشان نمی شود عمل فلان شخص را صحیح و او را مقبول دانست می گویند این طور «اجتهاد» كرده (و گاهی هم درباره بعضی توبه را به او می چسبانند). مثلا از یك طرف پیامبرصلی الله علیه وآله درباره علی علیه السلام گفته اند: «وعاد من عاداه»، و از طرف دیگر مثلا جناب معاویه چنان با علی علیه السلام رفتار كرد كه همه می دانیم، و چنان لعن بر علی علیه السلام را رایج نمود كه عمربن عبدالعزیز (حدود 50 سال بعد) با نقشه و ترس لعن بر او را ممنوع كرد. آن وقت می گویند معاویه چنین اجتهاد كرده بود،! (47) آخر این اجتهاد از كجا آمده و چقدر مستند است و چه اعتباری دارد؟ اگر این طور باشد پس همه قاتلان پیامبرصلی الله علیه وآله و ائمه علیهم السلام و ظالمانی كه از خون مسلمانان جویها راه می انداختند و از سرهای مسلمانان مناره می ساختند و و و ...، نه تنها خطاكار و گناهكار نیستند كه ماجور هم هستند. البته متذكر هستیم كه در بحث نباید كسی ناراحت شود، مخصوصا وقتی مستند به مدارك مورد اعتقاد خود طرف بحث باشد. و نیز توجه داریم كه اجتهادی كه در شیعه مطرح است به معنی استنباط حكم خدا است از مدارك فقهی، مانند قرآن و احادیث و روایات، - نه مصلحت اندیشی اجتهاد كننده و غیره - آن هم فقط در مورد احكام جزئی و اختلافی، و فقط برای به دست آوردن آنچه خدا و رسول صلی الله علیه وآله گفته اند (وما كان لمؤمن ولامؤمنة اذا قضی الله و رسوله امرا ان یكون لهم الخیرة من امرهم ومن یعص الله و رسوله فقد ضل ضلالا مبینا)؛ (49) پیامبرصلی الله علیه وآله هم حق تغییر كوچكترین دستور و حكم خدا را ندارد، چه رسد به افراد دیگ

زمخشری ذیل آیه اول سوره تحریم (یا ایها النبی لم تحرم ما احل الله لك تبتغی مرضات ازواجك والله غفور رحیم) می گوید: «روی ان رسول الله صلی الله علیه وآله خلابماریة فی یوم عائشة، و علمت بذلك حفصة، فقال لها اكتمی علی، و قد حرمت ماریة علی نفسی، وابشرك ان ابابكر و عمر یملكان بعدی امر امتی...». امام احمدبن منیر اسكندری در حاشیه بر كشاف در این مورد نوشته است: «ما اطلقه الزمخشری فی حق النبی صلی الله علیه وآله تقول و افتراء، و النبی منه براء...، و ما هذه من الزمخشری الا جراءة علی الله و رسوله... نعوذ بالله من ذلك (كشاف، ج 4، ص 562). (: مطالبی را كه زمخشری درباره پیامبرصلی الله علیه وآله آورده دروغ خود ساخته و افترا است، و پیامبرصلی الله علیه وآله از آن بیزار است، ...، و این مطلب از زمخشری جز جسارت بر خدا و رسول الله صلی الله علیه وآله نیست...، به خدا پناه می بریم از این گونه سخنان). این قسمت را مخصوصا آوردیم تا اولا متوجه باشیم كه هیچ كس حق تغییر دستورات خدا را ندارد. و ثانیا ببینید آنها چگونه اند كه مثل زمخشری می آید این گونه روایات را نقل می كند و پروایی هم ندارد كه ساحت قدس رسول الله صلی الله علیه وآله منزه از این افتراهاست. و ثالثا ببینید چگونه حدیث جعل می كرده اند تا نكته مورد نظرشان را (هر چند بدون تناسب) در آن بگنجا

علی ای حال، در این جا فقط مواردی را كه در قرآن آمده بررسی می كنیم:در المراجعات، سؤال كننده به طرفداری اهل تسنن می گوید: اهل سنت گفته اند لفظ مولی در معانی متعددی به كار می رود كه در قرآن عظیم هم آمده است؛ گاهی به معنی اولی است، چنان كه به كفار می گوید «ماواكم النار هی مولاكم»، یعنی اولی بكم (50) (جایگاه شما آتش است، و آن اولی به شما است) و گاهی به معنی ناصر است، مانند آیه «ذلك بان الله مولی الذین آمنوا و ان الكافرین لامولی لهم» (این، بدان جهت است كه خدا یاور مؤمنان است، و این كه كافران یاوری برایشان نیست)؛ و به معنی وارث، مانند گفتار خدای سبحان «ولكل جعلنا موالی مما ترك الوالدان والاقربون» (و برای هر كس ارث برندگانی از آنچه پدر و مادر و نزدیكان واگذارده اند قرار دادیم)، كه موالی به معنی وارثان است؛ و به معنی عصبه (خویشان و وارثان دور، از طرف پدر)، مانند گفتار خدای عزوجل «و انی خفت الموالی من ورائی» (و همانا من از خویشان دور پدری پس از خود، می ترسم)؛ و به معنی صدیق (دوست خالص، مانند) «لایغنی مولی عن مولی شیئا» (روزی كه هیچ مولائی موجب بی نیازی مولائی نمی شود اصلا)...، و شاید معنی حدیث این باشد كه هر كس من یاور او یا صدیق او یا دوست او هستم علی هم همین طور. (51)

و سید شرف الدین در جواب، راجع به معانی مولا بحث نمی كند، فقط بحث می كند كه جز معنایی كه به عنوان تعیین علی علیه السلام برای امامت و ولایت باشد نمی تواند منظور باشد، و لكن ما درباره آنها بحث خواهیم كرد.

و حبیش تفلیسی در وجوه قرآن می گوید:

«بدان كه مولی در قرآن بر شش وجه باشد:

وجه نخستین مولی به معنی خویشاوند بود، چنان كه خدای در سورة الدخان (آیه 41) گفت:

«یوم لایغنی مولی عن مولی شیئا»، یعنی لاینتفع قریب عن قرابته من الكفار بشی ء من المنفعة [خویشاوند كفار از خویشاوندی اش بهره مند نمی شود].

و وجه دوم مولی به معنی پروردگار بود، چنان كه در سورة الانعام (آیه 62) گفت: «ثم ردوا الی الله مولاهم الحق الاله الحكم و هو اسرع الحاسبین»، [مولاهم الحق]، یعنی ربهم الحق.

و وجه سیم مولی به معنی دوست بود، چنان كه در سورة محمدصلی الله علیه وآله (آیه 11) گفت: «و ان الكافرین لامولی لهم». و در سورة تحریم (آیه 4) گفت: «و ان تظاهرا علیه فان الله هو مولیه»، یعنی ولیه بالنصرة [یعنی دوستدار اوست، به این كه یاریش می كند].

 

و وجه چهارم مولی به معنی هم عهد (؟) بود، چنان كه در سورة النساء (آیه 33) گفت: (ولكل جعلنا موالی»، یعنی العصبة [خویشان دور پدری].

و وجه پنجم مولی به معنی میراث خوار بود، و جمعش موالی باشد، چنان كه در سورة مریم (آیه 5) گفت: «و انی خفت الموالی من ورائی»، یعنی الورثة من ورائی [یعنی وارثان پس از من].

و وجه ششم مولی به معنی آزاد شده بود، چنان كه در سورة الاحزاب (آیه 5) گفت: فان لم تعلموا آباءهم فاخوانكم فی الدین و موالیكم»، یعنی عتقاءكم [یعنی آزاد شده های شما]». (52)

چند تذكر:

1- این كه سؤال كننده در المراجعات به آیه «یوم لایغنی مولی عن مولی» استدلال كرده كه مولی به معنی صدیق می آید، صحیح و قطعی نیست، زیرا دیدیم كه تفلیسی مولی را در این آیه به معنی خویشاوند دانسته است. و در تفسیر ابن عباس هم ذیل آیه چنین می گوید: «یعنی قرابة عن قرابة شیئا و كافر عن كافر و قریب عن قریب شیئا من الشفاعة و لامن عذاب الله». (53) ظاهرا منظورش این است كه مولی در این آیه به معنی كسی است كه عهده دار امر كسی دیگر است و می خواهد به او كمك كند، از قبیل خویشان، و دوستان؛ و لذا در تفسیر المیزان مثلا (نظیر آنچه در مجمع البیان آمده) ذیل آیه، می گوید: «والمولی هوالصاحب الذی له ان یتصرف فی امور صاحبه و یطلق علی من یتولی الامر و علی من یتولی امره؛ و المولی الاول فی الآیة هوالاول والثانی هوالثانی» (54) (و كلمه مولی به معنای كسی است كه حق دارد در امور [شخص] دیگری تصرف كند، و هم به آن كسی كه وی نسبت به او ولایت دارد اطلاق می شود؛ و كلمه مولای اولی در آیه شریفه به معنای اولی و دومی به معنای دوم است) (55)

2- این كه تفلسیی در وجه سوم می گوید مولی به معنی دوست آمده، اولا مولی را در این آیه ها به معنی ولی و ناصر گرفته اند، چنان كه ابن عباس معادل آن را ناصر آورده، (56) و در تفسیر كشاف می گوید: «مولی الذین آمنوا: ولیهم و ناصرهم». و ثانیا اگر هم به معنی دوست باشد، منظور دوست دارنده است، نه محبوب، چنان كه از سیاق آیه معلوم است.

3- این كه در وجه چهارم مولی به معنی «هم عهد» ضبط و به آیه «ولكل جعلنا موالی» استشهاد شده ظاهرا اشتباهی در این جا رخ داده است، زیرا موالی در آیه مزبور به معنی وارثان است، كه دنباله آیه هم در همان عبارت تفلیسی آمده: «یعنی العصبه»؛ امكان دارد مصحح اشتباه كرده باشد.

و اما بررسی معانی مولی در قرآن؛ كلمه مولی و جمع آن (موالی) 21 مرتبه در17 آیه آمده است، كه در ذیل آنها را به ترتیب سوره ها آورده، ضمنا بعد از كلمه مولی یا موالی تفسیری كه در تنویر المقباس از ابن عباس (با علامت س) و در كشاف از زمخشری (باعلامت ز) آمده با تعیین صفحه و از كشاف به اضافه تعیین جلد ذكر می كنیم، بدین قرار:

1- در سوره بقره(2)، آیه آخر: واعف عنا واغفرلنا وارحمنا انت مولانا: اولی بنا (س ص 42). سیدنا و نحن عبیدك، اوناصرنا، او متولی امورنا (ز -ج 1، ص 333).

2- در سوره آل عمران (3)، آیه 150: بل الله مولاكم: حافظكم ولاكم علی ذلك و ینصركم علیهم (س - ص 58). ای ناصركم (ز - ج 1، ص 425).

3- در سوره نساء (4)، آیه 33: ولكل جعلنا موالی: یعنی الورثة لكی یرث (س - ص 69). الوراث (ز - ج 1، ص 504).

4- در سوره انعام(6)،آیه 62: مولاهم الحق: ولیهم بالثواب و العقاب بالحق و العدل. ویقال مولاهم الحق: معبودهم بالحق (س ص 111). مالكهم الذی یلی علیهم امورهم (زج 2،ص 32).

5و6- در سوره انفال (8)، آیه 40: فاعلموا ان الله مولیكم نعم المولی و نعم النصیر: مولاكم: حافظكم و ناصركم علیهم، نعم المولی: الولی بالحفظ و النصرة (س - ص 148). ای ناصركم و معینكم، فثقوا بولایته و نصرته (ز - ج 2، ص 220).

 

7- در سوره توبه (9)، آیه 51: «هو مولینا» اولی بنا (س - ص 159). ای الذی یتولانا و نتولاه، ذلك بان الله مولی الذین آمنوا و ان الكافرین لامولی لهم (ز ج 2، ص 278).

8- در سوره یونس(10)، آیه 30: وردوا الی الله مولیهم الحق: الیهم الحق (س ص 173).

ربهم الصادق ربوبیته، اوالذی یتولی حسابهم و ثوابهم (ز ج 2، ص 344).

9- در سوره نحل (16)، آیه 76: و هوكل علی مولاه: ثقل علی ولیه و قرابته عیال علی عائله (س - ص 227). ای ثقل علی من یلی امره و یعوله (ز ج 2، ص 623).

10- در سوره مریم (19)، آیه 5: وانی خفت الموالی: یعنی الورثة، من ورائی: من بعدی (س - ص 254). كان موالیه - و هم عصبته (اخوته و بنو عمه) - شرار بنی اسرائیل فخافهم علی الدین (ز - ج 3، ص 4).

11- در سوره حج (22)،آیه 13: لبئس المولی: الرب، ولبئس العشیر: الخلیل و الصاحب (س - ص 278). الناصر (ز - ج 3، ص 147).

12 و13 - باز در سوره حج آیه آخر: واعتصموا بالله هو مولیكم: حافظكم، فنعم المولی: الحافظ (س - ص 284)؛ ... فاعبدوه وثقوا به ولاتطلبوا النصرة الامنه، فهو خیر مولی و ناصر (ز ج 3 - ص 173).

14- در سوره احزاب (33)، آیه 5: فاخوانكم فی الدین: فادعو هم باسم اخوانكم عبدالله و عبدالرحمن و عبدالرحیم و عبدالرزاق، و موالیكم: و باسم موالیكم (س - ص 350). اخوانكم فی الدین والولایة فیه...، یرید الاخوة فی الدین و الولایة فیه (ز ج 3، ص 522).

15 و16- در سوره دخان (44)، آیه 41: یوم لایغنی مولی عن مولی شیئا: ولی حمیم یعنی قرابة عن قرابة شیئا و كافر عن كافر و قریب عن قریب شیئا من الشفاعة و لامن عذاب الله (س ص 418). ای مولی كان من قرابة او غیرها، عن ای مولی كان (ز ج 4، ص 280).

17و18 - در سوره محمد (47)، آیه 11: ذلك بان الله مولی: ناصر الذین آمنوا و ان الكافرین لامولی: ناصر لهم (س - ص 428) ولیهم و ناصرهم (ز ج 4، ص 319).

19- در سوره حدید (57)، آیه 15: ماواكم النار هی مولاكم: اولی بكم النار (س ص 457/458). قیل هی اولی بكم ... و حقیقة مولاكم: محراكم و مقمنكم (جای شایسته و سزاوار شما)، ای مكانكم الذی یقال فیه هو اولی بكم...، و یجوز ان یراد هی ناصركم، ای لاناصرلكم غیرها...، و قیل تتولاكم كما تولیتم فی الدنیا اعمال اهل النار (زج 4، ص 476).

20- در سوره تحریم (66)، آیه 3: والله مولیكم: حافظكم و ناصركم (س ص 477). سیدكم و متولی اموركم (ز ج 4، ص 565) .

21- باز در سوره تحریم، آیه 5: و ان تظاهرا علیه فان الله هو مولاه: حافظه و ناصره و معینه علیكما (س ص 477). ای ولیه و ناصره (ز ج 4، ص 566).

بنابراین، معانی ای كه ابن عباس در تفسیر مولی و موالی آورده عبارتند از:

1- اولی، ذیل آیات: 1-7 و19.

2- حافظ، ولی، ناصر، و معین، ذیل آیات: 2- 5-12-13-17-18-20- و 21.

3- ورثه و عصبه، ذیل آیات:3 - و 10.

4- ولی و متولی (سرپرست)، ذیل آیات: 4-6- و9.

5- معبود و اله و رب، ذیل آیات: 4- 8 - و 11 (در آیه 4، دو احتمال داده است).

6- خویشاوند، ذیل آیات: 15 - و16.

7- ظاهرا، دوست: ذیل آیه 14.

و معانی ای كه زمخشری آورده عبارتند از:

1- اولی، ذیل آیه 19.

2- ولی، ناصر و معین، ذیل آیات: 1، 2، 5،6، 11، 12،13،17، 18،19 و 21.

3- ورثه یا وراث و عصبه، ذیل آیات:3 و 10.

4- ولی و متولی (سرپرست)، ذیل آیات: 1، 8،9 و 20.

5- رب، ذیل آیه 8 (در آیه 8، دو احتمال داده است).

6- خویشاوند: ذیل آیات 15 و16.

7- ظاهرا، دوست: ذیل آیات:7، 14 و19 (در آیه 19،3 احتمال داده است).

8 - سید، ذیل آیات: 1 و 20 (در آیه 1،3 احتمال و در آیه 20، دو معنی ذكر كرده است).

9- مالك، ذیل آیه 4.

پس ابن عباس و زمخشری هر دو، هفتمین معنا را دوست تلقی كرده، و نیز هر دو، آیه شماره 4 (فاخوانكم فی الدین و موالیكم) را به این معنی تفسیر كرده اند. علاوه بر این كه می توان گفت زمخشری آیه های شماره 7 (هو مولینا) و شماره 19 (ماواكم النار هی مولاكم) را هم به این معنی دانسته است. تفلیسی هم در وجه سوم گفت مولی به معنی دوست می آید، و آیه های سوره محمدصلی الله علیه وآله و سوره تحریم را در ذیل آن ذكر كرد.

حال ببینیم حق مطلب چیست؟

قبلا توجه داشته باشیم كه بحث به این صورت است: كه ثابت شود كه مثلا در فلان آیه و عبارت راهی ندارد جز این كه لغت موردنظر به فلان معنا باشد؛ البته اگر این طور ثابت شد، حتی اگر اهل لغت هم آن معنا را برای آن لغت ذكر نكرده باشند می گوییم توجه نداشته اند و كارشان نقص دارد.

نه به این صورت كه بگوییم فلان لغت در فلان عبارت معنایش چنین است، و دلیلمان این باشد كه وقتی لغت را به این معنی بگیریم عبارت مزبور غلط نمی شود؛ گرچه اگر به آن معناهایی هم كه در كتب لغت ذكر شده معنی كنیم باز صحیح است ؛ مثلا در آیه «یوم لایغنی مولی عن مولی شیئا» می بینیم اگر مولای د

دزدان فدک فاطمه 310 گمراه دین 310 دلیل نفاقه 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین310 نیرنگ 310 ابله منافقا 310یا بلاء دین اسلام 310عمر 310 گمراه دین310 منکر 310 کفری 310 منکر310نیرنگ310حرامیان 310گمراه دین310بمار زنگی 310کفری310نا اهل کل مذاهب310 نامردیه 310اهل نابکار 310اهل نابکار310 درد کل مذاهب310 نا اهل کل مذاهب 310نابکاراهل دین310 احمقها احمقها 310منکر 310جاهل منافق310 گمراه دین 310نمرودی 310 نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310نمرودی310 سامری310 گمراه دین310 اباجهل در دین 310 بی ایمان دین اسلام 310 310 عمر 310 قاصبان بدین 310 جاهل منافق 310 ابله منافقا 310 عمر 310 گمراه دین 310 جاهل منافق 310 کفری 310حرامیان310 ابله منافقا 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310 منکر 310 وهابیه منافقی 310 عمر310 فتنه ها 310+231= 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 +430 مقصر = 971 ظالم -310 عمر ظالم 971-310 عمر = 661 عثمان - 430 مقصر = 231 ابوبکر مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 عمر به ابحد عمر310نیرنگ 310حرامیان 310جاهل منافق 310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری 310 فاسقه دین310 فاسق دینه 310منکر 310نیرنگ310 عمر310نامردیه310 کفری 310نیرنگ 310گمراه دین310ابله منافقا310 نامردیه310حرامیان 310عمر310منکر 310نمرودی 310نیرنگ310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری310 310حرامزاده پلید310بدجنس عالم احمقا 310گبر پلید دین 310 منکر 310سگ هار پلید 310وحشی هاریا 310بابقره 310حاهل منافق 310 بمردک پلید 310حرامزاده پلید310 فاسق دینه310کلب کلب هار310جهل مرکبی 310بمار زنگی 310 رمز زناه310 فسق کلیه310گمراه دین310گمراه دین310 فسق دینها 310گمراه دین 310 جاهل منافق310 فاسق دینه 310 حرامیان 310 نیرنگ310 قاصب مذهب الله 310 مذهب ناحق اهل دین 310گره اهل دینه 310 قفل اهل دین 310 قاصب مذهب الله 310 مخالف اهل دین 310 فاسق دینه 310 نیرنگ310 با اهل منافق310 ملعون و پلید اهل دین 310قاصب بکل دین 310 اهل نابکار 310 بمنافق اول 310 ابله منافقا310 جاهل منافق310 حرامیان 310فسق دینها310 دزدان فدکه فاطمه 310دزدان فدکه فاطمه310حرامیان310بی ایمان دین اسلام 310گبرپلید دین310 310 حرامیان310 دقلبازملحد310ببقرها 310بقلدره دینه310کلب کلب هار310 جاهل منافق 310نارجهیما 310سم ری310سامری قوم محمد عمرابن خطاء 310 گمراه دین310جهل مرکبی310با کافرها 310بانادانه دین اسلام310 بمردک پلید310 آشوبا310 دقل بازملحد310کفری310 منکر310سامری310 گمراه دین 310جاهل منافق 310حرامیان 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند 310 منکر 310سگ هارپلید310 310کلب کلب هار310وحشی هاریا310فس قینی310 دلیل نفاقه 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین 310ابله منافقا 310جاهل منافق 310 سامری 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند310 گمراه دین 310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310 عمر 310 جاهل منافق 310 حرامزاده پلید 310 رمززناه 310 گمراه دین 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 کفری310 نیرنگ310نمرودی 310سامری310 310مار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310 منکر 310کفری 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310نار جهیما 310 به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231عصیان 231 ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها231 ادیانی جعلی باطل 231 بابی عقلیها231یاابوسفیانی231دورویه 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231 احمق ملحد231 لانه جاسوسیه 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 احمق ملحد 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدواهل بیت 527 +14 معصوم = 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اند

+ نوشته شده در شنبه 3 خرداد 1393برچسب:,ساعت 19:41 توسط برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان اسلامه حق 245 علی 110+ 135فاطمه = 245 و آدرس aaaali110.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.به ابجد اسلامه حق 245 یعنی فاطمه و علی 245 وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین وزیر پیامبر 476 - 231= 245علی فاطمه 245وصی نبیا 169علی مهدی169 با نماینده بحق محمد علی حسن حسین مهدی 245 اسلامه حق 245 یعنی علی110+ +135= 245 اسلامه حق 245 منظور علی و فاطمه پدر مادر شیعیان میباشنددرود و صلوات خدا بر پدر و مادر شیعیان اهل بیت پیغمبر اسلام |

یکی از علمای اهل سنت قرقیز بنام ابوبکر که شیعه شده فرمود ما که شیعه شدیم ولی شما تمام فرقه ها را زدی ترکوندی ای کاش شما زمان پیامبررا درک میکردی بحق مالک اشترامام زمانی  پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 اسلام پیامبر 385 فقط دین اسلام 385  پیامبر فرمود هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم فاطمه باشد ابجد 5 تن 583 شبکه نور 583 این عدد نورانی را از راست بخوان براستی شیعیان فرزندان اهل بیت پیامبرند پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 مرد عالم 385 جمال رو الهی مهدی به ابجد امام 82 بکسی میگویند که به ابجد صغیر و کبیر 82 مهدی 82 امام واقعی میباشد شیعه 385 شهیدبدین 385 شیداء 385 شیعه 385  محمد 92+110 علی +135 فاطمه = 337 +48 به اهله =385  اسلام واقعی الله 385 شیعه 385 پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 دین الله ناب محمد علی 385 به ارباب حق دین 385  شیعه 385 مهدی امام حق دین ها 385با عقل کل اسلام 385یا جمال الهی امام مهدی 385 بقبله عالم اهل دین 385 دین ناب الله محمد علی 385 با آل قرآن 385 اسلام پیامبر385 باروزنه اميد جهان 385 فلسفه دین الله 385 اسلام واقعی الله385برترین دین 926 - 541 عمر ابوبکر = 385 شبعه385 اصل دین نابه اسلامی 385 حکم الهی دین الله 385  حم حامیان مهدی 313+ 72 = 385 شیعه پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 شیعه 385 اهل محمدی با اصحاب اسلامی  385با اسلام ناب محمد علی 385دین ناب الله محمد علی 385  با جان دین های محمد علی  385385 والله اگر حق با دیگر ادیان الهی بود برایم هیچ فرقی نمیکرد حق را میگفتم اگر دین ندارید لا اقل آزاد مرد باشیدپیامبر فرمود جانشینان من 12 نفرنداز اهل بیت اینم آیه قرآن47 کلمه به اندازه حروف 12 امام شیعه میباشد 47 انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا 47 شجره مطهره 47 نام 12 امام هم بدون تکرار در قرآن 47 کلمه میباشد در قرآن ثبع المثانی من القرآن العظیم مراد نام ائمه شیعه بدون تکرار در قرآن 7 بار آمده هفت دوره کعبه هفت سنگ به سه شیطان در مکه تا صدایش تا آسمان هفتم برسدشجره مطهره 47 و 12 امام هم حروف اسمشان 47 میباشد 47(إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا)47این آیه دارای 47حرف میباشد. 47 شجره مطهره 47 شجره مطهره 47 وارثان دین 47 با نور دین اسلام 47 سفیر دینه 47 بنور هدایت 47   اخلاق 12و 12 امام هم حروف اسمشان 47 اسلام ناب محمدی 47و 12 امام با مادرشان کوثر قرآن هم حروف اسمشان 47بزمین مقدسی 47 شجره مطهره 47 با نور دین اسلام 47 وارثان دین 47 و این است اسامی زیر :فاطمة 5 علي 3 حسن 3 حسين 4 علي 3 محمد 4 جعفر 4 موسى4 علي3 محمد 4 علي 3 حسن 3 محمد 4 در مجموع 47 حرف.در قرآن ثبع المثانی من القرآن العظیم مراد نام ائمه شیعه بدون تکرار در قرآن 7 بار آمده چهار علی چهار محمد دو حسن جعفر موسی47 اسلام ناب محمدی47 شجره مطهره شجره مطهره 47 به اصله اسلامی 47 اسلام ناب محمدی 47 مونه بدینی 47 آیاته دینی 47به اصله اسلامی 47 دانش قرآنی 47 اسلام ناب محمدی 47 شجره مطهره 47 و 12 امام هم حروف اسمشان 47 میباشد 47(إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا)47این آیه دارای 47حرف میباشد. تعداد حرفهای اسامی فرزندان دختر پیامبر که یک سوره بنامش آمده اسامی 12 امام 47 شجره مطهره 47 اسلام ناب محمدی 47 روح قرآنی 47 اصل دین ها اسلام 47 جان ها قرآن محمد 47 به اصله اسلامی 47 اسلام ناب محمدی 47 مونه بدینی 47 آیاته دینی 47به اصله اسلامی 47 دانش قرآنی 47 اسلام ناب محمدی 47شجره مطهره 47 منظور خانواده پیامبر مباشد ابجد 47 اسلام ناب محمدی 47 روح قرآنی 47 اصل دین ها اسلام 47 جان ها قرآن محمد 47 به اصله اسلامی 47 اسلام ناب محمدی 47 با مومن دین اسلام47 مومنان دین اسلام 47 آیاته دینی 47به اصله اسلامی 47 دانش قرآنی 47 اسلام ناب محمدی 47شجره مطهره 47منظور خانواده رسول خدا 12 امام فرزندان دختر رسول خدا میباشند 47 حروف میباشد شجره مطهره 47 محمدا علی 47 اسلام ناب محمدی 47 روح قرآنی 47 اصل دین ها اسلام 47 جان ها قرآن محمد 47 به اصله اسلامی 47 اسلام ناب محمدی 47 به اصله اسلامی 47 اسلام ناب محمدی 47 مونه بدینی 47 آیاته دینی 47به اصله اسلامی 47 دانش قرآنی47 روح قرآنی 47 اصل دین ها اسلام 47 جان ها قرآن محمد 47 به اصله اسلامی 47 اسلام ناب محمدی 47 مونه بدینی 47 آیاته دینی 47به اصله اسلامی 47 دانش قرآنی 47 اسلام ناب محمدی 47شجره مطهره 47 منظور خانواده پیامبر مباشد ابجد 47 اسلام ناب محمدی 47 روح قرآنی 47 اصل دین ها اسلام 47 جان ها قرآن محمد 47 به اصله اسلامی 47 اسلام ناب محمدی 47 با مومن دین اسلام47 مومنان دین اسلام 47 آیاته دینی 47به اصله اسلامی 47 دانش قرآنی 47 اسلام ناب محمدی 47شجره مطهره47 اسلام ناب محمدی 47 روح قرآنی 47 اصل دین ها اسلام 47 جان ها قرآن محمد 47 به اصله اسلامی 47 اسلام ناب محمدی 47 با مومن دین اسلام47 مومنان دین اسلام 47 آیاته دینی 47به اصله اسلامی 47 دانش قرآنی 47 اسلام ناب محمدی 47شجره مطهره 47شجره مطهره 47 شجره مطهره 47 منظور خانواده پیامبر میباشد ابجد 47 اسلام ناب محمدی 47 روح قرآنی 47 اصل دین ها اسلام 47 جان ها قرآن محمد 47 به اصله اسلامی 47 اسلام ناب محمدی 47 با مومن دین اسلام47 مومنان دین اسلام 47 آیاته دینی 47به اصله اسلامی 47 دانش قرآنی 47 اسلام ناب محمدی 47شجره مطهره 47شجره مطهره 47 حرف آیه تطیر و حروف 12 امام هم 74 مطابق با آیه قرآن آیه تطیر اهل بیت پیامبر است والله راست میگویم قسم به ذات کبریاء که جانشینه مصطفی بوود علی مرتضی   پیامبر فرود جانشینان بعد از من 12 نفر از اهل بیت من میباشنداز قریش در کتب عمریه هم موجود میباشددر شماره 39 همین مجله (تابستان 72) مقاله ای تحت عنوان «امامت در قرآن و سنت» درج گردیده است. این نوشتار درباره آن مقاله است.

ضمن تمجید و تقدیر از مقاله مزبور، كه چون غالبا از مدارك خود اهل تسنن برگرفته شده، در جای خود مقاله ای ممتع و معتبر است، می خواهیم به بهانه آن مقاله در دو مورد بحثی ارائه دهیم:

مورد اول - نویسنده در آن مقاله (صفحه 39) از فخر رازی نقل می كند كه حضرت علی علیه السلام طبق آیه مباهله به منزله جان پیامبرصلی الله علیه وآله است. و باز در صفحه 45، در جواب آنان كه كلمه «مولی» را در فرمایش حضرت رسول صلی الله علیه وآله در واقعه غدیرخم، به معنی دوست گرفته اند می گوید: «ه: خداوند متعال مدتها قبل از این واقعه، حضرت علی علیه السلام را به منزله جان پیامبرصلی الله علیه وآله در آیه مباهله اعلام نموده ... بود.»

گرچه در این مقاله راجع به این آیه بحث نكرده و این معنی را كه طبق آیه مباهله، علی علیه السلام به منزله جان پیامبرصلی الله علیه وآله است، به نقل از فخر رازی پذیرفته است، لیكن به نظر می رسد معنی صحیحی نیست، بلكه نفس در آیه مزبور به معنی «خود» می باشد (كه در كتب لغت عربی می گویند، به معنی عین) (1) و جمع آن به معنی خودها؛ مثلا می گوییم خودش آمد یا خودشان آمدند (جاء هو نفسه یا بنفسه، و هم جاؤا انفسهم یا بانفسهم). در صورتی كه جان (بدون تشدید نون)، آن طور كه در فرهنگنامه ها، از قبیل فرهنگ نفیسی، فرهنگ معین، و لغتنامه دهخدا ذكر شده، در فارسی به معنی: روح انسانی، روان، (2) عزیز، گرامی، معشوق، تن، نیرو، مرگ، حیات، خاطر، دلاوری، مردانگی، سلاح جنگ، دهان و باد، آمده است، كه از همه معروفتر و متبادر به ذهن، روان، عزیز و گرامی است. و در تفسیر نفس به جان، فقط معنی روان می تواند موردنظر باشد.

مطلب بدین قرار است كه متكلمان امامیه برای اثبات امامت و خلافت بلافصل علی علیه السلام از جمله دلایلی كه بیان كرده اند، یكی هم استدلال به لزوم افضل بودن امام نسبت به سایرین است. مفاد این قاعده در طرفین كلیت دارد، به این معنی كه امام باید افضل باشد، و هر كس افضل است باید امام باشد، وگرنه تقدیم مرجوح بر راجح یا مفضول بر فاضل لازم می آید، كه عقلا و سمعا قابل قبول نیست. (3) و این متكلمان مدعی اند كه علی علیه السلام پس از رسول الله صلی الله علیه وآله افضل از همه (و در مورد بحث، مخصوصا افضل از مدعیان امامت و خلافت) بوده است. و در مقام اثبات فضلیت حضرت علی علیه السلام نسبت به سایرین از جمله دلایل متعددی كه عنوان كرده اند (4) یكی استدلال به آیه مباهله است و می گویند طبق كلمه «انفسنا» در آیه مزبور و جریان عملی آن، علی علیه السلام مساوی و همدوش پیامبرصلی الله علیه وآله حساب شده و همان طور كه حضرت رسول صلی الله علیه وآله افضل بر دیگران (و مخصوصا «مدعیان امامت» در بحث امامت) بود، علی علیه السلام هم نسبت به آنان افضلیت دارد.

آیه مباهله كه در سوره آل عمران آمده این است: فمن حاجك فیه من بعد ماجائك من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا وابناءكم و نساءنا و نساءكم وانفسنا و انفسكم، ثم نبتهل فنجعل لعنة الله علی الكاذبین، (5) كه در تفاسیر شیعه و نیز اهل تسنن درباره آن بحث كرده و توضیح داده اند كه خداوند به پیامبرصلی الله علیه وآله دستور می دهد با نصارای نجران مباهله كند. (6)

مباهله از ریشه بهل (یا بهله) به معنی لعن و نفرین كردن آمده، و اصطلاح شده برای مواردی كه مثلا دو گروه مخالف كه هر كدام عقیده دیگری را قبول ندارد، اگر با استدلال برای یكدیگر، قانع نشدند ممكن است مباهله كنند، بدین معنی كه از خدا بخواهند بلا، عذاب و عقوبتش را برطرفی كه عقیده اش باطل است نازل فرماید.

آیه مزبور در این زمینه نازل شده كه (طبق این آیه و روایات مربوط به آن) خداوند به پیامبرصلی الله علیه وآله دستور می دهد به نصارای نجران بگو اكنون كه مطالب ما را درباره عیسی علیه السلام نمی پذیرید بیایید مباهله كنیم. و صورت اجتماع برای مباهله را چنین دستور می دهد كه بگو ما سه گروه می آییم، شما هم سه گروه: 1- ابناء 2- نساء3- انفس. كه و اهل تسنن (8) در موقع قرار مباهله از طرف پیامبرصلی الله علیه وآله پنج نفر آمده بودند: خود پیامبرصلی الله علیه وآله، علی علیه السلام، حضرت زهرا سلام الله علیها، و حضرت حسن علیه السلام و حضرت حسین علیه السلام. و مسلم است كه مصداق «ابناءنا» حسن و حسین علیهماالسلام بودند، و زهرا سلام الله علیها مصداق نساءنا، و پیامبرصلی الله علیه وآله و علی علیه السلام مصداق انفسنا. فعلا نمی خواهم بحثهایی را كه درباره این آیه در كتب تفسیر و كلام مطرح شده عنوان كنم، و نیز نمی خواهم بحث كنم كه در همه مواردی كه پیامبرصلی الله علیه وآله، علی علیه السلام را به منزله نفس خودشان ذكر كرده اند نفس به معنی خود است یا نه، و نیز منكر این نیستم كه آن حضرت صلی الله علیه وآله به علی علیه السلام فرموده اند: لحمك لحمی و دمك دمی و نظایر آنها كه از مسلمات است، بلكه منظورم «انفسنا» در آیه مباهله است كه می گوییم نفس در این جا به معنی جان نیست، بلكه به معنی خود است و جمعش به معنی خودمان؛ و معنی آیه این است كه ای پیامبر به آنها (نصارای نجران) بگو: ما خودمان می آییم و فرزندانمان و زنانمان، شما هم خودتان و فرزندانتان و زنانتان. و بعد پیامبرصلی الله علیه وآله به عنوان اطاعت امر الهی (كه جز این نمی كند) در عمل آن افراد را به عنوان مصداقهای كلمات مذكور در آیه با خود آورد؛ یعنی عملا مصداق انفس، خود حضرت صلی الله علیه وآله و علی علیه السلام می شوند، و بدین لحاظ است كه علی علیه السلام مساوی و همدوش پیامبرصلی الله علیه وآله به حساب می آید؛ فاضل مقداد در شرح باب حادی عشر می گوید: «انه افضل الناس بعد رسول الله فیكون هوالامام، لقبح تقدیم المفضول علی الفاضل؛ اما انه افضل فلوجهین: الاول انه مساوللنبی صلی الله علیه وآله، والنبی افضل فكذا مساویه، و الا لم یكن مساویاله. و اما انه مساوله فلقوله تعالی فی آیة المباهلة وانفسنا... و لاشك انه لیس المرادان نفسه هی نفسه لبطلان الاتحاد، فیكون المراد انه مثله و مساویه...» (9)

 

(دلیل دوم بر امامت و خلافت بلافصل علی علیه السلام این است كه او پس از رسول الله صلی الله علیه وآله برترین مردم است، لذا او امام است، زیرا تقدیم مرجوح بر راجح قبیح است [و قابل قبول نیست، مخصوصا از طرف خدا]. و اما این كه علی علیه السلام مساوی پیامبرصلی الله علیه وآله است به خاطر این است كه خدای تعالی در آیه مباهله فرموده است: «وانفسنا» ... و شكی نیست كه منظور این نیست كه جان علی علیه السلام همان جان پیامبرصلی الله علیه وآله است. زیرا اتحاد باطل است. (10) بنابراین، منظور این است كه علی علیه السلام همانند و مساوی پیامبرصلی الله علیه وآله است...).

 

در امثال این عبارت دو احتمال نسبت به نفس هست: یكی این كه منظورشان از نفس جان به معنی روح، و دیگری این كه به معنی خود باشد، و نظر من این است كه اولی صحیح نیست و فقط دومی صحیح است.

 

بنابر معنی دوم اگر بخواهیم تشبیه كنیم، مثل این است كه در یك حزب بخواهند جلسه ای تشكیل بدهند و یكی از سران و مؤسسان حزب اعلان كند كه مثلا جلسه حزب فردا تشكیل می شود، ما خودمان می آییم، اعضا هم حاضر شوند و كارمندان هم بیایند؛ وقتی می گوید «خودمان» منظور سران و رؤسا و مؤسسان و صاحبان اصلی است، گرچه ممكن است میان آنها مراتبی برقرار باشد، ولی همه سران هستند و همدوش.

راجع به ذیل عبارت كه می گوید: «شكی نیست كه منظور این نیست كه جان علی علیه السلام جان پیامبرصلی الله علیه وآله است»، و نظیر همین عبارت در شرح تجرید علامه نیز ذكر شده (11) و می گویند اتحاد نفس محال است، بعدا حث خواهیم كرد.

به هر حال انفسنا در این آیه، یعنی خودمان، كه استعمال فراوان دارد و در قرآن هم مكرر به این معنی به كار رفته، مانند: كل الطعام كان حلا لبنی اسرائیل الا ماحرم اسرائیل علی نفسه. (12) فقل سلام علیكم كتب ربكم علی نفسه الرحمة. (13) قل ما یكون لی ان ابدله من تلقاء نفسی. (14) اتامرون الناس بالبر وتنسون انفسكم. (15) قالا ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفرلنا و ترحمنا لنكونن من الخاسرین. (16) و ده ها آیه دیگر. ابن عباس هم انفسنا را به معنی خودمان تفسیر كرده و گفته است: «... و انفسنا نخرج بانفسنا (17) (بیرون می آییم خودمان)». و با توجه به این معنی، مفهوم آیه، بدون نیاز به هر سخن بحث انگیز، واضح، و شبهه هایی كه برای برخی مخالفان پیش آمده برطرف می گردد.

اینك برای تكمیل بحث نكاتی را در ارتباط با سخنان شیخ محمد عبده در این مورد، ذكر می كنیم:

در تفسیر المنار، ذیل آیه مباهله، گفتاری از شیخ محمد عبده بدین صورت ذكر شده است:

روایات متفقند بر این كه پیامبرصلی الله علیه وآله برای مباهله علی و فاطمه و دو فرزند آنان (حسن و حسین) را برگزید، و كلمه نساء را بر فاطمه و كلمه انفسنا را فقط بر علی، حمل می كنند. و مصادر این روایات شیعه اند. و منظورشان از آنها معلوم است. و تا توانسته اند در ترویج آنها كوشیده اند، تا آنجا كه بر بسیاری از اهل سنت رواج یافته است. لكن جاعلان آن روایات آنها را خوب تطبیق نكرده اند، زیرا عرب كلمه نساء را نمی گوید و دخترش را اراده كند، مخصوصا وقتی همسران داشته باشد، و این معنی از زبان عربی فهمیده نمی شود، و از این بعیدتر آن كه از انفسنا (فقط) علی علیه السلام اراده شود. (18)

جای تاسف است كه از افرادی مانند شیخ محمد عبده چنین سخنانی مطرح شود، اما حال كه مطرح شده باید مورد بررسی قرار گیرد. لذا با بیان چهار نكته درباره آنها بحث می كنیم:

1- آیا انكار مطالبی كه متفق علیه میان شیعه و اهل تسنن است به كجا خواهد انجامید؟ آیا اعتبار معارف و احكام اسلامی متزلزل نخواهد شد؟ آیا برای وصول به حقایق دینی این سند (یعنی اتفاق شیعه و سنی) كاملا مورد اطمینان نیست؟ شگفت آور است كه اتفاق را قبول دارید و مع ذلك بدون هر مدركی و به صرف تعصب و فرض قبلی صحت عقیده خود این جملات را می گویید، و یا می نویسید، كه ... و من سن سنة سیئة كان علیه وزرها ووزر من عمل بها. (19) اگر این طور باشد چه مانعی می بینید از این كه هر جا خوشتان نمی آید آیات قرآن را هم از جعلیات شیعه قلمداد كنید؟ اگر دیده اید شیعه بعضی ادعاهای اهل تسنن را كه گاهی روایات متعددی هم درباره آنها نقل می كنند مردود و ساختگی می دانند، از آن مطالبی نیست كه روایات آنها متفق علیه بین فریقین باشد، و ثانیا راویان آنها را بررسی نموده و ثابت كرده اند كه نامعتبر و حتی گاهی ساختگی و مختلق هستند. اخیرا رایج و به اصطلاح مد شده كه در مواردی كه در برابر مطالب شیعه، كه در كتب خودشان هم، مانند صحاح سته و غیره، مدارك آنها موجود است، جوابی ندارند، می گویند این مدارك از جعلیات شیعه است! و گاهی در چاپهای اخیر آنها را از كتبشان حذف می كنند! (20) زهی ایمان و احساس مسؤولیت! و زهی اعتقاد به قیامت و حسابرسی! چه كسی را گول می زنند! مگر نمی خواهند تابع حق باشند؟

2- می گوید عرب، نساء نمی گوید و غیر همسرش، - مثلا دخترش - را اراده كند.

مثل این كه فقط ایشان عربند و زبان عربی می فهمند! آیا قرنها علما و مفسران بزرگ عرب زبان و غیر عرب زبان حتی از خود اهل تسنن، متوجه نشده اند و زبان عربی نمی دانسته اند! (21) آیا در قرآن كریم كه در موارد متعدد نساء گفته و همسر را اراده نكرده غلط گفته است؟ برای نمونه به این آیات توجه كنیم:

یذبحون (یایقتلون) ابناءكم ویستحیون نساءكم، (22) كه مخصوصا با وجود همسران، اطلاق بر دختران یعنی كودكان دختر شده است.

و خلق منها زوجها وبث منهما رجالا كثیرا و نساءا...، (23) وان خفتم الا تقسطوا فی الیتامی فانكحوا ماطاب لكم من النساء... (24) ان الله اصطفاك وطهرك واصطفاك علی نساء العالمین. (25) للرجال نصیب مما اكتسبوا وللنساء نصیب مما اكتسبن. (26) و ان كانوا اخوة رجالا ونساء... (27) و آیات دیگر.

3- اما این كه در برخی مراجع، چه از شیعه و چه از اهل تسنن، می گویند مراد از انفسنا علی علیه السلام است، به دو صورت بیان شده:

ا - ظاهر برخی عبارت، مثل عبارات شرح باب حادی عشر (كه قبلا نقل شد)، و نقل اسباب النزول واحدی از شعبی، (28) و صریح برخی عبارات، مثل عبارات تفسیر مجمع البیان كه در ذیل آیه می گوید: «و انفسنا: یعنی علیاعلیه السلام خاصة، و لایجوز ان یكون المعنی به النبی صلی الله علیه وآله، لانه هو الداعی و لایجوز ان یدعو الانسان نفسه و انما یصح ان یدعو غیره، و اذا كان قوله وانفسنا لابد ان یكون اشارة الی غیر الرسول صلی الله علیه وآله وجب ان یكون اشارة الی علی علیه السلام لانه لااحد یدعی دخول غیر امیرالمؤمنین علی علیه السلام و زوجته و ولدیه فی المباهلة...» (29) (و انفسنا: منظور فقط علی علیه السلام است، و جایز نیست كه پیامبرصلی الله علیه وآله منظور باشد، زیرا او فراخواننده است و جایز نیست كه انسان خودش را فرا خواند، و فقط صحیح است كه غیر خود را فرا خواند، و وقتی بنا شد انفسنا فقط اشاره به غیر پیامبرصلی الله علیه وآله باشد باید اشاره به علی علیه السلام باشد، زیرا هیچ كس ادعا نكرده كه غیر از امیرالمؤمنین علی علیه السلام و همسرش و دو فرزندش داخل در مباهله بوده اند...)، و نیز صریح عبارات تفسیر فخر رازی به نقل از محمودبن الحسن الحمصی (30) این است كه از انفسنا فقط علی علیه السلام منظور بوده است.

 

ب - لكن صریح اكثر عبارات مثل عبارات تفسیر تبیان شیخ طوسی، (31) و حدیث دومی كه در تفسیر برهان از امام حسن مجتبی علیه السلام نقل شده، (32) و مخصوصا در مدارك اهل تسنن، مثل نورالابصار شبلنجی به نقل از تفسیر خازن كه می گوید: «خداوند از ابناء حسن و حسین، و از نساء فاطمه، و از نفس (منظور همان انفس است) نفس آن حضرت صلی الله علیه وآله و علی را اراده كرده است...، پس (هنگامی كه نصاری برای مباهله) به سوی رسول الله صلی الله علیه وآله آمدند، آن حضرت حسین را به سینه چسبانیده (احتضن الحسین)، و دست حسن را گرفته بود، و فاطمه پشت سر پیامبرصلی الله علیه وآله، و علی پشت سر فاطمه راه می رفت، و پیامبرصلی الله علیه وآله می گفت هرگاه دعا كردم آمین بگویید...»، (33) و در المنثور سیوطی به نقل از جابر، (34) این است كه مراد از انفسنا حضرت رسول صلی الله علیه وآله و علی علیه السلام، هر دو می باشند.

اصل این دو نظریه مربوط است به كلمه ندع در آیه، كه از دعاء و دعوت به معنی فرا خواندن، حضور طلبیدن، و كمك گرفتن آمده است، و تعلق آن به ابناء و نساء اشكالی ندارد، اما تعلقش به انفس، در صورتی كه خود رسول الله صلی الله علیه وآله هم مراد باشد این اشكال را به نظر می آورد كه نمی شود انسان خودش را فرا خواند یا حضور خودش را بخواهد (الانسان لایدعو نفسه)، لذا گفته اند از انفس فقط علی علیه السلام موردنظر است؛ آن وقت این مطلب به ذهن می آید كه بنابراین، علی علیه السلام و پیامبرصلی الله علیه وآله یكی می شوند و بحث اتحاد پیش می آید، و جواب داده اند كه منظور اتحاد نیست، بلكه مقصود همانندی است.

اما آنچه صحیح تر به نظر می رسد این است كه بگوییم هر دو مورد نظرند، و استعمال و تعلق دعوت هم نسبت به آن اشكالی ندارد، زیرا معلوم است كه آیه به حضرت صلی الله علیه وآله دستور می دهد كه به نصارا بگو برای مباهله این سه گروه حاضر می شوند یا می آیند، و كلمه ندع در چنین معنایی به كار رفته است، لذا ابن عباس در تفسیر آن این طور می گوید: «... ندع ابناءنا: نخرج ابناءنا، و ابناءكم: اخرجوا انتم ابناءكم، و نساءنا: نخرج نساءنا، و نساءكم: اخرجوا انتم نساءكم، وانفسنا: نخرج بانفسنا، و انفسكم: اخرجوا انتم بانفسكم...»؛ (35) چنان كه می بینیم دعوت را به اخراج (بیرون آوردن، در مورد ابناء و نساء) و خروج (بیرون آمدن، در مورد انفس) تفسیر كرده است. به همین لحاظ در ترجمه آیه (ص 2و3) گفتیم «ما سه گروه می آییم، شما هم سه گروه بیایید».

ولی هر كدام باشد - چه فقط علی علیه السلام منظور شود، و چه علی علیه السلام و پیامبرصلی الله علیه وآله - موجب اشكالی نمی شود، و برای صورت اول در بند (نكته 4) توضیح بیشتر داده خواهد شد.

4 - منظورشان از این كه می گویند از (نساءنا) فاطمه سلام الله علیها مورد نظر بوده، این نیست كه صیغه جمع بر یك فرد اطلاق شده، بلكه منظور این است كه پیامبرصلی الله علیه وآله در عمل و به عنوان مصداق در مورد نساء فاطمه سلام الله علیها را آوردند؛ (36) مثل این كه دو مدرسه بخواهند با هم مسابقه ورزشی برگزار كنند، و برای این كه معلوم باشد مسابقه مثلا مخصوص دانش آموزان نیست بگویند برای مسابقه، معلمان، دانش آموزان، و اعضای اداری می آیند، و بعدا در موقع قرار، از اعضای اداری یك نفر بیاید، به هر حال جنبه مصداق غیر از مفهوم لفظ است. (37) البته این بیان را در مورد انفسنا هم به فرض این كه ندع را به معنی فرا خواندن مثلا بگیریم و مصداق انفسنا را فقط علی علیه السلام بدانیم، می توان مطرح كرد، لكن گفتیم ضرورتی ندارد و پیامبرصلی الله علیه وآله و علی علیه السلام هر دو مصداق آن هستند.

مورد دوم - كه مهمتر هم هست، پذیرش مولی به معنی دوست، به طور مبهم می باشد، كه در صفحه 43 مشكوة از همان شماره مطرح شده است، بدین صورت: «بعضی از بیخبران یا مغرضان اشكال نموده اند كه مولی به معنی دوست می باشد، و مقصود پیامبرصلی الله علیه وآله تفهیم این امر بوده است، و ارتباطی به مساله امامت ندارد. آری یكی از معانی مولی همان دوست است، ولی قرائن حالیه و مقالیه و ... كاملا دلالت دارد كه در این جا مقصود از مولی امامت و پیشوایی بوده است...».

جای تعجب است كه این مغالطه كه از طرف اهل تسنن مطرح شده مورد توجه نویسنده مقاله و عده ای دیگر واقع نشده است. (38)

قضیه از این قرار است كه این مغالطه كنندگان گفته اند جریان غدیر، با آن خصوصیات و متوقف كردن آن جمعیت حدود یك صد هزار نفری در آن آفتاب سوزان با برگرداندن آنان كه جلو افتاده بودند و انتظار رسیدن آنان كه عقب مانده بودند، و ایراد آن خطبه با ویژگیهای مطرح شده در آن و اعتراف گرفتن پیامبرصلی الله علیه وآله از جمعیت به این كه بر آنها ولایت مطلق دارد و حق تصرفش در اموال و نفوس آنان از خودشان هم سزاوارتر و اولی است و گرفتن شهادت آنها بر وحدانیت خدا و رسالت آن حضرت، و حقانیت بهشت و جهنم و حشر و نشر، و اخبار به اینكه مرگش نزدیك است، و ...، (39) همه و همه برای این بوده كه به مردم بگوید علی را دوست بدارید! و گاهی هم دروغی را كه جعل كرده اند (40) قرینه ای برای ادعای خود حساب می كنند؛ می گویند یك نفر یا چند نفر از علی علیه السلام كدورتی داشتند، و پیامبرصلی الله علیه وآله برای برطرف كردن كدورت آنها كه می توانست به همان چند نفر بگوید حق اعتراض به علی علیه السلام را ندارید، و گفته اند همین كار را هم كرد، ولی مع ذلك می گویند آن جریانات شگفت آور را به راه انداخت، و با آن جمعیت بیش از یك صد هزار نفر مطرح كرد! و لذا مولی در این خطبه به معنی دوست است، نه مثلا به معنی سرور و صاحب اختیار، به معنای حقیقی كلمه (مانند پیامبرصلی الله علیه وآله) تا لازمه اش معنای امامت و پیشوایی امت بشود.

این است كه عده ای از متكلمان و محققان، و به تبع آنها، نویسنده مقاله، درصدد اثبات این مطلب برآمده اند كه مولی در عبارت «من كنت مولاه فهذا علی مولاه» نمی تواند به معنی دوست باشد، همان طور كه بسیاری از دیگر معانی آن در این جمله مناسبت ندارد و نمی توان گفت پیامبرصلی الله علیه وآله آنها را اراده كرده اند، و دلایل متعددی هم ارائه نموده اند، اما خاطر نشان نكرده اند كه چه مفهومی را مد نظر دارید، و اصلا مولا به آن معنی آمده است یا نه.

و تذكر من این است كه مولی به مفهومی كه آنان مورد نظرشان است، یعنی دوست به معنی محبوب، در لغت نیامده تا نیازی به آن جوابها و دلایل باشد، گرچه آن جوابها ذاتا و به سهم خود صحیح اند و راهی برای انكارشان نیست.

و اینك توضیح بیشتر: دوست در فارسی به دو معنی می آید: یكی دوست دارنده، و دیگری دوست داشته شده (محب و محبوب)، و بیشتر به معنی اولی است. مخصوصا در تركیبات، مانند خدا دوست. در عربی برای هر یك لفظ و صورتی جداگانه است: بترتیب، محب و محبوب، لفظ حبیب در عربی مانند دوست در فارسی است كه هم به معنی محب است و هم به معنی محبوب.

از طرفی عبارت «من كنت مولاه فهذا علی مولاه» اعم از این كه برای اعلام امامت علی علیه السلام باشد یا به قول مخالفان برای اعلام وجوب محبت به آن حضرت یا برای آشتی دادن و رفع كدورت یك یا چند نفر!، آنچه مسلم است شامل مدح و اعلام علو مقام علی علیه السلام هم هست، و این در صورتی درست می شود كه مولی به معنی محبوب باشد، نه محب؛ و الا وقتی پیامبرصلی الله علیه وآله بگویند، علی شما را دوست می دارد، نه مدحی است و نه علو مقامی دارد، و نه رفع كدورت می شود. اما اگر بگویند هر كس مرا دوست می دارد باید علی را هم دوست بدارد، آن وقت آن معانی درست می شود؛ به عربی مثلا بگویند «من كنت محبوبه فعلی محبوبه» یا بگویند «من كان مولای فهو مولی علی» (41) ، این است كه در تهذیب اللغة نقل می كند كه درباره «من كنت مولاه فعلی مولاه» گفته اند: ای من احبنی و تولانی فلیتوله (42) (هركس مرا دوست می دارد و به من دوستی می ورزد علی را دوست بدارد) و باز فردی به نام كابلی می گوید مولی به معنی حبیب و صدیق آمده است؛ (43) منظورم این است كه توجه داشته اند كه اگر مولی به معنی محبوب نباشد ادعای آنها را ثابت نمی كند. منتهی معلوم نیست از كجا این طور معنی كرده اند. لابد فكر كرداند دلبخواهی است كه هر لغت و عبارتی را هر طور میلمان بود معنی كنیم!

حال ببینیم مولی در لغت به معنی محبوب آمده است یا نه؛

هم اكنون كه این سطور را می نویسم عده ای از كتب مشهور لغت كه در دسترسم هست؛ از آنها نقل می كنم، و چون واضح است، عین عباراتشان را بدون ترجمه می آورم (جز بعضی كلمات):

1- صحاح اللغه جوهری (در ماده ولی، آخر كتاب): المولی: العبد، والمعتق والمعتق، وابن العم، و الناصر، و الجار، و الولی، و الصهر(داماد)، و الحلیف (هم سوگند و همپیمان).

- قاموس اللغه فیروز آبادی (ماده ولی، آخر كتاب): المولی: المالك، و العبد، و المعتق، و المعتق، و الصاحب (همدم و یار) و القریب كابن العم و نحوه، و الجار، و الحلیف، و الابن، و العم، والنزیل (مهمان)، و الشریك، و ابن الاخت، و الولی، و الرب، و الناصر، و المنعم، و المنعم علیه، و المحب، و التابع، و الصهر.

3- النهایة فی غریب الحدیث و الاثر ابن اثیر: قد تكرر ذكر المولی فی الحدیث، و هو اسم یقع علی جماعة كثیرة (یعنی بر معانی بسیار اطلاق می شود)، فهو: الرب، والمالك، و السید، و المنعم، و المعتق، و الناصر، والمحب، و التابع، و الجار، و ابن العم، و الحلیف، و العقید (همپیمان)، والصهر، و العبد، و المعتق، و المنعم علیه.

 

كه در لسان العرب عینا نقل شده است.

و ظاهرا جلال الدین سیوطی كه معانی مولی را در كتاب خود به نام در نثیر ذكر كرده، (44) باز عینا گفته ابن اثیر است؛ بدون آن كه حتی ترتیب ذكر معانی را عوض كند.

4- اقرب الموارد: المولی: المالك، و العبد، و المعتق، و المعتق، و الصاحب، والقریب، وابن العم و نحوه، و الجار، و الحلیف، و الابن، و العم، و النزیل، و الشریك، و ابن الاخت، و الولی، و الرب، و المنعم، و المنعم علیه، و المحب، و التابع، و الصهر.

5- و در الغدیر، كه معانی مولی بیشتر استقصا شده،27 معنی برای آن ذكر شده است، بدین صورت:

1- الرب، 2- العم،3- ابن العم، 4- الابن، 5- ابن الاخت،6- المعتق،7- المعتق، 8- العبد،9- المالك (والملیك)، 10- التابع، 11- المنعم علیه، 12- الشریك،13- الحلیف، 14- الصاحب، 15- الجار،16- النزیل،17- الصهر، 18- القریب،19- المنعم، 20- العقید، (45) 21-الولی، 22- الاولی بالشی ء،23- السید غیر المالك و المعتق، 24- المحب، 25-الناصر،26- المتصرف فی الامر،27- المتولی فی الامر - (والورثة والعصبة). و بعدا درباره تك تك آنها بحث كرده و نشان داده كه با در نظر گرفتن خصوصیات مربوط به حدیث و جریان غدیر كدام معانی می تواند مورد نظر پیامبرصلی الله علیه وآله باشد. (46) (ورثه و عصبه هم روشن است كه تناسب با حدیث ندارد).

به هر حال در هیچ یك از منابع مذكور نگفته اند كه مولی به معنی محبوب یا حبیب می آید، و اگر به معنی محبوب (در مقابل محب) آمده بود آن را ذكر می كردند، چنان كه بقیه معانی متقابل (مثل معتق و معتق، منعم و منعم علیه، و مالك یا سید و عبد) را ذكر كرده اند. منظور از ولی هم كه در این منابع آمده، معنای متبادر از آن می باشد، یعنی صاحب اختیار و كسی كه سرپرستی و ولایت نسبت به كسی یا چیزی داشته باشد؛ لذا ابن اثیر (و به تبع او، لسان العرب)، دنباله همان معانی یاد شده می گوید: و كل من ولی امرا اوقام به فهو ولیه (هر كس سرپرستی امری را به عهده داشته باشد، یا به آن بپردازد ولی آن است).

اكنون می خواهیم مولی در قرآن و كاربرد و معانی اش را بررسی كنیم. لكن موارد استعمالش در احادیث را مطرح نخواهیم كرد؛ بدین علت كه اتكای به احادیث مستلزم آن است كه نخست راویان آنها بررسی و اعتبار اصل آنها اثبات شود؛ در صورتی كه بسیاری از آنها مجعول است.

لابد اطلاع داریم كه حضرات در مقابل مناقب ائمه علیهم السلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها، و حتی گاهی در مورد ناصوابهای دیگران احادیثی مثلا از ابوهریره و نظایر او نقل می كنند؛ با این كه وی، بنابر مدارك خود اهل تسنن و به گفته خلیفه دوم و عایشه و ابوحنیفه و عده زیادی از علمای اهل تسنن، فردی مردود بوده، و مع ذلك گاهی (مخصوصا وقتی به دردشان بخورد) چنان درباره او غلو می كنند كه با كمال بی پروایی به ابوایوب انصاری، آن مرد عالی در اسلام، نسبت می دهند كه گفته است: «ذكر حدیث از ابوهریره نزد من محبوب تر از ذكر حدیث از رسول الله صلی الله علیه وآله است»! (47) واخجلتا! اگر این نسبت درست باشد آیا ایمان ابوایوب زیر سؤال نمی رود و می توان او را مسلمان دانست؟ و از این بالاتر گاهی آن مجعولات را از طریق همان گونه راویان از علی علیه السلام و سایر ائمه شیعه علیهم السلام نقل می كنند! اینها در كتبی مانند عبقات الانوار، الغدیر، و خمسون و ماة صحابی مختلق، بررسی شده است. هر جا هم كه با تمام این اوصاف درمی مانند و می بینند طبق مدارك خودشان نمی شود عمل فلان شخص را صحیح و او را مقبول دانست می گویند این طور «اجتهاد» كرده (و گاهی هم درباره بعضی توبه را به او می چسبانند). مثلا از یك طرف پیامبرصلی الله علیه وآله درباره علی علیه السلام گفته اند: «وعاد من عاداه»، و از طرف دیگر مثلا جناب معاویه چنان با علی علیه السلام رفتار كرد كه همه می دانیم، و چنان لعن بر علی علیه السلام را رایج نمود كه عمربن عبدالعزیز (حدود 50 سال بعد) با نقشه و ترس لعن بر او را ممنوع كرد. آن وقت می گویند معاویه چنین اجتهاد كرده بود،! (47) آخر این اجتهاد از كجا آمده و چقدر مستند است و چه اعتباری دارد؟ اگر این طور باشد پس همه قاتلان پیامبرصلی الله علیه وآله و ائمه علیهم السلام و ظالمانی كه از خون مسلمانان جویها راه می انداختند و از سرهای مسلمانان مناره می ساختند و و و ...، نه تنها خطاكار و گناهكار نیستند كه ماجور هم هستند. البته متذكر هستیم كه در بحث نباید كسی ناراحت شود، مخصوصا وقتی مستند به مدارك مورد اعتقاد خود طرف بحث باشد. و نیز توجه داریم كه اجتهادی كه در شیعه مطرح است به معنی استنباط حكم خدا است از مدارك فقهی، مانند قرآن و احادیث و روایات، - نه مصلحت اندیشی اجتهاد كننده و غیره - آن هم فقط در مورد احكام جزئی و اختلافی، و فقط برای به دست آوردن آنچه خدا و رسول صلی الله علیه وآله گفته اند (وما كان لمؤمن ولامؤمنة اذا قضی الله و رسوله امرا ان یكون لهم الخیرة من امرهم ومن یعص الله و رسوله فقد ضل ضلالا مبینا)؛ (49) پیامبرصلی الله علیه وآله هم حق تغییر كوچكترین دستور و حكم خدا را ندارد، چه رسد به افراد دیگ

زمخشری ذیل آیه اول سوره تحریم (یا ایها النبی لم تحرم ما احل الله لك تبتغی مرضات ازواجك والله غفور رحیم) می گوید: «روی ان رسول الله صلی الله علیه وآله خلابماریة فی یوم عائشة، و علمت بذلك حفصة، فقال لها اكتمی علی، و قد حرمت ماریة علی نفسی، وابشرك ان ابابكر و عمر یملكان بعدی امر امتی...». امام احمدبن منیر اسكندری در حاشیه بر كشاف در این مورد نوشته است: «ما اطلقه الزمخشری فی حق النبی صلی الله علیه وآله تقول و افتراء، و النبی منه براء...، و ما هذه من الزمخشری الا جراءة علی الله و رسوله... نعوذ بالله من ذلك (كشاف، ج 4، ص 562). (: مطالبی را كه زمخشری درباره پیامبرصلی الله علیه وآله آورده دروغ خود ساخته و افترا است، و پیامبرصلی الله علیه وآله از آن بیزار است، ...، و این مطلب از زمخشری جز جسارت بر خدا و رسول الله صلی الله علیه وآله نیست...، به خدا پناه می بریم از این گونه سخنان). این قسمت را مخصوصا آوردیم تا اولا متوجه باشیم كه هیچ كس حق تغییر دستورات خدا را ندارد. و ثانیا ببینید آنها چگونه اند كه مثل زمخشری می آید این گونه روایات را نقل می كند و پروایی هم ندارد كه ساحت قدس رسول الله صلی الله علیه وآله منزه از این افتراهاست. و ثالثا ببینید چگونه حدیث جعل می كرده اند تا نكته مورد نظرشان را (هر چند بدون تناسب) در آن بگنجا

علی ای حال، در این جا فقط مواردی را كه در قرآن آمده بررسی می كنیم:در المراجعات، سؤال كننده به طرفداری اهل تسنن می گوید: اهل سنت گفته اند لفظ مولی در معانی متعددی به كار می رود كه در قرآن عظیم هم آمده است؛ گاهی به معنی اولی است، چنان كه به كفار می گوید «ماواكم النار هی مولاكم»، یعنی اولی بكم (50) (جایگاه شما آتش است، و آن اولی به شما است) و گاهی به معنی ناصر است، مانند آیه «ذلك بان الله مولی الذین آمنوا و ان الكافرین لامولی لهم» (این، بدان جهت است كه خدا یاور مؤمنان است، و این كه كافران یاوری برایشان نیست)؛ و به معنی وارث، مانند گفتار خدای سبحان «ولكل جعلنا موالی مما ترك الوالدان والاقربون» (و برای هر كس ارث برندگانی از آنچه پدر و مادر و نزدیكان واگذارده اند قرار دادیم)، كه موالی به معنی وارثان است؛ و به معنی عصبه (خویشان و وارثان دور، از طرف پدر)، مانند گفتار خدای عزوجل «و انی خفت الموالی من ورائی» (و همانا من از خویشان دور پدری پس از خود، می ترسم)؛ و به معنی صدیق (دوست خالص، مانند) «لایغنی مولی عن مولی شیئا» (روزی كه هیچ مولائی موجب بی نیازی مولائی نمی شود اصلا)...، و شاید معنی حدیث این باشد كه هر كس من یاور او یا صدیق او یا دوست او هستم علی هم همین طور. (51)

و سید شرف الدین در جواب، راجع به معانی مولا بحث نمی كند، فقط بحث می كند كه جز معنایی كه به عنوان تعیین علی علیه السلام برای امامت و ولایت باشد نمی تواند منظور باشد، و لكن ما درباره آنها بحث خواهیم كرد.

و حبیش تفلیسی در وجوه قرآن می گوید:

«بدان كه مولی در قرآن بر شش وجه باشد:

وجه نخستین مولی به معنی خویشاوند بود، چنان كه خدای در سورة الدخان (آیه 41) گفت:

«یوم لایغنی مولی عن مولی شیئا»، یعنی لاینتفع قریب عن قرابته من الكفار بشی ء من المنفعة [خویشاوند كفار از خویشاوندی اش بهره مند نمی شود].

و وجه دوم مولی به معنی پروردگار بود، چنان كه در سورة الانعام (آیه 62) گفت: «ثم ردوا الی الله مولاهم الحق الاله الحكم و هو اسرع الحاسبین»، [مولاهم الحق]، یعنی ربهم الحق.

و وجه سیم مولی به معنی دوست بود، چنان كه در سورة محمدصلی الله علیه وآله (آیه 11) گفت: «و ان الكافرین لامولی لهم». و در سورة تحریم (آیه 4) گفت: «و ان تظاهرا علیه فان الله هو مولیه»، یعنی ولیه بالنصرة [یعنی دوستدار اوست، به این كه یاریش می كند].

 

و وجه چهارم مولی به معنی هم عهد (؟) بود، چنان كه در سورة النساء (آیه 33) گفت: (ولكل جعلنا موالی»، یعنی العصبة [خویشان دور پدری].

و وجه پنجم مولی به معنی میراث خوار بود، و جمعش موالی باشد، چنان كه در سورة مریم (آیه 5) گفت: «و انی خفت الموالی من ورائی»، یعنی الورثة من ورائی [یعنی وارثان پس از من].

و وجه ششم مولی به معنی آزاد شده بود، چنان كه در سورة الاحزاب (آیه 5) گفت: فان لم تعلموا آباءهم فاخوانكم فی الدین و موالیكم»، یعنی عتقاءكم [یعنی آزاد شده های شما]». (52)

چند تذكر:

1- این كه سؤال كننده در المراجعات به آیه «یوم لایغنی مولی عن مولی» استدلال كرده كه مولی به معنی صدیق می آید، صحیح و قطعی نیست، زیرا دیدیم كه تفلیسی مولی را در این آیه به معنی خویشاوند دانسته است. و در تفسیر ابن عباس هم ذیل آیه چنین می گوید: «یعنی قرابة عن قرابة شیئا و كافر عن كافر و قریب عن قریب شیئا من الشفاعة و لامن عذاب الله». (53) ظاهرا منظورش این است كه مولی در این آیه به معنی كسی است كه عهده دار امر كسی دیگر است و می خواهد به او كمك كند، از قبیل خویشان، و دوستان؛ و لذا در تفسیر المیزان مثلا (نظیر آنچه در مجمع البیان آمده) ذیل آیه، می گوید: «والمولی هوالصاحب الذی له ان یتصرف فی امور صاحبه و یطلق علی من یتولی الامر و علی من یتولی امره؛ و المولی الاول فی الآیة هوالاول والثانی هوالثانی» (54) (و كلمه مولی به معنای كسی است كه حق دارد در امور [شخص] دیگری تصرف كند، و هم به آن كسی كه وی نسبت به او ولایت دارد اطلاق می شود؛ و كلمه مولای اولی در آیه شریفه به معنای اولی و دومی به معنای دوم است) (55)

2- این كه تفلسیی در وجه سوم می گوید مولی به معنی دوست آمده، اولا مولی را در این آیه ها به معنی ولی و ناصر گرفته اند، چنان كه ابن عباس معادل آن را ناصر آورده، (56) و در تفسیر كشاف می گوید: «مولی الذین آمنوا: ولیهم و ناصرهم». و ثانیا اگر هم به معنی دوست باشد، منظور دوست دارنده است، نه محبوب، چنان كه از سیاق آیه معلوم است.

3- این كه در وجه چهارم مولی به معنی «هم عهد» ضبط و به آیه «ولكل جعلنا موالی» استشهاد شده ظاهرا اشتباهی در این جا رخ داده است، زیرا موالی در آیه مزبور به معنی وارثان است، كه دنباله آیه هم در همان عبارت تفلیسی آمده: «یعنی العصبه»؛ امكان دارد مصحح اشتباه كرده باشد.

و اما بررسی معانی مولی در قرآن؛ كلمه مولی و جمع آن (موالی) 21 مرتبه در17 آیه آمده است، كه در ذیل آنها را به ترتیب سوره ها آورده، ضمنا بعد از كلمه مولی یا موالی تفسیری كه در تنویر المقباس از ابن عباس (با علامت س) و در كشاف از زمخشری (باعلامت ز) آمده با تعیین صفحه و از كشاف به اضافه تعیین جلد ذكر می كنیم، بدین قرار:

1- در سوره بقره(2)، آیه آخر: واعف عنا واغفرلنا وارحمنا انت مولانا: اولی بنا (س ص 42). سیدنا و نحن عبیدك، اوناصرنا، او متولی امورنا (ز -ج 1، ص 333).

2- در سوره آل عمران (3)، آیه 150: بل الله مولاكم: حافظكم ولاكم علی ذلك و ینصركم علیهم (س - ص 58). ای ناصركم (ز - ج 1، ص 425).

3- در سوره نساء (4)، آیه 33: ولكل جعلنا موالی: یعنی الورثة لكی یرث (س - ص 69). الوراث (ز - ج 1، ص 504).

4- در سوره انعام(6)،آیه 62: مولاهم الحق: ولیهم بالثواب و العقاب بالحق و العدل. ویقال مولاهم الحق: معبودهم بالحق (س ص 111). مالكهم الذی یلی علیهم امورهم (زج 2،ص 32).

5و6- در سوره انفال (8)، آیه 40: فاعلموا ان الله مولیكم نعم المولی و نعم النصیر: مولاكم: حافظكم و ناصركم علیهم، نعم المولی: الولی بالحفظ و النصرة (س - ص 148). ای ناصركم و معینكم، فثقوا بولایته و نصرته (ز - ج 2، ص 220).

 

7- در سوره توبه (9)، آیه 51: «هو مولینا» اولی بنا (س - ص 159). ای الذی یتولانا و نتولاه، ذلك بان الله مولی الذین آمنوا و ان الكافرین لامولی لهم (ز ج 2، ص 278).

8- در سوره یونس(10)، آیه 30: وردوا الی الله مولیهم الحق: الیهم الحق (س ص 173).

ربهم الصادق ربوبیته، اوالذی یتولی حسابهم و ثوابهم (ز ج 2، ص 344).

9- در سوره نحل (16)، آیه 76: و هوكل علی مولاه: ثقل علی ولیه و قرابته عیال علی عائله (س - ص 227). ای ثقل علی من یلی امره و یعوله (ز ج 2، ص 623).

10- در سوره مریم (19)، آیه 5: وانی خفت الموالی: یعنی الورثة، من ورائی: من بعدی (س - ص 254). كان موالیه - و هم عصبته (اخوته و بنو عمه) - شرار بنی اسرائیل فخافهم علی الدین (ز - ج 3، ص 4).

11- در سوره حج (22)،آیه 13: لبئس المولی: الرب، ولبئس العشیر: الخلیل و الصاحب (س - ص 278). الناصر (ز - ج 3، ص 147).

12 و13 - باز در سوره حج آیه آخر: واعتصموا بالله هو مولیكم: حافظكم، فنعم المولی: الحافظ (س - ص 284)؛ ... فاعبدوه وثقوا به ولاتطلبوا النصرة الامنه، فهو خیر مولی و ناصر (ز ج 3 - ص 173).

14- در سوره احزاب (33)، آیه 5: فاخوانكم فی الدین: فادعو هم باسم اخوانكم عبدالله و عبدالرحمن و عبدالرحیم و عبدالرزاق، و موالیكم: و باسم موالیكم (س - ص 350). اخوانكم فی الدین والولایة فیه...، یرید الاخوة فی الدین و الولایة فیه (ز ج 3، ص 522).

15 و16- در سوره دخان (44)، آیه 41: یوم لایغنی مولی عن مولی شیئا: ولی حمیم یعنی قرابة عن قرابة شیئا و كافر عن كافر و قریب عن قریب شیئا من الشفاعة و لامن عذاب الله (س ص 418). ای مولی كان من قرابة او غیرها، عن ای مولی كان (ز ج 4، ص 280).

17و18 - در سوره محمد (47)، آیه 11: ذلك بان الله مولی: ناصر الذین آمنوا و ان الكافرین لامولی: ناصر لهم (س - ص 428) ولیهم و ناصرهم (ز ج 4، ص 319).

19- در سوره حدید (57)، آیه 15: ماواكم النار هی مولاكم: اولی بكم النار (س ص 457/458). قیل هی اولی بكم ... و حقیقة مولاكم: محراكم و مقمنكم (جای شایسته و سزاوار شما)، ای مكانكم الذی یقال فیه هو اولی بكم...، و یجوز ان یراد هی ناصركم، ای لاناصرلكم غیرها...، و قیل تتولاكم كما تولیتم فی الدنیا اعمال اهل النار (زج 4، ص 476).

20- در سوره تحریم (66)، آیه 3: والله مولیكم: حافظكم و ناصركم (س ص 477). سیدكم و متولی اموركم (ز ج 4، ص 565) .

21- باز در سوره تحریم، آیه 5: و ان تظاهرا علیه فان الله هو مولاه: حافظه و ناصره و معینه علیكما (س ص 477). ای ولیه و ناصره (ز ج 4، ص 566).

بنابراین، معانی ای كه ابن عباس در تفسیر مولی و موالی آورده عبارتند از:

1- اولی، ذیل آیات: 1-7 و19.

2- حافظ، ولی، ناصر، و معین، ذیل آیات: 2- 5-12-13-17-18-20- و 21.

3- ورثه و عصبه، ذیل آیات:3 - و 10.

4- ولی و متولی (سرپرست)، ذیل آیات: 4-6- و9.

5- معبود و اله و رب، ذیل آیات: 4- 8 - و 11 (در آیه 4، دو احتمال داده است).

6- خویشاوند، ذیل آیات: 15 - و16.

7- ظاهرا، دوست: ذیل آیه 14.

و معانی ای كه زمخشری آورده عبارتند از:

1- اولی، ذیل آیه 19.

2- ولی، ناصر و معین، ذیل آیات: 1، 2، 5،6، 11، 12،13،17، 18،19 و 21.

3- ورثه یا وراث و عصبه، ذیل آیات:3 و 10.

4- ولی و متولی (سرپرست)، ذیل آیات: 1، 8،9 و 20.

5- رب، ذیل آیه 8 (در آیه 8، دو احتمال داده است).

6- خویشاوند: ذیل آیات 15 و16.

7- ظاهرا، دوست: ذیل آیات:7، 14 و19 (در آیه 19،3 احتمال داده است).

8 - سید، ذیل آیات: 1 و 20 (در آیه 1،3 احتمال و در آیه 20، دو معنی ذكر كرده است).

9- مالك، ذیل آیه 4.

پس ابن عباس و زمخشری هر دو، هفتمین معنا را دوست تلقی كرده، و نیز هر دو، آیه شماره 4 (فاخوانكم فی الدین و موالیكم) را به این معنی تفسیر كرده اند. علاوه بر این كه می توان گفت زمخشری آیه های شماره 7 (هو مولینا) و شماره 19 (ماواكم النار هی مولاكم) را هم به این معنی دانسته است. تفلیسی هم در وجه سوم گفت مولی به معنی دوست می آید، و آیه های سوره محمدصلی الله علیه وآله و سوره تحریم را در ذیل آن ذكر كرد.

حال ببینیم حق مطلب چیست؟

قبلا توجه داشته باشیم كه بحث به این صورت است: كه ثابت شود كه مثلا در فلان آیه و عبارت راهی ندارد جز این كه لغت موردنظر به فلان معنا باشد؛ البته اگر این طور ثابت شد، حتی اگر اهل لغت هم آن معنا را برای آن لغت ذكر نكرده باشند می گوییم توجه نداشته اند و كارشان نقص دارد.

نه به این صورت كه بگوییم فلان لغت در فلان عبارت معنایش چنین است، و دلیلمان این باشد كه وقتی لغت را به این معنی بگیریم عبارت مزبور غلط نمی شود؛ گرچه اگر به آن معناهایی هم كه در كتب لغت ذكر شده معنی كنیم باز صحیح است ؛ مثلا در آیه «یوم لایغنی مولی عن مولی شیئا» بقیه در سمت بعدی 

دزدان فدک فاطمه 310 گمراه دین 310 دلیل نفاقه 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین310 نیرنگ 310 ابله منافقا 310یا بلاء دین اسلام 310عمر 310 گمراه دین310 منکر 310 کفری 310 منکر310نیرنگ310حرامیان 310گمراه دین310بمار زنگی 310کفری310نا اهل کل مذاهب310 نامردیه 310اهل نابکار 310اهل نابکار310 درد کل مذاهب310 نا اهل کل مذاهب 310نابکاراهل دین310 احمقها احمقها 310منکر 310جاهل منافق310 گمراه دین 310نمرودی 310 نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310نمرودی310 سامری310 گمراه دین310 اباجهل در دین 310 بی ایمان دین اسلام 310 310 عمر 310 قاصبان بدین 310 جاهل منافق 310 ابله منافقا 310 عمر 310 گمراه دین 310 جاهل منافق 310 کفری 310حرامیان310 ابله منافقا 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310 منکر 310 وهابیه منافقی 310 عمر310 فتنه ها 310+231= 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 +430 مقصر = 971 ظالم -310 عمر ظالم 971-310 عمر = 661 عثمان - 430 مقصر = 231 ابوبکر مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 عمر به ابحد عمر310نیرنگ 310حرامیان 310جاهل منافق 310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری 310 فاسقه دین310 فاسق دینه 310منکر 310نیرنگ310 عمر310نامردیه310 کفری 310نیرنگ 310گمراه دین310ابله منافقا310 نامردیه310حرامیان 310عمر310منکر 310نمرودی 310نیرنگ310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری310 310حرامزاده پلید310بدجنس عالم احمقا 310گبر پلید دین 310 منکر 310سگ هار پلید 310وحشی هاریا 310بابقره 310حاهل منافق 310 بمردک پلید 310حرامزاده پلید310 فاسق دینه310کلب کلب هار310جهل مرکبی 310بمار زنگی 310 رمز زناه310 فسق کلیه310گمراه دین310گمراه دین310 فسق دینها 310گمراه دین 310 جاهل منافق310 فاسق دینه 310 حرامیان 310 نیرنگ310 قاصب مذهب الله 310 مذهب ناحق اهل دین 310گره اهل دینه 310 قفل اهل دین 310 قاصب مذهب الله 310 مخالف اهل دین 310 فاسق دینه 310 نیرنگ310 با اهل منافق310 ملعون و پلید اهل دین 310قاصب بکل دین 310 اهل نابکار 310 بمنافق اول 310 ابله منافقا310 جاهل منافق310 حرامیان 310فسق دینها310 دزدان فدکه فاطمه 310دزدان فدکه فاطمه310حرامیان310بی ایمان دین اسلام 310گبرپلید دین310 310 حرامیان310 دقلبازملحد310ببقرها 310بقلدره دینه310کلب کلب هار310 جاهل منافق 310نارجهیما 310سم ری310سامری قوم محمد عمرابن خطاء 310 گمراه دین310جهل مرکبی310با کافرها 310بانادانه دین اسلام310 بمردک پلید310 آشوبا310 دقل بازملحد310کفری310 منکر310سامری310 گمراه دین 310جاهل منافق 310حرامیان 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند 310 منکر 310سگ هارپلید310 310کلب کلب هار310وحشی هاریا310فس قینی310 دلیل نفاقه 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین 310ابله منافقا 310جاهل منافق 310 سامری 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند310 گمراه دین 310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310 عمر 310 جاهل منافق 310 حرامزاده پلید 310 رمززناه 310 گمراه دین 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 کفری310 نیرنگ310نمرودی 310سامری310 310مار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310 منکر 310کفری 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310نار جهیما 310 به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231عصیان 231 ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها231 ادیانی جعلی باطل 231 بابی عقلیها231یاابوسفیانی231دورویه 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231 احمق ملحد231 لانه جاسوسیه 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 احمق ملحد 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدواهل بیت 527 +14 معصوم = 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اند

+ نوشته شده در شنبه 3 خرداد 1393برچسب:,ساعت 19:40 توسط برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان اسلامه حق 245 علی 110+ 135فاطمه = 245 و آدرس aaaali110.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.به ابجد اسلامه حق 245 یعنی فاطمه و علی 245 وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین وزیر پیامبر 476 - 231= 245علی فاطمه 245وصی نبیا 169علی مهدی169 با نماینده بحق محمد علی حسن حسین مهدی 245 اسلامه حق 245 یعنی علی110+ +135= 245 اسلامه حق 245 منظور علی و فاطمه پدر مادر شیعیان میباشنددرود و صلوات خدا بر پدر و مادر شیعیان اهل بیت پیغمبر اسلام |

هفته وحدت بر ولایت مداران آزاد مردان حق طلب مبارک باد بی اذن علی قدم مزن بر محراب هم زاده محرابو شهید محراب علیست سلطان سریر ولایت علی قل انما ولی یکم الله علیست سلطان عالم زاده محراب کعبه شهید محراب علیست مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد وقائم آل محمدیست  اسم اعظم نام خاتم قائم آل محمد هم علیست آئینه جمال بی مثال قائم آل محمدیست


کسی که چون محمد است جمال روی خاتم است جان نبی علی ولی قائم آل محمد است

به ابجد صغیر 22مقصر22شیطان 22 عمر 22 ابابکر 22 مقصر 22 بدبختی 22 دروغ 22 نیرنگ 22 کید 22 کلک 22 مکارا 22 روبا 22 مجرمان 22 منافقان 22 شیطان 22 عمر 22 ابابکر 22 لعنت 22 ملحد 22نامردان 22دینها 22 گمرهه 22 نابکار22 خیانته 22 اهل آتشه 22 شرابیا 22 لاشخورا 22مکارا22 درآتشه22دوزخه22 به ابجد صغیر تباهی 22مقصر 22 عمر 22 ابابکر22 شیطان 22 مجرمان 22نابکار 22 ابابکر22عمر22مجرمان22نابکار22 احمقه 22شرابیا22 مکارا 22شرمسارا22 بدزده 22 اسلامی22با خودسرا 22شرمسارا22 گمرهه 22دینها 22 منافقان 22 دروغ 22 کلک22کید22 22نیرنگ22 روبا22بنامردا 22با خودسرا 22سرکشها 22با خائنها 22 خارترا 22 حمارا 22 سرکشها 22 پارگینا حراما 22  شیطان 22 عمر 22 ابابکر 22دشمن اسلام 22بپلید 22شرور  22خیانته 22 بدرک 22دری 22 به آتشه 22اهل آتشه 22 درآتشه 22 دوزخه 22  دشمنی 22 شرابیا 22 لاشخورا 22 سرخرها 22 با خودسرا22 سکشها 22 بدجنسیا 22 یا بدجنس 22 گمرهه 22روباه 22 نامردان 22 مجرمان 22 گمرهه 22 دینها 22 نام شیعه 5 بار در قرآن آمده ولی نام فرقه های باطل یک بار هم در قرآن نیامده ولی  نام شیعه 5 بار در قرآن آمده ولی نام فرقه های باطل یک بار هم در قرآن نیامده است اگر امکان داره دشمنان شیعه یه کم خجالت بکشید آخه پررو نیستید خیلی خیلی خر تشریف دارید جناب خر سلام به ابجد 22مقصر22شیطان 22 ابابکر22 عمر 22 بدبختی 22بناحق22 نابحق 22مقصر22دروغ 22 هذیان22کلک 22نیرنگ 22 روبا22 ابوبکر22 رکب وبا  22 روباه22 مکارا 22 دشمن اسلام 22 آدمکشه 22 با خدعه 22 عمر 22 جنگ طلب  22دشمن اسلام 22 دشمن حق 22 مکارا 22 نکبتها 22 دشمن اسلام 22 فاجرن 22 سرکشها22 کسکشها 22 جاطبا بنفاقه 22 بکذابه 22 منافقان 22 فاجرن 22 مجرمان 22 نفرت 22 بدشمن نادان 22 پررو 22 بظلمت 22 شرابیا 22 انزجار 22بدشمن نادان 22 نابکار22 دینها 22شرابیا 22 خبیسا 22 با خائن ها 22 پسترها 22 خبیسا 22 نابکار 22 دینها 22 نکبتها 22 بدائشه 22 بدزد اسلامی 22 جنگ طلب 22 دشمن حق  22 آدم کشه 22 با خدعه 22 نیرنگ 22عمر 22 شیطان22 ابابکر 22 بظلمت 22 درآتشه 22 دوزخه 22 منکر22 نیرنگ22 عمر22 ابابکر 22شیطان22 ابجد شیطان صفت 22 شیطان 22بناحقه22ناخلفه22پررو 22لعنت22 مقصر 22 هذیان22تکبر22منکر 22 هذیان 22مقصر 22 بانامرد22 دینها 22شیطان 22 عمر 22 ابابکر22دروغ 22 بدبختی 22 نیرنگ 22تباهی22 بدیها 22 دروغ22کلک 22مقصر22شرابیا 22 عمر 22 ابابکر22شیطان 22تباهی 22 مقصر 22 هذیان 22با جهالت 22 ابابکر 22 عمر 22باسرکشان22  بدزده 22 اسلامی22با نامرد22دینها22 مقصر22 کلک 22نیرنگ 22 تباهی 22 بدبختی 22 دروغ 22عمر22 ابابکر22 مقصر 22  ابابکر 22 مقصر22 هذیان 22 دشمن اسلام 22 ضد خداه 22 دشمن اسلام 22ایدز 22 لواط 22به ابجد صغیر تباهی 22مقصر 22 عمر 22 ابابکر22 شیطان 22منافقان 22 مجرمان 22نابکار 22 ابابکر22مجرمان22نابکار22 احمقه 22شرابیا22 مکارا 22شرمسارا22  بدزده 22 اسلامی22با خودسرا 22شرمسارا22 گمرهه 22دینها 22 منافقان 22 دروغ 22 کلک22کید22 22نیرنگ22روبا22بنامردا 22با خودسرا 22سرکشها 22با خائنها 22 خارترا 22 حمارا 22 سرکشها 22 پارگینا حراما 22  شیطان 22 عمر 22 ابابکر 22دشمن اسلام 22بپلید 22شرور  22خیانته 22 بدرک 22دری 22 به آتشه 22 دشمنی 22 شرابیا 22 لاشخورا 22 سرخرها 22 با خودسرا سکشها 22 بدجنسیا 22 یا بدجنس 22 گمرهه 22روباه 22 نامردان 22 مجرمان 22 گمرهه 22 دینها بدبختی 22 ابابکر 22بدرک دو سال خلافت نکرده از دنیا رفت همه ناحقها دوسال خلافت نکرده از دنیا میروند قاتلان امام حسین دوسال نشده مختار همه را به بدرک 22بدرک دو سال خلافت نکرده از دنیا رفت همه ناحقها دوسال خلافت نکرده از دنیا میروند قاتلان امام حسین دوسال نشده مختار همه را به بدرک 22 فرستاد22آیه مباهله و مدارک آن با کی شیطان 22 مباهله22 عمر22 ابابکر22 مقصر22 هذیان 22 بدبختی 22 ملحد 22لعنت 22روباه 22 لاشخورا 22 گور خر 22 چلپاسهی ابوبکر بدرک دو سال خلافت نکرده از دنیا رفت همه ناحقها دوسال خلافت نکرده از دنیا میروند قاتلان امام حسین دوسال نشده مختار همه را به بدرک 22 فرستادبه نام خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب. از محمد، پیامبر خدا به اسقف نجران. خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب را حمد و ستایش می‌کنم، و شما را از پرستش بندگان، به پرستش خدا دعوت می‌نمایم. شما را دعوت می‌کنم که از ولایت بندگان خداخارج شوید و در ولایت خداوند وارد آئید، و اگر دعوت مرا نپذیرفتید، باید به حکومت اسلامی مالیات (جزیه) بپردازید و در غیر اینصورت به شما اعلام خطر می‌شود نجران، با هفتاد دهکدة تابع خود در نقطة مرزی حجاز و یمن قرار گرفته است. در بدو پیدایش و ظهور اسلام در منطقة سراسر کفر حجاز، نجران تنها منطقه‌ای بود که ساکنانش از بت‌پرستی دست کشیده و به آئین مسیحیت درآمده بودند2. پیامبر اسلام ـ‌صلی الله علیه و آله‌ـ‌ در پی مکتابات خود با دولت‌ها و حکومت‌های کوچک و بزرگ و دعوت آنان به یکتاپرستی و قبول دین اسلام، نامه‌ای به «ابوحارثه» اسقف نجران3، ـ‌با همان مضمونی که گذشت‌ـ‌ نوشت و اسقف و نصاری نجران را به اسلام دعوت نمود پس از ورود نمایندگان پیامبر به نجران و تحویل نامه به اسقف، وی پس از قرائت نامه، برای تصمیم گیری نهایی شورایی را متشکل از شخصیت‌های بزرگ مذهبی و غیر مذهبی تشکیل داد. «شرحبیل» که در میان مردم به درایت معروف بود و در نجران شهرتی برای خود دست و پا کرده بود، نظر خود را اینچنین ابراز کرد: «ما مکرر از پیشوایان مذهبی خود شنیده‌ایم که روزی منصب نبوت نسل استحاق به فرزند اسماعیل انتقال خواهد یافت، و هیچ بعید نیست که محمد همان پیامبر موعود باشد پس از گفت و شنود‌های بسیار، در نهایت شورا تصیمیم گرفت هیئتی متشکل از شصت تن از بارزترین و داناترین شخصیت‌های نجران به مدینه و محل استقرار پیامبر بروند تا از نزدیک با محمد ـ‌صلی الله علیه و آله‌ـ‌ روبرو شوند و دلائل نبوت او را مورد نقد و بررسی قرار دهند4  ورود هیئت نمایندگان نجران و چگونگی شرفیابی آنها به محضر پیامبر اسلام ـ‌صلی الله علیه و آله‌ـ‌ و مذاکرة آنها در کتاب‌های سیره‌نویسان و مورخان خواندنی است، اما در اینجا تنها به انعکاس گوشه‌هایی از آن اکتفا می‌شود پیامبر اسلام ـ‌صلی الله علیه و آله‌ـ‌ : من شما را به آئین توحید و پرستش خدای یگانه و تسلیم در برابر اوامر او دعوت می‌کنم نمایندگان نجران: اگر منظور شما از اسلام همان ایمان به خدای یگانة جهان است، ما قبلا به او ایمان آورده و به احکام او عمل می‌نماییم پیامبر اسلام ـ‌صلی الله علیه و آله‌ـ : اسلام علائمی دارد و برخی اعمال و رفتار شما به دور از احکام اسلام است. شما می‌گوئید خدا را پرستش می‌کنید اما صلیب‌ها را می‌پرستید، از خوردن گوشت خوک پرهیز نمی‌کنید و معتقدید که خدا فرزند دارد نمایندگان نجران: او خدای ماست چون مردگان را زنده کرد، بیماران را شفا داد و از گل پرنده‌ای ساخت که به پرواز درآمد پیامبر اسلام ـ‌صلی الله علیه و آله‌ـ : نه! او بنده و مخلوق خداست. به خواست خدا او در رحم مریم قرار گرفت، و این قدرت و توانایی‌ها را هم خدا به او داد نمایندگان نجران: او فرزند خداست چون مریم مادر او، بدون اینکه با کسی ازدواج کند، او را به دنیا آورد، پس باید خدا پدر او باشد در این هنگام فرشتة وحی بر پیامبر نازل شد و به او گفت که به آنها بگوید: إِنَّ مَثَلَ عِیسىَ‏ عِندَ اللَّهِ کَمَثَلِ ءَادَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ کُن فَیَکُونُ 5 ؛ یعنی حکایت عیسی نزد خدا همچون حکایت آدم است که او را از خاک آفرید، سپس به او گفت: باش، پس وجود یافت. اگر مسیح بدون پدر به دنیا آمد، جای تعجب نیست و دلیلی بر فرزندی خدا یا عین خدا بودن نمی‌باشد، زیرا موضوع آفرینش آدم، از این هم شگفت‌انگیزتر است چون او بدون پدر و مادر به دنیا آمد. هر گاری در برابر ارادة حق، سهل و آسان است و کافی است بفرماید: موجود باش، آن هم موجود می‌شود6 اما نمایندگان نجران زیر بار کلام حق نرفتند و پاسخ‌های محکم پیامبر اسلام را قانع کننده ندانستند. لذا پیشنهاد به پیامبر دادند که در وقت معینی با یکدیگر و بر دروغگو نفرین بفرستیم و از خدا بخواهیم که دروغگو را هلاک و نابود سازد در این هنگام آیة مباهله از طرف پیک حق بر پیامبر نازل گردید و او مأمور شد تا با کسانی که با او به مجادله و محاجه می‌کنند و کلام گویا و شفاف الهی را پس می‌زنند به مباهله برخیزد و از همین آیه نیز استفاده می‌شود که پیشنهاد مباهله از پیامبر اسلام ـ‌صلی الله علیه و آله‌ـ بوده است  خداوند به پیامبرش فرمود: فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکمُ‏ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتهَلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلىَ الْکَذِبِین‏7؛ یعنی هرگاه بعد از علم و دانشی که (دربارة مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت کنیم، شما هم زنان خود را ، ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود، آن گاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم مباهلة پیامبر اسلام ـ‌صلی الله علیه و آله‌ـ با نصاری نجران از حوادث جالب، مهم و تکان دهندة تاریخ اسلام است. اگر چه بعضی از مورخان و مفسران از نقل جزئیات آن کوتاهی کرده‌اند و چشمان خود را بر فضائل پنج تن آل عبا بسته‌اند، اما گروهی از این افراد مانند زمخشری در کشاف8، امام رازی در تفسیرش9 و ابن اثیر در کامل«10»چاره‌ای جز اعتراف به حقایق نداشته‌اند هنگامی که رسول خدا ـ‌صلی الله علیه و آله‌ـ نصاری نجران را برای مباهله دعوت نمود، آنان تا بامداد فردا از آن حضرت مهلت خواستند و نزد بزرگانشان برگشتند. اسقف نجران گفت: فردا ببینید که اگر محمد ـ‌صلی الله علیه و آله‌ـ با فرزندان و خویشانش آمده از مباهلة با او بپرهیزید، و اگر با اصحاب و یارانش بود با او مباهله کنید که او پیغمبر نیست. او اگر با افسرن و سربازان خود به میدان مباهله بیاید، شکوه مادی و قدرت ظاهری‌اش را نمایان کرده است و مشخص است که چنین فردی غیر صادق است و اعتقادی به نبوت خود ندارد. امام اگر با فرزندان و جگرگوشه‌های خود به پا به این میدا بگذارد و هر نوع جلال و مادیات را از خود دور سازد و رو به درگاه الهی داشته باشد، معلوم می‌شود که پیامبری راستگو‌ است که با اعتقاد کامل به نبوت خویش نه تنها از جان خویش گذشته ، بلکه حاضر است عزیزترین نزدیکان خویش را در راه خدا فدا سازد سرانجام روز مباهله فرا رسید و طبق تصمیم قبلی قرار بود پیامبر و نمایندگان نجران مراسم مباهله را در نقطه‌ای خارج از شهر مدینه و در صحرا انجام دهند. صبح روز مباهله گروه زیادی از انصار و مهاجر آمده بودند، اما پیامبر از میان تمام مسلمانان، یاران ، اصحاب و بستگان خویش فقط چهار نفر را انتخاب کرد تا در این حادثة تاریخی همراه خود شرکت نمایند و بر دعایش آمین گویند علی ابن ابیطالب، فاطمة زهرا، حسن و حسین ـ‌علیهم السلام‌ـ چهار تنی بودند که پیامبر را همراهی می‌کردند، چرا که نفوسی پاک‌تر و ایمانی استوارتر از این چهار تن وجود نداشت تمامی تفاسیر بر این نکته اتفاق نظر دارند که در این آیه منظور از ابنائنا (پسران خود) ؛ حسن و حسین ـ‌علیهما السلام‌ـ‌ ، نسائنا (زنان خود)؛ فاطمه ـ‌سلام الله علیها‌ـ‌ و انفسنا (جانهای نزدیک خود)؛ علی ابن ابیطالب ـ‌علیه السلام‌ـ است، زیرا همراهان پیامبر ـ‌صلی الله علیه و آله‌ـ در مباهله کسی به غیر از این چهار تن نبود پیامبر ـ‌صلی الله علیه و آله‌ـ فاصلة منزل تا مکان مباهله را با حالتی خاص طی نمود. حسین ـ‌علیه السلام‌ـ‌ را در آغوش داشت و دست حسن ـ‌علیه السلام‌ـ‌ را در دست. فاطمه ـ‌سلام الله علیها‌ـ‌ به دنبال آن حضرت و علی ابن ابیطالب ـ‌علیه السلام‌ـ‌ پشت سر وی حرکت می‌کرد هنگامی که نصاری نجران حالت پیامبر را مشاهده نمودند و دیدند که او با دو کودک و یک زن و یک مرد پا به میدان گذاشته است، با حالت تهیّر و چهره‌هایی بهت‌زده به یکدیگر نگاه کردند اسقف نجران که در پیش روی هیئت نمایندگان بود،‌ پرسید همراهان او کیستند؟ گفتند: آن مرد پسر عمو و شوهر دخترش می‌باشد که او را از همة مردم بیشتر دوست می‌دارد، آن دو پسر، فرزندان دختر او و آن زن هم دخترش فاطمه ـ‌سلام الله علیها‌ـ است که نزد او از تمام زنها عزیزتر و ارجمندتر است پیامبر ـ‌صلی الله علیه و آله‌ـ جلو آمد و دو زانو نشست، ابو حارثه گفت: به خدا قسم همانگونه که پیغمران برای مباهله می‌نشستنه‌اند، روی زمین نشست، آن گاه بازگشت و از مباهله منصرف شد وقتی علت صرف نظر و عقب نشینی او از مباهله را پرسیدند، پاسخ داد: من چهره‌هایی را می‌بینم که هر گاه دست به دعا بلند کنند و از درگاه الهی بخواهند که بزرگترین کوه را از جای بکند، فورا کنده می‌شود. هرگز صحیح نیست که ما با این چهره‌های نورانی و با این افراد، مباهله کنیم، چرا که اصلا بعید به نظر نمی‌رسد که نه تنها ما هلاک شویم، بلکه دامنة عذاب تمام مسیحیان روی زمین را نیز بگیرد، به شکلی که حتی یک مسیحی هم باقی نماند این واقعة با انصراف نصاری نجران از مباهله پایان پذیرفت و برگ مهمی در تاریخ اسلام را رقم زد، که تکرار ناشدنی بود. روشن است که این واقعة تاریخی و ارزشمند، درس‌ها و نکاتی بس ارزشمند نیز باید داشته باشد که به ذکر چند نمونه از آن اشاره می‌کنیم کسی که منطق و معجزه، او را به پذیرش حق تسلیم نمی‌کند، باید با او مباهله کرد. از روایات و دستورات پیشوایان مذهبی ما استفاده می‌شود که مباهله اختصاص به پیامبر ـ‌صلی الله علیه و آله‌ـ نداشته و هر مؤمنی می تواند برای مقابله با مخالفان خود در مسائل مذهبی با آنها مباهل کند11 اگر انسان به هدفش ایمان داشته باشد، حاضر می‌شود خودش و نزدیک‌ترین بستگانش را در معرض خطر قرار دهد و در راه خدا از عزیزترین اطرافیان خود برای دین خدا بگذرد. همانگونه که پیامبر ـ‌صلی الله علیه و آله‌ـ اهل بیت خود را به مباهله برد، زیرا ایمان کامل بخ خدا و اعتقاد و اعتماد به نبوت خویش داشت. در مقابل این نصاری نجران بودند که با مشاهدة چنین اعتقاد راسخی، راهی را جز تسلیم در مقابل پیامبر برای خود باقی ندیدند اگر مؤمنان برای اثبات عقاید خود و دعوت به یگانگی خدا محکم بایستند، مخالفان و دشمنان به دلیل باطل بودن کلام و اعتقاداتشان عقب نشینی خواهند کرد.. به اعتراف تمامی مفسران و مورخان شیعه و سنی، مباهله حدیث فضیلت و بزرگی اهل بیت پیامبر ـ‌علیهم السلام‌‌ـ‌ است. عایشه می‌گوید: روز مباهله پیامبر آن چهار تن همراهان خود را در زیر عبای مشکی رنگی گرد هم آورد و این آیه را تلاوت فرمود: إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکمُ‏ تَطْهِیرًا«12» . زمخشری در تفسیر خود بعد از بیان نکات مباهله می‌نویسد: سرگذشت مباهله و مفاد این آیه، بزرگترین گواه بر فضیلت اصحاب کساء بوده و سندی زنده بر حقانیت آئین اسلام است13 این آیه صراحت دارد که فرزند دختری، همچون فرزند پسری فرزند خود انسان است. ابنائنا به خوبی گواه این مطلب است که امام حسن و امام حسین ـ‌علیهما السلام‌ـ فرزندان پیامبر‌اند. امامان ما در احتجاجات خود در مقابل مخالفین خود از این آیه به عنوان یک دلیل برای اثبات این مدعی استفاده کرده‌اند. پاسخ حضرت رضا ـ‌علیه السلام‌ـ به پرسش مأمون یکی از این موارد است. همچنین از این آیه استفاده می‌شود که مقام این دو بزرگوار در پیشگاه خداوند بسیار شامخ است. زیرا پیامبر ـ‌صلی الله علیه و آله‌ـ این در امام را با اینکه بر حسب ظاهر طفلی نابالغ بدوند برای مباهله انتخاب کرد. بدیهی است که انبیاء و ائمه ـ‌علیهم السلام‌ـ‌ با سایر مردم تفاوت دارند و چه بسا در طفولیت به مقام امامت و نبوت نائل می‌شوند، مثل حضرت سلیمان، یحیی و عیسی و حضرت جوواد و حضرت هادی ـ‌علیهم السلام‌ـ و حضرت بقیت الله ـ‌عجل الله تعالی فرجه‌ـ . ممکن است این سؤال به ذهن بعضی خطور کند که کلمه نسائنا اختصاص به فاطمة زهرا ‌ـ‌سلام الله علیها‌ـ دارد، پس چرا قرآن آن را به صورت جمع به کار برده است؟ پاسخ آن است که در قران مواردی وجود دارد که خداوند از یک نفر به صورت جمع یاد می‌کند، مانند آیة 181 سورة آل عمران که یک نفر از روی توهین خدا فقیر دانست، ولی در قرآن به صورت جمع آمده است: قالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقیر«14». یا اینکه قرآن دربارة حضرت ابراهیم می‌فرماید: قالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقیرفَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْراهیمَ حَنیفا«15»، ابراهیم یک امت است، با آنکه یک نفر بیشتر نبود">همچنین دلیل روشن و واضحی است بر مقام بلند و جایگاه رفیع فاطمة زهرا ـ‌سلام الله علیها‌ـ در میان تمام زنان خود، چرا که اگر بهتر از او در بین زنها بود، پیامبر ـ‌‌صلی الله علیه و آله‌ـ او را انتخاب می‌فرمود. حتی اگر مانند او هم یافت می‌شد او را هم با خود همراه می‌ساخت، چنانچه حضرت حسن و حسین ـ‌علیهما السلام‌ـ مانند یکدیگر بودند، پیامبر ـ‌‌صلی الله علیه و‌ آله‌ـ هر دو را برای مباهله برد. حتی بالاتر اینکه صدیقة طاهره ‌ـ‌سلام الله علیها‌ـ‌ عدیل مقام نبوت و ولایت و امامت و عصمت بوده که در صف نبوت حضرت رسالت و سه نفر امام بزرگوار قرار گرفته و تمام شئون نبوت و امامت را جز عنوان آن دو دارا بوده است. زیرا شرط احراز مقام نبوت و امامت مرد بودن است. همانگونه که حضرت مریم با اینکه دارای مقام عصمت بود و ملائکه بر او نازل می‌شدند و مورد وحی الهی واقع می‌شد، نبی نبود پرواضح است که منظور از کلمة انفسنا، خود پیامبر نیست. زیرا پیامبر ـ‌صلی الله علیه و آله‌ـ داعی است، یعنی دعوت کننده و باید مدعو، یعنی دعوت شده غیر از دعوت کننده باشد. چون پیامبر در مقام دعوت کردن دیگران است. دیگر اینکه آن شخص از افراد ابناء و نساء هم نیست، زیرا در مقابل آنها آمده است. باید از رجال و مردان باشد، آن هم نه هر مردی، بلکه باید کسی باشد که شبیه خود پیامبر باشد که صدق انفسنا کند. با این توصیفات اگر برای برای این فرض مراتبی قائل شویم، پایین ترین مرتبه‌اش این است که مسلمان و مؤمن و از بنی‌هاشم باشد. اعلا مراتبش هم این است که در تمامی شئونات اعم از اخلاق، اعمال، ایمان، عصمت، فضیلت ، کرامت و سائر شئون نبوی شبیه به رسول خدا ـ‌صلی الله علیه و آله‌ـ باشدحتی اگر به ضرورت دین و نص آیات و تواتر اخبار ثابت نشده بود که مقام نبوت و رسالت اختصاص به خود آن حضرت دارد و غیر او نبی و رسولی تا قیامت نخواهد بود، می‌گفتیم که باید دارای این مقام هم باشد. پس مقتضای اطلاق انفسنا دلالت دارد بر اینکه از تمام جهات باید مشابه با پیامبر باشد، جز جهتی که ممکن نیست مماثل او پیدا شود؛ مثل مقام نبوت و رسالت باز هم می‌گوییم و بر این نکته پافشاری می‌کنیم که اختصاص دادن کلمة انفسنا توسط رسول خدا ـ‌‌صلی الله علیه و آله‌ـ به امیر المؤمنین ـ‌علیه السلام‌ـ بر این موضوع دلالت دارد که ایشان در تمامی شئونات مشابه خود آن حضرت است، حتی در ولایت و امارت و امامت، جز انکه به ضرورت دین خلافش معلوم باشد16پاسخ حضرت رضا ـ‌علیه السلام‌‌ـ در مقابل پرسش مأمون مبنی بر اقامة دلیل بر خلافت أمیر المؤمنین‌ ـ‌علیه السلام‌ـ سندی محکم بر این سخن است. وقتی مأمون از امام پرسید: ما الدلیل علی خلافة جدک؟ حضرت فرمودند: آیة انفسنا17.تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 81 ؛ بحار الانوار، ج 21، ص 285. در روايت معروف دارقطنى كه ابن‏حجر در الصواعق المحرقه نيز آورده است، حديث منا شده چنين نقل شده است انشدكم‏الله هل فيكم احد اقرب الى رسول‏الله في الرحم منى و من جعله نفسه و ابناءه ابناءه و نسائه نسائه غيرى؟ قالوا اللهم لا غير از حديث منا شده در موارد ديگر نيز اميرالمؤمنين به واقعه مباهله اشاره كرده است و از آن موارد است كه آورده‏اند جماعتى نزد آن حضرت آمدند و گفتند از بالاترين مناقب خود براى ما بگو پس حضرتش به ترتيب از واقعه «سدالابواب»، مباهله، ابلاغ سوره برائت بر مشركين، تعبير قرآن از او به «اذن» [در آيه و تعيها اذن واعية» (الحاقة / 12 نزول آيه اجعلتم سقاية الحاج...» (توبه/ 19 در حق او و واقعه غدير خم ياد مى‏كند و در ضمن شرح واقعه مباهله مى‏فرمايد كه رسول‏خداصلى الله عليه وآله وسلم دست من و حسن و حسين و فاطمه را گرفت و براى مباهله بيرون رفت در روايتى ديگر كه شبيه بدين روايت است امام صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد: از اميرالمؤمنين در مورد فضائلش سؤال شد آن حضرت برخى را شمرد. بدو گفتند بيشتر بگو. حضرت فرمود دو پيشواى دينى از مسيحيان نجران به نزد رسول‏خدا آمدند و در مورد عيسى با آن حضرت سخن گفتند. آنگاه خداوند اين آيه را فرستاد «ان مثل عيسى عندالله كمثل آدم...» سپس پيغمبر وارد خانه شد و دست على و حسن و حسين و فاطمه «سلام‏الله عليهم اجمعين» را گرفت و بيرون آمد و كف دستش را به سوى آسمان گرفت و انگشتانش را باز كرد. آنها را به مباهله فراخواند . (166 در حديث مفصلى كه آن حضرت هفتاد منقبت از مناقب خود را مى‏شمارد به عنوان سى و چهارمين منقبت خود مى‏فرمايد: نصارى چيزى را ادعا كردند پس خداوند در مورد آنان اين آيه را فرستاد «فمن حاجك فيه...» پس نفس من نفس رسول‏خداست و «نساء» همان فاطمه است و «ابناء» حسن و حسين مى‏باشند سپس آن قوم پشيمان شدند و از رسول‏خدا خواستند كه آنان را از مباهله معاف دارد و رسول‏خدا آنها را معاف داشت. قسم به خدايى كه تورات را بر موسى و فرقان را بر محمدصلى الله عليه وآله وسلم فرستاد اگر با ما به مباهله برمى‏خواستند هر آينه به صورت ميمون‏ها و خوك‏هايى مسخ مى‏شدند. (167 ـ در كلام امام حسن بن على عليه‏السلام آن حضرت بعد از صلح با معاويه در حضور او خطبه‏اى خواند و در ضمن آن فرمود جدم در روز مباهله از ميان جانها پدرم و از ميان فرزندان مرا و برادرم حسين را و از ميان زنان فاطمه مادرم را آورد پس ما اهل او و گوشت و خون او هستيم. ما از او هستيم و او از ماست عبارت آن حضرت چنين بود ايها الناس انا ابن البشير و انا ابن النذير و انا ابن السراج المنير... فاخرج جدى يوم المباهلة من الانفس ابى و من البنين انا و اخى الحسين و من النساء فاطمة امى فنحن اهله و لحمه و دمه و نحن منه و هو منا». (167> 53ـ در كلام امام حسين بن على عليه‏السلام5 در جريان مراسم حج و در صحراى منى امام حسين‏بن على‏بنى‏هاشم و بزرگان از اصحاب رسول‏خدا را جمع كرد و در اثنا خطبه‏اى كه خواند از آنان در مورد فضائل پدرش على‏بن ابى‏طالب اقرار گرفت. در اين خطبه مفصل نيز به واقعه مباهله و حضور على و همسرش فاطمه و دو فرزندش اشاره شده است و چنين آمده است قال انشدكم الله أ تعلمون ان رسول‏الله‏صلى الله عليه وآله وسلم حين دعا النصارى من اهل نجران الى المباهلة لم يأت إلا به و بصاحبته و إبنيه؟ قالوا اللهم نعم.ابوولید احمدبن عبدالرحمان قرشى، از ولیدبن مسلم، از ابراهیم بن محمد فزارى، از عطاءبن سائب، از شعبى چنین نقل مى کند هیئت نجران نزد رسول خدا صلى الله علیه وآله آمدند و گفتند: براى ما از عیسى بگو... شعبى در ادامه مى گوید: صبح هنگام رسول خدا صلى الله علیه وآله به همراه حسن، حسین و فاطمه علیهم السلام و برخى از صحابه براى مباهله رفت مسیحیان چون به پیامبر رسیدند، گفتند: ما براى مباهله نیامده ایم و آمده ایم تا برایمان جزیه تعیین کنید... .(6به راستى اگر منظور از عبارت «صبح هنگام رسول خدا صلى الله علیه وآله به همراه حسن...» این باشد که پیامبر صلى الله علیه وآله قصد داشته با اهل بیت خود مباهله نماید، پس چگونه ادّعا مى کنید که پیامبر صلى الله علیه وآله برخى از صحابه را با اهل بیتش همراه ساخته است؟ بر فرض این که برخى از صحابه نیز با پیامبر همراه شده باشند، چرا راوى حداقل از على علیه السلام نام نبرده است؟ باید گفت: شعبى - اگر این تحریفات از خود او باشد، نه دیگران - فردى است که به امویان گرایش بسیار دارد گفتنى است که شعبى، از افراد مورد اعتماد مروانیان، قاضى آن ها در کوفه و از مقرّبان و ندیم و همدم عبدالملک مروان بوده است. تمامى این ها و موارد دیگر در شرح حال وى در کتاب ها موجود و مى توان به آن ها مراجعه کرد . تحریف روایت با افزودن نام عائشه و حفصه این نوع تحریف را در روایت حلبى یافته ایم. او مى گویددر نقلى این گونه آمده است مسیحیان، زمان مباهله را صبح روز بعد تعیین کردند. صبح هنگام، پیامبر صلى الله علیه وآله به همراه حسن، حسین، فاطمه و على علیهم السلام به نزد آنان رفت و گفت اللهمّ هؤلاء أهلی... خدایا! اینان اهل من هستند در روایتى دیگر آمده: عمر به پیامبر صلى الله علیه وآله گفت: اى رسول خدا! اگر مباهله مى کردید با چه کسانى مى رفتید؟ حضرت فرمود: با على، فاطمه، حسن، حسین علیهم السلام، عایشه و حفصه و بر این مطلب - یعنى افزودن نام عایشه و حفصه - سخن خداى متعال (نِساءَنا وَنِساءَکُمْ) دلالت دارد (!) و مسیحیان با پیامبر صلى الله علیه وآله صلح کردند که... .(7) حذف نام فاطمه علیها السلام و افزودن نام هاى ابوبکر با پسرش، عمر با پسرش و عثمان با پسرش این نوع تحریف را فقط در روایت ابن عساکر در بخش شرح حال عثمان در کتاب تاریخ عامل تفرقه926 بوده است 926 -385شیعه = 541 عمر و ابوبکر عثمان عامل تفرقه در اسلام بوده اند اسلام علیک یا امیر المومنین یا قائم آل محمد مولای من کوفیان اگر نامه نوشتند مواظب باش  20 درصد جوانان هر شهری کوفی صفتندبه ابجد صغیر قرآن = شیطان 22 عمر 22 ابابکر 22 مقصر 22 هذیان 22 ملحد 22 لعنت 22 دروغ 22 نیرنگ 22 کلک 22 کید 22 بدیها 22بدبختی 22 مفصد 22 نکبتها 22 تباهی 22 به ابجد کبیر ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر541 فتنه ها 541 عداوتین 541 اهل شر 541 شرما 541 مرگ کافر 541 ابوبکر دوسال خلافت نکرده از دنیا رفت به درک اسفل سافلین خداوند برای امتحان امت اسلام 74 فرقه باطل را آزمایش نمود و همه در این امتحان الهی شکست خوردند و راه ظلالت را در پیش گرفتند نفرته 735-661 عثمان = 74 ابجد سه خلیفه 74 میباشد74 ان من المجرمین منتقمون74 سوره سجده آیه 22 ما از مجرمان انتقام میگیریم این آیه ابجد ابوبکر عمر عثمان میباشد 74 والشجرتها ملعونه 74 شیطان گمره 615- 541 عمر و ابوبکر= 74 ابجد سه خلیفه کفر74 میباشد نمیشه که دین اسلام 74 فرقه باشه همه هم گمراه قرآن فرموده لا اکراه فی الدین پیامبر فرمود کسی که بگوید خدا یکیست و جز او خدایی نیست لا اله الا الله بگوید او مسلمان است و ریختن خونش حرام است 74 والشجرتها الملعونه 74فرقه شدن دین اسلام با مردان رجس پلیدی615-541عمر ابوبکر=74 ابجد صغیر سه خلیفه 74 میباشد  اینم آیه قرآن 74ان من المجرمین منتقمون74 فتنه های دین 615-541 عمر ابوبکر =74 فرقه ابجدصغیرسه خلیفه 74 میباشد دین اسلام 74 فرقه شد 74 فرقه ابجد سه خلیفه میباشد (ان من المجرمین منتقمون 74) فرقه شدن دین اسلام توسط عمر22+27 ابوبکر+25 عثمان = 74=74والشجرتها الملعونه 74منافق دین اسلام 467-541= 74عمرابوبکر عثمان74 دزدان نامرده دینه اسلام 467-541عمر وابوبکر = 74 ابجد صغیر سه خلیفه 74منافق دین اسلام 467-541= 74عمرابوبکر عثمان74دزدان نامرده دینه اسلام 467- عمر و ابوبکر 541= 74 منافق دین اسلام 467-541= 74عمرابوبکر عثمان74والشجرتها الملعونه74 دزدان نامرده دینه اسلام 467-541عمر وابوبکر = 74 ابجد صغیر سه خلیفه 74منافق دین اسلام 467- 541 ابوبکر عمر= 74عمرابوبکر عثمان74دزدان نامرده دینه اسلام 467- عمر و ابوبکر 541= 74اسراف کاران 614- 541 عمر و ابوبکر رکب وبا = 73 بافرقه باطل در دین74والشجرتها الملعونه74ان من المجرمین منتقمون74 پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه385

دزدان فدک فاطمه 310 گمراه دین 310 دلیل نفاقه 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین310 نیرنگ 310 ابله منافقا 310یا بلاء دین اسلام 310عمر 310 گمراه دین310 منکر 310 کفری 310 منکر310نیرنگ310حرامیان 310گمراه دین310بمار زنگی 310کفری310نا اهل کل مذاهب310 نامردیه 310اهل نابکار 310اهل نابکار310 درد کل مذاهب310 نا اهل کل مذاهب 310نابکاراهل دین310 احمقها احمقها 310منکر 310جاهل منافق310 گمراه دین 310نمرودی 310 نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310نمرودی310 سامری310 گمراه دین310 اباجهل در دین 310 بی ایمان دین اسلام 310 310 عمر 310 قاصبان بدین 310 جاهل منافق 310 ابله منافقا 310 عمر 310 گمراه دین 310 جاهل منافق 310 کفری 310حرامیان310 ابله منافقا 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310 منکر 310 وهابیه منافقی 310 عمر310 فتنه ها 310+231= 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 +430 مقصر = 971 ظالم -310 عمر ظالم 971-310 عمر = 661 عثمان - 430 مقصر = 231 ابوبکر مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 عمر به ابحد عمر310نیرنگ 310حرامیان 310جاهل منافق 310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری 310 فاسقه دین310 فاسق دینه 310منکر 310نیرنگ310 عمر310نامردیه310 کفری 310نیرنگ 310گمراه دین310ابله منافقا310 نامردیه310حرامیان 310عمر310منکر 310نمرودی 310نیرنگ310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری310 310حرامزاده پلید310بدجنس عالم احمقا 310گبر پلید دین 310 منکر 310سگ هار پلید 310وحشی هاریا 310بابقره 310حاهل منافق 310 بمردک پلید 310حرامزاده پلید310 فاسق دینه310کلب کلب هار310جهل مرکبی 310بمار زنگی 310 رمز زناه310 فسق کلیه310گمراه دین310گمراه دین310 فسق دینها 310گمراه دین 310 جاهل منافق310 فاسق دینه 310 حرامیان 310 نیرنگ310 قاصب مذهب الله 310 مذهب ناحق اهل دین 310گره اهل دینه 310 قفل اهل دین 310 قاصب مذهب الله 310 مخالف اهل دین 310 فاسق دینه 310 نیرنگ310 با اهل منافق310 ملعون و پلید اهل دین 310قاصب بکل دین 310 اهل نابکار 310 بمنافق اول 310 ابله منافقا310 جاهل منافق310 حرامیان 310فسق دینها310 دزدان فدکه فاطمه 310دزدان فدکه فاطمه310حرامیان310بی ایمان دین اسلام 310گبرپلید دین310 310 حرامیان310 دقلبازملحد310ببقرها 310بقلدره دینه310کلب کلب هار310 جاهل منافق 310نارجهیما 310سم ری310سامری قوم محمد عمرابن خطاء 310 گمراه دین310جهل مرکبی310با کافرها 310بانادانه دین اسلام310 بمردک پلید310 آشوبا310 دقل بازملحد310کفری310 منکر310سامری310 گمراه دین 310جاهل منافق 310حرامیان 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند 310 منکر 310سگ هارپلید310 310کلب کلب هار310وحشی هاریا310فس قینی310 دلیل نفاقه 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین 310ابله منافقا 310جاهل منافق 310 سامری 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند310 گمراه دین 310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310 عمر 310 جاهل منافق 310 حرامزاده پلید 310 رمززناه 310 گمراه دین 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 کفری310 نیرنگ310نمرودی 310سامری310 310مار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310 منکر 310کفری 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310نار جهیما 310 به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231عصیان 231 ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها231 ادیانی جعلی باطل 231 بابی عقلیها231یاابوسفیانی231دورویه 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231 احمق ملحد231 لانه جاسوسیه 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 احمق ملحد 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدواهل بیت 527 +14 معصوم = 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اند

+ نوشته شده در شنبه 3 خرداد 1393برچسب:,ساعت 19:17 توسط برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان اسلامه حق 245 علی 110+ 135فاطمه = 245 و آدرس aaaali110.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.به ابجد اسلامه حق 245 یعنی فاطمه و علی 245 وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین وزیر پیامبر 476 - 231= 245علی فاطمه 245وصی نبیا 169علی مهدی169 با نماینده بحق محمد علی حسن حسین مهدی 245 اسلامه حق 245 یعنی علی110+ +135= 245 اسلامه حق 245 منظور علی و فاطمه پدر مادر شیعیان میباشنددرود و صلوات خدا بر پدر و مادر شیعیان اهل بیت پیغمبر اسلام |

باسلام به برادران اهل سنت که گروه گروه حق را میپذیرند درود بر شما عزیزان حق طلب ما وهابی های حق طلب را هم دوست داریم به ذات قرآن و به روح رسول خدا قسم ما در پی حق طلب هر کسی باشد میباشیم تا مثل زمان پیامبر110منادیه 110 دین الهی 110 بحق 110 علی 110دین الهی 110 بحق 110 علی 110میباشد اگر هر دینی توانست حقانیت خود را با هر علمی ثابت کند من چاکر او میباشم

از اهل سنت بدون حب و بغض میپرسیم جواب میخواهیم :


اگر به عقیده شما خلافت باید به شورا و اجماع گذارده شود پس چرا عمر را اجماع مسلمین خلیفه نکرد بلکه او به وصیت ابوبکر خلیفه شد ؟

شما میفرمایید پیغمبر خلیفه ای تعیین نکرده بود و ابوبکر را اجماع مسلمین خلیفه نمود . ما میپرسیم چرا ابوبکر از پیغمبر تبعیت نکرد و خلافت را پس از خود به شورا واگذار نکرد؟

ابوبکر در نامه های خود مینوشت از جانب ابوبکر خلیفه رسول خدا . پس اگر پیغمبر خلیفه معین نکرده بود ابوبکر چرا خلافت خود را منسوب به پیغمبر میدانست ؟

جریان انتخاب خلیفه پس از عمر به شکل تازه ای درآمد و خلافت را در شورای شش نفری محدود نمود و مخالفین و مخالفین از آنها را محکوم به قتل دانست . اگر خلافت با اجماع و شورا حاصل میشود باید همه مردم در آن شرکت کنند . تشکیل شورای شش نفری چه معنی داشت ؟ گذشته از این آراء اکثریت در هر شورایی معتبر و قابل اجراست . دیگر کشتن اقلیت و مخالفین یعنی چه؟

نبی الله در موقع شهادت کاغذ و دواتی میخواست تا چیزی بنویسد . عمر ضمن توهین به آن حضرت گفت احتیاجی به وصیت نیست کتاب خدا ما را کافی است . ما میپرسیم اگر وصیت لازم نبود و کتاب خدا کافی بود پس وصیت ابوبکر و عمر در موقع وفاتشان بر خلاف این قول بود و معنی قرآن و علم آنرا کسی بهتر از امیرالمومنین علی بن أبی طالب نمیدانست . زیرا قرآن بر پیغمبر نازل شده و آنحضرت فرمودند : انا مدینة العلم و علی بابها فمن اراد العلم فلیات الباب .

دین اسلام 74 فرقه شیطانی شده شما بگو هر گمراهی میگوید ما اسلام میباشیم باید دلیل بیاورید بدون دلیل کشک آبه شما مرد باشید و حق را بپذیرید نامرد نباشید روز قیامت بتوانید جواب خدا را بدهید تو را خدا تا بکی گمراهی بسه دیگه حق را قبول نمائید نام شیعه 5 بار در قرآن آمده ولی نام هیچ فرقه باطلی در قرآن نیامده شما بحق نیستید وگرنه نام شما مثل شیعه در قرآن میآمد نیامده یعنی شما باطل و بی ولایت هستید385 پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385شیعه385 فقط دین اسلام 385 به علم ریاضی قرآن فقط دین اسلام 385 را جلوی آئینه بگیر میشه 583 شبکه نور 583 ابجد 5 تن آل عباء خانواده محترم رسول خدا فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد قرآن فرقه 385 شیعه 385 فقط یک فرقه اهل نجات است 385 شیعه 385 فقط دین اسلام 385 جلو آئینه بگیر میشه 583 ابجد خانواده پیامبر 583 از راست میشود 385 شیعه فقط بحق میباشد

از اهل سنت بدون حب و بغض میپرسیم جواب میخواهیم :
اگر به عقیده شما خلافت باید به شورا و اجماع گذارده شود پس چرا عمر را اجماع مسلمین خلیفه نکرد بلکه او به وصیت ابوبکر خلیفه شد ؟

شما میفرمایید پیغمبر خلیفه ای تعیین نکرده بود و ابوبکر را اجماع مسلمین خلیفه نمود . ما میپرسیم چرا ابوبکر از پیغمبر تبعیت نکرد و خلافت را پس از خود به شورا واگذار نکرد؟

ابوبکر در نامه های خود مینوشت از جانب ابوبکر خلیفه رسول خدا . پس اگر پیغمبر خلیفه معین نکرده بود ابوبکر چرا خلافت خود را منسوب به پیغمبر میدانست ؟

جریان انتخاب خلیفه پس از عمر به شکل تازه ای درآمد و خلافت را در شورای شش نفری محدود نمود و مخالفین و مخالفین از آنها را محکوم به قتل دانست . اگر خلافت با اجماع و شورا حاصل میشود باید همه مردم در آن شرکت کنند . تشکیل شورای شش نفری چه معنی داشت ؟ گذشته از این آراء اکثریت در هر شورایی معتبر و قابل اجراست . دیگر کشتن اقلیت و مخالفین یعنی چه؟

نبی الله در موقع شهادت کاغذ و دواتی میخواست تا چیزی بنویسد . عمر ضمن توهین به آن حضرت گفت احتیاجی به وصیت نیست کتاب خدا ما را کافی است . ما میپرسیم اگر وصیت لازم نبود و کتاب خدا کافی بود پس وصیت ابوبکر و عمر در موقع وفاتشان بر خلاف این قول بود و معنی قرآن و علم آنرا کسی بهتر از امیرالمومنین علی بن أبی طالب نمیدانست . زیرا قرآن بر پیغمبر نازل شده و آنحضرت فرمودند : انا مدینة العلم و علی بابها فمن اراد العلم فلیات الباب .

بخدا اگر هر دینی دیگر 385 بود قبول میکردم والله قیول میکردم به نام خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب. از محمد، پیامبر خدا به اسقف نجران. خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب را حمد و ستایش می‌کنم، و شما را از پرستش بندگان، به پرستش خدا دعوت می‌نمایم. شما را دعوت می‌کنم که از ولایت بندگان خارج شوید و در ولایت خداوند وارد آئید، و اگر دعوت مرا نپذیرفتید، باید به حکومت اسلامی مالیات (جزیه) بپردازید و در غیر اینصورت به شما اعلام خطر می‌شود»1.

نجران، با هفتاد دهکدة تابع خود در نقطة مرزی حجاز و یمن قرار گرفته است. در بدو پیدایش و ظهور اسلام در منطقة سراسر کفر حجاز، نجران تنها منطقه‌ای بود که ساکنانش از بت‌پرستی دست کشیده و به آئین مسیحیت درآمده بودند2. 

پیامبر اسلام ـ‌صلی الله علیه و آله‌ـ‌ در پی مکتابات خود با دولت‌ها و حکومت‌های کوچک و بزرگ و دعوت آنان به یکتاپرستی و قبول دین اسلام، نامه‌ای به «ابوحارثه» اسقف نجران3، ـ‌با همان مضمونی که گذشت‌ـ‌ نوشت و اسقف و نصاری نجران را به اسلام دعوت نمود.

پس از ورود نمایندگان پیامبر به نجران و تحویل نامه به اسقف، وی پس از قرائت نامه، برای تصمیم گیری نهایی شورایی را متشکل از شخصیت‌های بزرگ مذهبی و غیر مذهبی تشکیل داد. «شرحبیل» که در میان مردم به درایت معروف بود و در نجران شهرتی برای خود دست و پا کرده بود، نظر خود را اینچنین ابراز کرد: «ما مکرر از پیشوایان مذهبی خود شنیده‌ایم که روزی منصب نبوت نسل استحاق به فرزند اسماعیل انتقال خواهد یافت، و هیچ بعید نیست که محمد همان پیامبر موعود باشد» 

پس از گفت و شنود‌های بسیار، در نهایت شورا تصیمیم گرفت هیئتی متشکل از شصت تن از بارزترین و داناترین شخصیت‌های نجران به مدینه و محل استقرار پیامبر بروند تا از نزدیک با محمد ـ‌صلی الله علیه و آله‌ـ‌ روبرو شوند و دلائل نبوت او را مورد نقد و بررسی قرار دهند4 

ورود هیئت نمایندگان نجران و چگونگی شرفیابی آنها به محضر پیامبر اسلام ـ‌صلی الله علیه و آله‌ـ‌ و مذاکرة آنها در کتاب‌های سیره‌نویسان و مورخان خواندنی است، اما در اینجا تنها به انعکاس گوشه‌هایی از آن اکتفا می‌شود

...پیامبر اسلام ـ‌صلی الله علیه و آله‌ـ‌ : من شما را به آئین توحید و پرستش خدای یگانه و تسلیم در برابر اوامر او دعوت می‌کنم.

نمایندگان نجران: اگر منظور شما از اسلام همان ایمان به خدای یگانة جهان است، ما قبلا به او ایمان آورده و به احکام او عمل می‌نماییم.

پیامبر اسلام ـ‌صلی الله علیه و آله‌ـ : اسلام علائمی دارد و برخی اعمال و رفتار شما به دور از احکام اسلام است. شما می‌گوئید خدا را پرستش می‌کنید اما صلیب‌ها را می‌پرستید، از خوردن گوشت خوک پرهیز نمی‌کنید و معتقدید که خدا فرزند دارد!

نمایندگان نجران: او خدای ماست چون مردگان را زنده کرد، بیماران را شفا داد و از گل پرنده‌ای ساخت که به پرواز درآمد.

پیامبر اسلام ـ‌صلی الله علیه و آله‌ـ : نه! او بنده و مخلوق خداست. به خواست خدا او در رحم مریم قرار گرفت، و این قدرت و توانایی‌ها را هم خدا به او داد

نمایندگان نجران: او فرزند خداست چون مریم مادر او، بدون اینکه با کسی ازدواج کند، او را به دنیا آورد، پس باید خدا پدر او باشد 

در این هنگام فرشتة وحی بر پیامبر نازل شد و به او گفت که به آنها بگوید: إِنَّ مَثَلَ عِیسىَ‏ عِندَ اللَّهِ کَمَثَلِ ءَادَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ کُن فَیَکُونُ 5 ؛ یعنی حکایت عیسی نزد خدا همچون حکایت آدم است که او را از خاک آفرید، سپس به او گفت: باش، پس وجود یافت. اگر مسیح بدون پدر به دنیا آمد، جای تعجب نیست و دلیلی بر فرزندی خدا یا عین خدا بودن نمی‌باشد، زیرا موضوع آفرینش آدم، از این هم شگفت‌انگیزتر است چون او بدون پدر و مادر به دنیا آمد. هر کاری در برابر ارادة حق، سهل و آسان است و کافی است بفرماید: موجود باش، آن هم موجود می‌شود6.

اما نمایندگان نجران زیر بار کلام حق نرفتند و پاسخ‌های محکم پیامبر اسلام را قانع کننده ندانستند. لذا پیشنهاد به پیامبر دادند که در وقت معینی با یکدیگر و بر دروغگو نفرین بفرستیم و از خدا بخواهیم که دروغگو را هلاک و نابود سازد.

در این هنگام آیة مباهله از طرف پیک حق بر پیامبر نازل گردید و او مأمور شد تا با کسانی که با او به مجادله و محاجه می‌کنند و کلام گویا و شفاف الهی را پس می‌زنند به مباهله برخیزد و از همین آیه نیز استفاده می‌شود که پیشنهاد مباهله از پیامبر اسلام ـ‌صلی الله علیه و آله‌ـ بوده است 

خداوند به پیامبرش فرمود: فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکمُ‏ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتهَلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلىَ الْکَذِبِین‏7؛ یعنی هرگاه بعد از علم و دانشی که (دربارة مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت کنیم، شما هم زنان خود را ، ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود، آن گاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.

مباهلة پیامبر اسلام ـ‌صلی الله علیه و آله‌ـ با نصاری نجران از حوادث جالب، مهم و تکان دهندة تاریخ اسلام است. اگر چه بعضی از مورخان و مفسران از نقل جزئیات آن کوتاهی کرده‌اند و چشمان خود را بر فضائل پنج تن آل عبا بسته‌اند، اما گروهی از این افراد مانند زمخشری در کشاف8، امام رازی در تفسیرش9 و ابن اثیر در کامل«10»چاره‌ای جز اعتراف به حقایق نداشته‌اند.میشود انسان به خانه برادرش برود و خانواده برادرش را بی احترامی کند چه برسد به خانه پیامبر آن هم خاتم پیغمبران روزی پیامبر در مسجد جماعت به سجده رفت همه منتظر شدند برخیزد کودکی دوسالو نیم وارد مسجد شد و رفت و رفت بر سر پیامبر نشست  جبرئیل نازل شد و فرمود خدا میفرماید اگر سر از سجده برداری از نبوت خلعت میکنم وقتی حسین از روی سر خاتم پائین آمد جبرئیل فرمود حال می توانی بلند شوی پیامبر برای تبلیغ دین چه مصیبتها از دست نوکران کعبه و نوکران بنی امیه که نکشید علی بیشتر از پیامبر مظلومیت کشید و حسن از علی مظلومتر بود و حسین از حسن مظلومتر و علی ابن الحسین تا 12 امام مهدی از همه مظلومتر است خداوند 124 هزار پیامبر و جانشینانشان را خدا انتخاب نموده نه شورای بنی ضاعده در این آیه 124 خداوند به حضرت ابراهیم که پیامبر خدا بود میفرماید ای نبی خدا شما در تمام امتحانات سربلند بیرون آمدی حال یک درجه بالاتر از مقام نبوت به مقام امامت رسیدی فقط 5 پیامبردارای کتاب به مقام امامت رسیدند به هر کسی کتاب نمیدهند باید خیلی آقا باشی که بتونی در نماز بروی روی سر خاتم انبیاء قرار بگیری بزرگی حسین  بزرگی اسلام است و روز به روز عظمت مقامش مثل آفتاب عالم تاب تر میشود

هنگامی که رسول خدا ـ‌صلی الله علیه و آله‌ـ نصاری نجران را برای مباهله دعوت نمود، آنان تا بامداد فردا از آن حضرت مهلت خواستند و نزد بزرگانشان برگشتند. اسقف نجران گفت: فردا ببینید که اگر محمد ـ‌صلی الله علیه و آله‌ـ با فرزندان و خویشانش آمده از مباهلة با او بپرهیزید، و اگر با اصحاب و یارانش بود با او مباهله کنید که او پیغمبر نیست. او اگر با افسرن و سربازان خود به میدان مباهله بیاید، شکوه مادی و قدرت ظاهری‌اش را نمایان کرده است و مشخص است که چنین فردی غیر صادق است و اعتقادی به نبوت خود ندارد. امام اگر با فرزندان و جگرگوشه‌های خود به پا به این میدا بگذارد و هر نوع جلال و مادیات را از خود دور سازد و رو به درگاه الهی داشته باشد، معلوم می‌شود که پیامبری راستگو‌ است که با اعتقاد کامل به نبوت خویش نه تنها از جان خویش گذشته ، بلکه حاضر است عزیزترین نزدیکان خویش را در راه خدا فدا سازد.

سرانجام روز مباهله فرا رسید و طبق تصمیم قبلی قرار بود پیامبر و نمایندگان نجران مراسم مباهله را در نقطه‌ای خارج از شهر مدینه و در صحرا انجام دهند. صبح روز مباهله گروه زیادی از انصار و مهاجر آمده بودند، اما پیامبر از میان تمام مسلمانان، یاران ، اصحاب و بستگان خویش فقط چهار نفر را انتخاب کرد تا در این حادثة تاریخی همراه خود شرکت نمایند و بر دعایش آمین گویند.

علی ابن ابیطالب، فاطمة زهرا، حسن و حسین ـ‌علیهم السلام‌ـ 5 تنه آل عباء  بودند که پیامبر را همراهی می‌کردند، چرا که نفوسی پاک‌تر و ایمانی استوارتر از این پنج تن وجود نداشت.

تمامی تفاسیر بر این نکته اتفاق نظر دارند که در این آیه منظور از ابنائنا (پسران خود) ؛ حسن و حسین ـ‌علیهما السلام‌ـ‌ ، نسائنا (زنان خود)؛ فاطمه ـ‌سلام الله علیها‌ـ‌ و انفسنا (جانهای نزدیک خود)؛ علی ابن ابیطالب ـ‌علیه السلام‌ـ است، زیرا همراهان پیامبر ـ‌صلی الله علیه و آله‌ـ در مباهله کسی به غیر از این پنج تن نبود.

پیامبر ـ‌صلی الله علیه و آله‌ـ فاصلة منزل تا مکان مباهله را با حالتی خاص طی نمود. حسین ـ‌علیه السلام‌ـ‌ را در آغوش داشت و دست حسن ـ‌علیه السلام‌ـ‌ را در دست. فاطمه ـ‌سلام الله علیها‌ـ‌ به دنبال آن حضرت و علی ابن ابیطالب ـ‌علیه السلام‌ـ‌ پشت سر وی حرکت می‌کرد.

هنگامی که نصاری نجران حالت پیامبر را مشاهده نمودند و دیدند که او با دو کودک و یک زن و یک مرد پا به میدان گذاشته است، با حالت تهیّر و چهره‌هایی بهت‌زده به یکدیگر نگاه کردند.

اسقف نجران که در پیش روی هیئت نمایندگان بود،‌ پرسید همراهان او کیستند؟ گفتند: آن مرد پسر عمو و شوهر دخترش می‌باشد که او را از همة مردم بیشتر دوست می‌دارد، آن دو پسر، فرزندان دختر او و آن زن هم دخترش فاطمه ـ‌سلام الله علیها‌ـ است که نزد او از تمام زنها عزیزتر و ارجمندتر است.

پیامبر ـ‌صلی الله علیه و آله‌ـ جلو آمد و دو زانو نشست، ابو حارثه گفت: به خدا قسم همانگونه که پیغمران برای مباهله می‌نشستنه‌اند، روی زمین نشست، آن گاه بازگشت و از مباهله منصرف شد.

وقتی علت صرف نظر و عقب نشینی او از مباهله را پرسیدند، پاسخ داد: من چهره‌هایی را می‌بینم که هر گاه دست به دعا بلند کنند و از درگاه الهی بخواهند که بزرگترین کوه را از جای بکند، فورا کنده می‌شود. هرگز صحیح نیست که ما با این چهره‌های نورانی و با این افراد، مباهله کنیم، چرا که اصلا بعید به نظر نمی‌رسد که نه تنها ما هلاک شویم، بلکه دامنة عذاب تمام مسیحیان روی زمین را نیز بگیرد، به شکلی که حتی یک مسیحی هم باقی نماند. اینجا بعد از 1436سال صاحب مقاله دعا مینماید انشاء الله همه مسیحیان دین برتر اسلام را بپذیرند تا از حوادث در امام باشند

این واقعة با انصراف نصاری نجران از مباهله پایان پذیرفت و برگ مهمی در تاریخ اسلام را رقم زد، که تکرار ناشدنی بود. روشن است که این واقعة تاریخی و ارزشمند، درس‌ها و نکاتی بس ارزشمند نیز باید داشته باشد که به ذکر چند نمونه از آن اشاره می‌کنیم:

1. کسی که منطق و معجزه، او را به پذیرش حق تسلیم نمی‌کند، باید با او مباهله کرد. از روایات و دستورات پیشوایان مذهبی ما استفاده می‌شود که مباهله اختصاص به پیامبر ـ‌صلی الله علیه و آله‌ـ نداشته و هر مؤمنی می تواند برای مقابله با مخالفان خود در مسائل مذهبی با آنها مباهل کند11.

2. اگر انسان به هدفش ایمان داشته باشد، حاضر می‌شود خودش و نزدیک‌ترین بستگانش را در معرض خطر قرار دهد و در راه خدا از عزیزترین اطرافیان خود برای دین خدا بگذرد. همانگونه که پیامبر ـ‌صلی الله علیه و آله‌ـ اهل بیت خود را به مباهله برد، زیرا ایمان کامل بخ خدا و اعتقاد و اعتماد به نبوت خویش داشت. در مقابل این نصاری نجران بودند که با مشاهدة چنین اعتقاد راسخی، راهی را جز تسلیم در مقابل پیامبر برای خود باقی ندیدند.

3. اگر مؤمنان برای اثبات عقاید خود و دعوت به یگانگی خدا محکم بایستند، مخالفان و دشمنان به دلیل باطل بودن کلام و اعتقاداتشان عقب نشینی خواهند کرد.

4. به اعتراف تمامی مفسران و مورخان شیعه و سنی، مباهله حدیث فضیلت و بزرگی اهل بیت پیامبر ـ‌علیهم السلام‌‌ـ‌ است. عایشه می‌گوید: روز مباهله پیامبر آن چهار تن همراهان خود را در زیر عبای مشکی رنگی گرد هم آورد و این آیه را تلاوت فرمود: إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکمُ‏ تَطْهِیرًا«12» . زمخشری در تفسیر خود بعد از بیان نکات مباهله می‌نویسد: سرگذشت مباهله و مفاد این آیه، بزرگترین گواه بر فضیلت اصحاب کساء بوده و سندی زنده بر حقانیت آئین اسلام است13.

5. این آیه صراحت دارد که فرزند دختری، همچون فرزند پسری فرزند خود انسان است. ابنائنا به خوبی گواه این مطلب است که امام حسن و امام حسین ـ‌علیهما السلام‌ـ فرزندان پیامبر‌اند. امامان ما در احتجاجات خود در مقابل مخالفین خود از این آیه به عنوان یک دلیل برای اثبات این مدعی استفاده کرده‌اند. پاسخ حضرت رضا ـ‌علیه السلام‌ـ به پرسش مأمون یکی از این موارد است. همچنین از این آیه استفاده می‌شود که مقام این دو بزرگوار در پیشگاه خداوند بسیار شامخ است. زیرا پیامبر ـ‌صلی الله علیه و آله‌ـ این در امام را با اینکه بر حسب ظاهر طفلی نابالغ بدوند برای مباهله انتخاب کرد. بدیهی است که انبیاء و ائمه ـ‌علیهم السلام‌ـ‌ با سایر مردم تفاوت دارند و چه بسا در طفولیت به مقام امامت و نبوت نائل می‌شوند، مثل حضرت سلیمان، یحیی و عیسی و حضرت جوواد و حضرت هادی ـ‌علیهم السلام‌ـ و حضرت بقیت الله ـ‌عجل الله تعالی فرجه‌ـ .

6. ممکن است این سؤال به ذهن بعضی خطور کند که کلمه نسائنا اختصاص به فاطمة زهرا ‌ـ‌سلام الله علیها‌ـ دارد، پس چرا قرآن آن را به صورت جمع به کار برده است؟

پاسخ آن است که در قران مواردی وجود دارد که خداوند از یک نفر به صورت جمع یاد می‌کند، مانند آیة 181 سورة آل عمران که یک نفر از روی توهین خدا فقیر دانست، ولی در قرآن به صورت جمع آمده است: قالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقیر«14». یا اینکه قرآن دربارة حضرت ابراهیم می‌فرماید: قالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقیرفَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْراهیمَ حَنیفا«15»، ابراهیم یک امت است، با آنکه یک نفر بیشتر نبود.

همچنین دلیل روشن و واضحی است بر مقام بلند و جایگاه رفیع فاطمة زهرا ـ‌سلام الله علیها‌ـ در میان تمام زنان خود، چرا که اگر بهتر از او در بین زنها بود، پیامبر ـ‌‌صلی الله علیه و آله‌ـ او را انتخاب می‌فرمود. حتی اگر مانند او هم یافت می‌شد او را هم با خود همراه می‌ساخت، چنانچه حضرت حسن و حسین ـ‌علیهما السلام‌ـ مانند یکدیگر بودند، پیامبر ـ‌‌صلی الله علیه و‌ آله‌ـ هر دو را برای مباهله برد. حتی بالاتر اینکه صدیقة طاهره ‌ـ‌سلام الله علیها‌ـ‌ عدیل مقام نبوت و ولایت و امامت و عصمت بوده که در صف نبوت حضرت رسالت و سه نفر امام بزرگوار قرار گرفته و تمام شئون نبوت و امامت را جز عنوان آن دو دارا بوده است. زیرا شرط احراز مقام نبوت و امامت مرد بودن است. همانگونه که حضرت مریم با اینکه دارای مقام عصمت بود و ملائکه بر او نازل می‌شدند و مورد وحی الهی واقع می‌شد، نبی نبود.

7. پرواضح است که منظور از کلمة انفسنا، خود پیامبر نیست. زیرا پیامبر ـ‌صلی الله علیه و آله‌ـ داعی است، یعنی دعوت کننده و باید مدعو، یعنی دعوت شده غیر از دعوت کننده باشد. چون پیامبر در مقام دعوت کردن دیگران است. دیگر اینکه آن شخص از افراد ابناء و نساء هم نیست، زیرا در مقابل آنها آمده است. باید از رجال و مردان باشد، آن هم نه هر مردی، بلکه باید کسی باشد که شبیه خود پیامبر باشد که صدق انفسنا کند. با این توصیفات اگر برای برای این فرض مراتبی قائل شویم، پایین ترین مرتبه‌اش این است که مسلمان و مؤمن و از بنی‌هاشم باشد. اعلا مراتبش هم این است که در تمامی شئونات اعم از اخلاق، اعمال، ایمان، عصمت، فضیلت ، کرامت و سائر شئون نبوی شبیه به رسول خدا ـ‌صلی الله علیه و آله‌ـ باشد.

حتی اگر به ضرورت دین و نص آیات و تواتر اخبار ثابت نشده بود که مقام نبوت و رسالت اختصاص به خود آن حضرت دارد و غیر او نبی و رسولی تا قیامت نخواهد بود، می‌گفتیم که باید دارای این مقام هم باشد. پس مقتضای اطلاق انفسنا دلالت دارد بر اینکه از تمام جهات باید مشابه با پیامبر باشد، جز جهتی که ممکن نیست مماثل او پیدا شود؛ مثل مقام نبوت و رسالت.

باز هم می‌گوییم و بر این نکته پافشاری می‌کنیم که اختصاص دادن کلمة انفسنا توسط رسول خدا ـ‌‌صلی الله علیه و آله‌ـ به امیر المؤمنین ـ‌علیه السلام‌ـ بر این موضوع دلالت دارد که ایشان در تمامی شئونات مشابه خود آن حضرت است، حتی در ولایت و امارت و امامت، جز انکه به ضرورت دین خلافش معلوم باشد16.

پاسخ حضرت رضا ـ‌علیه السلام‌‌ـ در مقابل پرسش مأمون مبنی بر اقامة دلیل بر خلافت أمیر المؤمنین‌ ـ‌علیه السلام‌ـ سندی محکم بر این سخن است. وقتی مأمون از امام پرسید: ما الدلیل علی خلافة جدک؟ حضرت فرمودند: آیة انفسنا17.

1.تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 81 ؛ بحار الانوار، ج 21، ص 285.

2.معجم البلدان، ج 5، ص 266 و 267.

3.تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 82.

4.همان.

5.سورة آل عمران: 59.

6.تفسیر نمونه، ج 2، ص 576.

7.سورة آل عمران: 61.

8.الکشاف، ج 1، ص 368 و 369.

9.مفاتیح الغیب، ج 8، ص 247 و 248.

10.الکامل، ج 2، ص 111.

11.آداب و چگونگی مباهله و دعای آن در کتاب‌های حدیثی وارد شده است. ر.ک: نور الثقلین، ج 1، ص 291 و 292.

12.سورة احزاب: 33.

13.الکشاف، ج 1، ص 369.

14.سورة آل عمران: 181.

15.سورة آل عمران: 95.

16.اطیب البیان، ج 3، ص 231.

حديث مباهله پيامبر خدا به همراه اهل بيت
بسيارى از دانشمندان اهل تسنّن اين حديث زيبا را نقل كرده اند. جلال الدين سيوطى در تفسير الدر المنثور اين گونه مى نويسد:
ابن ابى شِيبه، سعيد بن منصور، عبد بن حميد، ابن جرير و ابونعيم نقل كرده اند كه شَعْبى مى گويد: اعتقاد مسيحيان نجران درباره حضرت عيسى عليه السلام، از گفته ديگر مسيحيان مبالغه آميزتر بود. آنان همواره با پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله درباره او مجادله مى كردند و از اين رو خداوند اين آيات را در سوره آل عمران نازل فرمود: (إِنَّ مَثَلَ عيسى عِنْدَ اللّهِ... فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَى الْكاذِبينَ).
پس از اين رسول خدا صلى اللّه عليه وآله آن ها را به مباهله و ملاعنه فرا خواند. آنان بر اين كار فرداى آن روز را وعده كردند. بامداد فردا پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله به همراه على، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام به سوى وعده گاه رهسپار شدند.
پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله فرمود:
لقد أتاني البشير بهلكة أهل نجران حتّى الطير على الشجر لو تمّوا على الملاعنة;1
بشارت دهنده اى نزد من آمد و اعلام كرد: اگر نجرانيان به ملاعنه مبادرت مى كردند، همه آنان حتّى پرندگان روى درختان نابود مى شدند.
سيوطى در ادامه مى نويسد: مسلم، تِرمذى، ابن منذر، حاكم نيشابورى و بيهقى ـ در السنن الكبرى ـ نقل كرده اند كه سعد بن ابى وَقّاص مى گويد:
هنگامى كه آيه: (قُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَكُمْ) نازل شد، پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله على، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام را فرا خواند و فرمود:
اللهمّ هؤلاء أهلي;2
بارالها! اينان خاندان من هستند.
وى در ادامه مى نويسد: در اين باره حاكم نيشابورى حديثى نقل كرده و آن را صحيح دانسته است. ابونعيم اصفهانى در دلائل النبوه هم چنين ابن مردويه نقل كرده اند كه جابر مى گويد:
عاقب و سيد از بزرگان مسيحى نزد پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله آمدند... رسول خدا صلى اللّه عليه وآله بامدادان در حالى كه دست على، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام را گرفته بود به وعدگاه روانه شد. آن گاه كسى را در پى عاقب و سيد فرستاد; ولى آن ها از حضور در اين محفل خوددارى كرده و در مقابل ايشان تسليم شدند. پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله فرمود:
والّذي بعثني بالحقّ لو فعلا لأمطر الوادي عليهما ناراً;
سوگند به كسى كه مرا به حقّ به پيامبرى مبعوث كرد! اگر اين كار را انجام مى دادند، اين سرزمين بر آن دو آتش مى باريد.
جابر در ادامه مى گويد: اين آيه درباره اهل بيت عليهم السلام نازل شد كه: (تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَكُمْ...).
جابر مى گويد: منظور از (أَنْفُسَنا وَأَنْفُسَكُمْ)، رسول خدا صلى اللّه عليه وآله و على عليه السلام، منظور از (أَبْناءَنا)، حسن و حسين عليهما السلام و منظور از (نِساءَنا)، فاطمه عليها السلام هستند.3
جلال الدين سيوطى در ادامه مى نويسد: ابن جرير، از علباء بن احمر يشكرى اين گونه نقل كرده است:
وقتى اين آيه نازل شد كه (قُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَكُمْ...)، رسول خدا صلى اللّه عليه وآله در پى على، فاطمه و دو پسر آنان، حسن و حسين عليهم السلام فرستاد و يهوديان را به مباهله و ملاعنه دعوت كرد. جوانى از يهود گفت: واى بر شما! آيا گذشته را به خاطر نداريد كه برادرانتان به بوزينه و خوك مسخ شدند! ملاعنه را رها كنيد! آنان نيز از ملاعنه خوددارى كردند.4

1 . الدرّ المنثور: 2 / 69.
2 . همان: 2 / 70.
3 . الدرّ المنثور: 2 / 68.
4 . الدر المنثور: 2 / 70. گفتنى است برخى از ناصبى ها و دشمنان اهل بيت عليهم السلام نام «على» را از برخى از متن هاى اين حديث حذف كرده اند.

به دنبال امتناع على‏عليه السلام از بيعت با ابوبكر، ميان آن حضرت و ابوبكر بحث و گفتگويى درگرفت. ابوبكر با تمسك به حديثى از رسول‏خدا درصدد توجيه كار خويش بود و در مقابل على‏عليه السلام با او احتجاج مى‏كرد و از او در مورد شايستگيهاى خود اعتراف مى‏گرفت و شبيه همين احتجاج را آن حضرت با اصحاب شورى بعد از مرگ عمر نيز داشت. هر دو حديث به حديث منا شده معروف است و در هر دو جا آن حضرت به واقعه مباهله و همراهى خود و همسر و دو فرزندش با رسول‏خدا اشاره مى‏كند و آنها سخن او را تأييد مى‏كنند.

 

در حديث اول آمده است:

 

«فانشدك بالله أبى برز رسول‏الله و بأهلى وولدى في مباهلة المشركين ام بك و باهلك و ولدك»

قال ابوبكر: «بل بكم». (161)

و در حديث دوم آمده است:

«نشدتكم بالله هل فيكم احد اخذ رسول‏الله‏صلى الله عليه وآله وسلم بيده ويد امرأته و ابنيه حين اراد ان يباهل نصارى اهل نجران غيرى؟

قالوا: لا. (162)

حديث منا شده در مورد دوم بدين تعبير نيز وارد شده است:

«افتقرون أن رسول‏الله صلى‏الله عليه و آله حين دعا اهل نجران الى المباهلة انه لم يأت الا بى و بصاحبتى و إبنى؟

قالوا اللهم نعم». (163)

در روايت معروف دارقطنى كه ابن‏حجر در الصواعق المحرقه نيز آورده است، حديث منا شده چنين نقل شده است:

«انشدكم‏الله هل فيكم احد اقرب الى رسول‏الله في الرحم منى و من جعله نفسه و ابناءه ابناءه و نسائه نسائه غيرى؟

قالوا اللهم لا». (164

غير از حديث منا شده در موارد ديگر نيز اميرالمؤمنين به واقعه مباهله اشاره كرده است و از آن موارد است كه آورده‏اند جماعتى نزد آن حضرت آمدند و گفتند از بالاترين مناقب خود براى ما بگو پس حضرتش به ترتيب از واقعه «سدالابواب»، مباهله، ابلاغ سوره برائت بر مشركين، تعبير قرآن از او به «اذن» [در آيه

«و تعيها اذن واعية» (الحاقة / 12)]

نزول آيه

«اجعلتم سقاية الحاج...» (توبه/ 19)

در حق او و واقعه غدير خم ياد مى‏كند و در ضمن شرح واقعه مباهله مى‏فرمايد كه رسول‏خداصلى الله عليه وآله وسلم دست من و حسن و حسين و فاطمه را گرفت و براى مباهله بيرون رفت. (165)

در روايتى ديگر كه شبيه بدين روايت است امام صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد: از اميرالمؤمنين در مورد فضائلش سؤال شد آن حضرت برخى را شمرد. بدو گفتند بيشتر بگو. حضرت فرمود دو پيشواى دينى از مسيحيان نجران به نزد رسول‏خدا آمدند و در مورد عيسى با آن حضرت سخن گفتند. آنگاه خداوند اين آيه را فرستاد «ان مثل عيسى عندالله كمثل آدم...» سپس پيغمبر وارد خانه شد و دست على و حسن و حسين و فاطمه «سلام‏الله عليهم اجمعين» را گرفت و بيرون آمد و كف دستش را به سوى آسمان گرفت و انگشتانش را باز كرد. آنها را به مباهله فراخواند . (166)

در حديث مفصلى كه آن حضرت هفتاد منقبت از مناقب خود را مى‏شمارد به عنوان سى و چهارمين منقبت خود مى‏فرمايد: نصارى چيزى را ادعا كردند پس خداوند در مورد آنان اين آيه را فرستاد «فمن حاجك فيه...» پس نفس من نفس رسول‏خداست و «نساء» همان فاطمه است و «ابناء» حسن و حسين مى‏باشند سپس آن قوم پشيمان شدند و از رسول‏خدا خواستند كه آنان را از مباهله معاف دارد و رسول‏خدا آنها را معاف داشت. قسم به خدايى كه تورات را بر موسى و فرقان را بر محمدصلى الله عليه وآله وسلم فرستاد اگر با ما به مباهله برمى‏خواستند هر آينه به صورت ميمون‏ها و خوك‏هايى مسخ مى‏شدند. (167)

2 ـ در كلام امام حسن بن على عليه‏السلام

آن حضرت بعد از صلح با معاويه در حضور او خطبه‏اى خواند و در ضمن آن فرمود جدم در روز مباهله از ميان جانها پدرم و از ميان فرزندان مرا و برادرم حسين را و از ميان زنان فاطمه مادرم را آورد پس ما اهل او و گوشت و خون او هستيم. ما از او هستيم و او از ماست. خانواده پیامبر ما هستیم نه شما شما وشجره" ها ملعونه 74 که دین اسلام را 74 فرقه نمودند میباشید ابوبکر 27+22 عمر +25 عثمان =74 ان من المجرمین منتقمون 74 ما مجرمان را انتقام خواهیم گرفت این آیه قرآن به ابجد ابوبکر و عمر و عثمان 74 میباشد که دین اسلام را 74 فرقه نمودند و یازده امام بحق را شهید نمودند 4+7= 11

عبارت آن حضرت چنين بود

 

«ايها الناس انا ابن البشير و انا ابن النذير و انا ابن السراج المنير... فاخرج جدى يوم المباهلة من الانفس ابى و من البنين انا و اخى الحسين و من النساء فاطمة امى فنحن اهله و لحمه و دمه و نحن منه و هو منا». (168)

3 ـ در كلام امام حسين بن على عليه‏السلام

در جريان مراسم حج و در صحراى منى امام حسين‏بن على‏بنى‏هاشم و بزرگان از اصحاب رسول‏خدا را جمع كرد و در اثنا خطبه‏اى كه خواند از آنان در مورد فضائل پدرش على‏بن ابى‏طالب اقرار گرفت. در اين خطبه مفصل نيز به واقعه مباهله و حضور على و همسرش فاطمه و دو فرزندش اشاره شده است و چنين آمده است:

قال انشدكم الله أ تعلمون ان رسول‏الله‏صلى الله عليه وآله وسلم حين دعا النصارى من اهل نجران الى المباهلة لم يأت إلا به و بصاحبته و إبنيه؟

قالوا اللهم نعم. (169)

4 ـ در كلام امام صادق عليه‏السلام

ابوجعفر احول از امام صادق‏عليه السلام نقل مى‏كند كه به آن حضرت برخى از امورى را كه مردم در حق آنها منكرند گفتم. حضرت فرمود بدانان بگو كه قريش مى‏گفتند ما آن «اولوالقربى» هستيم كه غنيمت براى آنهاست. (170) سپس [در پاسخ ]بدين منكرين گفته شد كه رسول‏خدا در روز بدر براى جنگ جز اهل بيت خويش را حاضر نكرد و به هنگام مباهله [كه انتظار مى‏رفت عذاب بر يكى از دو طرف نازل شود] على و حسن و حسين و فاطمه سلام‏الله عليهم اجمعين را آورد. پس آيا براى آنها [يعنى اهل بيت كه در بدر و در مباهله حاضر بودند] تلخى و براى اينها [يعنى قريش ]شيرينى باشد. (171)

نكته قابل توجه در اين روايت آن است كه حضور اهل بيت در واقعه مباهله به مانند حضور خويشان رسول‏خدا در بدر دانسته شده است.

5 ـ در كلام امام موسى بن جعفر عليه‏السلام

در گفتگوى هارون الرشيد با موسى‏بن جعفرعليه السلام آمده است كه هارون پرسيد چرا شيعيان شما از تعبيرشان در مورد شما به «يابن رسول‏الله» دست برنمى‏دارند در حالى كه شما فرزند على و فاطمه هستيد و فاطمه ظرف تولد فرزند بود. در واقع فرزند به پدر منسوب مى‏گردد نه مادر. آن حضرت پس از استشهاد به آيه 84 سوره انعام (و وهبنا له اسحق و يعقوب كلا هدينا و نوحا...) اضافه فرمودند كه همه امت اسلام از نيكوكار و بدكار اتفاق دارند كه چون آن شخص نجرانى را پيغمبر به مباهله فراخواند در كساء او جز على و فاطمه و حسن و حسين كس ديگرى نبود و خداوند فرمود «فمن حاجك فيه من بعد...» پس تأويل «ابنائنا» حسن و حسين و تأويل «نسائنا» فاطمه و تأويل «انفسنا» على‏بن ابى‏طالب بود. (172)

6 ـ در كلام امام على‏بن موسى الرضاعليه السلام

چون حضرت رضاعليه السلام در مجلس مأمون عباسى حاضر شد مأمون از او سؤالاتى كرد و حضرت يكايك پاسخ مى‏داد. تا سخن بدينجا رسيد كه مأمون پرسيد آيا خداوند در جايى از قرآن «اصطفاء» را تفسير كرده است؟ آن حضرت در پاسخ فرمود خداوند اصطفاء عترت را در دوازده موضع از كتاب خويش بيان فرموده است. سپس آن حضرت در بيان سومين موضع فرمودند: در واقعه مباهله كه آيه شريفه «فمن حاجك فيه من بعد...» نازل شد، پيامبر خدا، على و حسن و حسين و فاطمه (سلام‏الله عليهم اجمعين) را احضار كرد و جان آنها را قرين جان خود قرار داد. پس آيا مى‏دانيد معناى «وانفسنا و انفسكم» چيست؟ علماى مجلس گفتند مراد از آن نفس پيامبر خدا است. آن حضرت فرمود به غلط افتاديد. خداوند در «انفسنا» نفس على‏عليه السلام را قصد كرده است و دال بر اين امر سخن پيغمبر خداست كه فرمود «لتنتهين بنو وليعه او لأبعثن اليهم رجلا كنفسى يعنى على‏بن ابى‏طالب» و اين خصوصيتى است كه پيش از اين و پس از اين هيچكس بدان نخواهد رسيد زيرا آن حضرت نفس على را همانند نفس خود قرار داد. (173)

22آیه مباهله و مدارک آن با کیبه ابجد صغیرشیطان 22  عمر22 ابابکر22 مقصر22 هذیان 22 بدبختی 22 ملحد 22لعنت 22روباه 22 لاشخورا 22 گور خر 22 چلپاسهی به ابجد صغیر تباهی 22مقصر 22 عمر 22 ابابکر22 شیطان 22 مجرمان 22نابکار 22 ابابکر22مجرمان22نابکار22 احمقه 22شرابیا22 مکارا 22شرمسارا22  بدزده 22 اسلامی22با خودسرا 22شرمسارا22 گمرهه 22دینها 22 منافقان 22 دروغ 22 کلک22کید22 22نیرنگ22روبا22بنامردا 22با خودسرا 22سرکشها 22با خائنها 22 خارترا 22 حمارا 22 سرکشها 22 پارگینا حراما 22  شیطان 22 عمر 22 ابابکر 22دشمن اسلام 22بپلید 22شرور  22خیانته 22 بدرک 22دری 22 به آتشه 22 دشمنی 22 شرابیا 22 لاشخورا 22 سرخرها 22 با خودسرا سکشها 22 بدجنسیا 22 یا بدجنس 22 گمرهه 22روباه 22 نامردان 22 مجرمان 22 گمرهه 22 دینها22 عمر 22ابابکر 22شیطان 22

در روايت ديگرى آمده است كه مأمون روزى به امام رضاعليه السلام گفت بزرگترين فضيلتى را كه براى اميرالمؤمنين است و قرآن بر آن دلالت دارد براى من بگو. حضرت فرمود فضيلت او در مباهله است كه در آيه شريفه «فمن حاجك فيه من بعد ماجاءك...» اشاره شده است. آنگاه رسول‏خدا حسن و حسين را فراخواند پس آنها دو پسر او بودند و فاطمه را خواند پس او در موضع «نساءه» است و اميرالمؤمنين را خواند پس به حكم خداوند عزوجل او نفس رسول‏خدا است و چون هيچكس از مردمان بالاتر و برتر از رسول‏خدا نيست پس به حكم الهى بايد هيچكس برتر و بالاتر از نفس رسول‏خدا نباشد. مأمون گفت مگر نه اين است كه خداوند «ابناء» را به لفظ جمع آورده و رسول‏خدا تنها دو پسرش را فراخواند و «نساء» را به لفظ جمع آورد، در حالى كه رسول‏خدا فقط دخترش را آورد پس چرا جايز نباشد كه آن حضرت از نفس خودش دعوت بكند نه از ديگرى بنابراين فضلى را كه براى اميرالمؤمنين مى‏گويى ثابت نيست. امام هشتم در پاسخ فرمود آنچه گفتى صحيح نيست زيرا داعى بايد غير از خودش را دعوت كند، چنان كه آمر بايد به غير خودش دستور بدهد و صحيح نيست كه رسول‏خدا در حقيقت خودش را دعوت كند چنان كه نمى‏تواند به حقيقت آمر به نفس خود باشد و هرگاه ثابت شود كه رسول‏خدا در مباهله هيچكس جز اميرالمؤمنين را نخوانده است، ثابت مى‏شود كه او نفس رسول‏خدا است كه خداوند در كتابش بدو نظر داشته و در قرآنش بدو حكم كرده است. (174)

 

و نيز از جمله مناظرات آن حضرت با مأمون آورده‏اند كه مأمون به آن حضرت گفت چه دليلى بر خلافت جد شما [على‏بن ابى‏طالب‏] است؟ حضرت فرمود «انفسنا» پس مأمون گفت «لولا نسائنا» پس حضرت فرمود «لولا ابنائنا» آنگاه مأمون ساكت شد. (175) شرح مفاد اين حديث در تفسير آيه مباهله گذشت.

 

استناد به واقعه مباهله در كلام سعدبن ابى وقاص

 

از آنجا كه گفته‏اند «الفضل ماشهدت به الاعداء »مى‏توان حديث سعد را دليلى قاطع و دندان‏شكن بر منكرين حضور اهل بيت در صحنه مباهله دانست چرا كه منابع متعدد شيعه و سنى نقل كرده‏اند كه معاويةبن ابى‏سفيان به سعد گفت چه چيز جلودار تو است كه ابوتراب را دشنام نمى‏گويى؟ سعد گفت هرگاه به ياد سه چيزى كه رسول‏خدا در حق او گفت مى‏افتم هرگز اجازه دشنام گويى به او را به‏خود نمى‏دهم. اگر يكى از آنها براى من بود از شتران سرخ مو برايم دوست‏داشتنى‏تر بود. [اول آن كه‏] چون در يكى از جنگها رسول‏خدا على را به جاى خويش در شهر باقى گذاشت على گفت، آيا مرا همراه زنان و كودكان در شهر مى‏گذارى؟ پس رسول‏خدا بدو گفت آيا راضى نمى‏شوى كه نسبت به من منزلتى چون منزلت هارون نسبت به موسى داشته باشى جز آن كه بعد از من نبوتى نيست و [دوم آن كه‏] از رسول‏خدا شنيدم كه در روز جنگ خيبر فرمود هر آينه پرچم را به دست مردى مى‏دهم كه خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش نيز او را دوست دارند. پس آن حضرت فرمود على را نزد من بخوانيد على را آوردند در حالى كه چشم درد داشت پس رسول‏خدا از آب دهان خود به چشم او كشيد و خوب شد و آنگاه پرچم را بدو سپرد و [سوم آن كه‏] چون اين آيه «فقل تعالوا ندع ابناءنا...» نازل شد رسول‏خدا على و فاطمه و حسن و حسين را فراخواند و فرمود «اللهم هولاء اهلى» و در روايتى ديگر از سعد نقل شده است كه رسول‏خدا فرمود «ان هولاء اهل بيتى». (176)

17.مستدرک سفینة البحار ج 10، ص 118.

/923/ی701/ر

پیامبر فرمود بعداز من فتنه ها بپا خیزند به ابجد قرآن فتنه ها 541 عمر ابوبکر541 عامل تفرقه 926 -385 شیعه = 541 عمر ابوبکر541 خبیث 1512بغفلت 1512- 1202 ابجد سه خلیفه =310  عمر 1202ابوبکرعمر عثمان 1202با خبیث ملحده 1202 با خبیث ملحده 1202 مکتب حق قرآن 926- 541 عمر ابوبکر= 385 شیعه 385 فرقه 385 قال رسوالله فقط یک فرقه اهل نجات است  به ابجد گرگهای کفتار صفت اهل دین 1587-385 شیعه = 1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 میباشند1202 گرگهای کفتار صفت اهل دین 1202 سه خلیفه 1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 ابجد عمر ابوبکر عثمان 1202 عمر ابوبکر٥٤١ فتنه ها 541 541ابوبکرعمر541 فلاکتی 541 عداوتین 541فتنه ها 541 مرگ کافر 541 ناکسین قرآن541با مارقین اسلام 541 فتنه ها 541 عمر ابوبکر 541 ناکسین قرآن 541 با مارقین اسلام 541 عمر ابوبکر541 قاتلی 541 مرگ کافر541 فتنه ها 541 عمر ابوبکر541

دزدان فدک فاطمه 310 گمراه دین 310 دلیل نفاقه 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین310 نیرنگ 310 ابله منافقا 310یا بلاء دین اسلام 310عمر 310 گمراه دین310 منکر 310 کفری 310 منکر310نیرنگ310حرامیان 310گمراه دین310بمار زنگی 310کفری310نا اهل کل مذاهب310 نامردیه 310اهل نابکار 310اهل نابکار310 درد کل مذاهب310 نا اهل کل مذاهب 310نابکاراهل دین310 احمقها احمقها 310منکر 310جاهل منافق310 گمراه دین 310نمرودی 310 نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310نمرودی310 سامری310 گمراه دین310 اباجهل در دین 310 بی ایمان دین اسلام 310 310 عمر 310 قاصبان بدین 310 جاهل منافق 310 ابله منافقا 310 عمر 310 گمراه دین 310 جاهل منافق 310 کفری 310حرامیان310 ابله منافقا 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310 منکر 310 وهابیه منافقی 310 عمر310 فتنه ها 310+231= 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 +430 مقصر = 971 ظالم -310 عمر ظالم 971-310 عمر = 661 عثمان - 430 مقصر = 231 ابوبکر مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 عمر به ابحد عمر310نیرنگ 310حرامیان 310جاهل منافق 310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری 310 فاسقه دین310 فاسق دینه 310منکر 310نیرنگ310 عمر310نامردیه310 کفری 310نیرنگ 310گمراه دین310ابله منافقا310 نامردیه310حرامیان 310عمر310منکر 310نمرودی 310نیرنگ310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری310 310حرامزاده پلید310بدجنس عالم احمقا 310گبر پلید دین 310 منکر 310سگ هار پلید 310وحشی هاریا 310بابقره 310حاهل منافق 310 بمردک پلید 310حرامزاده پلید310 فاسق دینه310کلب کلب هار310جهل مرکبی 310بمار زنگی 310 رمز زناه310 فسق کلیه310گمراه دین310گمراه دین310 فسق دینها 310گمراه دین 310 جاهل منافق310 فاسق دینه 310 حرامیان 310 نیرنگ310 قاصب مذهب الله 310 مذهب ناحق اهل دین 310گره اهل دینه 310 قفل اهل دین 310 قاصب مذهب الله 310 مخالف اهل دین 310 فاسق دینه 310 نیرنگ310 با اهل منافق310 ملعون و پلید اهل دین 310قاصب بکل دین 310 اهل نابکار 310 بمنافق اول 310 ابله منافقا310 جاهل منافق310 حرامیان 310فسق دینها310 دزدان فدکه فاطمه 310دزدان فدکه فاطمه310حرامیان310بی ایمان دین اسلام 310گبرپلید دین310 310 حرامیان310 دقلبازملحد310ببقرها 310بقلدره دینه310کلب کلب هار310 جاهل منافق 310نارجهیما 310سم ری310سامری قوم محمد عمرابن خطاء 310 گمراه دین310جهل مرکبی310با کافرها 310بانادانه دین اسلام310 بمردک پلید310 آشوبا310 دقل بازملحد310کفری310 منکر310سامری310 گمراه دین 310جاهل منافق 310حرامیان 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند 310 منکر 310سگ هارپلید310 310کلب کلب هار310وحشی هاریا310فس قینی310 دلیل نفاقه 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین 310ابله منافقا 310جاهل منافق 310 سامری 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند310 گمراه دین 310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310 عمر 310 جاهل منافق 310 حرامزاده پلید 310 رمززناه 310 گمراه دین 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 کفری310 نیرنگ310نمرودی 310سامری310 310مار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310 منکر 310کفری 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310نار جهیما 310 به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231عصیان 231 ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها231 ادیانی جعلی باطل 231 بابی عقلیها231یاابوسفیانی231دورویه 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231 احمق ملحد231 لانه جاسوسیه 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 احمق ملحد 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدواهل بیت 527 +14 معصوم = 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اند

+ نوشته شده در شنبه 3 خرداد 1393برچسب:,ساعت 19:12 توسط برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان اسلامه حق 245 علی 110+ 135فاطمه = 245 و آدرس aaaali110.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.به ابجد اسلامه حق 245 یعنی فاطمه و علی 245 وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین وزیر پیامبر 476 - 231= 245علی فاطمه 245وصی نبیا 169علی مهدی169 با نماینده بحق محمد علی حسن حسین مهدی 245 اسلامه حق 245 یعنی علی110+ +135= 245 اسلامه حق 245 منظور علی و فاطمه پدر مادر شیعیان میباشنددرود و صلوات خدا بر پدر و مادر شیعیان اهل بیت پیغمبر اسلام |

چهارشنبه, 10 آبان 1391 ساعت 13:07

110 سند غدیر از منابع اهل سنت + اسکن کتب

110 سند غدیر از منابع اهل سنت + اسکن کتب
 

شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) - سنت -  110 سند غدیر از اهل سنت

 





دیدن سایر مدارک دانلود پاورپوینت اسناد غدیر مستقیم غیر مستقیم

 

اعتراف صریح ابن جوزی به کلمه مولا در حدیث غدیر

دانشمندان عرب در تفسير كلمه (مولي) در فرمايش رسول خدا كه فرمود : (من كنت مولاه) وجوهي ذكر كرده‌اند كه يكي از آن‌ها به معناي مالك است و... معناي دهمين آن اولي و برتر است ، خداوند فرمود: اين مولاي شما است ، به اين معنا است كه او اولي و برتر به شما است ، و چون ثابت شد كه مولي به معناي اولي است ؛ پس حمل لفظ مولي در اين حديث بر كسي كه مالك بنده‌اي باشد جائز نخواهد بود ؛ چون پيامبر مالك علي و علي بنده رسول خدا و آزاد شده او نبود ، و نيز حمل آن بر كسي كه پسر عموي ديگري است جايز نيست ؛ زيرا او پسر عمويش بود . و نه بر هم پيمان ، چون اين قضيه مربوط به كساني است كه ضرر ديده‌اند و پيمان بر كمك و همراهي مي بندند . و نه بر ياري و كمك ؛ زيرا اين معني در خود كلمه موجود است . و نه بر كسي كه سر پرستي (ضمان جريره) را دارد و نه بر همسايه كه چنين حملي لغو است و نه بر آقا و سروري كه اطاعتش لازم است .

پس مقصود از كلمه مولي در اين حديث غير از معناي دهم آن كه اطاعت محض و مخصوص ؛ يعني همان حمل بر اَولي نخواهد بود ، و معنايش اين مي‌شود : كسي كه من اولي و برتر از جان وي به خود او هستم پس علي هم اولي و برتر از جان او به او است. من در اين معني و تفسير تنها نيستم ؛ بلكه ابو الفرج اصفهاني نيز در كتابش مرج البحرين اين حديث را از اساتيدش نقل كرده و مي‌گويد : رسول خدا دست علي را گرفت و فرمود : كسي كه من ولي و سرپرست او و برتر از جانش به وي هستم ؛ پس علي سرپرست او است .

از اين تعابير فهميده مي‌شود كه همه معاني كلمه مولي در نهايت باز گشت به وجه دهم آن دارد كه جمله : آيا من بر جان مؤمنان برتر از خودشان نيستم ؟ و اين نص آشكاري است در اثبات امامت و پذيرفتن طاعت و پيشوائي .

سبط بن الجوزي الحنفي ، شمس الدين أبوالمظفر يوسف بن فرغلي بن عبد الله البغدادي ، تذكرة الخواص.

 

 

ثقلین و غدیر در کنار هم از لسان پیامبر

 

حضرت على عليه السّلام فرموده است : رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در زير درختى در محل «خم» قرار گرفته بود ، طولى نكشيد از زير درخت بيرون آمده و دست مرا گرفت و خطاب به مردم فرمود : اى مردم ! مگر نه اين است كه گواهى مي‌دهيد ، خداى تعالى پروردگار شماست ؟ در پاسخ گفتند : آرى ! فرمود:مگر نه اين‌ است كه گواهى مي‌دهيد ، خدا و رسول او از جان شما به شما سزاوارترند ؟ و خدا و رسول او مولاى شمايند ؟ گفتند : آرى ! فرمود : بنا بر اين ، كسى كه خدا و رسول او مولاى او هستند ، به راستى اين شخص (على عليه السّلام) مولاى اوست. اينك ، در ميان شما دو اثر ارزنده و گرانبها مىگذارم كه هرگاه به آن‌ها تمسك كنيد ، هرگز در منجلاب گمراهى گرفتار نخواهيد شد : يكى ، كتاب خدا است كه ريسمان استوار ميان شما و خدا مىباشد كه يك طرف آن در دست حق تعالى است و طرف ديگرش در اختيار شماست و ديگرى ، اهل بيت من است.ابن حجر بعد از نقل اين روايت بر صحت آن تصريح كرده و به طرق آن نيز اشاره كرده و مي‌گويد :سند اين روايت صحيح است . حديث غدير خم را نسائي از طريق أبو طفيل از زيد بن أرقم و نيز از علي عليه السلام و گروهي از صحابه نقل كرده‌ است . در اين روايت چيزهاي است كه در آن‌ها نيست . اصل حديث را ترمذي نيز نقل كرده است.ابن حجر عسقلاني ، أحمد بن علي بن حجر (متوفاي852 هـ) المطالب العالية زوائد المسانيد الثمانية ، ج 16 ، ص142 ، ح3943 ، تحقيق : د. سعد بن ناصر بن عبد العزيز الشتري ، ناشر : دار العاصمة/ دار الغيث - السعودية ، الطبعة : الأولى ، 1419هـ .

مسند الإمام أحمد بن حنبل ، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة: 241 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - مصر

 

 

اعتراف وحشتناک ابن تیمیه در مورد حدیث ثقلین و غدیر 

و آنچه را كه مسلم نقل كرده اين است كه رسول خدا صلي الله عليه وآله در غدير خم فرمود: من دو چيز گرانبها در بين شما باقي گذاشتم کتاب خدا، سپس سفارش و ترغيب کرد به کتاب خدا، سپس فرمود : و عترت من ، اهل بيت من ، شما را به خدا سفارش مي‌کنم درمورد اهل بيتم ، اين را سه بار تکرار کرد و اين روايتي است که تنها مسلم آن را نقل کرده است .

ابن تيميه الحراني الحنبلي، ابوالعباس أحمد عبد الحليم (متوفاى 728 هـ)، منهاج السنة النبوية، ج7، ص318، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ناشر: مؤسسة قرطبة، الطبعة: الأولى، 1406هـ.

 

 

اعتراف وحشتناک دیگر ابن تیمیه در مورد حدیث ثقلین و غدیر 

در روايت صحيح از پيامبر صلي الله عليه وآله ثابت شده است كه آن حضرت در غدير خم (ميان مكه و مدينه) در حضور مردم خطبه خواند و فرمود: همانا من دو چيز گرانبها در ميان شما مي‌گذارم، يكي كتاب خدا است. آنگاه مردم را درباره آن سفارش كرد. سپس فرمود: وعترت من ،‌ اهل بيت من. شما را به خدا سفارش مي‌کنم درمورد اهل بيتم . اين جمله را سه مرتبه تكرار كرد.

و حسن و حسين از بزرگان اهل بيت رسول خدا و نزديكترين افراد به آن حضرت است؛ چنانچه در روايت صحيح ثابت شده است كه رسول خدا صلي الله عليه وآله كسايش را بر علي، فاطمه، حسن و حسين انداخت پس از آن فرمود: خدايا اين ها اهل بيت من هستند پس رجس و پليدي را از آنها دور كن و آنها را پاك گردان.

ابن تيميه الحراني الحنبلي، ابوالعباس أحمد عبد الحليم (متوفاى 728 هـ)، منهاج السنة النبوية، ج4، ص561، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ناشر: مؤسسة قرطبة، الطبعة: الأولى، 1406هـ.

 

 

يحيي بن جعده از زيد بن ارقم روايت كرده است كه همراه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به راه خويش ادامه مىداديم تا به غدير خم رسيديم . در آنجا درختى بود كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به آن درخت اشاره كرد و اصحاب زير آن درخت را تميز و مرتب ساختند و آن روز به اندازهاى هوا گرم بود كه ما روز گرم و پر حرارتى را مانند آن روز نديده بوديم.رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به ايراد خطابه پرداخت . پس از حمد و ثناى الهى ، خطاب به مردم فرمود : هيچ پيغمبرى مبعوث نمىشود مگر آنكه نيمى از مقدار زندگى پيغمبر پيشين خود را عهدهدار مىشود ؛ طولى نمىكشد ، دعوت الهى را اجابت مىكنم و دو اثر گرانبار (يا گرانبها) در ميان شما به جاى مىگذارم كه اگر از آنان پيروى نماييد، هرگز به گمراهى گرفتار نخواهيد شد: يكى كتاب خداست و ديگرى عترت من است. سپس دست على عليه السّلام را به دست گرفت و خطاب به مردم گفت : اى مردم! چه كسى از جان و مال شما از خود شما سزاوارتر است؟ گفتند : خدا و رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله داناتر و اولي تر به جان و مال است آنگاه فرمود:بر هر كسي من ولايت دارم، علي نيز مولاي اوست.

 

 

يحيي بن جعده از زيد بن ارقم روايت كرده است

كه همراه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به راه خويش ادامه مىداديم تا به غدير خم رسيديم . در آنجا درختى بود كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به آن درخت اشاره كرد و اصحاب زير آن درخت را تميز و مرتب ساختند و آن روز به اندازهاى هوا گرم بود كه ما روز گرم و پر حرارتى را مانند آن روز نديده بوديم.رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به ايراد خطابه پرداخت . پس از حمد و ثناى الهى ، خطاب به مردم فرمود : هيچ پيغمبرى مبعوث نمىشود مگر آنكه نيمى از مقدار زندگى پيغمبر پيشين خود را عهدهدار مىشود ؛ طولى نمىكشد ، دعوت الهى را اجابت مىكنم و دو اثر گرانبار (يا گرانبها) در ميان شما به جاى مىگذارم كه اگر از آنان پيروى نماييد، هرگز به گمراهى گرفتار نخواهيد شد: يكى كتاب خداست و ديگرى عترت من است. سپس دست على عليه السّلام را به دست گرفت و خطاب به مردم گفت : اى مردم! چه كسى از جان و مال شما از خود شما سزاوارتر است؟ گفتند : خدا و رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله داناتر و اولي تر به جان و مال است آنگاه فرمود:بر هر كسي من ولايت دارم، علي نيز مولاي اوست.

 

سنت

 

اعتراف به صحت حديث غدير


ترمذي از أبو طفيل

أبي سريحه و يا زيد بن أرقم (ترديد از شعبه است) از رسول خدا نقل كرده‌اند كه آن حضرت فرمود : «هركس من مولاي او هستم ، پس علي مولاي او است» .اين حديث حسن و صحيح است ، شعبه اين روايت را از ميمون بن عبد الله از زيد بن أرقم از رسول خدا صلي الله عليه واله نقل كرده است . أبو سريحه همان حذيفة بن أسيد غفاري صحابي رسول خدا است .الترمذي ، محمد بن عيسى أبو عيسى السلمي (متوفاي279هـ) ، سنن الترمذي ، ج 5 ، ص 633 ، ح3713 ، بَاب مَنَاقِبِ عَلِيِّ بن أبي طَالِبٍ رضي الله عنه ، تحقيق : أحمد محمد شاكر وآخرون ، ناشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت .

محمد ناصر الباني بعد از نقل اين روايت مي‌گويد :

أخرجه الترمذي و قال : «حديث حسن صحيح» .قلت : وإسناده صحيح على شرط الشيخين .

ترمذي آن را نقل كرده و گفته است كه اين روايت حسن و صحيح است و من مي‌گويم كه سند آن با شرائطي كه بخاري و مسلم براي صحت روايت قائل هستند ، صحيح است .الألباني ، محمد ناصر ، سلسلة الأحاديث الصحيحة ، ج4 ، ص331ـ 332 ، ناشر : مكتبة المعارف ـ الرياض .


ابن ماجه قزويني از سعد بن أبي وقاص

عبد الرحمن ، معروف به ابن سابط ، از سعد بن ابى وقّاص نقل كرده است كه در يكى از سال‌هاى حج كه معاوية به مكّه رفته بود ، سعد بن ابى وقّاص به ملاقات او رفت . در اين هنگام ، حاضران براى خوشحال كردن ، معاويه ، از حضرت على عليه السّلام بدگويي مىكردند .

سعد ، از شنيدن نكوهش آنان ، خشمناك شد و گفت : چنين سخنان نابجا و نابخردانه را درباره بزرگوارى مىگوئيد كه خود از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم فرمود :

«من كنت مولاه فعلىّ مولاه» .

و شنيدم خطاب به حضرت على عليه السّلام، مىفرمود:

«انت منّى بمنزلة هارون من موسى الّا أنّه لا نبىّ بعدى»

و شنيدم كه فرمود:«لاعطينّ الرّاية رجلا يحبّ اللّه و رسوله ؛ همانا پرچم جنگ را به مردى مىسپارم كه خدا و رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله را دوست مىدارد.

ابن ماجه القزويني ، محمد بن يزيد (متوفاي275 هـ) ، سنن ابن ماجه ، ج 1 ، ص 45 ، ح121 ، باب فَضْلِ عَلِيِّ بن أبي طَالِبٍ رضي الله عنه ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي ، ناشر : دار الفكر - بيروت .

محمد ناصر الباني نيز بعد از نقل روايت مي‌گويد :

أخرجه ابن ماجة ( 121 ) . قلت : و إسناده صحيح (ألباني، محمّد ناصر ، سلسة الأحاديث الصحيحة‌ ، ج 4 ، ص 249 ،)


ابن ماجه قزويني از براء بن عازب

عدي بن ثابت از براء بن عازب نقل كرده است كه در «حجة الوداع» كه افتخار همراهى با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله را داشتيم ، در بازگشت ، در يكى از مسيرها دستور داد براى نماز جمع شويم و در آنجا دست على عليه السّلام را گرفت و فرمود :

«ألست أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ؟ ؛ آيا من سزاوارتر نيستم به مؤمنان از خود آنها؟ » همگى تصديق كرده و بله گفتند . باز فرمود :

«ألست أولى بكلّ مؤمن من نفسه ؛ آيا من نسبت به تك تك مؤمنان از خود آن‌ها سزاوارتر نيستم ؟ » .

باز هم تصديق كرده و بله گفتند . سپس اشاره به حضرت على عليه السّلام كرده و فرمود:«فهذا ولىّ من أنا مولاه» ؛ اكنون كه فرموده مرا تصديق كرديد ، بدانيد كه على به هر مؤمنى همان مقام اولويت را دارد كه من نسبت به آن مؤمن دارم.

سپس فرمود : « پروردگارا! دوست على عليه السّلام را دوست بدار ، و دشمن او را خوار و ذليل فرما » .

ابن ماجه القزويني ، محمد بن يزيد (متوفاي275 هـ) ، سنن ابن ماجه ، ج 1 ، ص 43 ، ح116 ، فَضْلِ عَلِيِّ بن أبي طَالِبٍ رضي الله عنه ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي ، ناشر : دار الفكر - بيروت .

الباني بعد از نقل اين روايت مي‌گويد :صحيح .

محمّد ناصر الألباني ، صحيح ابن ماجة ، ج 1 ، ص 26 ، ح113 ، طبق برنامه المكتبة‌ الشاملة


ابن حجر عسقلاني از امير مؤمنان عليه السلام

حضرت على عليه السّلام فرموده است : رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در زير درختى در محل «خم» قرار گرفته بود ، طولى نكشيد از زير درخت بيرون آمده و دست مرا گرفت و خطاب به مردم فرمود : اى مردم ! مگر نه اين است كه گواهى مي‌دهيد ، خداى تعالى پروردگار شماست ؟ در پاسخ گفتند : آرى ! فرمود :مگر نه اين‌ است كه گواهى ميدهيد ، خدا و رسول او از جان شما به شما سزاوارترند ؟ و خدا و رسول او مولاى شمايند ؟ گفتند : آرى ! فرمود : بنا بر اين ، كسى كه خدا و رسول او مولاى او هستند ، به راستى اين شخص (على عليه السّلام) مولاى اوست. اينك ، در ميان شما دو اثر ارزنده و گرانبها مىگذارم كه هرگاه به آن‌ها تمسك كنيد ، هرگز در منجلاب گمراهى گرفتار نخواهيد شد : يكى ، كتاب خدا است كه ريسمان استوار ميان شما و خدا مىباشد كه يك طرف آن در دست حق تعالى است و طرف ديگرش در اختيار شماست و ديگرى ، اهل بيت من است .

ابن حجر بعد از نقل اين روايت مي‌گويد :سند اين روايت صحيح است . حديث غدير خم را نسائي از طريق أبو طفيل از زيد بن أرقم و نيز از علي عليه السلام و گروهي از صحابه نقل كرده‌ است . در اين روايت چيزهاي است كه در آن‌ها نيست . اصل حديث را ترمذي نيز نقل كرده است .

ابن حجر عسقلاني ، أحمد بن علي بن حجر (متوفاي852 هـ) ، المطالب العالية بزوائد المسانيد الثمانية ، ج 16 ، ص142 ، ح3943 ، تحقيق : د. سعد بن ناصر بن عبد العزيز الشتري ، ناشر : دار العاصمة/ دار الغيث - السعودية ، الطبعة : الأولى ، 1419هـ


بزار از زيد بن يثيع

ابو اسحاق از عمرو بن ذى مرّ ، سعيد بن وهب و زيد بن يثيع به اتفاق همگان روايت كرده اند كه از حضرت على عليه السّلام شنيديم ، سوگند مىداد كه اگر كسى از شما از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله در روز غدير خم آن چه را درباره من فرموده ، شنيده است ، شهادت خود را اعلام نمايد . سيزده تن از حاضران از جاي برخواستند و شهادت دادند كه از آن حضرت صلّى اللّه عليه و آله شنيديم ، فرمود : مگر نه اين كه من از جان مؤمنان سزاوارتر از خود آن ها هستم ؟ مردم فرموده آن حضرت را تصديق كردند . در اين هنگام دست على عليه السّلام را گرفت و فرمود :

«من كنت مولاه فعلىّ مولاه اللهمّ وال من والاه و عاد من عاداه و احبّ من احبّه و ابغض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله» .

البزار ، أبو بكر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق (متوفاي292 هـ) ، البحر الزخار (مسند البزار) ج 3 ، ص 35 ، ح786 ، تحقيق : د. محفوظ الرحمن زين الله ، ناشر : مؤسسة علوم القرآن ، مكتبة العلوم والحكم - بيروت ، المدينة الطبعة : الأولى ، 1409هـ .

هيثمي بعد از نقل اين روايت مي‌گويد :رواه البزار ورجاله رجال الصحيح غير فطر بن خليفة وهو ثقة .اين روايت را بزار نقل كرده و راويان آن راويان صحيح بخاري هستند ، غير از فطر بن خليفه كه او نيز مورد اعتماد است

الهيثمي ، علي بن أبي بكر (متوفاي 807 هـ) ، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ، ج 9 ، ص 105 ، ناشر : دار الريان للتراث/دار الكتاب العربي - القاهرة ، بيروت – 1407هـ .



بزار از سعد بن أبي وقاص

عائشه دختر سعد از پدرش نقل كرده است كه رسول خدا صلي الله عليه وآله دست علي عليه السلام را گرفت و فرمود : آيا من از مؤمنين نسبت به خودشان سزاوارتر نيستم ؟ هر كس كه من مولاي او هستم ، علي مولاي او است .

البزار ، أبو بكر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق (متوفاي292 هـ) ، البحر الزخار (مسند البزار) ج 4 ، ص 41 ، ح1203 ، تحقيق : د. محفوظ الرحمن زين الله ، ناشر : مؤسسة علوم القرآن ، مكتبة العلوم والحكم - بيروت ، المدينة الطبعة : الأولى ، 1409 هـ .

هيثمي بعد از نقل روايت مي‌گويد :

رواه البزار ورجاله ثقات .اين روايت را بزار نقل كرده و راويان آن مورد اعتماد هستند .مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ، ج 9 ، ص 107 ، اسم المؤلف: علي بن أبي بكر الهيثمي الوفاة: 807 ، ناشر : دار الريان للتراث/دار الكتاب العربي - القاهرة ، بيروت – 1407 .


طبراني از زيد بن أرقم

يحيي بن جعده از زيد بن ارقم روايت كرده است كه همراه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به راه خويش ادامه مىداديم تا به غدير خم رسيديم . در آن جا درختى بود كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به آن درخت اشاره كرد و اصحاب زير آن درخت را تميز و مرتب ساختند و آن روز به اندازهاى هوا گرم بود كه ما روز گرم و پر حرارتى را مانند آن روز نديده بوديم .در آنجا بود كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به ايراد خطابه پرداخت . پس از حمد و ثناى الهى ، خطاب به مردم فرمود : هيچ پيغمبرى مبعوث نمىشود مگر آنكه نيمى از مقدار زندگى پيغمبر پيشين خود را عهدهدار مىشود ؛ طولى نمىكشد ، دعوت الهى را اجابت مىكنم و دو اثر گران بار (يا گرانبها) در ميان شما به جاى مىگذارم كه اگر از خواسته و رويه آنان پيروى نماييد ، هرگز به گمراهى گرفتار نخواهيد شد: يكى كتاب خداست و ديگرى عترت من است .سپس دست على عليه السّلام را به دست گرفت و خطاب به مردم گفت : اى مردم ! چه كسى از جان و مال شما ، از خود شما سزاوارتر است ؟ گفتند : خدا و رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله داناتر و اوليتر به جان و مال است آنگاه فرمود :«من كنت مولاه فعلىّ مولاه» .

المعجم الكبير ، ج 5 ، ص 171 ، اسم المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني الوفاة: 360 ، ناشر : مكتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983 ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : حمدي بن عبدالمجيد السلفي .الباني بعد از نقل اين روايت مي‌گويد :أخرجه الطبراني ( 4986 ) و رجاله ثقات .طبراني آن را نقل كرده و روايان آن مورد اعتماد هستند .

الباني ، محمد ناصر ، السلسلة الصحيحة ، ج 4 ، ص 249 ، طبق برنامه المكتبة‌ الشاملة .



اعتراف اهل سنت در مورد رجال حدیث غدير

شمس الدين ذهبي (متوفاي748هـ)

محمد بن جرير طبري اسناد روايت غدير خم را در چهار جلد جمع آوري كرده است كه من قسمتي از آن را ديدم و از گستردگي روايات آن شگفت زده شدم و يقين كردم كه اين اتفاق افتاده است .


شمس الدين ذهبي (متوفاي748هـ)

من يك جلد از كتاب أسناد حديث غدير را كه ابن جرير نوشته بود را ديدم و از زياد بودن أسناد آن گيج و مبهوت شدم .


محمود الالوسی بغدادی (متوفاي1270هـ)

ذهبي گفت : اين حديث به صورت متواتر نقل شده است و من يقين كردم كه از رسول خدا ‌صلي الله عليه وآله صادر شده است، اما جمله: «اللهم وال من والاه» نيز سندش قوي است



ابن حجر عسقلاني (متوفاي 852 هـ )

حديث : «من كنت مولاه فعلي مولاه» را ، ترمذي ونسائي با سند صحيح نقل كرده اند ، سند‌هاي بسياري دارد ، كه همه آن‌ها را ابن عقده در كتاب مستقلي جمع آوري كرده است و بسياري از اسناد آن صحيح و يا حسن هستند.


ابن حجر الهيثمي (متوفاي974هـ)

در صحت حديث غدير شكي نيست ؛ زيرا گروهي مانند : ترمذي ، نسائي و احمد آن را با سند نقل كرده اند ، اسناد اين حديث فراوان است و شانزده تن از اصحاب آن را روايت كرده اند ، و در نقلي كه احمد دارد مي گويد : سي نفر از اصحاب در زمان خلافت علي عليه السلام وقتي كه علي از آنان در خواست گواهي بر شنيدن اين حديث از رسول خدا صلي الله عليه وآله نمود ، شهادت دادند كه آن را از پيامبر شنيده‌اند

بيشتر سندهاي اين حديث صحيح و حسن است و سخن كسي كه بر سند آن بخواهد ايراد مي‌گيرد ، ارزش توجه ندارد.



جلال الدين سيوطي (متوفاي 911هـ)

اين حديث را امام احمد ومسلم از براء بن عازم نقل كرده اند و احمد مجدداً آن را از بريده بن حصيب و ترمذي و نسائي و ضياء مقدسي از زيد بن ارقم آن را نقل كره اند، هيثمي مي گويد: رجال سند احمد همه ثقه هستند و در مورد ديگري گفته است راويان آن راويان صحيح بخاري هستند .سيوطي مي گويد: حديث غدير متواتر است.

علت ايراد اين حديث آن است كه اسامه به علي گفت : تو مولاي من نيستي ؛ بلكه مولاي من پيامبر است ، رسول خاد صلي الله عليه وآله پس از شنيدن اين سخن فرمود : هر كس من مولاي او هستم ، علي نيز مولاي او است .


جلال الدين سيوطي (متوفاي 911هـ)

هيثمي گفته است كه راويان مسند احمد مورد اعتماد هستند و در جاي ديگر گفته كه روايان آن راويان صحيح بخاري هستند و مصنف (سيوطي) گفته است كه حديث غدير متواتر است .


أبو حامد غزالي (متوفاي505هـ)

از خطبه‌هاي رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه وآله وسلم) خطبه غدير خم است كه همه مسلمانان بر متن آن اتفاق دارند . رسول خدا فرمود : هر كس من مولا و سرپرست او هستم ، علي مولا و سرپرست او است . عمر پس از اين فرمايش رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) به علي (عليه السلام) اين گونه تبريك گفت :

«افتخار ، افتخار اي ابوالحسن ، تو اكنون مولا و رهبر من و هر مولاي ديگري هستي.»اين سخن عمر حكايت از تسليم او در برابر فرمان پيامبر و امامت و رهبري علي (عليه السلام) و نشانه رضايتش از انتخاب علي (عليه السلام) به رهبري امت دارد ؛ اما پس از گذشت آن روز‌ها ، عمر تحت تأثير هواي نفس و علاقه به رياست و رهبري خودش قرار گرفت و استوانه خلافت را از مكان اصلي تغيير داد و با لشكر كشي‌ها ، برافراشتن پرچم‌ها و گشودن سرزمين‌هاي ديگر ، راه امت را به اختلاف و بازگشت به دوران جاهلي هموار كرد و [مصداق اين آيه قرآن شد :]

پس، آن [عهد] را پشتِ سرِ خود انداختند و در برابر آن ، بهايى ناچيز به دست آوردند، و چه بد معاملهاى كردند .


ملا علي قاري (متوفاي1014هـ)

حديث غدير بدون شك صحيح است ؛ بلكه بعضي از حافظان آن را متواتر دانسته اند ؛ چون در نقل احمد آمده است :

اين حديث را در زمان خلافت علي عليه السلام بعد از اختلافي كه در باره آن پيش آمد، سي تن از اصحاب شهادت دادند كه آن را از رسول خدا صلي الله عليه وآله شنيده اند.


علامه اسماعيل بن محمد العجلوني الجراحي (متوفاي 1162هـ)

حديث: «من كنت مولاه فعلي مولاه» را طبراني و احمد وضياء در كتابش المختارة، از زيد بن ارقم وعلي و سي نفر از صحابه نقل كرده اند، پس حديث متواتر و مشهور است.

العجلوني الجراحي ، إسماعيل بن محمد ، كشف الخفاء ومزيل الإلباس عما اشتهر من الأحاديث على ألسنة الناس ، ج 2 ، ص 361 ، رقم : 2591


محمد ناصر الباني (1332هـ . 1914م ؛ 1420هـ - 1999م)

راي حديث غدير سند‌هاي بسياري ذكر شده است كه افراد زيادي مانند هيثمي در كتابش المجمع اسناد آن را ذكر كرده اند ، ومن آنچه آورده‌ام اندكي از آن است كه هر كسي پس از آشنائي با اسناد آن يقين به صحت پيدا مي كند . ابن عقده همه راه‌هاي نقل آن را در كتابي مستقل جمع كرده است و ابن حجر بنا بر بعضي از اسناد ، آن را صحيح و بر بعضي از اسناد ، حسن دانسته است .

خلاصه سخن آن كه هر دو قسمت اين روايت [من كنت مولاه فعلي مولاه ؛ اللهم وال من والاه ] صحيح هستند ؛ بلكه قسمت اول آن به صورت متواتر از رسول خدا صلي الله عليه وآله نقل شده است ... .

الباني ، محمد ناصر (معاصر) ، السلسلة الصحيحة ، ج 4 ، ص 249


محمد بن اسماعيل صنعاني (متوفاي1182هـ)

گروهي از بزرگان و پيشوايان در دانش حديث ؛ مانند : احمد حنبل و حاكم نيشابوري و ابن ابي شيبه و ابن ماجه حديث : من كنت مولاه... را با سند روايت كرده‌اند . برخي از پيشوايان آن را از احاديث متواتر شمرده اند .

الحسني الصنعاني ، محمد بن إسماعيل الأمير ، توضيح الأفكار لمعاني تنقيح الأنظار ، ج 1 ، ص 243 ، تحقيق : محمد محي الدين عبد الحميد ، ناشر : المكتبة السلفية - المدينة المنورة .


سبط بن جوزي (متوفاي 654هـ)

دانشمندان متخصص در تاريخ اسلام اتفاق دارند كه قصه غدير بعد از باز گشت رسول خدا ‌صلي الله عليه وآله ‌‌از حجة الوداع در هيجدهم ذي الحجة اتفاق افتاد ، اصحاب و يارانش را صد و بيست هزار نفر بودند جمع كرد و درسخنراني اش فرمود : هر كس من او را مولا و رهبرم ؛ پس علي ، مولا و رهبر او است ، در اين روايت با صراحت نه با كنايه و اشاره رسول خدا صلي الله عليه وآله علي را پيشوا قرار داد.‌‌

سبط بن الجوزي الحنفي ، شمس الدين أبوالمظفر يوسف بن فرغلي بن عبد الله البغدادي ، تذكرة الخواص


علامه شمس الدين الجزري الشافعي (متوفاي833هـ)

وي پس از نقل حديث غدير مي گويد: اين حديث از اين جهت حسن واز جهات زيادي صحيح و از جهت امير المؤمنين علي و رسول خدا متواتر است، گروههاي زيادي از گروههاي زيادي ديگر آن را روايت كرده اند، سخن كساني كه بدون آگاهي از دانش حديث آن را ضعيف دانسته اند ارزشي ندارد ونبايد به آن اعتنا كرد.

الجزري الشافعي ، أبي الخير شمس الدين محمد بن محمد بن محمد ، أسني المطالب في مناقب سيدنا علي بن أبي طالب كرم الله وجهه




«مولي» به معناي «اولي»


محمد بن اسماعيل بخاري (متوفاي 256هـ) :

وي در تفسير سوره حديد مي‌نويسد :باب تفسير سُورَةُ الْحَدِيدِ قال مُجَاهِدٌ ... «مَوْلَاكُمْ» أَوْلَى بِكُمْ .

مجاهد گفته است : (مولاكم) به معناي (اولي) و برتر به شما است .

البخاري الجعفي ، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ) ، صحيح البخاري

سنت

الكلبي ، محمد بن السائب ، (متوفى 146 هـ) ؛

محمد بن سائب كلبي از علماي پرآوازه لغت عرب در قرن دوم از كساني است كه تصريح كرده است كه «مولي» به معناي «اولي» مي‌آيد .

فخر رازي ، مفسر مشهور اهل سنت در تفسير آيه « هي مولاكم وبئس المصير (الحديد / 15) » مي‌نويسد :در لفظ (مولي) چند نظريه وجود دارد ، يكي از آن سخنان از ابن عباس است كه گفته است: (مولاكم) يعني فرجام و عاقبت . توضيح آن اين است كه (مَولي) از (وَلِي) به معني نزديك بودن است ؛ يعني آتش جايگاه شما است كه به آن نزديك مي شويد و به آن مي رسيد .

سخن دوّم از كلبي است كه مي‌گويد : (مولي) يعني اولي و بر تر از شما به خود شما است .

الرازي الشافعي ، فخر الدين محمد بن عمر التميمي (متوفاي604هـ) ، التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب ، ج 29 ، ص 198 ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1421هـ - 2000م .


أبو حيان اندلسي ، نظر كلبي را اين گونه نقل مي‌كنند :

( هو مولانا ) ناصرنا وحافظنا وقال الكلبي هو أولى بنا من أنفسنا في الموت والحياة .(او مولاي ما است) ياور و نگاهدار ما است ، كلبي گفته است : مولي به معناي اولي و برتر از ما به جان ما در مرگ و زندگي است .تفسير البحر المحيط ، ج 5 ، ص 53 ، تحقيق : الشيخ عادل أحمد عبد الموجود - الشيخ علي محمد معوض، شارك في التحقيق 1) د.زكريا عبد المجيد النوقي 2) د.أحمد النجولي الجمل ، ناشر : دار الكتب العلمية - لبنان/ بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1422هـ -2001م .


أبو حيان اندلسي ، نظر كلبي را اين گونه نقل مي‌كنند :

( هو مولانا ) ناصرنا وحافظنا وقال الكلبي هو أولى بنا من أنفسنا في الموت والحياة .(او مولاي ما است) ياور و نگاهدار ما است ، كلبي گفته است : مولي به معناي اولي و برتر از ما به جان ما در مرگ و زندگي است البغوي ، الحسين بن مسعود (متوفاي516هـ) ، تفسير البغوي ، ج 2 ، ص 299 ، تحقيق : خالد عبد الرحمن العك ، ناشر : دار المعرفة - بيروت


أبي عبيدة ، معمر بن المثني ، (متوفاي 210هـ)

«هِيَ مَوْلاَكُمْ» أولى بكم .اين مولاي شما است ؛ يعني اولي و برتر است به شما .

التيمى ، أبو عبيدة معمر بن المثنى ، مجاز القرآن


أبو بكر الأنباري (متوفاي 328هـ)‌‌‌

ابوبكر انباري گفته : مولي به معناي اولي است ، و اين فرمايش خداوند : (النار هي مولاكم) ؛ يعني نار اولي است براي شما . در شعر لبيد هم به معناي اولي آمده است : دو گروه متخاصم گمان بردند كه ترسناك تر و سزاوارتر براي ترس و وحت پشت سر و روبرو است .

الأنباري ، أبو بكر محمد بن القاسم (متوفاي328هـ) ، الزاهر في معاني كلمات الناس


إبن منظور الأفريقي (متوفاي 711هـ)

ابن منظور مصري كه كتاب لسان العرب او از برترين كتاب‌هاي لغت به شمار مي‌رود ، با استشهاد به شعر معروف لبيد تصريح مي‌كند كه «مولي» در اين شعر به معناي «أولي» است :

وأما قول لبيد : فعدت كلا الفرجين تحسب أنه مولى المخافة خلفها وأمامها فيريد أنه أولى موضع أن تكون فيه الحرب .

(ترجمه شعر قبلا ذكر شد) در شعر لبيد : از (مولي المخافة) اين چنين قصد شده است كه : سزاورتر و بر ترين مكان كه در آن جنگ خواهد بود ، پشت سر و رو برو است .الأفريقي المصري ، محمد بن مكرم بن منظور (متوفاي711هـ) ، لسان العرب ، ج 15 ، ص 410 ، ناشر : دار صادر - بيروت ، الطبعة : الأولى


الدقيقي النحوي (متوفاي614هـ)

وي نيز كه از بزرگان علم لغت در قرن هفتم به شمار مي‌ورد ، تصريح مي‌كند كه «مولي» به معناي «اولي» مي‌آيد :

<span style="font-size: دزدان فدک فاطمه 310 گمراه دین 310 دلیل نفاقه 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین310 نیرنگ 310 ابله منافقا 310یا بلاء دین اسلام 310عمر 310 گمراه دین310 منکر 310 کفری 310 منکر310نیرنگ310حرامیان 310گمراه دین310بمار زنگی 310کفری310نا اهل کل مذاهب310 نامردیه 310اهل نابکار 310اهل نابکار310 درد کل مذاهب310 نا اهل کل مذاهب 310نابکاراهل دین310 احمقها احمقها 310منکر 310جاهل منافق310 گمراه دین 310نمرودی 310 نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310نمرودی310 سامری310 گمراه دین310 اباجهل در دین 310 بی ایمان دین اسلام 310 310 عمر 310 قاصبان بدین 310 جاهل منافق 310 ابله منافقا 310 عمر 310 گمراه دین 310 جاهل منافق 310 کفری 310حرامیان310 ابله منافقا 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310 منکر 310 وهابیه منافقی 310 عمر310 فتنه ها 310+231= 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 +430 مقصر = 971 ظالم -310 عمر ظالم 971-310 عمر = 661 عثمان - 430 مقصر = 231 ابوبکر مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 عمر به ابحد عمر310نیرنگ 310حرامیان 310جاهل منافق 310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری 310 فاسقه دین310 فاسق دینه 310منکر 310نیرنگ310 عمر310نامردیه310 کفری 310نیرنگ 310گمراه دین310ابله منافقا310 نامردیه310حرامیان 310عمر310منکر 310نمرودی 310نیرنگ310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری310 310حرامزاده پلید310بدجنس عالم احمقا 310گبر پلید دین 310 منکر 310سگ هار پلید 310وحشی هاریا 310بابقره 310حاهل منافق 310 بمردک پلید 310حرامزاده پلید310 فاسق دینه310کلب کلب هار310جهل مرکبی 310بمار زنگی 310 رمز زناه310 فسق کلیه310گمراه دین310گمراه دین310 فسق دینها 310گمراه دین 310 جاهل منافق310 فاسق دینه 310 حرامیان 310 نیرنگ310 قاصب مذهب الله 310 مذهب ناحق اهل دین 310گره اهل دینه 310 قفل اهل دین 310 قاصب مذهب الله 310 مخالف اهل دین 310 فاسق دینه 310 نیرنگ310 با اهل منافق310 ملعون و پلید اهل دین 310قاصب بکل دین 310 اهل نابکار 310 بمنافق اول 310 ابله منافقا310 جاهل منافق310 حرامیان 310فسق دینها310 دزدان فدکه فاطمه 310دزدان فدکه فاطمه310حرامیان310بی ایمان دین اسلام 310گبرپلید دین310 310 حرامیان310 دقلبازملحد310ببقرها 310بقلدره دینه310کلب کلب هار310 جاهل منافق 310نارجهیما 310سم ری310سامری قوم محمد عمرابن خطاء 310 گمراه دین310جهل مرکبی310با کافرها 310بانادانه دین اسلام310 بمردک پلید310 آشوبا310 دقل بازملحد310کفری310 منکر310سامری310 گمراه دین 310جاهل منافق 310حرامیان 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند 310 منکر 310سگ هارپلید310 310کلب کلب هار310وحشی هاریا310فس قینی310 دلیل نفاقه 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین 310ابله منافقا 310جاهل منافق 310 سامری 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند310 گمراه دین 310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310 عمر 310 جاهل منافق 310 حرامزاده پلید 310 رمززناه 310 گمراه دین 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 کفری310 نیرنگ310نمرودی 310سامری310 310مار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310 منکر 310کفری 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310نار جهیما 310 به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231عصیان 231 ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها231 ادیانی جعلی باطل 231 بابی عقلیها231یاابوسفیانی231دورویه 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231 احمق ملحد231 لانه جاسوسیه 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 احمق ملحد 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدواهل بیت 527 +14 معصوم = 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اند

+ نوشته شده در شنبه 3 خرداد 1393برچسب:,ساعت 10:16 توسط برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان اسلامه حق 245 علی 110+ 135فاطمه = 245 و آدرس aaaali110.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.به ابجد اسلامه حق 245 یعنی فاطمه و علی 245 وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین وزیر پیامبر 476 - 231= 245علی فاطمه 245وصی نبیا 169علی مهدی169 با نماینده بحق محمد علی حسن حسین مهدی 245 اسلامه حق 245 یعنی علی110+ +135= 245 اسلامه حق 245 منظور علی و فاطمه پدر مادر شیعیان میباشنددرود و صلوات خدا بر پدر و مادر شیعیان اهل بیت پیغمبر اسلام |

 با سلام والله بلله نمیشه که دین اسلام 74 فرقه باشه زمانه پیامبر یک فرقه که به آن شیعیان محمد و علی میگفتند این همه فرقه باطل یعنی چه از کجا درست کردند نام شیعه در قرآن12 بار آمده وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍپیامبرفرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه385 شیعه385اسلام واقعی الله385بدین واقعی اسلام 385فقط دین اسلام385اسلام پیامبر385برگزیده کلام الله 385با آل قرآن385شیعه 385وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ385اسلام پیامبر 385یااصل عقیده دین385مرجع بدین ها385شیعه 385شیداء385شهید الله385اسلام واقعی الله 385بدین واقعی اسلام385به ابجدبرترین دین 926-541 عمر ابوبکر= 385 شیعه 385راز اهل عالم 385با قانون دین الله 385فلسفه دین الله 385با آل قرآن 385شیداء 385 شیعه 385بدین واقعی اسلام 385فلسفه دین الله 385یگانه دره دین الهی385 نور واحد اهل دینی385 اسلام پیامبر 385 فقط دین اسلام 385 شیعه یعنی دین اسلام 196+دین الله 130+ 59 مهدی = 385شیعه علی شیعه یعنی دین الهی 110+135 دین الله +128 کلید دین +12 امام = 385 شیعه یعنی لا اله الا الله166+ حق 108 +11 امام شهید = 385 شیعه یعنی لا اله الاالله166+ علی 26+82 امام مهدی امام+100 اهل دین +11امام شهید = 385 شیعه 385 مرد عالم شیعه یعنی دین الهی 110+135 دین الله +128 کلیددین+12امام =385شیعه یعنی شیعه یعنی لااله الاالله166+26راه حق+82مهدی امام+ اهل دین 100+11امام شهید = 385 شیعه دین بحق الله 245 فاطمه علی +کلید دین حسین 128 +12 امام =385 شیعه12 بار در قرآن آمده این عدد را از راست بخوانی میشه ابجد 5 تن خانواده محترم رسول خدا 538 اهل دین قرآن اسلام 583 به ابجد  اهل دین 100+351 قرآن +132 اسلام = 583شبکه نور 583 ابجد 5 تن آل عباء 853  این عدد نورانی را از راست بخوانی میشود 385 شیعه براستی شیعیان فرزندان اهل بیت پیامبرندپیامبر فرمود هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم فاطمه باشد امت اسلام باید ید واحده باشند  مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست خواهی که شوی پیش خداوند عزیز دشمن مولاء بوودوالله مریض یا علی با معرفت گو ای عزیز یا علی نام خداوند بوود داده نامش خداوندبه علی ولسان صدقا"علیا آیه قرآن بوود نام علی حقاکه وارث بحق محمدی شیر یزدان شاه مردان یا علی مددی بوود نام تو چون مولاء الهی بحق که وصی مصطفایی مرتضایی جمال رسول خدا که نامت بوود هم علی مرتضا یدالله سلام نظر کن غلامت کلام  علی شا ه مردان بما کن نظر نگردان زما روی خود را پدر 

 

کسی که چون محمد است جمال روی خاتم است جان نبی علی ولی قائم آل محمد است  همین بس که نام محمد علیست صد کتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست وصی خدا بت شکن به کعبه به دوش نبی ست جمالتو عشق است ثاقی کوثر علی درب خیبر میکنی برو ای گدای مسکین دره خانه علی زن که نگینه پادشاهی دهد از کرم گدا را منم گدای سروری  یاقائم آل محمدی تو چقدر خوبو زیبایی روح علی آقا محمدی جمال رسولو کمال علی مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست بوود نام تو چون مولاء الهی بحق هم که وصی مصطفایی مرتضایی فرق حیدر کعبه ومحراب چیست هر دو باشد یک نشان حق با علیست به ابجد امام 82 بکسی میگویند که به ابجد صغیر و کبیر 82 مهدی 82 امام واقعی میباشد به ابجد انتخاب الله 1120-1202 سه خلیفه = 82 انتخاب الله امام بدین الهی 196 ضرب 14 معصوم میباشد و امام 82 حضرت مهدی (عج) میباشدبه ابجد ولایت مداران 743 - 541 عمر ابوبکر= 202 یعنی محمد 92 +110 علی = 202  در غدیر محمد علی را به عنوان نماینده الهی الله در غدیر علی (ع) بوده است در کتب عمریه موجود میباشد ابجدشیطان22مقصر22هذیان22عمر22لامذهب22قصبی22خردجال22عمر22 ابابکر22 رکب وبا22دروغ 22کلک 22کید22خدعه22نیرنگ 22روباه 22احمقه 22گمرهه22 منکر22عمر22 ابابکر22 22 دشمن اسلام22شیطان22بدیها 22 بدبختی22بدیها 22دشمن اسلام 22 سست ایمان22بمکر22باخدعه 22 22نیرنگ22ناخلفه22بناحقه22 درآتشه 22دوزخه 22 ابابکر 22 شیطان 22 عمر 22کج فهم22نکبتها22بدزده22 اسلامی22مکارا22روباه 22باخدعه22 نیرنگ 22کلک22بدبختی22هذیان22مقصر22احمقه 22ناخلفه22عمر22 خردجال22 شیطان22 بناحقه22منافقان22 شرمی22بکنی 22منافقان22 فاجرن22 عمر22مجرمان22 عمر22ابابکر22رکب وبا22 نیرنگ22 کلک22کید 22لعنت 22 شیطان 22عمر22ابوبکر ملحد22دشمن اسلام22عمر22ابابکر22 شیطان 22بخدا اگر ابجد محمد و علی 22 میشد من وهابی میشدم یعنی بدبخت تر از وهابی در عالم آدم نیست به ابجد ظالم 971 -430 مقصر = 541 عمر ابوبکر 541 به ابجد  فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر541 فتنه ها 541+430 مقصر = 971 ظالم + 231 ابوبکر = 1202 ابجد سه خلیفه کفر 1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 ظالم 971 - 310 عمر =661 عثمان 661  - 231 ابوبکر = 430 مقصر430 +231 ابوبکر = 661 عثمان661-231 ابوبکر= 430 مقصر  ابوبکر و عمر طبق معادله ظالم و مقصر از شیطان پست تر بوده اند به ابجد منافقان قرآن 673-132 اسلام = 541 عمر ابوبکر 541 فتنه ها 541 اهله شر 541 دشمنه اسلامی541 اولین قاصب اهل بیتی 541 دروغگوهای پلید عالمند 541    به ابجد541 مقصرادین الهی 541دشمنه اسلامی 541 عمر ابوبکر541فتنه ها 541پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541به ابجد پلید ترین انسان پلید 906- 365 روز سال = عمر ابوبکر541 قلدرا دین اسلامی 541مقصرا دینه اسلام 541 یامقصر پلید دین 541 با نامردان کل عالم 54بدشمنه دینه الهی 541دشمنه اسلامی541 541 کافر پلید دین  دین اسلام با دزدان منافق دین اسلام 541 بانامردان کل عالم 541 با مقصر پلید دین 541مقصرا دینه اسلام 541 با نامردان کل عالم 541فاسق گبر پلید دین 541 کافر پلید دین اسلام 541احمقان فاسد دین اسلام 541 فاسق حرامیان 541فاسق جاهل منافق541مجرمین بدین اسلام 541 فاسق کفری 541 احمق نامردیه 541کافر پلید دین اسلام 541عمر ابوبکر541مردان گمراه 541 گمراه نامرد541نامرد گمراه 541بدشمن فاسد 541کافر پلید دین اسلام 541اولین قاصب دین اسلامن541بامنافقین دین اسلامی 541به لعین دین حرامیان 541 نفاق حرامیان 541 541دشمنه اسلامی عمر ابوبکر 541 تخم جنا پلید دین 1202در قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون1202 ابجد عمر ابوبکر عثمان 1202 اجنه بشیاطین خناسن 1202 امام علی فرمود کسانی که قصب خلافت میکنند مادران آنها زناکار بوده اند و خود شیطان لعین بمنافقان ملحدکل ادیانه دین اسلام 1202  ابوبکر عمر عثمان 1202 بکافران محض 1202 عمر ابوکر عثمان 1202  قال رسوالله  کتابی الله وعترتی1587-1202 عمر ابوبکرعثمان =385 با آل قرآن385وحی قرآنی 385بسوی نوره الهی 385 با مرکز دینه الهی385 فرقه 385شیعه385 385کلید دینه الهی 385فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385شیعه 385   فقط دین اسلام 385 فقط شیعه بحق میباشدبا آل قرآن385وحی قرآنی 385بسوی نوره الهی 385 با مرکز دینه الهی385 فرقه 385شیعه 385کلید دینه الهی 385  مکتبه حق قرآن  926 -541 عمر ابوبکر=385 شیعه 385  فقط یک فرقه اهل نجات است فرقه 385 شیعه 385 عامل تفرقه926 بوده است عامل تفرقه 926 -385شیعه = 541 عمر و ابوبکر 851 تفرقه بدین 851- 541 عمرابوبکر= 310 عمر  عامل تفرقه 926 -385 شیعه = 541 عمر و ابوبکر 541 قال رسو الله هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند علی و فاطمه باشدمکتبه حق قرآن  926 -541 عمر ابوبکر=385 شیعه 385  فقط یک فرقه اهل نجات است فرقه 385 شیعه 385کلید دینه الهی 385

پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه ۳۸۵ شیعه ۳۸۵مرد عالم 385 مقام پدر  385 به هنر جان دین 385با برنده های دین الهی 385 شهید بدین 385 با منجی علم اسلامی385 با اسلام ناب محمد علی 385 مذهب اسلام محمدی 385 اسلامنا محمد علی 385بطریق دین 385 شهید بدین 385 معجزه دینه اسلامه 385 با روزنه امید جهان 385 با راه دین حق 385 بیداری های اسلامی 385 بیداره الاسلام  385 385 اسلام واقعی الله 385 فلسفه دین الله 385 شیعه 385با آل قرآن 385دین ناب الله محمد علی 385 بدین واقعی اسلام 385 با قانون الهی دین الله 385 فقط دین اسلام 385 اسلام پیامبر 385 حکم الهی دین الله 385 بیداریهای اسلامی 385 با وصی دین محمد علی 385 موسی به هارون 385 با عقل کل اسلام 385 فقطدین اسلام 385 اسلام پیامبر 385 سربازانه مهدی 385 فلسفه دین الله 385 با قانون الهی دین الله 385

319 اسلام واقعی 319 شهید 319 دین ناب محمد علی 319 فلسفه دین 319 +66 الله =  385 شیعه 385 فلسفه دین الله 385 شیعه میباشد   فلسفه دین 319 +لا اله الا الله46= 365 روز سال فلسفه دین 319 +26 علی +20 محمد= 365 روز سال 365+20 محمد = 385فلسفه دین الله 385شیعه385پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385شیعه 385 به ابجد شهید 319 اسلام واقعی 319 فلسفه دین 319  دین ناب محمد علی 319 +66 بدین = 385 شیعه 385 شهیدبدین 385 شیداء 385 شیعه 385 پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 حرفهای حسابی 385 اسلام پیامبر385 فقط دین اسلام 385 شیعه385به ابجد اسلام دین ناب محمدی351 فارسی 351 دین واقعی اهل دین 351 فارسی 351 قرآن 351+14 معصوم خانواده محترم پیامبر = 365 روز سال 365+20 محمد =385 شیعه فلسفه دین الله 385شیعه 385فرقه 385فرقه 385 شیعه 385 بدین واقعی اسلام 385 اسلام پیامبر385 اسلام پیامبر 385 اسلام واقعی الله 385 فلسفه دین الله 385به ابجد اهل دین جانشین محمد مصطفی337نمایندها الهی اهل دین 337 بااصل دینه اسلامی 337راه حسین 337یاران دینی 337ره اسلام 337 کلمه اسلامی اهل دین 337 محمد 92+135 فاطمه +110 دین الهی = 337 علی محمد فاطمه 337 با راه حسین 337 + 48 به اهل = 385 شیعه 385 اسلام پیامبر385 فقط دین اسلام 385فلسفه دین الله 385 راز اهل عالم اسلام واقعی الله 385شیعه 385 فلسفه دین الله 385شیعه 385 عامل تفرقه926 بوده است عامل تفرقه 926 -385شیعه = 541 عمر و ابوبکر 851 تفرقه بدین 851- 541 عمرابوبکر= 310 عمر  عامل تفرقه 926 -385 شیعه = 541 عمر و ابوبکر 541 قال رسو الله هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند علی و فاطمه باشد

شیعه یعنی مرد حق مولاء علی زاده کعبه وصی آن نبی فرق حیدر کعبهو محراب چیست هردوباشد یک نشان حق با علیست این شکاف کعبه را منظور چیست عصمت آل نبی مولاء علیست به ابجد قاصب ولایت محمدی 737-196 ضرب 14 معصوم  = 541  عمر ابوبکر 541 با قاصبه خلافت 1312-110 علی = 1202 ابجد ابوبکر و عمر عثمان  1202  ابجد این آیه قرآن  ان من المجرمین منتقمون 1202 این آیه قرآن هم به ابجد صغیر هم به ابجد کبیر ابجد ابوبکر و عمر و عثمان میباشد 1202  ان من المجرمین منتقمون 1202 این آیه قرآن هم به ابجد کبیر هم به ابجد صغیر سه خلیفه میباشد ابجد خائنان 772-541 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند  به ابجدمتکبرین دین  786-245 اسلامه حق = 541 عمر و ابوبکر 541 مجرمی مردد 541 حرام لغمها ملحد دین 541 با قلدر ادیانو اسلام 541 به ابجد منافقان قرآن 673 - 132  اسلام = 541 عمر 541 +430 مقصر = 971 ظالم به دست میآید به ابجد ظالم 971 -310 عمر = 661 عثمان 661 یا مرد پررو 661 اینتر 661  دروغ گو 1216 - 14 معصوم = 1202 ابجد ابوبکر عمر عثمان  1202 اشراردینها772-541 عمر و ابوبکر= 231 با فاجعه جهانی 231 نفاق 231 عصیان 231 دزده دین اسلامی 231 راه دزدی 231به لعین دین 231 ابوبکر231لعین بدین231 فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم - 310 عمر =661 عثمان -231  ابوبکر =430  مقصر به ابجد (ریاست کفر )971 ظالم میباشد 971-661 عثمان = 310 عمر  ریاست کفر971 + 231 ابوبکر=1202 سه خلیفه 1202  ابجد سه خلیفه 1202 آیه قرآن به ابجد صغیر و کبیر  سه خلیفه کفر 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 -971= ریاست کفر231 نفاق 231 دین حرام الهی 231 بکودن احمق 231   ابوبکر  این آیه قرآن هم به ابجد کبیر هم به ابجد صغیر سه خلیفه میباشدپیامبر فرمود بعداز من فتنه ها بپا خیزند به ابجد قرآن فتنه ها 541 عمر ابوبکر541 عامل تفرقه 926 -385 شیعه = 541 عمر ابوبکر541 خبیث 1512بغفلت 1512- 1202 ابجد سه خلیفه =310  عمر 1202ابوبکرعمر عثمان 1202با خبیث ملحده 1202 با خبیث ملحده 1202 مکتب حق قرآن 926- 541 عمر ابوبکر= 385 شیعه 385 فرقه 385 قال رسوالله فقط یک فرقه اهل نجات است  به ابجد گرگهای کفتار صفت اهل دین 1587-385 شیعه = 1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 میباشند1202 گرگهای کفتار صفت اهل دین 1202 سه خلیفه 1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 ابجد عمر ابوبکر عثمان 1202 عمر ابوبکر٥٤١ فتنه ها 541 541ابوبکرعمر541 فلاکتی 541 عداوتین 541فتنه ها 541 مرگ کافر 541 ناکسین قرآن541با مارقین اسلام 541 فتنه ها 541 عمر ابوبکر 541 ناکسین قرآن 541 با مارقین اسلام 541 عمر ابوبکر541 قاتلی 541 مرگ کافر541 فتنه ها 541 عمر ابوبکر541

  کهیعص195- 135 = 0 6  دوازده امام ضربدر 5 تن = 60 دقیقه ها شهادت میدهند حق فاطمهو فرزندانش میباشد و حقشان با کمال بی شرمی ابوبکر و عمر  قصب گردیده به ابجد      حق کشان دینه اسلامی 90 5 - 541  عمر و ابوبکر = 9 4  ابجد صغیر عمر و ابوبکر 49 میباشد 

عامل تفرقه926 بوده است 926 -385شیعه = 541 عمر و ابوبکر عثمان عامل تفرقه در اسلام بوده اندپیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپاخیزند به ابجد فتنه ها 541 عمر ابوبکر 541نفرته 735-661 عثمان = 74 ابجد سه خلیفه 74 میباشد ان من المجرمین منتقمون 74 والشجرتها ملعونه 74 شیطان گمره 615- 541 عمر و ابوبکر= 74 ابجد سه خلیفه کفر 74  ستمگران 772-541= 231 ابوبکر 231+310 عمر = 541 +430 مقصر = 971 ظالم به دست میآید  ظالم 971-430مقصر = 541 ابجد ابوبکر و عمر541 ابوبکرعمر 541 فتنه ها 541مرگ کافر 541 شرما 541 کودتا 431+110 علی = 541 عمر و ابوبکر 541فتنه گران 786- 245 اسلامه حق= 541 عداوتین 541 هفت گنه کبیر 772-231 ابوبکر = 541 عمرابوبکر541 فتنه عالم 676- 135 فاطمه = 541 قاتلی 541 لعن نفرینا 541عداوتین 541شیطان لعینیا 541 مرگ کافر 541 حرامیان به لعین دین 541  حرامیان نفاق 541 دشمنه اسلامی 541  فاسق فاسق دینه 541نفاق منکر 541 فاسق کفری 541 حرامیان فاسق 541 نیرنگ فاسق 541 خناسانی بمار زنگی 541به دقل باز کودن به لعین دین   پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541عمر ابوبکر 541 با
مذاهبه انحرافی اسلام 541 بمنافقین ادیان اسلامی541 منافقی کوردل 541 به خائن پلید 541 بدشمنه دین الهی541 به قلدر دین اسلام 541 به قلدر دین اسلام 541 به ابجد خائنینه 786- 245 اسلامه حق = 541 عمرابوبکر 541 کودتا 431+110= 541 فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 به قلدر دین اسلام 541 فتنه ها 541  ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971ظالم 971کفار قریش پلیدیها 971حیله های شیطانی ملحد 971 قال رسول الله بعد ازمن فتنه ها 541 بپاخیزند541 عمر ابوبکر 541 فتنه ها 541 قاتلی 541اهله شر 541 فتنه ها 541حادثه ها بدیها 541 مرگ کافر 541 دشمنه اسلامی قاتلی 541اهله شر 541 فتنه ها 541ستم ما 541 فتنه ها 541 احمقان فاسد دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541 لعن نفرینا 541 مرگ کافر 541 دشمنه اسلامی541بدشمنا دین الهی 541 قاتلی541اهله شر541 فتنه ها 541کافرپلیددین اسلام 541 541با دزدان منافق دین اسلامه 541 کافر پلید دین اسلام541با دزدان منافق دین اسلامه 541 عمر ابوبکر 541 عمر ابوبکر 541فاسق گبر پلید دین 541فاسق حرامیان 541احمق نامردیه 541فاسق جاهل منافق 541فاسق کفری 541فاسق حرامیان 541 خناسانه گمراه دینی 541 شیطان لعینا 541 عداوتین 541 احمقان فاسد دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541 لعن نفرینا 541 مرگ کافر 541 دشمنه اسلامی541بدشمنا دین الهی 541 قاتلی541اهله شر541 فتنه ها 541کافرپلیددین اسلام 541 با دزدان منافق دین اسلامه 541 کافر پلید دین اسلام541با دزدان منافق دین اسلامه 541 عمر ابوبکر 541 عمر ابوبکر 541 با پرده جهالت 651-110= 541 سرطان ننگ روی زمین 541 لجن کشیدنه دینی سرطان ننگ روی زمین 743-202  محمد علی = 541 لجن ترین 743-202 = 541 بدوزخیان پلیدیها ملحددین 541 و قاصبان پلیده اسلام 541 بگبرها پلید ملحده
دین اسلامی 541 نامرده اصلی اهل دینی 541 بگبرهای پلید ملحده دین اسلام541

  پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541عمر ابوبکر 541 با
مذاهبه انحرافی اسلام 541 بمنافقین ادیان اسلامی541 منافقی کوردل 541 به خائن پلید541بدشمنه دین الهی541 به قلدر دین اسلام 541 به قلدر دین اسلام 541 به ابجد خائنینه 786- 245 اسلامه حق = 541 عمرابوبکر 541 کودتا 431+110= 541 فتنه گران 786-245اسلامه حق = 541 به قلدر دین اسلام 541 فتنه ها 541  ابوبکر عمر 541+430 مقصر =971 ظالم 971کفار قریش پلیدیها 971حیله های شیطانی ملحد 971 قال رسول الله بعد ازمن فتنه ها 541 بپاخیزند541 عمر ابوبکر 541 فتنه ها 541 قاتلی 541اهله شر 541 فتنه ها 541حادثه ها بدیها 541 مرگ کافر 541 دشمنه اسلامی قاتلی 541اهله شر 541 فتنه ها541ستم ما 541 فتنه ها 541 احمقان فاسد دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541 لعن نفرینا 541 مرگ کافر 541 دشمنه اسلامی541 بدشمنا دین الهی 541 قاتلی541اهله شر541 بااشقیا پلیدملحد 541فتنه ها 541کافرپلیددین اسلام 541 541با دزدان منافق دین اسلامه 541 کافر پلید دین اسلام541با دزدان منافق دین اسلامه 541 عمر ابوبکر 541 عمر ابوبکر 541فاسق گبر پلید دین 541فاسق حرامیان 541احمق نامردیه 541فاسق جاهل منافق 541فاسق کفری 541فاسق حرامیان 541 خناسانه گمراه دینی 541 شیطان لعینا 541 عداوتین 541 احمقان فاسد دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541 لعن نفرینا 541 مرگ کافر 541 دشمنه اسلامی541بدشمنا دین الهی 541 قاتلی541اهله شر541 فتنه ها 541کافرپلیددین اسلام 541با دزدان منافق دین اسلامه 541 کافر پلید دین اسلام541با دزدان منافق دین اسلامه
541 عمر ابوبکر 541 عمر ابوبکر 541 با پرده جهالت 651-110= 541 سرطان ننگ روی زمین541 لجن کشیدنه دینی سرطان ننگ روی زمین 743-202  محمد علی = 541 لجن ترین 743-202= 541 بدوزخیان پلیدیها ملحددین 541 و قاصبان پلیده اسلام 541 بگبرها پلید ملحده دین اسلامی 541 نامرده اصلی اهل دینی 541 بگبرهای پلید ملحده دین اسلام 541

541 بدشمن دینه اللهی 541فتنه ها 541 ابوبکر و عمر 541 قال رسوالله خائنینه اسلامه حق را بشناسید به ابجد خائنینه 786- 245 اسلامه حق = 541 عمرابوبکر 541 کودتا 431+110= 541 فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 به قلدر دین اسلام 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم 971حیله های شیطانی ملحد 971 قال رسول الله بعد ازمن فتنه ها 541 بپاخیزند541 عمر ابوبکر 541 فتنه ها 541 قاتلی 541اهله شر 541 فتنه ها 541ستمگران 541حادثه ها بدیها 541 مرگ کافر 541 دشمنه اسلامی قاتلی 541اهله شر 541 فتنه ها 541ستمگران  541 فاسق گبر پلید دین 541فاسق حرامیان 541احمق نامردیه 541فاسق جاهل منافق 541فاسق کفری 541فاسق حرامیان 541 خناسانه گمراه دینی 541  شیطان لعینا 541 عداوتین 541  احمقان فاسد دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541 لعن نفرینا 541 مرگ کافر 541 دشمنه اسلامی541بدشمنا دین الهی 541 قاتلی 541اهله شر 541 فتنه ها 541ستمگران  541چهار خلیفه و غدیر را فراموش کند به ابجد اسلام نجاتبخش 1488 - 1202 عمر ابوبکرو عثمان = 286 یعنی 286 عید محمد علی 286 غدیر  1214 -1202 سه خلیفه = 12 امام به ابجد اسلام 12 حق 12 نجاتبخش12 اسلام 12 حق 12 هوا 12 ساعت 12 ماها 12 حم 12قلب 12گل گل اندکی تفکر ( شیعه سنی وهابیت ) برادران 74 فرقه گمراه به خود آئید و مرد باشید و حق را بپذیرید به روح رسوالله من بهشت را برایتان تضمین میکنم یا حق را بپذیرید یا جواب این مقاله را بدهید علمی با علم ابجد قرآن در این مقالات از چهار پیامبر الهی و حضرت مهدی کمک گرفته شده حضرت خضر خیلی بزرگوار است حضرت مهدی تاج سر تمام پیامبران الهی میباشد روزی یک ساعت برای سلامتیشان دورد بفرستید چهل روز نشده به زیارتشان نائل خواهید شد حضرت خضر یک هفته صلوات برای سلامتیش بفرست میبینی به ابجد اهل سنت 546-541 عمر ابوبکر= 5 تن آل عباء حدیث کثاء آیه مباهله خانواده پیامبر شیعیان اهل سنت واقعی میباشند به ابجد اسلام نجاتبخش 1488 - 1202 عمر ابوبکرو عثمان = 286 یعنی 286 عید محمد علی 286 به ابجد اسلام 12 حق 12 نجاتبخش 12 قلب 12 هوا 12 ساعت 12 ماها 12 حم 12 گل گل12 حق 12 اسلام 12 ضربدر 12= 144 ابجد 114 سوره قرآن +30 جزء آن = 144 ضرب 12 امام قرآن ناطق بوده اند  به ابجد بهدایتگران 685-541 عمر وابوبکر= 144  افتخار دین 1346- 1202 سه خلیفه = 144  ختم وصی 1157-1202= 144 وحی الهی دینی 144 احکام دینی 144 با جانشینه پیامبری 685-541= 144 ختم وصی 1157-1202= 144  احکام دینی 144 زمان الهی144 

 

به ابجد منافق دینه حق اسلام 580 -541 عمر ابوبکر = 49 ابجد صغیر ابوبکر 27+22 عمر = 49 به ابجدمنافقان قرآن 673- 132 اسلام = 541 عمر ابوبکر 541+430 مقصر = 971 ظالم -310 عمر = 661 عثمان 661- ابوبکر 231= 430 مقصر +541 عمر و ابوبکر = 971 ظالم به دست میآید ظالمین در نماز غیر المغضوب علیهم والضالین منظور ابوبکر و عمر و عثمان میباشد چون ابوبکر رکب وبا دوسال خلافت نکرده از دنیا رفت تمام ناحقها دو سال خلافت نکرده از دنیا میروند مثل قاتلان سید شهداء امام حسین دو سال نشده مختار همه را به درک فرستاد  بنی صدر دو سال نشده پا به فرار گذاشت صدام دوسال نشده دستگیر و کشته شد عمر مرسی دوسال نشده برکنار شد وووووو هزاران ناخلفه دیگر همین خود شما که این مقاله را میخوانی اگر نابحق باشی دو سال دیگر بیشتر زنده نیستی ابوبکر رکب وبا  تا خلیفه نابحق شد بعد از دوسال نشده از دنیا رفت عمر چون دوز خریتش بالاتر بود 10 سال نشده از دنیا رفت ابجد شیطان بوود نام عمر به ابجد صغیر عمر 22 شیطان 22 ابابکر 22 مقصر 22 هذیان 22 دروغ 22 کلک 22نیرنگ 22تباهی 22 سرکشها 22 کسکشها 22 ملحد 22 لعنت 22 بدبختی 22 تباهی 22  قال رسوالله (ص) فتنه گران  دشمن اسلامه حق به ابجد  فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم. عمرو ابوبکر مقصر و ظالم دین اسلام میباشند معادله طلایی ظالم و مقصر سی مرحله میباشد هر طور کلمه ظالم و مقصر را در نام خلفای نامرد و قاصب بی دین کم و زیاد میکنم نام این سه خلیفه شیطانی بدست میآید و این هم از عجایب هشت گانه عالم محسوب شده  به ابجد مقصر عمر 740-971 ظالم = 231 ابوبکر رکب وبا  ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231قفان 231ابوبکر231 دین حرام الهی 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد  231 بکودن احمق 231 نفاق 231 عصیان 231 ابوبکر 231 نفاق 231 ابوبکر 231 بکودن احمق 231 دین حرام الهی 231

 

نفاق 231 عصیان 231با ناحق دینه 231 دین حرام الهی 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231 دین حرام الهی 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 دین حرام الهی 231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق 231دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدو به اهل بیته 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اند به ابجد با قاصبه خلافت 1312 -110 علی = 1202 ابجد سه خلیفه کافر دین اسلام بوده اند به علم ابجد قرآن 1202 دوزخیانه پلیدن ها ملحدین اسلامی 971 +231= 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 ابجد ابوبکر و عمر وعثمان 1202 ابجد خائنان 772-541عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق 231دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدو به اهل بیته 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اندنظر شما را به هزار معادله ناب الهی دعوت مینمایم صدیقان 255+110 علی = 365 روز سال قال رسول الله(ص) بعد ازمن فتنه ها 541 بپاخیزند عمر ابوبکر 541 فتنه ها 541 قاتلی 541 دزده دینه اسلامی231دزدا فدک نگو نه541 فرار ز جنگ 541دزدان فدکه فاطمه 310عمر 310نامردیه  310دزده اصلیه فدکن 310 گمراه دین 310+231 ابوبکرنفاق=541دزدا فدک نگو نه231+310دزده اصلیه فدکن 231= کلاه بردارانه بدینها541 راه دزدی دزدان فدک فاطمه 541 عمر 310+231 ابوبکر =541به ابجد با قاصبه خلافت 1312 -110 علی = 1202عمر ابوبکر و عثمان1202 قاصبانه خلافت بوده اند ابجد آیه 22 سجده ان من المجرمین منتقمون 1202 ما مجرمان را سخت انتقام خواهیم گرفت عمر ابوبکر عثمان مجرمان دین 1202 بوده اند = قال رسوالله حب علی برات از دوزخ است به ابجد حب علی برات 583 ابجد 5 تن هم 583 فقط طرفداران 5 تن خانواده پیامبر از آتش و دوزخ نجات می یابند و غیر 5 تن دشمنانشان همه اهل آتش و دوزخند به علم ابجد قرآن 1202 دوزخیانه پلیدن ها ملحدین اسلامی971 ظالم 971- 430 مقصر = 541 ابوبکر و عمر 541 مرد مجرمید 541 با قاصب خلافت 1312 -110 علی = 1202 ابجد سه خلیفه ابوبکر عمر و عثمان 1202وقتی امام زمان مهدی مولاء قائم آل محمد ظهور نمود شیعیان با جان و مال او را یاری می نمایند جانها و مالها را آماده کنید مهدی مولاء بزودی شاید ده سال نکشد ظهور خواهد نمود رمز موفقیت مولای عالم الهی وحدت مسلمانان و عشق و ارادت به مولاست بس به علم ابجد قرآن با قاصبه خلافت 1312-110 علی = 1202 آیه 22 سجده ابجد ابوبکر و عمر و عثمان میباشد 1202 هم به ابجد صغیر هم به ابجد کبیراین آیه ابجد سه خلیفه میباشد1202 ان من المجرمین منتقمون 1202ما مجرمان را سخت انتقام میگیریم 22 بانامرد22دینها 22شیطان22 عمر22 ابابکر22دروغ 22بدبختی 22 نیرنگ 22تباهی22 گمره ها بدیها 22دروغ22کلک 22 عمر 22 دشمن اسلامی 22 ضد حق22ابابکر22شیطان22تباهی22 مقصر22هذیان 22با جهالت22 بناجور باسرکشان22بدزده 22 اسلامی22با نامرد22دینها22 مقصر22 کلک22نیرنگ22 تباهی22 بدبختی22 دروغ22 عمر22 بدبختی22 دروغ22عمر22 ابابکر22 مقصر22ابابکر22مقصر22هذیان 22ایدز22لواط 22بدبختی 22 بدیها 22 بدبختی 22بدرک دو سال خلافت نکرده از دنیا رفت همه ناحقها دوسال خلافت نکرده از دنیا میروند قاتلان امام حسین دوسال نشده مختار همه را به بدرک 22 فرستادمیباشد و معادله ظالم971 و مقصر430 سی مرحله میباشد این معادله از معجزات عالم محسوب میشود هر طور کلمه ظالم و مقصر را در نام سه خلیفه کم و زیاد کنیم نام سه خلیفه ابوبکر و عمروعثمان به دست میآید مثال ظالم 971-430مقصر = 541 ابجد ابوبکر و عمر541 ابوبکرعمر 541 فتنه ها 541 ظالم 971ظالم971-310 عمر= 661 عثمان بدست میآید661-231 ابوبکر=430 مقصر 430 - 971 ظالم = 541 ابجد ابوبکر و عمر 541 فتنه ها 541 عمر310+231 ابوبکر=541فتنه ها 541 به ابجد ظالم 971-430 مقصر = 541 ابوبکر و عمر 541 به کافرانه دینه حق 541و ظالم 971-310 عمر = 661 عثمان 661- 231 ابوبکر =430مقصر430 +231 ابوبکر= 661 عثمان 661+عمر310 = 971 ظالم به دست میآید مقصر هر طور کلمه ظالم و مقصر را در اسم ابوبکر و عمر کم و زیاد کنی نام یکی از این ملحدین ادیان عمر ابوبکر و عثمان بدست میآید پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 عمر و ابوبکر 541 با قاصب دین الهی 310گمراه دین 310 عمر 310 منکر310نیرنگ 310بمار زنگی 310کفری310 منکر 310جاهل منافق310 نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310 نمرودی310 سامری310 گمراه دین310 مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 عمر 310 گمراه دین310 جاهل منافق 310 حرامیان 310دزدانه فدک فاطمه 310

 

منکر 310 کفری 310 نامردیه 310 عمر 310 جاهل منافق 310 حرامزاده پلید 310 رمززناه 310 گمراه دین 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 کفری310 نیرنگ310نمرودی 310سامری310 310بمار زنگی 310 فری310 منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310نار جهیما 310 بمار زنگی 310به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231قفان 231ابوبکر231 دین حرام الهی 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231 نفاق 231 عصیان 231با ناحق دینه 231 دین حرام الهی 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231 دین حرام الهی 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 دین حرام الهی 231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق 231دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدو به اهل بیته 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اند به ابجد با قاصبه خلافت 1312 -110 علی = 1202 ابجد سه خلیفه کافر دین اسلام بوده اند به علم ابجد قرآن 1202 دوزخیانه پلیدن ها ملحدین اسلامی 971 +231= 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 ابجد ابوبکر و عمر وعثمان 1202 ابجد خائنان 772-541عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق 231دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدو به اهل بیته 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اندنظر شما را به هزار معادله ناب الهی دعوت مینمایم صدیقان 255+110 علی = 365 روز سال

 

شخصی خدمت امام معصوم ششمین فرزند پیامبر امام صادق آمد فرمود یک آیه قرآن هم به ابجد کبیر باشد هم به ابجد صغیر در رد دشمنانتان بیاورید تا به شما ایمان آورم  امام فرمود آیه 22 سوره سجده این آیه به دو ابجد کبیر و صغیر ابجد ابوبکر و عمر و عثمان میباشد ( ان من المجرمین منتقمون )  1202عمر ابوبکر  عثمان 1202 و ابجد صغیر این آیه هم 74 عمر 22+27 ابوبکر +25 عثمان = 74 این سه خلیفه باعث 74 فرقه شدن دین اسلام شدند برادران وهابی کودن و عمری باید از دست عمر و ابوبکر و عثمان ناراحت باشند که این دردسرهای دینی را به بار آوردند اگر این سه کافر قاصب نبودند شما دشمنی نداشتید شیعه شوید تا رستگار شود لا اله الا الله 46 محمد 20+26 علی = 46 محمد و علی 46 دینه شیعه 46 مکتب های حق 46مکتبه حقیا 46 

قال رسوالله  کتابی الله وعترتی1587-1202 عمر ابوبکرعثمان =385 با آل قرآن385وحی قرآنی 385بسوی نوره الهی 385 با مرکز دینه الهی385 فرقه 385شیعه385 385کلید دینه الهی 385فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385شیعه 385   فقط دین اسلام 385 فقط شیعه بحق میباشدبا آل قرآن385وحی قرآنی 385بسوی نوره الهی 385 با مرکز دینه الهی385 فرقه 385شیعه 385کلید دینه الهی 385  مکتبه حق قرآن  926 -541 عمر ابوبکر=385 شیعه 385  فقط یک فرقه اهل نجات است فرقه 385 شیعه 385 عامل تفرقه926 بوده است عامل تفرقه 926 -385شیعه = 541 عمر و ابوبکر 851 تفرقه بدین 851- 541 عمرابوبکر= 310 عمر  عامل تفرقه 926 -385 شیعه = 541 عمر و ابوبکر 541 قال رسو الله هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند علی و فاطمه باشدمکتبه حق قرآن  926 -541 عمر ابوبکر=385 شیعه 385  فقط یک فرقه اهل نجات است فرقه 385 شیعه 385 385کلید دینه الهی 385 عامل تفرقه926 بوده است عامل تفرقه 926 -385شیعه = 541 عمر و ابوبکر 851 تفرقه بدین 851- 541 عمرابوبکر= 310 عمر  عامل تفرقه 926 -385 شیعه = 541 عمر و ابوبکر 541 قال رسو الله هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند علی و فاطمه باشدخداوند احمق تر از عمری نیافریده هر جا عقل نیست عمری هست  معجزه به ابجدمنافقان قرآن 673- 132 اسلام = 541 عمر ابوبکر 541+430 مقصر = 971 ظالم -310 عمر = 661 عثمان 661-231= 430 مقصر +541 عمر و ابوبکر = 971 ظالم به دست میآید ظالمین در نماز غیر المغضوب علیهم والضالین منضور ابوبکر و عمر و عثمان میباشد چون ابوبکر رکب وبا دوسال خلافت نکرده از دنیا رفت تمام ناحقها دو سال خلافت نکرده از دنیا میروند مثل قاتلان سید شهداء امام حسین دو سال نشده مختار همه را به درک فرستاد  بنی صدر دو سال نشده پا به فرار گذاشت صدام دوسال نشده دستگیر و کشته شد عمر مرسی دوسال نشده برکنار شد وووووو هزاران ناخلفه دیگر همین خود شما که این مقاله را میخوانی اگر نابحق باشی دو سال دیگر بیشتر زنده نیستی ابوبکر رکب وبا  تا خلیفه شد بعد از دوسال نشده از دنیا رفت عمر چون دوز خریتش بالاتر بود 10 سال نشده از دنیا رفت ابجد شیطان بوود نام عمر به ابجد صغیر عمر 22 شیطان 22 ابابکر 22 مقصر 22 هذیان 22 دروغ 22 کلک 22نیرنگ 22تباهی 22 سرکشها 22 کسکشها 22 ملحد 22 لعنت 22 بدبختی 22 تباهی 22  قال رسوالله (ص) فتنه گران  دشمن اسلامه حق به ابجد  فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم. عمرو ابوبکر مقصر و ظالم دین اسلام میباشند معادله طلایی ظالم و مقصر سی مرحله میباشد هر طور کلمه ظالم و مقصر را در نام خلفای نامرد و قاصب بی دین کم و زیاد میکنم نام این سه خلیفه شیطانی بدست میآید و این هم از عجایب هشت گانه عالم محسوب شده  به ابجد مقصر عمر 740-971 ظالم = 231 ابوبکر رکب وبا  ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231قفان 231ابوبکر231 دین حرام الهی 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد  231 بکودن احمق 231 نفاق 231 عصیان 231 ابوبکر 231 نفاق 231 ابوبکر 231 بکودن احمق 231 دین حرام الهی 231  

نفاق 231 عصیان 231با ناحق دینه 231 دین حرام الهی 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231 دین حرام الهی 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 دین حرام الهی 231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق 231دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدو به اهل بیته 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اند به ابجد با قاصبه خلافت 1312 -110 علی = 1202 ابجد سه خلیفه کافر دین اسلام بوده اند به علم ابجد قرآن 1202 دوزخیانه پلیدن ها ملحدین اسلامی 971 +231= 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 ابجد ابوبکر و عمر وعثمان 1202 ابجد خائنان 772-541عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق 231دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدو به اهل بیته 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اندنظر شما را به هزار معادله ناب الهی دعوت مینمایم صدیقان 255+110 علی = 365 روز سال قال رسول الله(ص) بعد ازمن فتنه ها 541 بپاخیزند عمر ابوبکر 541 فتنه ها 541 قاتلی 541 دزده دینه اسلامی231دزدا فدک نگو نه541 فرار ز جنگ 541دزدان فدکه فاطمه 310عمر 310نامردیه  310دزده اصلیه فدکن 310 گمراه دین 310+231 ابوبکرنفاق=541دزدا فدک نگو نه231+310دزده اصلیه فدکن 231= کلاه بردارانه بدینها541 راه دزدی دزدان فدک فاطمه 541 عمر 310+231 ابوبکر =541به ابجد با قاصبه خلافت 1312 -110 علی = 1202عمر ابوبکر و عثمان1202

ابجدسه خلیفه ابوبکرعمر عثمان  عمر ابوبکرعثمان 1202مردان نفاق مقصر فاسده دین اسلام 1202دشمنه اسلامی 541 541+430 مقصر =971 = ظالم971 + 231 نفاق = 1202ابجدسه خلیفه ابوبکرعمر عثمان 1202بکافران محض 1202اینم آیه قرآن به ابجد سه خلیفه عمر ابوبکر عثمان1202 ان من المجرمین منتقمون 1202بکافران محض 1202با فاسد ترین دشمن1202 عثمان1202بدترین دشمن اسلام 1202 بمنافق های اشرار دینه اسلامی 1202 نفهم ترین مردان بدینها 1202 حاکمان ظالمه اهل دین ها 1202 ابجد ابوبکر عمر عثمان 1202 با کافرانه پلیده ملحدی ستمگر 1202اینم آیه قرآن 1202ان من المجرمین منتقمون1202 با فاسد ترین دشمن 1202مشرکن کافرن فاسق 1202مرگ به خائن نااهله اسلامی 1202 به ابجد ابوبکر عمر عثمان 1202تفرقه در ادیانه اسلامی 1202نگین ترین مردانه ملحد1202بکافران محض1202با فاسدترین دشمن 1202 ابجد ابوبکر عمر عثمان 1202 با کافرانه پلیده ملحدی ستمگر1202خداوند میفرماید ما مجرمان را سخت انتقام میگیریم1202

با ظالمانه نادان ادیان1202تفرقه درادیانه اسلامی 1202سرکشای خائن 1202تفرقه در ادیانه اسلامی 1202 با ظالمانه نادان ادیان 1202 مشرکن کافرن فاسدن 1202مردانه فاسده دینه اسلام 651-110 علی=541 ان من المجرمین منتقمون 1202

1202 قاصبانه خلافت بوده اند ابجد آیه 22 سجده ان من المجرمین منتقمون 1202 ما مجرمان را سخت انتقام خواهیم گرفت عمر ابوبکر عثمان مجرمان دین 1202 بوده اند = قال رسوالله حب علی برات از دوزخ است به ابجد حب علی برات 583 ابجد 5 تن هم 583 فقط طرفداران 5 تن خانواده پیامبر از آتش و دوزخ نجات می یابند و غیر 5 تن دشمنانشان همه اهل آتش و دوزخند به علم ابجد قرآن 1202 دوزخیانه پلیدن ها ملحدین اسلامی971 ظالم 971- 430 مقصر = 541 ابوبکر و عمر 541 مرد مجرمید 541 با قاصب خلافت 1312 -110 علی = 1202 ابجد سه خلیفه ابوبکر عمر و عثمان 1202وقتی امام زمان مهدی مولاء قائم آل محمد ظهور نمود شیعیان با جان و مال او را یاری می نمایند جانها و مالها را آماده کنید مهدی مولاء بزودی شاید ده سال نکشد ظهور خواهد نمود رمز موفقیت مولای عالم الهی وحدت مسلمانان و عشق و ارادت به مولاست بس به علم ابجد قرآن با قاصبه خلافت 1312-110 علی = 1202 آیه 22 سجده ابجد ابوبکر و عمر و عثمان میباشد 1202 هم به ابجد صغیر هم به ابجد کبیراین آیه ابجد سه خلیفه میباشد1202 ان من المجرمین منتقمون 1202ما مجرمان را سخت انتقام میگیریم 22 بانامرد22دینها 22شیطان22 عمر22 ابابکر22دروغ 22بدبختی 22 نیرنگ 22تباهی22 گمره ها بدیها 22دروغ22کلک 22 عمر 22 دشمن اسلامی 22 ضد حق22ابابکر22شیطان22تباهی22 مقصر22هذیان 22با جهالت22 بناجور باسرکشان22بدزده 22 اسلامی22با نامرد22دینها22 مقصر22 کلک22نیرنگ22 تباهی22 بدبختی22 دروغ22 عمر22 بدبختی22 دروغ22عمر22 ابابکر22 مقصر22ابابکر22مقصر22هذیان 22ایدز22لواط 22بدبختی 22 بدیها 22 بدبختی 22بدرک دو سال خلافت نکرده از دنیا رفت همه ناحقها دوسال خلافت نکرده از دنیا میروند قاتلان امام حسین دوسال نشده مختار همه را به بدرک 22 فرستادمیباشد و معادله ظالم971 و مقصر430 سی مرحله میباشد این معادله از معجزات عالم محسوب میشود هر طور کلمه ظالم و مقصر را در نام سه خلیفه کم و زیاد کنیم نام سه خلیفه ابوبکر و عمروعثمان به دست میآید مثال ظالم 971-430مقصر = 541 ابجد ابوبکر و عمر541 ابوبکرعمر 541 فتنه ها 541 ظالم 971ظالم971-310 عمر= 661 عثمان بدست میآید661-231 ابوبکر=430 مقصر 430 - 971 ظالم = 541 ابجد ابوبکر و عمر 541 فتنه ها 541 عمر310+231 ابوبکر=541فتنه ها 541 به ابجد ظالم 971-430 مقصر = 541 ابوبکر و عمر 541 به کافرانه دینه حق 541و ظالم 971-310 عمر = 661 عثمان 661- 231 ابوبکر =430مقصر430 +231 ابوبکر= 661 عثمان 661+عمر310 = 971 ظالم به دست میآید مقصر هر طور کلمه ظالم و مقصر را در اسم ابوبکر و عمر کم و زیاد کنی نام یکی از این ملحدین ادیان عمر ابوبکر و عثمان بدست میآید پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 عمر و ابوبکر 541 با قاصب دین الهی 310گمراه دین 310 عمر 310 منکر310نیرنگ 310بمار زنگی 310کفری310 منکر 310جاهل منافق310 نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310 نمرودی310 سامری310 گمراه دین310 مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 عمر 310 گمراه دین310 جاهل منافق 310 حرامیان 310دزدانه فدک فاطمه 310

 

 

 

منکر 310 کفری 310 نامردیه 310 عمر 310 جاهل منافق 310 حرامزاده پلید 310 رمززناه 310 گمراه دین 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 کفری310 نیرنگ310نمرودی 310سامری310 310بمار زنگی 310 فری310 منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310نار جهیما 310 بمار زنگی 310به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231قفان 231ابوبکر231 دین حرام الهی 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231 نفاق 231 عصیان 231با ناحق دینه 231 دین حرام الهی 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231 دین حرام الهی 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 دین حرام الهی 231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق 231دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدو به اهل بیته 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اند به ابجد با قاصبه خلافت 1312 -110 علی = 1202 ابجد سه خلیفه کافر دین اسلام بوده اند به علم ابجد قرآن 1202 دوزخیانه پلیدن ها ملحدین اسلامی 971 +231= 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 ابجد ابوبکر و عمر وعثمان 1202 ابجد خائنان 772-541عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق 231دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدو به اهل بیته 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اندنظر شما را به هزار معادله ناب الهی دعوت مینمایم صدیقان 255+110 علی = 365 روز سال

 

 به ابجد  کشف دین اسلام 596 یعنی قرآن 351+245 اسلامه حق=  596 قال رسول الله بعد ازمن فتنه ها 541شرما541 بپاخیزند عمر ابوبکر 541 فتنه ها 541 قاتلی 541شرما541 دزده دینه اسلامی ابوبکرعمر 541 نمرودی310عمر 310نامردیه 310 کفری 310منکر310 سامری 310 نمردیه 310نیرنگ310عمر310+231 دزده دین اسلامی= 541 ابوبکر+عمر

بنامت قسم یاعلی تو ایی وارث این نبی بوود نام تو چون مولاء الهی بحق هم که وصی مصطفایی مرتضایی آقا آقا من میخواهم دوباره شیعه بشم چکار کنم بگو یا مهدی ادرکنی یا بقیه" الله آیه بقیه" الله خیرا" لکم را هم سه بار بخوان اتوماتیک شیعه مهدی قائم آل محمدمیشوی سه بارم بگو آقا فدات بشم آقا فدات بشم آقا فدات بشم به ابجد بسم الله الرحمن الرحیم 786- 541 عمر ابوبکر=245 اسلامه حق 245 فاطمه 135+110 علی =245کلامه وحی الهیه دینی245 فاطمه+علی245 بنامت قسم یا علی توایی وارث این نبی رمز باء بسم الله الرحمن الرحیم رمز اسم اعظمی مولاء علی به ثنای اسم اعظم شده چون علی محمد بدرید کعبه از هم شده بت شکن به کعبه اسدالله اعظم{ قال رسوالله} کتابی الله وعترتی1587-1202 عمر ابوبکرعثمان =فرقه 385شیعه385 پیامبر فرمود فقط یک فرقه  اهل نجات استپیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه ۳۸۵ شیعه ۳۸۵مرد عالم 385 شهید بدین 385علی110-495بمب اتمی=385شیعه 385 با منجی علم اسلامی385 با اسلام ناب محمد علی 385 مذهب اسلام محمدی 385 اسلامنا محمد علی 385بطریق دین 385 شهید بدین 385 معجزه دینه اسلامه 385 با روزنه امید جهان 385 با راه دین حق 385 ابوبکر541به ابحدامر الهی بدین 385 با بیداریه اسلامیه 385علی110-495بمب اتمی=385شیعه 385 هرکسی میخواهد قدرتش بمب اتمی شود شیعه شود روزی امام علی فرمود میتوانم از آب نور تولید کنم مرد اتمی علی مولاء بود به ابجد دین الهی110علی علی علی  خداوند سال را بخاطر 5 تن و 12 امام و 14 معصوم سال را 365 روز قرار دادضرب عالم امکان محمد استو جمال محمد علیست ضرب 5 تن در خودش ضرب 12 امام در خودش ضرب 14 معصوم ضربدر خودش جمع سه ضرب میشود 365 روز سال = 196+144+25= 365 روز سال5+6+3=14 معصوم 4+1= 5 تن خانواده رسول خدا خداوند احمق تر از عمری نیافریده هر جا عقل نیست عمری هست  معجزه به ابجد قال رسوالله (ص) فتنه گران  دشمن اسلامه حق به ابجد  فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم. عمرو ابوبکرمیباشد قال رسول الله(ص) بعد ازمن فتنه ها 541 بپاخیزند عمر ابوبکر 541 فتنه ها 541 قاتلی 541 دزده دینه اسلامی231دزدا فدک نگو نه541 فرار ز جنگ 541دزدان فدکه فاطمه 310عمر 310نامردیه  310دزده اصلیه فدکن 310 گمراه دین 310+231 ابوبکرنفاق=541دزدا فدک نگو نه231+310دزده اصلیه فدکن 231=541 معرکه دینها 541 

هفت گنه کبیر 772 اشرار دینها 772-541 دو قاصب= 231 ابوبکر  رکب وبا= فتنه گران 786 تفرقها786- 245اسلامه حق=541عمر رمع ابوبکر رکب وبا    =    541 دشمنان حق553 -12 امام = 541 عمرابوبکر   541به باتلاق541 دشمنا ملحد دین 541 دشمنه اسلامی 541 ابوبکر231+310عمر 541 دزدان فدکه فاطمه310+231  ابوبکر231       دزدا فدک نگو نه= 541  عمر 310+231 ابوبکر= 541قاتلی 541 دشمنه اسلامی541عمر ابجدظالم971-430مقصر=541 ابجد ابوبکر و عمر541دشمنه اسلامی 541 قاتلی 541 گمراه دین دزده دینه اسلامی 541 عمر310+231 ابوبکر =541 به امر خدا معادله ظالم و مقصر سی مرحله میباشد که هر طورکلمه مقصر430و ظالم971 را در نام سه خلیفه کم و زیاد میکنی نام یکی از این سه تن در میآید این آیه قرآن هم به ابجد کبیر هم به ابجد صغیر سه خلیفه میباشد (ان من المجرمین منتقمون 74) فرقه شدن دین اسلام توسط عمر22+27 ابوبکر+25 عثمان = 74=74والشجرتها الملعونه 74فرقه شدن دین اسلامبا مردان رجس پلیدی615-541عمر ابوبکر=74 ابجد صغیر سه خلیفه 74 میباشد ان من المجرمین منتقمون 74  طرفداران احمدی نژ|د گوش کنند طرفداران روحانی هم گوش کنند ما رهبری بنام سید علی داریم عمر بازی هم در نیارید مردم کییس خوب میدانند بچه کافر نبوده اند بچه مسلمونند خوب میفهمند نفاق 231 ابوبکر 231عصیان231نفاق وعصیان مملکت را مثل سوریه نابود میکند هم شیعه هم سنی اینو خوب میدانند در زمانرسول خدا مردم بت پرست و نادان بودندوگمراه دین310 عمر310 منکر310نامردیه 310 گنه بزرگانه 310مکرن 310 کفری 310 نیرنگ310 عمر310 ابله منافقا 310جاهل منافق310عمر310 حرامیان 310گمراه دین310فاسقین 310مکاره پلید310به کاذبه منافق310 جاهل منافق 310بفریبیها310مکرن310 کفری 310گمراه دین310عمر 310نیرنگ310 گمراه دین310ابله منافقا 310مکرن 310کفری310دزدان فدکه فاطمه 310ابله منافقا310حرامیان 310 هر غلطی میخواستند میکردند علی دست تنها بود ولی الان علی 72 میلیون طرفدار رزمنده دارد ابجد قرآن در سراسر دنیا هزار لشگر نیرو دارد با لشگر ابابیل 1001 لشگر میشود همه تحت امر حضرت بقیه "الله اعظم صاحب الامر میباشند همه در قرآن موجود میباشد آیه بقیه الله خیرا" لکم یاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَاُولِی الاْمْرِ مِنْکُمْ فَاِنْ تَنـازَعْتُمْ فِی شَیء فَرُدُّوهُ إِلَى اللهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الاْخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلا

    اى کسانى که ایمان آورده اید! اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوا الامر ] = اوصیاى پیامبر[ را. و هر گاه در چیزى نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر باز گردانید (و از آنها داورى بطلبید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید. این (کار) براى شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است. (سوره نساء، آیه ۵۹) مهدی به ابجد 59 آیه 59 مهدی59این آیه قرآن هم 59 کلمه میباشد وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ این آیه هم ابجد امام مهدی59میباشدجیگر طلا مهدی 59 به ابجد اسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه = 245  اسلامه حق245 میباشندباکعبه دلیا 245به علی حسین245بااسلام بحق245به دین حق الله245بادین انسان245بادین الهی 110 علی110 دین الهی110  بوودنام مولاء الهی جمالت خدایی بحق هم که وصی مصطفایی مرتضایی جمالتوعشق است یا علی دشمن مولاء بوود خارو ذلیل این ابومکرو عمر عثمان علیل اوضاع هم اکنون سوریه ترکیه همه همدیگر را برای ریاست میکشند اگر هزار مرد خدا مثل علی هم باشد این= گرگهای خبیث سه خلیفه ابوبکروامثال او میگذاشتند مردان خدا سر کار بیاینداگر ده پیامبر الهی هم بیاید او را نبش قبر هم خواهند کرد چرا دین اسلام 74فرقه گمراه شدابجدگمراه دین310عمرنامردیه310 منکرنمرودی310 310سامری 310نیرنگ کفری310 قال رسوالله خائنینه اسلامه حق را بشناسید به ابجد خائنینه 786- 245 اسلامه حق = 541 عمرابوبکر 541 کودتا 431+110= 541  فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم ابجد خائنان 772-541 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند  به ابجد اشراردینها772-541 عمر و ابوبکر= 231 ابوبکر رکب وبا 231م با فاجعه جهانی 231 به لعین دین 231 ابوبکر231لعین بدین231 قال رسوالله فتنه گران دشمن اسلامه حق              تفرقها786= فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم - 310 عمر =661 عثمان -231  ابوبکر =430  مقصر به ابجد (ریاست کفر )971 ظالم971 میباشد ظالم 971-661 عثمان = 310 عمر  ریاست کفر971 + 231 ابوبکر=1202 جاهلان خبیث 1202سه خلیفه 1202  ان من المجرمین منتقمون 1202 -971 ظالم= ریاست کفر231  ابوبکر  این آیه قرآن هم به ابجد کبیر هم به ابجد صغیر سه خلیفه میباشد 1202ان من المجرمین منتقمون1202 سه خلیفه1202از دوچیز متحریم از آسمان آبی که وجود ندارد ولی میبینیم و از خدایی که وجود دارد و نمیبینیم مثل هوا تنفس میکنی ولی نمی بینی میگویند اعزرائیل دی اکسید کربن است در یک قدمی هر انسانی قرار بگیرد نفس کشیدن یادش میرود و میمیرد انسان باد هواست با یک فرتی میآد باید بفوتا میره 690 فرتی -بفوتها 494= 196 ولی وای بحال کسی که به 14 معصوم معتقد نباشه 14ضربدر 14= 196خداوند سال را بخاطر 5 تن و 12 امام و 14 معصوم سال را 365 روز قرار دادضرب عالم امکان محمد استو جمال محمد علیست ضرب 5 تن در خودش ضرب 12 امام در خودش ضرب 14 معصوم ضربدر خودش جمع سه ضرب میشود 365 روز سال = 196+144+25= 365 روز سال معجزه قال رسوالله (ص) فتنه گران دشمن اسلامندبه ابجد فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم عمر و ابوبکر رکب وبا می باشند قال رسول الله(ص) بعد ازمن فتنه ها 541 بپاخیزند عمر ابوبکر 541 فتنه ها 541 قاتلی 541 دزده دینه اسلامی541به باتلاق541 دشمنا ملحد دین 541به دشمن اسلام حق541 ابوبکر231+310عمر 541 دزدان فدکه فاطمه310+231 ابوبکر= 541 عمر 310+231 ابوبکر= 541قاتلی 541 دشمنه اسلامی541عمر ابوبکر541{ قال رسوالله} کتابی الله وعترتی1587-1202 عمر ابوبکرعثمان =فرقه 385شیعه385 پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات استپیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه ۳۸۵ شیعه ۳۸۵مرد عالم 385 شهید بدین 385 با منجی علم اسلامی385 با اسلام ناب محمد علی 385 مذهب اسلام محمدی 385 اسلامنا محمد علی 385بطریق دین 385 شهید بدین 385 معجزه دینه اسلامه 385 با روزنه امید جهان 385 با راه دین حق 385 با بیداریه اسلامیه 385 یعنی ۵ضربدر ۸ ضربدر ۳= ۱۲۰ علیی ۱۲۰ابجد خائنان 772-541 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541 عمر و ابوبکر= 231 با فاجعه جهانی 231 به لعین دین 231 ابوبکر231لعین بدین231 فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم - 310 عمر =661 عثمان -231 ابوبکر =430 مقصر به ابجد (ریاست کفر )971 ظالم971 میباشد ظالم 971-661 عثمان = 310 عمر ریاست کفر971 + 231 ابوبکر=1202 سه خلیفه 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 -971= ریاست کفر231 ابوبکر این آیه قرآن هم به ابجد کبیر هم به ابجد صغیر سه خلیفه میباشد قال علی (ع) علم ابجد هزار باب دارد باب حدیث و کلمه در علم ابجد قرآن ظالم 971-430 مقصر = 541عمرابوبکر541 قال رسوالله خائنینه اسلام را بشناسید به ابجد خائنینه 786- 245 اسلامه حق = 541 عمرابوبکر 541 کودتا 431+110علی= 541 فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالمحدیث نبوی و ابجد قرآن الهی 397 -541 =144 ضرب 12 امام در خودش144 یعنی114سوره قرآن +30 جزء آن= 144 وحی الهیه144ضرب12 امام در 12= 144 یعنی114سوره قرآن +30جزءآن=144 ضرب12 امام

برادرم ناراحت نشو دین اسلام 74 فرقه میباشد همه هم صددرصدخود را بحق 110 بحق میدانند بدون دلیل و برهان بابا مرد باشید و ثابت کنید ما علمی صحبت میکنیم تا بی سوادها هم بفهمند حساب حساب کاکا برادر علم ابجد قرآن تقدیم میکند اگر واقعا شما بحق میباشی بسم الله دلیلت کجاست بشک لشک دلیل بیاور و ثابت کن مرد باش حاتفی گفت دیدم من آن کتف نبی دوره خاتم تابه شانه بود علیا"یا علیا"یاعلی بلغ العلی بکمالهی کشف الدوجا بجمالهی حسنت جمیع خصالهی صلو علیه والهی چه جمال باصفایی شده نامت الهی هم ساقی کوثر علی حیدرعلی همسبط پیغمبرعلی سایه پیغمبرندارد هیج میدانی چراآفتابی چون علی درسایه پیغمبر است هلال روی محمد سلام علیون مع

قال رسوالله خائنینه اسلامه حق را بشناسید به ابجد خائنینه 786- 245 اسلامه حق = 541 عمرابوبکر 541 کودتا 431+110= 541  فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم قال رسول الله بعد ازمن فتنه ها 541 بپاخیزند عمر ابوبکر 541 فتنه ها 541 قاتلی 541 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر231+310 عمر310دزدان فدکه فاطمه310عمر 310دزدا فدک نگو نه 231 ابوبکر=541 دزد اصلیه فدکن 310عمر 310دزدان فدکه فاطمه 310 +231 دزدا فدک نگو نه = 541 حماقتها 555-14 معصوم = 541 عمر ابوبکر541

ابوبکر231+310 عمر= 541 ابومکر و عمر541  مگرنام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست به زودی همه شیعه گردند عزیز بدانند که حق با علیست به نامت قسم یا علی توایی وارث این نبی قسم به ذات کبریاء که جانشینه مصطفا  بوود علی مرتضا جمال خدا با رسول حدیث کسای بتول علی در خانه حق هم که بوده تصاحب قلب کوثر را نموده ثاقی کوثر سلام کننده دره خیبر سلام دوش نبی حیدر است وارث پیغمبر است در غدیر خم دین کامل شد اکملتولکم دینکم بعد از وفات پیامبر دشمنان دینخداعمر 310 ابله منافقا 310جاهل منافق 310عمر 310حرامیان310 گمراه دین310فاسقین 310مکاره پلید310به کاذبه منافق310جاهل منافق310بفریبیها 310 مکرن 310 کفری310 گمراه دین 310 عمر310نیرنگ 310 گمراه دین 310 ابله منافقا 310مکرن 310 کفری310دزدان فدکه فاطمه310ابله منافقا 310فاسیقینی 310با دروغگوا310 نیرنگ 310عمر310مکاره پلید310 بمارزنگی310دزده فدکه فاطمه 310کفری 310 منکر 310جاهل منافق 310 منافق ابلها 310منافق پلید310 مکاره پلید310 سگ مردها 310 نامردیه310ماری پلیدیه310بمار زنگی 310مکاره پلید310باسیاه کاری 310کفری310عمر 310نیرنگ310 نمرودی310 حرامزاده پلید310 سامری 310 گمراه دین 310 مکرن310 ابوبکر231 بکج راه 231براه کج231 به لعین دین 231  ابوبکر231 دزده دینه اسلامی 231دزدا فدک نگونه 231 ابوبکر 231به لعین دین231 فاسدی بدینی   231به لعین دین231رکب وبا 231بی آبروی231 231با فاجعه جهانی 231آدمیا ملحدی لجن 231 کوره 231به دزد سر گردنه 231 دزده دینه اسلامی 231نفاق231بی آبروی231 به دزد سر گردنه 231ابوبکر231 احمق ملحد 231 عصیان231 ابوبکر231+310عمر = 541فتنه عالم 676-135 فاطمه = 541 عمر وابوبکر فتنه عالم بودند قصب دین مقصرن 737 -196 = 541 دشمن مکتب قرآن 1207-5 تن خانواده پیامبر = 1202 ابجد ابوبکرو عمر و عثمان 1202 آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 شرم گینان 651-110 علی = 541 عمر ابوبکر رکب وبا 541 دشمنه مکتب اسلامی541 اگرکسی به خانه شماحمله کند ومادرتان را بکشد خانه تان را به آتش بکشد کلید کارخانه پدرتان را هم بگیرد و یاران پدرت را هم بکشد فامیلهایتان و خودتان را از شهر بیرون کندفقط یک حرامزاده پلید 310 میتواند باغ فدک را قصب کند آنهم از دختر پیامبر در 18 سالگی با فرزند درون شکمش به شهادت برسد ابوبکر دوسال بیشتر خلافت نکرد به دعای فاطمه ذلیل از دنیا رفت بارها ابومکر فرمود ای کاش به فاطمه ظلم نمیکردم و فدکش را قصب نمیکردم در صحیح مسلم و بخاری آمده ابوبکر و عمر به خانه فاطمه یورش برده و درب خانه اش را به آتش کشیدند پیامبر فرمود هر کسی فاطمه را بیازارد دوزخی میباشد خلافتی که جانشین و فرزند پیامبر فاطمه بیعت نکرد و شهید شد یک سوره در قرآن کوثر بنامش آمده ولی نام ابومکر رکب وبا در قرآن نیامده پس قصب خلافت باطل است 541قلدردین اسلامیا541 ابوبکرعمر 541به دشمن اسلام حق541 دشمنا ملحد دین 541 به باتلاق541 دشمنیا لعنتی 541 به ابجد  با سر خر شیطان 1433-1202 سه خلیفه = 231  ابوبکر ظالم 971- 430مقصر= 541 عمر وابوبکر 541 تمام نامهای خوب متعلق به پروردگار و نمام نامهای بد متعلق به شیطان است اگر ما یا محمد یا علی نام زیبای پروردگار است منظور زیبایی پروردگار عالم است در قرآن ثبع المثانی من القرآن العظیم مراد نام علی و محمد 7 کلمه 7 دوره کعبه 7 بار صفا و مروه 7 سنگ به سه شیطان در مکه میزنیم هفت آسمان بخاطر نام 12 امام بدون تکرار در قرآن 7 میباشد در قرآن ثبع المثانی من القرآن العظیم مراد نام 12 امام شیعه بدون تکرار 7 نام محمد علی هم 7 کلمه میباشد

علمی صحبت کنیم به علم ابجد ظالم 971- 430 مقصر = 541 عمر و ابوبکر 541خجالتم خوب چیزیه زدی وهابی سنی را ترکوندی که میگی دشمنان شیعه یک مرد پیدا نمیشه جواب بده اهل سنت که سر از خط علی میتابند اند شیطان به خدا گمراهند  ده ساله منتظرم بخدا یک سال دیگه صبر میکنم حکم برایتان صادر میکنم یامباهله هر کی دوست داره بامن وارد مباهله بشه و بترکه یک الله اکبر بگه ببینه میترکه یا نه  یاشیعه قائم آل محمدبشوید یا جواب علمی بدهیدهر موقع یک عمری با غیرت پیدا شد و توانست با نام ابوبکر رکب وبا  مگه نمیگید بعد از پیامبره نامشم باید مثل پیغمبر باشه عمر رمع گوسفند  ابوبکر =رکب وبا دوسال خلافت نکرده از دنیا رفت ناحقها دوسال نشده خدا به زمین میزندشان اگر این غاصب ها جانشین پیامبر بودند چرا نامشان مثل پیامبر نیست ولی علی در غدیر خم از جانب خدا امام همه پیامبران الهی شدو همه دست بیعت دادند در صحیح مسلم بخاری هم آمده ببینیم یک مرد دراهل سنت پیدا میشه نام عمر و ابوبکر را مثل نام محمد ثابت کنه یا بازم دروغ گو هستندهر وقت تونستیدمن سنی میشم باتمام شیعها ولی اگر نتوانستید نامرد نباشید شیعه علی بشوید واقعا مولای عالم کیست 1092 دلیل اگر کسی صد دلیل آورد نپذیرید ولی اگر کسی به هزار نام خدا و ابجد محمد1092 دلیل آورد او قرآن ناطق بحق دین میباشدبه هزار نام خدا قسم1000 به ابجد محمد 92  قسم 1092-1202 سه خلیفه= 110 بحق مولاء و مقتدای عالم علیست زاده محراب زاده کعبه شهید محراب علیست عکس نام محمد علیست کسی که نامش معجزه ایست شاه مردان این علیست ای معجزه جمال عرشه خدابسم الله علییون مع الحق والحقو مع العلی مولاءآیه قرآن بوود نام علی ولسان صدق" علیا جمال محمد سلام علی یون" مع الحق تمام تو اسر ارهویی سلام علی یون مع الحق سلام جمال محمد علی  شدی بت شکن هم به دوش نبی به ابجد ظالم 971- 430 مقصر = 541 عمر و ابوبکر541فتنه ای546- 5 تن ال نبی= 541 خیانت به نبی 1129-1202 سه خلیفه = 73 فرقه فتنهای546 -5تن خانواده پیامبر= 541  عمر ابوبکر=خیانتی جنجالیا1128-1202=74  فرقه 74 ابجد ابوبکر عمر عثمان 74 فرقه شدن دین اسلام به ابجد  فتنه های دین 615-541 = 74 فرقه ابجد سه خلیفه فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم

اسلام 132-541 عمر ابوبکر= 71- تبری ٦١٢ = ٥٤١ ابوبکر و عمر  تبری بجوئید از  ٥٤١ ابوبکرعمر فلاکتی 541 اهل شرا  541 شیطان لعینا  541 قاتلی 541 شیطان نادانی پلیدیا  541کمراه دین  بکج راه 541 ابوبکر 231رکب وبا 231  ابوبکر+310 عمر= 541فتنه عالم 676-135 فاطمه = 541 عمر وابوبکر فتنه عالم بودند فتنه ها 541 دشمن اسلامیه 541 فتنه ها  541  هفت گناه 541مرد کافر 545-4 خلیفه = 541 عمر و ابوبکر کافر بودند به ابجد  خلیفه خدا 1330-1202سه خلیفه  = 128 حسین= 8ضربدر 2+1= 17 شهید نماز 128 =8+2+1= 11  امام شهید میشوند خلیفه خداوند 1390-1202= 198 علیست8+9+1= 18 ذالحجه غدیرخم علی از جانب خداوند انتخاب گردیدبه ابجد قرآن امام الهی 128 امام حسین 128 مادری الهی داشت که یک سوره در قرآن بنامش کوثر آمده سوره کوثر آیا کسی که در قرآن یک سوره به نامش آمده را فرزندش را در کربلاء تشنه سر میبرند آنهم فرزند پیامبر را جواب پیامبر چه خواهند داد اگر دوستان شما فرزندتان را بکشد بی تفاوت بی خیال مثل اهل سنت میباشد شما رسول خدا را دوست دارید و از کشته شدن سید جوانان اهل بهشت که در بخاری و صحیح مسلم آمده بی خیالید بنظر شما خداوند نیاز نبود 124 هزار پیامبر بیاورد ابومکر و عمر کافی بوده کسانی که حب این دو کافر در قلبشان باشد به ذات خدا دوزخی میباشند کدام مسلمان دوست دارد به دوزخ برود قسم دروغ نمیخورد به ذات پروردگار قسم ابومکررکب وبا دوسال بییشتر خلافت نکرد از دنیا رفت هر کسی ناحق باشد دوسال نشده میمیردبجای اینکه دینتان را از فرزندان پیامبر بگیرید از دشمنان پیامبر گرفته و عمری شده ایدخدایااگر سنی وهابی نتوانست حقانیت خود را ثابت کند یک نفر سنی را در بهشت نبر همه را ببر جهنم با عمر و ابومکر رکب وبا 

خائنینه 786- 245 اسلامه حق = 541 عمرابوبکر 541 کودتا 431+110= 541  فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم تف به روی هر کسی نادان بوود هم طرفداراین یابو بوود  عرعر خر هم بوود لعن عمر به ابجد خر 800 -430 مقصر =شیطان370 منهای 60پلیدیها = 310 عمر از شیطان پلیدتر و خرتر بوده است پاره گین را کی قرین با چشمه کوثر کنم   به خانواده پیامبر 5 تن آل عباء میگویند آیه مباهله حدیث کثاء 5 تن آل عباء ابجد کل 14 معصوم خانواده رسول خدا میشود 1743 منهای 1202 سه خلیفه کن = قاصب خلافت الله 541 ابوبکر و عمر 541 +430 مقصر = 971 ظالم  + 231 ابوبکر= 1202 لعنت الله 1202   ابجد آیه ان من المجرمین منتقمون 1202 ابجد ابوبکرو عمر عثمان 1202 این آیه قرآن هم به ابجد کبیر هم به ابجد صغیر ابجد قاصبان ولایت علی و 5 تن آل عباء میباشد تمام معادلات عنایت خداست ابجد 14 معصوم1743+351قرآن 1994 یعنی 4+9+9+1= 23 وارث 14 معصوم امام زمان وکل شیی احصیناه فی امام مبین این ایه 23 حروف دارد ابجد امام زمان یاسین آیه 12 هم میباشد به ابجد اسلام 12نجاتبخش12 حق 12 ساعت12 قلب12اسلام12جانها 12 رگهای عصب مغز 12 رگ میباشد کعبه 12 ضلع دارد

12 امام +14 معصوم = 26 راه حق 26 علی 26به ابجد اسلامه حق245 منظور علی 110+135 فاطمه = 245 اسلامه حق فاطمه و علی میباشد   علمی صحبت کنیم  علم ابجد قرآن تقدیم میکندابجداسلام132+علی110+92محمد+5تن+12+14معصوم =365روز سال365+20محمد =385 شیعه 385پیامبر فرمود فقط یکفرقه اهل نجات است جنگ هفتاد و سه  ملت همه راعذربنهچو ندیدند حقیقت ره افسانه زدندفتنه ای546- 5 تن ال نبی= 541 خیانت به نبی 1129-1202= 73 فرقه فتنهای546 -5تن خانواده پیامبر= 541  عمر ابوبکر= فتنه های دین 615-541 = 74 فرقه ابجد سه خلیفه فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم پیامبر فرمود بعد از من امتم 73 فرقه باطل ویک فرقه بحق خواهد بود به علم ابجد فرقه 385 شیعه 385 فقط یک فرقه اهل نجات است و آن شیعه میباشد 73فرقه+1فرقه شیعه = 74 ابجد سه خلیفه کفر و تباهی 74میباشد که باعث شدند دین اسلام 74 فرقه شود به ابجد شیطان گمراه 616- 541 عمر و ابوبکر= 74 ابجد سه خلیفه کفر 74 آیه22سجده 74ان من المجرمین منتقمون74ماازمجرمان انتقامی سخت خواهیم گرفت پدر مجرما را در خواهیم آورد  به ابجد صغیر هم باز ابجد سه خلیفه کفر میباشد 74 دین اسلام 74 فرقه شد 74والشجرتها الملعونه 74فرقه شدن دین اسلام ابوبکر27+22 عمر +25 عثمان = 74 قصب خلافت موجب شهادت 11 فرزند معصوم پیامبر شد74=   4+7=11 خیانت به نبی 1129-1202 سه خلیفه = 73 فرقه فتنهای546 -5تن خانواده پیامبر= 541  عمر ابوبکر= فتنه های دین 615-541 = 74 فرقهhttp://ali110.wapha.ir/

ای معجزه جمال عرشه خدا بسم الله علی یون مع الحق والحقومع العلی مولاء  آیه قرآن بوود نام علی ولسان صدق" علیا غریب غدیر سلام بی یاوری مثل حسن حسین 12 امام  مگرنام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست صدکتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست جمال محمد سلام علی یون مع الحق تمام  لشگری دارم برایت هم تمام بیا یا مولاء یا مهدی یا صاحب العصرو زمان لشگری دارم برایت بی شمار چون در آرم من زهر شیطان دمار  لشگر اعداد بسم الله الرحمن رحیم قدرتی دارد به والله بی نظیر رمز باء بسم الله الرحمن رحیم رمز اسم اعظمی مولاء علی اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش که به تلبیسو حیل دیو مسلمان نشود  شیعه یعنی قول هو الله احد فرقه های دین همه باطل بوود به ابجد بن غارت گر 1853 -1312چهار خلیفه =541 کافری حربیی541 عمر و ابوبکر541+430 مقصر= 971 ظالم به دست میآید معادله ظالم و مقصر سی مرحله دیگر هم دارد هر طور کلمه ظالم و مقصر را در نام ابوبکر و عمرو عثمان کم و زیاد کنی نام یکی دیگر از آنان در میآید                          مثال عمر310+231ابوبکر+430مقصر = 971 ظالم بدست میآید ظالم      971-310عمر= 661 عثمان در میآید همینطور خودتان حساب کنید مقاله نجس میشه من زیاد بنویسم این هم از شگفتیهای جهان است آیا میدانید تمام زبانهای دنیا را خدا خلق نموده کلمه به کلمه را حسابکرده ابجد نام عمر شیطان بوود تف به این ابجد که بی ایمان بوود

581ننگی نفرتیا 851در تاریکی ها 851- 541 عمرو ابوبکر= 310 عمر با خباثتها 1512-1202 سه خلیفه = 310عمر  متخلف کافرانی 1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر ابجد سه خلیفه ظالم به ابجدکبیر ابوبکر عمر عثمان 1202- 971 ظالم = 231 ابوبکرابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند  به ابجد اشراردینها772-541 عمر و ابوبکر= 231 ابوبکر

بعد از غدیر این سه خلیفه کافر شدند کسیکه عهد خودرابشکند کافر میشودبه ابجد مقصرا431 +110 علی =541  ابوبکر و عمر 541 +430 مقصر = 971 ظالم منهای 310 عمر = 661 عثمانابجد اسلام ١٣٢ - ٦١٢تبری = ٥٤١ ابجد ابوبکر و عمر غفلتی 1512- 1202 ابجد سه خلیفه =  310 عمر در بغفلت تمام بوده است منافقن320عمری 320کوردلن 310 به ابجد به خباثتا  خبیثت  1512بغفلت- 1202= 310 عمر خیلی خبیث بوده آل الله 98+12 امام=110بحق110علی 110 به ابجد به غفلتا 1512-1202= 310 عمری320 منافقن 320 عمری 320  خبیثت 1512- 1202 سه خلیفه = 310 عمر از همه خبیث تر بوده به ابجد خدا 605 منهای 541 ابجد ابوبکر و عمر = 144 ضرب 12 امام در 12 باید از این دو ملحد تبری بجوئید تا مسلمان واقعی باشید به ابجد افتخار دین 1346-1202 سه خلیفه=144 یعنی 114 سوره قرآن +30 جزء آن = 144 ضرب 12 امام در خودش ضرب 5 تن در خودش ضرب 14 معصوم در خودش جمع سه ضرب میشود 365 روز سال 5+6+3= 14 معصوم علیه سلام اهلبیت

به ابجد خائنان 772-541 عمر و ابوبکر = 231 لعین بدین 231 ابوبکر جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند با خباثتها 1512-1202 سه خلیفه = 310عمر ابجدبه ابجدبن غارتگر1853 -1312 چهار خلیفه =541 کافری حربیی541 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541قلدردین اسلام 541 ابوبکره دزدانه فدکه فاطمه  541

خائنان 772-541 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند  به ابجد اشراردینها772-541 عمر و ابوبکر= 231 ابوبکر عمربا خباثتها 1512-1202 سه خلیفه = 310هفت گنه کبیر 772-541= 231 ابوبکر 231+430مقصر = 661 عثمان 661+310عمر= 971 ظالم -430 مقصر = 541 ابوبکر عمر 541به قلدر دین اسلام 541

فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم به دست میآیدبه ابجد   1128-1202سه خلیفه = 74با مردان رجس پلیدی615-541=74 ابجد صغیر سه خلیفه 74 میباشد    به ابجد شیطان 370 +245 اسلامه حق = 615 - 541= 74 ابجد صغیر سه خلیفه ۷۴ ان من المجرمین منتقمون 74 ابجد صغیرسه خلیفه باعث ۷۴ فرقه شدن دین اسلام شدند به ابجد  نقض اسلامی۱۰۹۲+ ۱۱۰ علی = ۱۲۰۲ ابجد ابوبکر و عمر و عثمان ۱۲۰۲حکم اسلام را نقض نمودندو عهد شکن شدندبعد از غدیر این سه خلیفه کافر شدند کسیکه عهد خود را بشکند کافر میشود      74 ان من المجرمین منتقمون74 ابجد ابوبکر27+22 عمر +25 عثمان =74والشجرتها الملعونه 74فرقه شدن

بعد از غدیر این سه خلیفه کافر شدند کسیکه عهد خودرابشکند کافر  کافر دینه اسلام 502 - 541 = 49 عمر22+27 ابوبکر= 49 میشود    خاری ذلتها 1251 - 1202 سه خلیفه =49 عمرابوبکر

 سرکش ترینیا 1251 -1202 سه خلیفه = 49 عمرابوبکر49با مردی جاکش ترینی1251-1202 سه خلیفه کفر= 49  مردان نامرد ترینا1251-1202 سه خلیفه کفر= 49شهادت میدهم والله به قرآن وصی این پیامبر یاور آن در عرش نوشته با خط جلی وارث خاتم بوود مولاء علی قسم به ذات کبریاء که جانشینه مصطفی بوود علی مرتضی تقدیم به روی ماهت یا قائم آل محمدی روح پیمبر یا علی والله جمال خاتمی هم نور پاک احمدی هم ثاقی کوثر علی هم عکس نام خاتمی آئینه روی نبی اول خلبانه آسمانها علیست سیمرغ به آسمان لاحوت علیست او بود نبی به آسمانها میبردجمع خلبانانه خدا میدانند سرحلقه اسرار خداوند علیست به ابجد اسرارخدا 1067 -1202سه خلیفه=135 فاطمه و علی110 اسلامه حق245 میباشند 135+110=245 اسلامه حق معجزه دانی که مولایم علیست

دزدان فدک فاطمه 310 گمراه دین 310 دلیل نفاقه 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین310 نیرنگ 310 ابله منافقا 310یا بلاء دین اسلام 310عمر 310 گمراه دین310 منکر 310 کفری 310 منکر310نیرنگ310حرامیان 310گمراه دین310بمار زنگی 310کفری310نا اهل کل مذاهب310 نامردیه 310اهل نابکار 310اهل نابکار310 درد کل مذاهب310 نا اهل کل مذاهب 310نابکاراهل دین310 احمقها احمقها 310منکر 310جاهل منافق310 گمراه دین 310نمرودی 310 نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310نمرودی310 سامری310 گمراه دین310 اباجهل در دین 310 بی ایمان دین اسلام 310 310 عمر 310 قاصبان بدین 310 جاهل منافق 310 ابله منافقا 310 عمر 310 گمراه دین 310 جاهل منافق 310 کفری 310حرامیان310 ابله منافقا 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310 منکر 310 وهابیه منافقی 310 عمر310 فتنه ها 310+231= 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 +430 مقصر = 971 ظالم -310 عمر ظالم 971-310 عمر = 661 عثمان - 430 مقصر = 231 ابوبکر مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 عمر به ابحد عمر310نیرنگ 310حرامیان 310جاهل منافق 310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری 310 فاسقه دین310 فاسق دینه 310منکر 310نیرنگ310 عمر310نامردیه310 کفری 310نیرنگ 310گمراه دین310ابله منافقا310 نامردیه310حرامیان 310عمر310منکر 310نمرودی 310نیرنگ310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری310 310حرامزاده پلید310بدجنس عالم احمقا 310گبر پلید دین 310 منکر 310سگ هار پلید 310وحشی هاریا 310بابقره 310حاهل منافق 310 بمردک پلید 310حرامزاده پلید310 فاسق دینه310کلب کلب هار310جهل مرکبی 310بمار زنگی 310 رمز زناه310 فسق کلیه310گمراه دین310گمراه دین310 فسق دینها 310گمراه دین 310 جاهل منافق310 فاسق دینه 310 حرامیان 310 نیرنگ310 قاصب مذهب الله 310 مذهب ناحق اهل دین 310گره اهل دینه 310 قفل اهل دین 310 قاصب مذهب الله 310 مخالف اهل دین 310 فاسق دینه 310 نیرنگ310 با اهل منافق310 ملعون و پلید اهل دین 310قاصب بکل دین 310 اهل نابکار 310 بمنافق اول 310 ابله منافقا310 جاهل منافق310 حرامیان 310فسق دینها310 دزدان فدکه فاطمه 310دزدان فدکه فاطمه310حرامیان310بی ایمان دین اسلام 310گبرپلید دین310 310 حرامیان310 دقلبازملحد310ببقرها 310بقلدره دینه310کلب کلب هار310 جاهل منافق 310نارجهیما 310سم ری310سامری قوم محمد عمرابن خطاء 310 گمراه دین310جهل مرکبی310با کافرها 310بانادانه دین اسلام310 بمردک پلید310 آشوبا310 دقل بازملحد310کفری310 منکر310سامری310 گمراه دین 310جاهل منافق 310حرامیان 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند 310 منکر 310سگ هارپلید310 310کلب کلب هار310وحشی هاریا310فس قینی310 دلیل نفاقه 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین 310ابله منافقا 310جاهل منافق 310 سامری 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند310 گمراه دین 310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310 عمر 310 جاهل منافق 310 حرامزاده پلید 310 رمززناه 310 گمراه دین 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 کفری310 نیرنگ310نمرودی 310سامری310 310مار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310 منکر 310کفری 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310نار جهیما 310 به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231عصیان 231 ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها231 ادیانی جعلی باطل 231 بابی عقلیها231یاابوسفیانی231دورویه 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231 احمق ملحد231 لانه جاسوسیه 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 احمق ملحد 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدواهل بیت 527 +14 معصوم = 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اند

+ نوشته شده در پنج شنبه 1 خرداد 1393برچسب:,ساعت 20:33 توسط برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان اسلامه حق 245 علی 110+ 135فاطمه = 245 و آدرس aaaali110.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.به ابجد اسلامه حق 245 یعنی فاطمه و علی 245 وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین وزیر پیامبر 476 - 231= 245علی فاطمه 245وصی نبیا 169علی مهدی169 با نماینده بحق محمد علی حسن حسین مهدی 245 اسلامه حق 245 یعنی علی110+ +135= 245 اسلامه حق 245 منظور علی و فاطمه پدر مادر شیعیان میباشنددرود و صلوات خدا بر پدر و مادر شیعیان اهل بیت پیغمبر اسلام |

اسلام به ابجد صغیر و کبیر 144 اسلام 144 ضرب 12 امام میباشد یعنی 114 سوره قرآن 114+30 جزء آن = 144 ابجد آیه وعتصمو بحبل الله جمیعا"ن ولا تفرقو 144 دوازده امام مثل ریسمان نجات بخش میباشند 72+72=144 یعنی4ضربدر4+1  =17 نماز 4ضربدره 4= 16+1= 17 رکعت نماز در 5 وقت بنام 5 تن آل عباء  

قانون قرآن 558-541 عمر ابوبکر = 17 رکعت نماز در 5 وقت بنام 5 تن آل عباء 5 انگشت داری به دست این نشان 5 تن است 14 بند انگشت داری به دست این نشان 14 معصوم شیعه است 12 رگ عصب داری به مغز 12+14= 26 راه حق 26 وصیت 26 بیعت 26 غدیر26 انتخاب درست 26 امام دین 26 علی 26 راه حق 26 امام بکل26 بت شکنی 26 بدوش نبی 26 انتخاب درست 26 غدیر 26 خداوند سال را بخاطر 5 تن و 12 امام و 14 معصوم سال را 365 روز قرار داد ضرب عالم امکان محمد استو جمال محمد علیست ضرب 5 تن در خودش ضرب12 امام در خودش و ضرب 14 معصوم در خودش جمع سه ضرب میشود 365 روز سال به ابجد اسلام132+ 92محمد +110 علی +5 تن +12 امام +14 معصوم = 365 روز سال به ابجد اسلام 132+92 محمد +110علی +17 نماز = 351 قرآن 351 فارسی 351 +14 معصوم = 365 روز سال

 

مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست اسم اعظم نام خاتم قائم آل محمد هم علیست

 

صاحب سخنی که بر سخن آگاه است اول سخنش بنام بسم الله است

 

وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ: شیعه یعنی در مدار حق ودین قلب شیدایی رسیده بر یقین شیعه یعنی عشقو شعور زندگی میکند کامل خدا را بندگی شیعه یعنی آن جمال بی مثال کرده دلها را چو مجنون بی خیال سلام بر صلابت حیدرمولاء قائم آل محمد(عج)
 فقط شیعه بحق میباشدبه ابجد 110 دین الهی 110 علی 110 بحق 110 علی 110 دین الهی 110  اهل دینی 110 ماه دین 110 دین ماه 110دین الهی 110 علی 110 بحق110 حامیان110 نگین 110دین الهی110 پلیسی110 نامت صدو ده یا علی حقا پلیس عالمی 110پلیسی 110

 

وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ به ابجد کبیر و صغیر الم 82بهای دین2+8=10 فروع دین  82 با دادگاه دین82 طبیب جهان 82مهدی82 امام 82طبیب جهان82امام82 مهدی82+114 سوره قرآن = 196 قلب دین196+166لا اله الا الله+ 23مهدی= 385شیعه 385یاران مهدی313+72یاران امام حسین=385شیعه385شیداء385شهید الله 38

 

به ابجدکبیروصغیرالله86+110دین الهی =196دین اسلام196قلب دین196به ابجدکبیروصغیر مهدی 82+114سوره قرآن =196 دین اسلام 196 امام کل دین 196 قلب دین 196اسلامه مهدی196 دین اسلام196 بااماما دین الهی196 امام زمانی ها 196 دین اسلام 196 ضرب 14 معصوم در خودش میشود196  دین اسلام 196   سوره قرآن114+52 جمعه در سال= 166 لا اله الا الله +30 روز ماه =196 دین اسلام 196پیامبر فرمود هر کسی امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا خواهد رفت به ابجد دین اسلام 196 امام زمانی ها 196 امام کل دین 196 اسلامه مهدی 196 دین اسلام 196 با مذهب اسلامی 196 قلب دین 196 اسلامه مهدی 196 امام کل دین 196محمد 92+52 جمعه = 144 +52 = 196 دین اسلام 196 قلب دین 196 مهدی 82 امام 82 به ابجد صغیر و کبیر 82 الم 82مهدی82 بهای دین 196 با دادگاه دین 196 امام82 مهدی 82+114 سوره قرآن= 196 دین اسلام 196قلب دین 196 امام زمانی ها196 امام کل دین196 به ابجد کبیر و صغیر الم 82 الم 82 امام 82 مهدی 82 +114 سوره قرآن = 196 دین اسلام196به ابجد صغیر و کبیر اسلام 144محمد 92+52 جمعه سال= 144 +52 = 196دین اسلام 196 امام زمانی ها196 دین اسلام  196+166لا اله الا الله +23 مهدی = 385 شیعه

 

وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:

 

نام شیعه چندین بار در قرآن آمده12 بار نام امام 12 بار اگر نام شما یک بار اگر آمده بفرما ما قبول میکنیم ما مثل شما نامرد نیستیم حرف قرآن را قبول میکنیم برو عمو بیا دایی خوب کردی که روخ از آئینه پنهان کردی ورنه هر صاحب نظری لایق دیدار تو نیست بلبل از بالا نشینی رتبه ای پیدا نکرد جاده از افتادگی از کوه بالا میرود

 

شیعه یعن یچه385به ابجدکبیرلااله الاالله 166+محمد 92+110علی +17 نماز = 385 شیعه 385 شیعه یعنی چه شیعه یعنی دین اسلام 196+دین الله 130+ 59 مهدی = 385شیعه علی شیعه یعنی دین الهی 110+135 دین الله +128 کلید دین +12 امام = 385 شیعه

 

وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:سلام بر صلابت حیدرمولاء قائم آل محمد(عج) به ابجدکبیروصغیرالله86+110دین الهی =196دین اسلام196به ابجدکبیروصغیر مهدی 82+114سوره قرآن = 196 دین اسلام 196 امام کل دین 196 اسلامه مهدی 196+52 هر سال 52 جمعه داریم = 196 دین اسلام196 دین اسلام 196 ضرب 14 معصوم در خودش میشود دین اسلام 196 نشانه های دین الهی الله  72 ان الله یحب المتقین 72 یاران مهدی 313+72 یاران امام حسین = 385 شیعه به ابجد کبیر و صغیر الله86+110 دین الهی = 196دین اسلام 196 بدین های الهی الله196 امام بدین الهی196 دین اسلام 196+114سوره قرآن + 103 با اهل دین +82 مهدی= 385 شیعه=با اسلامی دین الله  275 +110 دین الهی = 385 شیعه385 با اسلامی دین الله دین الهی 385 مداره 250+135 دین الله فاطمه = 385 شیعه مادرره 250 + 135 دین الله = 385 پیامبر فرمود هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم فاطمه باشد دین اسلام196+ 166لا اله الا الله=362+23مهدی= 385شیعه 385یا طبیب قرآن 385یاران مهدی313+72یاران امام حسین= 385شیعه شیعه385 شیداء 385 شهید الله 385

 

به ابجد صغیر و کبیراسلام 144 ضرب 12 امام در خودش 144 یعنی 114 سوره قرآن 114+30 جزء آن = 144 ضرب 12 امام میباشد به ابجد صغیر و کبیر  اسلام 144+241 دین بحق الله  = 385شیعه 385  به ابجدکبیروصغیرالله86+110دین الهی =196دین اسلام196قلب دین196 اسلامه مهدی 196196به ابجدکبیروصغیر مهدی 82+114سوره قرآن = 196 دین اسلام 196 امام کل دین 196 قلب دین 196اسلامه مهدی 196+52 هر سال 52 جمعه داریم =144  196 دین اسلام196 بااماما دین الهی196 دین اسلام 196 ضرب 14 معصوم در خودش میشود دین اسلام 196   سوره قرآن114+52 جمعه در سال= 166 لا اله الا الله +30 روز ماه =196 دین اسلام 196 +52 جمعه در سال = 144 ضرب 12 امام در خودش = 144 اسلام حق240 اسلام حق240+5 تن = 245 علی 110+135 فاطمه = 245 اسلامه حق 245 دین بحق الله 245 دین الهی 110+135 دین الله = 245 علی 110+135 فاطمه = 245 دین بحق الله 245 دین الهی 110+135 دین الله = 245 علی110+135 فاطمه = 245 دین بحق الله 245به ابجدکبیر مهدی 59+110علی دین الهی +196 دین اسلام=365 روز سالوَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ: سلام بر صلابت حیدرمولاء قائم آل محمد(عج) 196 با مذهب اسلامی 196 دین اسلام 196قلب دین 196 به ابجد کبیر و صغیر الم 82 الم 82 امام 82 مهدی 82 +114 سوره قرآن = 196 دین اسلام 196شیعه یعنی چه شیعه یعنی دین اسلام 196+دین الله 130+ 59 مهدی = 385 دین الهی 110+135 دین الله +128 کلید دین +12 امام = 385 شیعه یعنی قول هو الله احد در دل هر زره باشد نورحق شیعه یعنی لا اله الا الله166+92 محمد +110 علی +17 رکعت نماز = 385شیعه یعنی لا اله الاالله166+82 مهدی امام +11 امام شهید = 385 شیعه یعنی با آل قرآن 385مرد عالم 385 اسلام پیامبر 385 فقط دین اسلام 385 فلسفه دین الله 385     به علم ریاضی قرآن دینت را ثابت کن نام شیعه  بار در قرآن آمده ولی نام فرقه های باطل عمری یک بار هم نامشان در قرآن نیامده است چون باطل و قاصب بوده اند به قرآن رجوع کنیم هر چه در قرآن نبود محکم به دیوار بزنیم فرقه های عمری خیلی.... یک بار هم در قرآن نیامده تو خوبی میکنو در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز

 



385این عدد 385شیعه را از راست بخوان میشه583ابجد 5 تن آل عباء 583امت اسلامی 583 جمع ملت 583 با شرف 583 انسان شناسی 583 سال تا سال583شعور ادب 583 شروع ابدی583 اسلام پیامبر بدین الهی 583 آیین و روش 583اهل بیت فاطمه 583 از راست بخوان میشه 385 براستی شیعیان فرزندان اهل بیت پیامبرند
 ا
نام شیعه چندین بار در قرآن آمده 12باردر قرآن آمده ولی نام فرقه شما که باطل است یک بار هم در قرآن نیامده است حقانیت امام زمان به ابجد علم ریاضی قرآن به امام 82 طبیب جهان 82 مهدی 82 طبیب جهان 82 امام 82 مهدی 82 +114 سوره قرآن = 196 دین اسلام 196 کلید بدین الله 196 کلید اسلام 196 اساس دینی 196 قلب دین 196 دین اسلام196 با اماما اهل دینی196 اماما بدین الهی 196قلب دین196امام کل دین196مهدی امام کله196کلید بدین الله196اماما بدین الهی 196اسلامه مهدی 196 امام بدین الهی 196یااصل دین196 اسلامه مهدی196 امام بدین الهی 196 کلید بدین الله 196 کلید اسلام 196 دین اسلام196 امام کل دین 196قلب دین 196 منتسب به  14 معصوم باشد  امام 82+114 سوره قرآن =196 دین اسلام 196  اصوله دین 196 کلید اسلام 196به ابجد یاجانشین بحق محمدعلی737-541 عمر ابوبکر= 196دین اسلام 196 اسلامه مهدی 196کلید بدین الله 196 امام کل دین 196 دین اسلام 196دین اسلام به ابجدکبیروصغیرالله86+110دین الهی =196دین اسلام196به ابجدکبیروصغیر مهدی 82+114سوره قرآن = 196 دین اسلام 196 امام کل دین 196 اسلامه مهدی 196+52 هر سال 52 جمعه داریم = 196 دین اسلام196 دین اسلام 196 ضرب 14 معصوم در خودش میشود دین اسلام 196 نشانه های دین الهی الله
196به ابجد اسلام 132+92 محمد +110علی +5 تن +12 امام +14 معصوم = 365 روز سال 5+6+3= 14 معصوم  به علم ابجد بهترین دین ها 737-541 عمر ابوبکر=196قل الله 196 دین اسلام 196 کلید اسلام 196 امام 82 مهدی82+114 سوره قرآن = 196 دین اسلام 196 قلب دین 196 امام کل دین 196دین اسلام 196 ضرب 14 معصوم در خودش میشود 196 با هر علمی میتوانید حقانیت خود را ثابت نمائید اسلام هم به علم ابجد کبیر و صغیر اسلام 144 ضرب 12 امام میباشدو و کعبه هم 25 تقواء 25 عدالت25 شیعه 25+144+196 = 365 روز سال

 

اسلام به ابجد صغیر و کبیر 144 اسلام 144 ضرب 12 امام میباشد یعنی 114 سوره قرآن 114+30 جزء آن = 144 ابجد آیه وعتصمو بحبل الله جمیعا"ن ولا تفرقو 144 دوازده امام مثل ریسمان نجات بخش میباشند 72+72=144 یعنی4ضربدر4+1  =17 نماز 4ضربدره 4= 16+1= 17 رکعت نماز در 5 وقت بنام 5 تن آل عباء اسلام به ابجد صغیر 12 امام میباشد حق 12 اسلام 12 واجب 12 اخلاق 12 نجاتبخش 12 جانها 12

 

به ابجد کبیر و صغیر الله86+110 دین الهی = 196 اصول دینه 196 دین اسلام 196بدین های الهی الله196 با اماما بدین الهی196 امام کل دین 196کلید بدین الله 196کلام اهل دینه 196 دین اسلام 196امام کل دین حضرت مهدی (عج) سوره 12 یوسف زهراست پادشاه عالم196 اسلامه مهدی196 به ابجد اسلام 132+59 مهدی = 196 کلید دین اسلام 196امام کل دین 196 اهل دین الله 196  به ابجد علم ریاضی قرآن به امام 82 طبیب جهان 82 مهدی 82 طبیب جهان 82 امام 82 مهدی 82 +114 سوره قرآن = 196 دین اسلام 196 کلید بدین الله 196 کلید اسلام 196 اساس دینی 196 قلب دین 196 دین اسلام196 با اماما اهل دینی196 اماما بدین الهی 196قلب دین196امام کل دین196مهدی امام کله196کلید بدین الله196اماما بدین الهی 196اسلامه مهدی 196 امام بدین الهی 196یااصل دین196 اسلامه مهدی196 امام بدین الهی 196 کلید بدین الله 196 کلید اسلام 196 دین اسلام196 امام کل دین 196قلب دین 196 منتسب به  14 معصوم باشد  امام 82+114 سوره قرآن =196 دین اسلام 196  اصوله دین 196 کلید اسلام 196به ابجد یاجانشین بحق محمدعلی737-541 عمر ابوبکر= 196دین اسلام 196 اسلامه مهدی 196کلید بدین الله 196 امام کل دین 196 دین اسلام 196دین اسلام 196

 

ضرب 14 معصوم میباشد به ابجد196 دین اسلام 196اصوله دین 196 کلید اسلام 196 قلب دین 196 جهانه اسلام196 کلید بدین الله196 اساس دینی196 دلیل انسانی 196 باندای اسلام 196 معجزه ادیانه 196 دین اسلام196 کلید اسلام 196 کلید بدین الله 196 امام کل دین 196

 

به ابجدکبیروصغیرالله86+110دین الهی =196دین اسلام196به ابجدکبیروصغیر مهدی 82+114سوره قرآن = 196 دین اسلام 196 امام کل دین 196 اسلامه مهدی 196      هر سال 52 جمعه داریم 52+92 محمد = 144 ضرب 12 امام در خودش یا 114 سوره قرآن 114+30 جزء آن =144+52= قلب دین  196 دین اسلام196 دین اسلام 196 ضرب 14 معصوم در خودش میشود دین اسلام 196 + 114 سوره قرآن +30 جزء آن =144 +52 جمعه در سال =196 دین اسلام 196  ضرب 12 امام در خودش = 144 اسلام حق240 اسلام حق240+5 تن = 245 علی 110+135 فاطمه = 245 اسلامه حق 245 دین بحق الله 245به ابجد صغیر و کبیراسلام 144 ضرب 12 امام در خودش 144 یعنی 114 سوره قرآن 114+30 جزء آن = 144 ضرب 12 امام میباشد به ابجد صغیر و کبیر  اسلام 144+241 دین بحق الله  = 385شیعه 385 

به ابجدکبیروصغیرالله86+110دین الهی =196دین اسلام196قلب دین196به ابجدکبیروصغیر مهدی 82+114سوره قرآن = 196 دین اسلام 196 امام کل دین 196 قلب دین 196اسلامه مهدی 196+52 هر سال 52 جمعه داریم =144  196 دین اسلام196 بااماما دین الهی196 دین اسلام 196 ضرب 14 معصوم در خودش میشود دین اسلام 196   سوره قرآن114+52 جمعه در سال= 166 لا اله الا الله +30 روز ماه =196 دین اسلام 196 +52 جمعه در سال = 144 ضرب 12 امام در خودش = 144 اسلام حق240 اسلام حق240+5 تن = 245 علی 110+135 فاطمه = 245 اسلامه حق 245 دین بحق الله 245 دین الهی 110+135 دین الله = 245 علی 110+135 فاطمه = 245 دین بحق الله 245 دین الهی 110+135 دین الله = 245 علی110+135 فاطمه = 245 دین بحق الله 245به ابجدکبیر مهدی 59+110علی دین الهی +196 دین اسلام=365 روز سال شیعه یعنی چه شیعه یعنی دین اسلام 196+دین الله 130+ 59 مهدی = 385 دین الهی 110+135 دین الله +128 کلید دین +12 امام = 385 شیعه یعنی قول هو الله احد در دل هر زره باشد نورحق شیعه یعنی لا اله الا الله166+92 محمد +110 علی +17 رکعت نماز = 385شیعه یعنی لا اله الاالله166+82 مهدی امام +11 امام شهید = 385 شیعه یعنی با آل قرآن 385مرد عالم 385 اسلام پیامبر 385 فقط دین اسلام 385 فلسفه دین الله 385    به ابجد صغیر و کبیراسلام 144 ضرب 12 امام در خودش 144 یعنی 114 سوره قرآن 114+30 جزء آن = 144 ضرب 12 امام میباشد به ابجد صغیر و کبیر  اسلام 144+241 دین بحق الله  = 385شیعه 385 خداوند سال را بخاطر 5 تن و 12 امام و 14 معصوم سال را 365 روز قرار دادضرب عالم امکان محمد استو جمال محمد علیست ضرب 5 تن در خودش ضرب 12 امام در خودش ضرب 14 معصوم ضربدر خودش جمع سه ضرب میشود 365 روز سال = 196+144+25= 365 روز سال معجزه قال رسوالله (ص) فتنه گران  دشمن اسلامندبه ابجد  فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم عمر و ابوبکر رکب وبا  می باشند قال رسول الله(ص) بعد ازمن فتنه ها 541 بپاخیزند عمر ابوبکر 541 فتنه ها 541 قاتلی 541 دزده دینه اسلامی541به باتلاق541 دشمنا ملحد دین 541به دشمن اسلام حق541 ابوبکر231+310عمر 541 دزدان فدکه فاطمه310+231  ابوبکر= 541  عمر 310+231 ابوبکر= 541قاتلی 541 دشمنه اسلامی541عمر ابوبکر541{ قال رسوالله} کتابی الله وعترتی1587-1202 عمر ابوبکرعثمان =فرقه 385شیعه385 پیامبر فرمود فقط یک فرقه  اهل نجات استپیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه ۳۸۵ شیعه ۳۸۵مرد عالم 385 شهید بدین 385 با منجی علم اسلامی385 با اسلام ناب محمد علی 385 مذهب اسلام محمدی 385 اسلامنا محمد علی 385بطریق دین 385 شهید بدین 385 معجزه دینه اسلامه 385 با روزنه امید جهان 385 با راه دین حق 385 با بیداریه اسلامیه 385 یعنی ۵ضربدر ۸ ضربدر ۳= ۱۲۰ علیی ۱۲۰ابجد خائنان 772-541 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند  به ابجد اشراردینها772-541 عمر و ابوبکر= 231 با فاجعه جهانی 231 به لعین دین 231 ابوبکر231لعین بدین231 { قال رسوالله}دشمن مکتب قرآن دشمن 5تن است

به ابجدعلم ریاضی قرآن ابجد 5 تن آل عباء   583اهل بیت فاطمه583 احد عشر 583 بدر های قرآنی583 عاشوراه 583 شهید الله بدین اسلام 583 فلسفه دین الله بدین اسلام583با اصول مبانی کل دین اسلام583قلب قرآن اهل دین 583  امت اسلامی853
583 اهل دین اسلام قرآن 583اهل بیت فاطمه583عاشوراه 583 شیعه بدین اسلام 583 با آبروی قرآنی 583با کلید دین اسلام اهل محمد علی 583اهل بیت فاطمه583امت اسلامی583ابجدعلم ریاضی قرآن ابجد 5 تن آل عباء 583هدف اصلی بقرآن583 اهل بیت فاطمه583امت اسلامی583 دوای دردهای قلب دین  اسلامی583یگانه دینی الهی اسلامی ناب محمد علی 583  امت اسلامی583اهل بیت فاطمه 583با آل قرآن بدین اسلام853 فلسفه دین الله بدین اسلام853 یابا اسرار عزل 853 یا اسراردین الهی853  عشق به اهل دینه  583 عاشوراه583 حسین بکربلا بقلب دین 583با اسلام ناب نابه دین محمد علی فاطمه 583قرآن نابه محمدی 853 اهل دین اسلام قرآن 583اهل بیت فاطمه583عاشوراه 583 شیعه بدین اسلام 583 با آبروی قرآنی 583با کلید دین اسلام اهل محمد علی 583اهل بیت فاطمه583امت اسلامی583 شهید الله بدین اسلام 583 بدین نمونه عالمه قلب دین 583 اسرار عزل بدین الهی 583 نماینده دین الله محمدی 583 اسلام پیامبر بدین الهی583 یا نمایندهای محمد علی 583 فلسفه دین الله بدین اسلام583با اصول مبانی کل دین اسلام583قلب قرآن اهل دین 583 اهل دین قلب قرآن 583با آسمان آبی دین قرآن 583امت اسلامی583 اهل بیت فاطمه583هدف اهل دین دین اسلام قلب بدین583 اهل دین قرآن اسلام 583
اسلام پیامبر بدین الهی583 شیعه بدین اسلام 583 محمد علی فاطمه حسن حسین583 اهل دین هدف دین اسلام قلب بدین 583 یگانه دینی الهی اسلامی نام محمد علی 583 یاران مهدی 313+72 امام حسین =385+بدین اسلام 198= 583 شبکه نور 583 حدیث کثاء 583 آیه مباهله 583 ابجد پنج تن آل عباء 583
اهل دین اسلام قرآن 583اهل بیت فاطمه 583عاشوراه 583 شیعه بدین اسلام 583 با آبروی قرآنی 583با کلید دین اسلام اهل محمد علی583 احد عشر 583اهل دینی  بذات الله 583 به قرار داد الله 583 یا برحق اهل اسلامی محمدی 583 سربلند اهل دینه 583 بدرهای قرآنی 583 با آل قرآن بدین اسلام583
583شبکه نور 583 اهل دین قرآن اسلام 583عاشوراه 583 با شور دینی 583اهل بیت فاطمه 583 امت اسلامی 583اهل بیت فاطمه 583 ابجد پنج تن آل عباء 583 شیعه بدین اسلام 583 شیعه بدین اسلام 583 این عدد نورانی را از راست بخوان583 میشود 385 شیعه براستی شیعیان فرزندان بحق اهل بیت پیامبرند پیامبر فرمودهیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم فاطمه باشد پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385بصاحبان اصل اهل دین 385 مرد عالم 385 اسلام پیامبر 385فقط دین اسلام 385 به ابجد خانواده محترم پیامبر583 محمد علی فاطمه حسن حسین 583 عاشوراه 583 شبکه نور 583 به قرارداد الله 583 اهل بیت فاطمه 583 امت اسلامی583اهل دین قرآن اسلام 583 لا اله الا الله 167+ 132 اسلام +202 محمد علی +59 مهدی 23 = 583 اهل بیت فاطمه 583 اهل دین اسلام قرآن 583  به ابجداهل دین 100+351 قرآن +132 اسلام=583شبکه نور 583 شبکه نور583 اهل بیت فاطمه 583 این عدد نورانی را از راست بخوان براستی شیعیان فرزندان اهل بیت محمد علی فاطمه حسن حسین 583 اهل دین قرآن اسلام 583با کلید دین اسلام اهل محمد علی 583 این عدد نورانی 583 از راست بخوان میشود 385 شیعه 385با اسلامی دین الله  275 +110 دین الهی = 385 شیعه385 با اسلامی دین الله دین الهی 385 اهل دینی بقانون الله 385  فلسفه دین الله 385شیعه 385به ابجد خانواده محترم پیامبر583 محمد علی فاطمه حسن حسین 583 عاشوراه 583 شبکه نور 583 به قرارداد الله 583 اهل بیت فاطمه 583 امت اسلامی583اهل دین قرآن اسلام 583 لا اله الا الله 167+ 132 اسلام +202 محمد علی +59 مهدی 23 = 583 اهل بیت فاطمه 583 اهل دین اسلام قرآن 583  به ابجداهل دین 100+351 قرآن +132 اسلام=583شبکه نور 583 شبکه نور583 اهل بیت فاطمه 583 این عدد نورانی را از راست بخوان براستی شیعیان فرزندان اهل بیت محمد علی فاطمه حسن حسین 583 اهل دین قرآن اسلام 583با کلید دین اسلام اهل محمد علی 583 این عدد نورانی 583 از راست بخوان میشود 385 شیعه 385با اسلامی دین الله  275 +110 دین الهی = 385 شیعه385 با اسلامی دین الله دین الهی 385 اهل دینی بقانون الله 385  فلسفه دین الله 385شیعه 385
5تن +12 امام+14 معصوم = 31 +354 با قرآن =  385 با آل قرآن 385 شیعه385 چرا به امام علی قرآن ناطق میگویند علی 110+110 دین الهی +131 دین الله131= 351 قرآن دلی که شد خالص بسم الله نور حق میکند دلش زیبا بسم الله وقتی که نور میتابد به قلب تو  نورون علی نور میشوی بسم الله جمال یوسف زهراء بسم الله شبیح پیامبر علی ولی الله

وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ:

 نام شیعه چندین بار در قرآن آمده  شیعه یعنی چه385به ابجد کبیر لا اله الا الله 166+محمد92+110علی +17 نماز = 385 شیعه  یعنی اسلامه حق 245+140 با اسلامه= 385 شیعه نام شیعه 12 بار در قرآن آمده ولی نام فرقه های باطل یک بار هم در قرآن نیامده پس همه فرقه های باطل را محکم به دیوار بزنیم هر چیزی در قرآن بود قبول ولی اگر نبود محکم به دیوار توالت تاریخ بکوبید محکم وهابی اول دوم عمری خیلی ..... شیعه دوازده امامی385 ابجد385بدین واقعی اسلام385اسلام پیامبر385پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 بدین واقعی اسلام 385 اسلام پیامبر 385 فقط دین اسلام 385 فلسفه دین الله 385  به علم ابجد 385 بدین واقعی اسلام 385 شیعه385 یعنی حق اسلامه385 اسلام پیامبر 385فقط دین اسلام 385 بدین اسلام واقعی 385اسلام پیامبر385بدین واقعی اسلام 385اسلام واقعی الله 385 شیعه 385 دوازده بار در قرآن آمده ولی نام شما و فرقه هایتان یک بار هم نیامده استوَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ: به علم ابجد بهترین دین ها 737-541 عمر ابوبکر=196 دین اسلام 196 کلید اسلام 196 امام 82 مهدی82+114 سوره قرآن = 196 دین اسلام 196 قلب دین 196 امام کل دین 196

  به علم ابجد بهترین دین ها 737-541 عمر ابوبکر= دین اسلام 196 کلید اسلام 196 امام کل دین 196 اسلامه مهدی 196 حامی بدین الله 196 کلیداسلام196 اسلام مهدی 196ضرب 14 معصوم شیعه میباشد  196 به ابجد دین اسلام 196 اصوله دین 196 دین اسلام 196 کلید اسلام 196 از پیامبر سئوال  شد جانشینان شما چند نفرند فرمود 12 نفر پیامبران چند نفر بودند فرمود 124 هزار نفر و فرمود رسولان حق چند نفر بودند ایشان فرمود 313 نفر به ابجد رمز الله 313هر سال 313 روز با 52 جمعه 52+313= 365 روز سال رمز الله 313+72 یاران امام حسین72 +313 یاران امام زمان = 385 شیعه 385با آل قرآن385 شیعه 385 امام باقر (ع) فرمود هر کسی فرزند فاطمه باشد شیر وحشی و گرسنه او را نمیدرد

 

شیری 520+اسد65 = 385 شیداء385 شیعه385 شهید الله بزودی با گله شیرهایم که دویست شیر می باشد عربستان را فتح خواهم کرد

آیا میدانید کسانی که توسط حیوات کشته میشوند 11 برابر بیشتر از سقوط هواپیاست

 این برادر صاحب وبلاگ میباشد علی شیر کش

 

به ابجد 

دشمن مکتب قرآن 1207- 5 تن خانواده پیامبر= 1202 ابجد سه خلیفه وهابی ابجد سجده 22آیه قرآن1202 ان من المجرمین منتقمون1202مااز مجرمان انتقام خواهیم گرفت فتنه گران دشمن اسلامند 

فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم - 310 عمر =661 عثمان -231  ابوبکر =430  مقصر به ابجد (ریاست کفر )971 ظالم971 میباشد ظالم 971-661 عثمان = 310 عمر  ریاست کفر971 + 231 ابوبکر=1202 سه خلیفه 1202  ان من المجرمین منتقمون 1202 -971= ریاست کفر231  ابوبکر  این آیه قرآن هم به ابجد کبیر هم به ابجد صغیر سه خلیفه میباشد قال علی (ع) علم ابجد هزار باب دارد  باب حدیث و کلمه در علم ابجد قرآن  ظالم 971-430 مقصر = 541عمرابوبکر541

قال رسوالله خائنینه اسلام را بشناسید به ابجد خائنینه 786- 245 اسلامه حق = 541 عمرابوبکر 541 کودتا 431+110علی= 541  فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالمحدیث نبوی و ابجد قرآن الهی  397 -541 =144 ضرب 12 امام در خودش144 یعنی114سوره قرآن  +30 جزء آن= 144

برادرم ناراحت نشو دین اسلام 74 فرقه میباشد  همه هم صددرصدخود را بحق 110 بحق میدانند بدون دلیل و برهان بابا مرد باشید و ثابت کنید ما علمی صحبت میکنیم تا بی سوادها هم بفهمند حساب حساب کاکا برادر علم ابجد قرآن تقدیم میکند اگر واقعا شما بحق میباشی بسم الله دلیلت کجاست  بشک لشک دلیل بیاور و ثابت کن مرد باش حاتفی گفت دیدم من آن کتف نبی دوره خاتم تابه شانه بود علیا"یا علیا"یاعلی بلغ العلی بکمالهی کشف الدوجا بجمالهی حسنت جمیع خصالهی صلو علیه والهی چه جمال باصفایی شده نامت الهی هم ساقی کوثر علی حیدرعلی همسبط پیغمبرعلی سایه پیغمبرندارد هیج میدانی چراآفتابی چون علی درسایه پیغمبر است هلال روی محمد سلام علیون مع الحق تمام همین بس که نام محمد علیست وصی پیمبر فقط این علیست جانشین شیر یزدان شاه مردان این علیست مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست دوش نبی حیدر است وارث پیعبراست قسم به ذات کبریاء که جانشینه مصطفی بوود علی مرتضا به نامت قسم یا علی تو ایی وارث این نبی قسم به ذات کبریا که جانشینه مصطفی بوود علی مرتضی دوش نبی حیدر است وارث پیغمبر است به ابجد اسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه = 245 اسلامه حق میباشند 

 

 همین بس که نام محمد علیست صد کتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست وصی خدا بت شکن به کعبه به دوش نبی ست جمالتو عشق است یاقائم آل محمدی تو چقدر خوبو آقا محمدی جمال رسولو کمال علی مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست بوود نام تو چون مولاء الهی بحق هم که وصی مصطفایی مرتضاییقال رسول الله بعد ازمن فتنه ها 541 بپاخیزند عمر ابوبکر 541 فتنه ها 541 قاتلی 541 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر231+310 عمر310دزدان فدکه فاطمه310عمر 310دزدا فدک نگو نه 231 ابوبکر=541

ابوبکر231+310 عمر= 541 ابومکر و عمر541  مگرنام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست به زودی همه شیعه گردند عزیز بدانند که حق با علیست به نامت قسم یا علی توایی وارث این نبی قسم به ذات کبریاء که جانشینه مصطفا  بوود علی مرتضا جمال خدا با رسول حدیث کسای بتول علی در خانه حق هم که بوده تصاحب قلب کوثر را نموده ثاقی کوثر سلام کننده دره خیبر سلام دوش نبی حیدر است وارث پیغمبر است 

به ابجد خلیفه خدا 1330-1202 عمر ابوبکر عثمان = 128 حسین= 8ضربدر 2+1= 17 شهید نماز 128 =8+2+1= 11 امام شهید میشوند خلیفه کسی که چون محمد است جمال روی خاتم است جانه نبی علی ولی قائم آل محمد است جانشین هر پیامبر با ید پا روی دوش پیامبر بگذارد علی در کعبه به دوش پیامبر رفت و بت های کعبه را سرنگون کرد علی در کعبه چون آمد به دنیا شکاف کعبه میگوید همین را بی اذن علی قدم مزن بر محراب هم زاده محرابو شهید محراب علیست به ابجد امام الهی 128 حسین 128 دین 64+64 = 128 دین دین حسین 128نبی الله 128 روزی در نماز به سجده رفت جبرئیل نازل و فرمود خدا میفرماید اگر سر از سجده برداری از نبوت خلع خواهی شد کودکی وارد مسجد و پا روی سر مبارک پیامبر خاتم گذاشت وروی پیامبر نشست آن کودک دو نیم ساله سالار کربلاء حسین بود وقتی یاران سبب سجده طولانی پیامبر را جویا شدند پیامبر فرمود تمام جانشینان من از صلب حسن و حسین میباشند به ابجد حسین128 جان دینی 128 امام الهی 128 بجانه نبیه 128 به ابجد دین الهی 110 نگین 110 دین الهی 110 علی 110به ابجد وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین به ابجد برترین دین 926-541عمر ابوبکر= 385 شیعه 385قال رسوالله فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385شیعه 385 فقط دین اسلام 385 فقط دین اسلام 385 شیعه 385 اسلام پیامبر 385 به ابجد بهترین دینها737-541 عمرابوبکر= 196 ضرب 14 معصوم 196 میباشد به ابجد خدای کلمات 1106-1202 سه خلیفه= 196 اصول دین 196 دین اسلام 196 حامی بدین الله196 با ضرب 14 معصوم 196 دین اسلام 196 ضرب 14 معصوم در خودش میشود 196 ضرب 14 معصوم در 14 = 196 میباشد به ابجد براستی دین 737-541 عمر ابوبکر= 196 به ابجد دین برحق اسلام 506 - 310 عمر= 196 معجزه ادیانه 196 ندای سلام 196 اساس دینی 196 قلب دین 196 وحی دین حق 196 با فقه حق 196 به معجزه دین 196 دلیل انسانی 196 اصله دینی ها 196 معجزه ادیانه 196به ابجد شیعها 386+351 قرآن = 737- 541 عمر ابوبکر = 196 فقط 14 معصوم حق میباشد ضرب 12 امام در خودش 144 +52 احمد = 196به ابجد شیعها 386+351 قرآن = 737- 541 عمر ابوبکر = 196 فقط 14 معصوم بحق میباشند ضرب 12 امام در خودش 144 +52 احمد = 196 به ابجد اسلام واقعی شیعه 704-541 عمر ابوبکر = 63 با نگشتان یک دست بگو 63 انگشت شهادت را ببند و بگو 63 یعنی بیاخ حق با سه تن خلیفه وهابی نیست به ابجد اسلام واقعی شیعه 704-541 عمر ابوبکر = 63 با نگشتان یک دست بگو 63 انگشت شهادت را ببند و بگو 63 یعنی بیاخ حق با سه تن خلیفه وهابی نیست به ابجد دین الهی 110 نگین 110 دین الهی 110 علی 110 به ابجد بغدیر خم 926-541 عمر ابوبکر = 385 شیعه برنده میدان شد من کنت مولاء فهذا مولاء علی در روز غدیر خم نور حق پیدا شد وز جهاز اشتران منبری بر پا شد بگرفت محمد چو علی را سر دست سوگند به ذات حق که حق پیدا شدخداوند

  دلی که نیست حب علی سنگ است چرا که نور وی و نور حق هماهنگ است مگرنام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست وصی بحق محمدسلام علیون مع الحق تمام  رعد 24 ساعت به عالم نام توست اشهد ان علیا" ولی الله دوازده ساعت روز 12 ساعت شب حق 12اسلام 12 حق 12خود پیامبر فرمود دانشینان من 12 نفر از اهل بیت من هستندسَلاَمٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ سلام بر جمال حیدر کرار  جانشین مصطفا این مرتضاست  در غدیر خم دین کامل شد اکملتو لکم دینکم بعد از وفات پیامبر دشمنان دین خداعمر 310 ابله منافقا310 جاهل منافق 310عمر 310حرامیان310 گمراه دین310 فاسقین310 310مکرن 310 کفری310 گمراه دین 310 عمر310نیرنگ 310 گمراه دین 310 ابله منافقا 310مکرن 310 کفری310دزدان فدکه فاطمه310ابله منافقا310 فاسیقینی 310با دروغگوا310 نیرنگ 310عمر310مکاره پلید 310بمارزنگی310دزده فدکه فاطمه 310کفری 310 منکر 310جاهل منافق310 منافق ابلها 310منافق پلید310 مکاره پلید310 سگ مردها نامردیه310ماری پلیدیه310بمار زنگی 310مکاره پلید310باسیاه کاری 310کفری310عمر 310نیرنگ310 نمرودی310 حرامزاده پلید310 سامری310 گمراه دین 310 مکرن310 بکج راه 231 ابوبکر231به لعین دین 231 دزده دینه اسلامی 231دزدا فدک نگونه 231 ابوبکر 231به لعین دین231 فاسدی بدینی231به لعین دین231رکب وبا 231بی آبروی231 231با فاجعه جهانی 231آدمیا ملحدی لجن 231کوره 231به دزد سر گردنه 231 دزده دینه اسلامی 231نفاق 231ابوبکر231احمق ملحد 231 عصیان231 ابوبکر231+310عمر = 541فتنه عالم 676-135 فاطمه = 541 عمر وابوبکر فتنه عالم بودند قصب دین مقصرن 737 -196 = 541 دشمن مکتب قرآن 1207-5 تن خانواده پیامبر = 1202 ابجد ابوبکرو عمر و عثمان 1202 آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون1202 1202 شرم گینان 651-110 علی = 541 عمر ابوبکر رکب وبا 541 اگرکسی به خانه شماحمله کند ومادرتان را بکشد خانه تان را به آتش بکشد کلید کارخانه پدرتان را هم بگیرد و یاران پدرت را هم بکشد فامیلهایتان و خودتان را از شهر بیرون کندفقط یک حرامزاده پلید 310 میتواند باغ فدک را قصب کند آنهم از دختر پیامبر در 18 سالگی با فرزند درون شکمش به شهادت برسد ابوبکر دوسال بیشتر خلافت نکرد به دعای فاطمه ذلیل از دنیا رفت بارها ابومکر فرمود ای کاش به فاطمه ظلم نمیکردم و فدکش را قصب نمیکردم پیامبر فرمود هر کسی فاطمه را بیازارد دوزخی میباشد خلافتی که جانشین و فرزند پیامبر فاطمه بیعت نکرد و شهید شد یک سوره در قرآن کوثر بنامش آمده ولی نام ابومکر رکب وبا در قرآن نیامده پس قصب خلافت باطل است 541قلدردین اسلامیا541 ابوبکرعمر 541به دشمن اسلام حق541 دشمنا ملحد دین 541 به باتلاق541 دشمنیا لعنتی 541 به ابجد  با سر خر شیطان 1433-1202 سه خلیفه = 231  ابوبکر ظالم 971- 430مقصر= 541 عمر وابوبکر 541 

علمی صحبت کنیم به علم ابجد ظالم 971- 430 مقصر = 541 عمر و ابوبکر 541خجالتم خوب چیزیه زدی وهابی سنی را ترکوندی که میگی دشمنان شیعه یک مرد پیدا نمیشه جواب بده اهل سنت که سر از خط علی میتابند اند شیطان به خدا گمراهند  ده ساله منتظرم بخدا یک سال دیگه صبر میکنم حکم برایتان صادر میکنم یامباهله هر کی دوست داره بامن وارد مباهله بشه و بترکه یک الله اکبر بگه ببینه میترکه یا نه  یاشیعه قائم آل محمدبشوید یا جواب علمی بدهیدهر موقع یک عمری با غیرت پیدا شد و توانست با نام ابوبکر رکب وبا  مگه نمیگید بعد از پیامبره نامشم باید مثل پیغمبر باشه عمر رمع گوسفند  ابوبکر =رکب وبا دوسال خلافت نکرده از دنیا رفت ناحقها دوسال نشده خدا به زمین میزندشان اگر این غاصب ها جانشین پیامبر بودند چرا نامشان مثل پیامبر نیست ولی علی در غدیر خم از جانب خدا امام همه پیامبران الهی شدو همه دست بیعت دادند در صحیح مسلم بخاری هم آمده ببینیم یک مرد دراهل سنت پیدا میشه نام عمر و ابوبکر را مثل نام محمد ثابت کنه یا بازم دروغ گو هستندهر وقت تونستیدمن سنی میشم باتمام شیعها ولی اگر نتوانستید نامرد نباشید شیعه علی بشوید واقعا مولای عالم کیست 1092 دلیل اگر کسی صد دلیل آورد نپذیرید ولی اگر کسی به هزار نام خدا و ابجد محمد1092 دلیل آورد او قرآن ناطق بحق دین میباشدبه هزار نام خدا قسم1000 به ابجد محمد 92  قسم 1092-1202 سه خلیفه= 110 بحق مولاء و مقتدای عالم علیست زاده محراب زاده کعبه شهید محراب علیست عکس نام محمد علیست کسی که نامش معجزه ایست شاه مردان این علیست ای معجزه جمال عرشه خدابسم الله علییون مع الحق والحقو مع العلی مولاءآیه قرآن بوود نام علی ولسان صدق" علیا جمال محمد سلام علی یون" مع الحق تمام تو اسر ارهویی سلام علی یون مع الحق سلام جمال محمد علی  شدی بت شکن هم به دوش نبی به ابجد ظالم 971- 430 مقصر = 541 عمر و ابوبکر541فتنه ای546- 5 تن ال نبی= 541 خیانت به نبی 1129-1202 سه خلیفه = 73 فرقه فتنهای546 -5تن خانواده پیامبر= 541  عمر ابوبکر=خیانتی جنجالیا1128-1202=74  فرقه 74 ابجد ابوبکر عمر عثمان 74 فرقه شدن دین اسلام به ابجد  فتنه های دین 615-541 = 74 فرقه ابجد سه خلیفه فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم 

اسلام 132-541 عمر ابوبکر= 71- تبری ٦١٢ = ٥٤١ ابوبکر و عمر  تبری بجوئید از  ٥٤١ ابوبکرعمر فلاکتی 541 اهل شرا  541 شیطان لعینا  541 قاتلی 541 شیطان نادانی پلیدیا  541کمراه دین  بکج راه 541 ابوبکر 231رکب وبا 231  ابوبکر+310 عمر= 541فتنه عالم 676-135 فاطمه = 541 عمر وابوبکر فتنه عالم بودند فتنه ها 541 دشمن اسلامیه 541 فتنه ها  541  هفت گناه 541مرد کافر 545-4 خلیفه = 541 عمر و ابوبکر کافر بودند به ابجد  خلیفه خدا 1330-1202سه خلیفه  = 128 حسین= 8ضربدر 2+1= 17 شهید نماز 128 =8+2+1= 11  امام شهید میشوند خلیفه خداوند 1390-1202= 198 علیست8+9+1= 18 ذالحجه غدیرخم علی از جانب خداوند انتخاب گردیدبه ابجد قرآن امام الهی 128 امام حسین 128 مادری الهی داشت که یک سوره در قرآن بنامش کوثر آمده سوره کوثر آیا کسی که در قرآن یک سوره به نامش آمده را فرزندش را در کربلاء تشنه سر میبرند آنهم فرزند پیامبر را جواب پیامبر چه خواهند داد اگر دوستان شما فرزندتان را بکشد بی تفاوت بی خیال مثل اهل سنت میباشد شما رسول خدا را دوست دارید و از کشته شدن سید جوانان اهل بهشت که در بخاری و صحیح مسلم آمده بی خیالید بنظر شما خداوند نیاز نبود 124 هزار پیامبر بیاورد ابومکر و عمر کافی بوده کسانی که حب این دو کافر در قلبشان باشد به ذات خدا دوزخی میباشند کدام مسلمان دوست دارد به دوزخ برود قسم دروغ نمیخورد به ذات پروردگار قسم ابومکررکب وبا دوسال بییشتر خلافت نکرد از دنیا رفت هر کسی ناحق باشد دوسال نشده میمیردبجای اینکه دینتان را از فرزندان پیامبر بگیرید از دشمنان پیامبر گرفته و عمری شده ایدخدایااگر سنی وهابی نتوانست حقانیت خود را ثابت کند یک نفر سنی را در بهشت نبر همه را ببر جهنم با عمر و ابومکر رکب وبا  

خائنینه 786- 245 اسلامه حق = 541 عمرابوبکر 541 کودتا 431+110= 541  فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم تف به روی هر کسی نادان بوود هم طرفداراین یابو بوود  عرعر خر هم بوود لعن عمر به ابجد خر 800 -430 مقصر =شیطان370 منهای 60پلیدیها = 310 عمر از شیطان پلیدتر و خرتر بوده است پاره گین را کی قرین با چشمه کوثر کنم   به خانواده پیامبر 5 تن آل عباء میگویند آیه مباهله حدیث کثاء 5 تن آل عباء ابجد کل 14 معصوم خانواده رسول خدا میشود 1743 منهای 1202 سه خلیفه کن = قاصب خلافت الله 541 ابوبکر و عمر 541 +430 مقصر = 971 ظالم  + 231 ابوبکر= 1202 لعنت الله 1202   ابجد آیه ان من المجرمین منتقمون 1202 ابجد ابوبکرو عمر عثمان 1202 این آیه قرآن هم به ابجد کبیر هم به ابجد صغیر ابجد قاصبان ولایت علی و 5 تن آل عباء میباشد تمام معادلات عنایت خداست ابجد 14 معصوم1743+351قرآن 1994 یعنی 4+9+9+1= 23 وارث 14 معصوم امام زمان وکل شیی احصیناه فی امام مبین این ایه 23 حروف دارد ابجد امام زمان یاسین آیه 12 هم میباشد به ابجد اسلام 12نجاتبخش12 حق 12 ساعت12 قلب12اسلام12جانها 12 رگهای عصب مغز 12 رگ میباشد کعبه 12 ضلع دارد 

12 امام +14 معصوم = 26 راه حق 26 علی 26به ابجد اسلامه حق245 منظور علی 110+135 فاطمه = 245 اسلامه حق فاطمه و علی میباشد   علمی صحبت کنیم  علم ابجد قرآن تقدیم میکندابجداسلام132+علی110+92محمد+5تن+12+14معصوم =365روز سال365+20محمد =385 شیعه 385پیامبر فرمود فقط یکفرقه اهل نجات است 

 تف به روی هر کسی نادان بوود هم طرفداراین یابو بوود به مال خر گفته زکی عرعر خر هم بوود لعن عمر به ابجد خر 800 -370شیطان=430مقصر منهای 60پلیدیها = 310 عمر از شیطان خرتر بوده است اینجا مسجد امام علیست حی علی الصلاه"نیایش یک فیلسوف  درودبرشما سلام  همه هم علیه سلام  حتما قــرار شاه و گـــدا هسـت یادتان آقــــــا دلــــم عجیـبــــ گــــرفته هر جا برایتان آقا نشدکه بیایم دوباره به دیدارتان دست شماست لطفی کنید ارباب به این غلامتان الهی که من هم شوم فدات یا مهدی یا مولاء یا صاحب الزمان  آقـــا مـــــنم ،چـــــه بــــگویم برایتان آری مــــنم همــان غــلام رو سیاهتان عــادتـــ  کرده ام که شوم من گدایتان پرپر دائم میزنم من برایتان الهی من به فدایتان فدای هیبت و قد سروتان منم گــــم گشته ی ســـرا و دیـــار مرامتانبدون فاصله حس ميكنم حضورتان خورشید جلوه دهد انعكاس نورجمالتان حس میكنم رشته هاي پرتو کلامتان دلم دوباره خبر ميدهد حضورتان آقا من به قربانه وجودتان  لمس میکنم بوسه ای که زدم به روی ماهتان تمام دار وندارم فدایتان جانه منو تمام این شیعها بفدایتان جانم تقدیمتان مشــهد ،حـرم ، ورودی بابــــ الجوادتان نشسته این دل بی قرارهمیشه سر راهتان چه کردی با دلم مجنون صفت شدم دیوانه قرارتان مولاء انتظار دگر بس است و جدایی مرامتان ببین چه بیکس و تنها نشسته ام عاشق ترین منم به هوایتان گل زهرا به دردهایم دوایتان شاها  بهر کجا میروی ولی پس چرا بی غلامتان شبو روز میفرستم آقا سلامتان وقتی دهی دل دیوانه قرارتان زودتر آیم من سر قرارو مدارتان آقا دلم همیشه میکند یادتان شرمنده ام که نبوسیدم من پایتان  وقتی علی میکند بمن سفارشتان من میشم قنبرو هم غلامتان سگ دره پاسبانتان چه میکنی با دله مجنون که شده دیوانه مرامتان لبیک یا مولاء یا مهدی یا مولاء یا غایب ز مومنان لبیک یا مولاء یا صاحب الزمان عجل علاء ظهورک یا صاحب الزمان  وصی بحق محمد سلام که گفتی اشد را تو اول کلام نماز رسول خدا را که خواندی و غسلش که دادی توایی صاحب حوض کوثر وصی بحق پیمبرسلام بر جمالت محمد علی چه زیبا جدا نور واحد شدید بر جمال روی ماهت میکنم هر دم سلام معجزه نامت بوود زیبا تمام

امیرالمومنین فرمود خدا ناحق را زود بر زمین میزند ابوبکر دوسال خلافت نکرده از دنیا رفت یک مثال در مصر محمد مرسی ووو به زور سر کار آمدند همه همدیگر را کشتند و حزب الله هم میباشد در زمان علی (ع) هم بدین شکل بوده که عده ای ابله پلید کودن  گمراه دین 310شیطان دردین وظیفه اش آشوبا 310و روی کار آمدن عمر310 گمراه دین 310 منکر310 جاهل منافق310است برای امتحان امت خدا هر کاری میکند 1400سال مسلمانان نافهم 74 فرقه شدند و برای گمراهان همدیگر را میکشند آنان که میکشند قابیلی و آنان که کشته میشوند هابیلند   حضرت نوح هم به 5 تن متوسل شد و حضرت آدم هم بخاطر 5 تن بخشیده شد ابجد رمزا وحدت125 الله محمد علی کوثرحسن حسین125 دوره کعبه 5 تن در زمینو آسمان نام الله با محمد ناودانه طلای کوثری روبروی شکاف کعبه بر روی علی درب کعبه هم حسینو روبرویش بوود جانم حسن به 12 ظلع کعبه قسم به 5 تنو 12امامو 14معصوم رسم 5 انگشت داری به دست این نشان 5 تن است 14 بند انگشت داری به دست این نشانه 14 معصوم شیعه است 7 دوره کعبه بزن 7 بار صفا مروه برو 7 سنگ به سه شیطان بزن ثبع المثانی من القرآن العظیم مراد نام ائمه شیعه بدون تکرار در قرآن 7 میباشت 7+7= 14 معصوم خانواده پیامبربه ابجد نظر الله 1216-1202 سه خلیفه = 14 معصوم میباشد  اسلامه حق245-231 ابوبکر=14 معصوم جنگ هفتاد و سه  ملت همه راعذربنهچو ندیدند حقیقت ره افسانه زدندفتنه ای546- 5 تن ال نبی= 541 خیانت به نبی 1129-1202= 73 فرقه فتنهای546 -5تن خانواده پیامبر= 541  عمر ابوبکر= فتنه های دین 615-541 = 74 فرقه ابجد سه خلیفه فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم 

 پیامبر فرمود بعد از من امتم 73 فرقه باطل ویک فرقه بحق خواهد بود به علم ابجد فرقه 385 شیعه 385 فقط یک فرقه اهل نجات است و آن شیعه میباشد 73فرقه+1فرقه شیعه = 74 ابجد سه خلیفه کفر و تباهی 74میباشد که باعث شدند دین اسلام 74 فرقه شود به ابجد شیطان گمراه 616- 541 عمر و ابوبکر= 74 ابجد سه خلیفه کفر 74 آیه22سجده 74ان من المجرمین منتقمون74ماازمجرمان انتقامی سخت خواهیم گرفت پدر مجرما را در خواهیم آورد  به ابجد صغیر هم باز ابجد سه خلیفه کفر میباشد 74 دین اسلام 74 فرقه شد 74والشجرتها الملعونه 74فرقه شدن دین اسلام ابوبکر27+22 عمر +25 عثمان = 74 قصب خلافت موجب شهادت 11 فرزند معصوم پیامبر شد74=   4+7=11 خیانت به نبی 1129-1202 سه خلیفه = 73 فرقه فتنهای546 -5تن خانواده پیامبر= 541  عمر ابوبکر= فتنه های دین 615-541 = 74 فرقه

ای معجزه جمال عرشه خدا بسم الله علی یون مع الحق والحقومع العلی مولاء  آیه قرآن بوود نام علی ولسان صدق" علیا غریب غدیر سلام بی یاوری مثل حسن حسین 12 امام  مگرنام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست صدکتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست جمال محمد سلام علی یون مع الحق تمام  لشگری دارم برایت هم تمام بیا یا مولاء یا مهدی یا صاحب العصرو زمان لشگری دارم برایت بی شمار چون در آرم من زهر شیطان دمار  لشگر اعداد بسم الله الرحمن رحیم قدرتی دارد به والله بی نظیر رمز باء بسم الله الرحمن رحیم رمز اسم اعظمی مولاء علی اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش که به تلبیسو حیل دیو مسلمان نشود  شیعه یعنی قول هو الله احد فرقه های دین همه باطل بوود 

 جمال محمد سلام علی یون" مع الحق تمام تو اسرارهویی سلام علی یون مع الحق سلام جمال محمد علی  شدی بت شکن هم به دوش نبی مقامت به دوش نبی شدی ثاقی کوثرش یا علی  گرفتی ز پیغمبر یکی دخترش که شیعه شود هم فدات فدای توبا مادرش أَطِيعُوااللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم سلام یا صاحب الامریامهدی یا صاحب الزمان یدالله فوق ایدیهم بیا أَطِيعُوااللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ سلام علیکم  عشق کوثروجانه رسول کجایی سلیمان کجایی غریب یدالله فوق ایدیهم علی اطیعوالله و اطیعو رسول اولی الامر منکم شمایی که  هستی محمد علی فدای شما هم سلام جلی جمال خدا جمال محمد جمال علی بیا شهسوار همه عالمی همه شیعه گردند به زودی عزیزجمال جمیل محمد سلام علی یون" مع الحق تمام تو اسرارهویی ان الحق علی شدی بت شکن هم  بدوش نبی شیعه یعنی قول هوالله احد فرقه های دین همه باطل بوودبه ثنای اسم اعظم شده چون علی محمد بدرید کعبه از هم شده بت شکن به کعبه اسدالله اعظم اینجانب با مسئولین ایران هیچ نسبتی ندارم و از دشمنانشان جیره خورهای آمریکا و انگلیس هم بیزارم برای انتخاب قالب هم چون تا بحال مرد تر از ایشان ندیده ام ایشان را بعنوان ولی امر مسلمین و شیعیان جهان میشناسم وتا بحال ماهیچ کمکی هم از ایشان نخواسته و نگرفته ایم کمک ما گسترش حق و حقیقت دین برتر و محیا نمودن زمینه ظهور مولاء میباشد درخت انبیاء کاشته شد تا خاتم الانبیاء 14 معصوم ثمر دهد ولی کافران 13گل را پرپر نمودند و منجی عالم مانده که ظهور بفرماید چشم تو روشن یا مولاءعلی گل نرگس داری یا گل جان محمدی    ( دوست دارم ) اسم اعظم نام خاتم عشق کوثر این علیست صدکتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست باسلام با وضوء وارد شوید برای ظهور مولآی عالم دعا بفرمائید این نام محمد است علی میبینی آئینه روی محمدعلیست همین بس که نام محمدعلیست کپی گرفتن سخت نیست موسرا بقل نام اعظم راست کلیک کنید و کپی را بزنید داخل وبتان پیس کنید اگر خطها ریز میباشد کنترل را بگیرید و قلتک موسرا به جلوبچرخانید بزرگ نمایی میشود لینک اتوماتیک پائین همین صفحه میباشد جمالتو عشق است یا علی متحریم چه نامم شه ملک لا فتی را نه بشر توانمش خواند نه خدا توانمش گفت شه ملک لا فتا را  بخدا قسم تو ماهی تو وصی مصطفایی جمالتو عشق است یا مولاء مددی

به ابجد بن غارت گر 1853 -1312چهار خلیفه =541 کافری حربیی541 عمر و ابوبکر541+430 مقصر= 971 ظالم به دست میآید معادله ظالم و مقصر سی مرحله دیگر هم دارد هر طور کلمه ظالم و مقصر را در نام ابوبکر و عمرو عثمان کم و زیاد کنی نام یکی دیگر از آنان در میآید                          مثال عمر310+231ابوبکر+430مقصر = 971 ظالم بدست میآید ظالم      971-310عمر= 661 عثمان در میآید همینطور خودتان حساب کنید مقاله نجس میشه من زیاد بنویسم این هم از شگفتیهای جهان است آیا میدانید تمام زبانهای دنیا را خدا خلق نموده کلمه به کلمه را حسابکرده ابجد نام عمر شیطان بوود تف به این ابجد که بی ایمان بوود

در تاریکی ها 851- 541 عمرو ابوبکر= 310 عمر با خباثتها 1512-1202 سه خلیفه = 310عمر  متخلف کافرانی 1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر ابجد سه خلیفه ظالم به ابجدکبیر ابوبکر عمر عثمان 1202- 971 ظالم = 231 ابوبکرابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند  به ابجد اشراردینها772-541 عمر و ابوبکر= 231 ابوبکر 

بعد از غدیر این سه خلیفه کافر شدند کسیکه عهد خودرابشکند کافر میشودبه ابجد مقصرا431 +110 علی =541  ابوبکر و عمر 541 +430 مقصر = 971 ظالم منهای 310 عمر = 661 عثمانابجد اسلام ١٣٢ - ٦١٢تبری = ٥٤١ ابجد ابوبکر و عمر غفلتی 1512- 1202 ابجد سه خلیفه =  310 عمر در بغفلت تمام بوده است منافقن320عمری 320کوردلن 310 به ابجد به خباثتا  خبیثت  1512بغفلت- 1202= 310 عمر خیلی خبیث بوده آل الله 98+12 امام=110بحق110علی 110 به ابجد به غفلتا 1512-1202= 310 عمری320 منافقن 320 عمری 320  خبیثت 1512- 1202 سه خلیفه = 310 عمر از همه خبیث تر بوده به ابجد خدا 605 منهای 541 ابجد ابوبکر و عمر = 144 ضرب 12 امام در 12 باید از این دو ملحد تبری بجوئید تا مسلمان واقعی باشید به ابجد افتخار دین 1346-1202 سه خلیفه=144 یعنی 114 سوره قرآن +30 جزء آن = 144 ضرب 12 امام در خودش ضرب 5 تن در خودش ضرب 14 معصوم در خودش جمع سه ضرب میشود 365 روز سال 5+6+3= 14 معصوم علیه سلام اهلبیت

به ابجد خائنان 772-541 عمر و ابوبکر = 231 لعین بدین 231 ابوبکر جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند با خباثتها 1512-1202 سه خلیفه = 310عمر ابجدبه ابجدبن غارتگر1853 -1312 چهار خلیفه =541 کافری حربیی541 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541قلدردین اسلام 541 ابوبکره دزدانه فدکه فاطمه  541

خائنان 772-541 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند  به ابجد اشراردینها772-541 عمر و ابوبکر= 231 ابوبکر عمربا خباثتها 1512-1202 سه خلیفه = 310هفت گنه کبیر 772-541= 231 ابوبکر 231+430مقصر = 661 عثمان 661+310عمر= 971 ظالم -430 مقصر = 541 ابوبکر عمر 541به قلدر دین اسلام 541

فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم به دست میآیدبه ابجد   1128-1202سه خلیفه = 74با مردان رجس پلیدی615-541=74 ابجد صغیر سه خلیفه 74 میباشد    به ابجد شیطان 370 +245 اسلامه حق = 615 - 541= 74 ابجد صغیر سه خلیفه ۷۴ ان من المجرمین منتقمون 74 ابجد صغیرسه خلیفه باعث ۷۴ فرقه شدن دین اسلام شدند به ابجد  نقض اسلامی۱۰۹۲+ ۱۱۰ علی = ۱۲۰۲ ابجد ابوبکر و عمر و عثمان ۱۲۰۲حکم اسلام را نقض نمودندو عهد شکن شدندبعد از غدیر این سه خلیفه کافر شدند کسیکه عهد خود را بشکند کافر میشود      74 ان من المجرمین منتقمون74 ابجد ابوبکر27+22 عمر +25 عثمان =74والشجرتها الملعونه 74فرقه شدن 

بعد از غدیر این سه خلیفه کافر شدند کسیکه عهد خودرابشکند کافر  کافر دینه اسلام 502 - 541 = 49 عمر22+27 ابوبکر= 49 میشود    خاری ذلتها 1251 - 1202 سه خلیفه =49 عمرابوبکر

 سرکش ترینیا 1251 -1202 سه خلیفه = 49 عمرابوبکر49با مردی جاکش ترینی1251-1202 سه خلیفه کفر= 49  مردان نامرد ترینا1251-1202 سه خلیفه کفر= 49شهادت میدهم والله به قرآن وصی این پیامبر یاور آن در عرش نوشته با خط جلی وارث خاتم بوود مولاء علی قسم به ذات کبریاء که جانشینه مصطفی بوود علی مرتضی تقدیم به روی ماهت یا قائم آل محمدی روح پیمبر یا علی والله جمال خاتمی هم نور پاک احمدی هم ثاقی کوثر علی هم عکس نام خاتمی آئینه روی نبی اول خلبانه آسمانها علیست سیمرغ به آسمان لاحوت علیست او بود نبی به آسمانها میبردجمع خلبانانه خدا میدانند سرحلقه اسرار خداوند علیست به ابجد اسرارخدا 1067 -1202سه خلیفه=135 فاطمه و علی110 اسلامه حق245 میباشند 135+110=245 اسلامه حق معجزه دانی که مولایم علیست به همین قرآن قسم هر وهابی حاضر با اینجانب وارد مباهله شود تا یک هفته بمیرد یک الله اکبر بگوید هر کسی دروغگو بود بمیرد ان شا ألله بروح پاک محمد قسم جانشین پیمبر علیست جمال حضرت خاتم علیست ثاقی کوثر هم علیست کننده در خیبر هم علیست یک جانشین فقط میخوابد جای پیغمبر علیست این شکاف کعبه را منظور چیست عصمت احمد با مولاء علیست علی در کعبه چون آمد به دنیا شکاف کعبه میگوید همین را بی اذن علی قدم مزن بر محراب هم زاده محرابو شهید محراب علیست سایه پیغمبر ندارد هیچ میدانی چرا آفتابی چون علی در سایه پیغمبر است بنازم نام زیبای علی را که دارد هم خدا صد قول هو والله شیعه یعنی قول هوالله احد در دله هر زره باشد نور حق  راه حق هم ابجد اگر بغیر علی کسی دیگر در کعبه به دوش پیامبر میرفت و بتهای کعبه را میشکست والله لغب بالا تر از پیامبربه او میدادند ولی علی بتهای کعبه را به دوش نبی شکست این افضل است یا غار  غار غرغرعمر یا جای پیمبر خوابیدن  

 

 همین بس که نام محمد علیست صد کتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست وصی خدا بت شکن به کعبه به دوش نبیست همه شیعه گردند به زودی عزیز هرکه باشدنوکر تو زود آقا میشود خود بخود با یک نگاه تو مسیحا میشود به ابجد امام 82 مهدی هم به دو ابجد 82 فقط مهدی امام است 59=9+5= 14 گل معصوم

و آیه مهدی  59 سوره   نساء آیه59زنها بر عهد خود استوار بودند ولی مردها عهد خود را شکستند ( يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوااللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم‏) اولین کسی که به پیامبر ایمان آورد علی بود و آخرین کسی که بر جسم رسول خدا نمازخواند علی بود هم ثاقی کوثر علی هم جان پیغمبر علی امامانی که در غدیر خم کلمه آخر این آیه منکم به ابجد منکم 18 ذالججه در غدیر خم از سوی 31خدا و رسول31 نصب گردیده اند 31 کلام حق31 نور قرآن 31 قران ناطق31 یعنی 5 تن +12  امام +14 معصوم = 31 کلام حق در کتب گذشتگان منظور اهل بیت پیامبر اهل بیت اسلام 40 اهل بیت اسلام 40 اسلامه حق245 یعنی5ضربدر4ضربدر2= 40 اسلامه حق245 منظور علی 110+135 فاطمه = 245 اسلامه حق علی و فاطمه کوثر قرآن میباشد 

 وَ وَهَبْنَا لَهْم مِّن رَّحْمَتِنَا وَ جَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِيّاً  ابوبکر رکب وبا دوسال خلافت نکرده از دنیا رفت  (سوره مریم : آية 50 ) ابوبصیر از امام صادق علی زبان صدق و راستی غدیر میباشد خجالت بکشید بیش از 500 آیه در شان مولای دو عالم علی نازل شده کشته شد زهرای اطهر زان سبب گفته در قرآن تمام آیه ها حق با علیست ...مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست همین بس که نام محمد علیست وصی خداوند به دوش نبی ست عکس نام محمدعلیست صد کتابو صد حدیث آئینه روی محمد (ص)علیست لا اله الا الله 46 محمد20+26 علی 46 نور واحد بودند خدا این نور را به دو قسمت نمود 124 هزارپبامبر آیه124 بقره خداپیامبرو امام را انتخاب مینماید آیه 124 هزار پیامبر و جانشینانشانرا فقط خدا انتخاب میکند نه مردم بت پرست و نادان عمر310جاهل منافق310نامردیه  310حرامزاده پلید 310 عمر 310 منکر 310 نیرنگ 310 کفری 310 مار زنگی 310 نمرودی 310 دزدان فدکه فاطمه310 حرامیان 310بی ایمانه دین اسلام 310گبر پلیددین310عمر 310جاهل منافق310 حرامزاده پلید310عمر310منکر310نیرنگ 310کفری 310 مارزنگی310 جانوره پلیدا310نمرودی310دزدان فدکه فاطمه310 دزدان فدکه فاطمه310حرامیان310بی ایمان دین اسلام310کبرپلیددین 310دقل باز ملحد310بقلدره دینه310نارجهیما 310بملحدی بی پدر سم ری310 لعین بدینه 231سامری قوم محمدعمرابن خطاء310گمراه دین310جهل مرکبی310با کافرها310 بانادانه دین اسلام310 بمردک پلید310ابوبکر 231رکب وبا231ابوبکر 231نفاق231 عصیان231 دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی 231دزدا فدک نگو نه 231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد 231با ناحق دینه 231 بی پدریه 231بکودن احمق231 با دزد گربها 231 وقتی چلپاسه پیدا نمیکرد برای عمر گربه سر میبریده و میگفت چلپاسه بوده خالی بند فقط سریع پوست سر و پای گربه را ناپدید میکرد تا عمر نفهمد دوسال نشده در خلافت از دنیا رفت ریغ ریاست و قصب خلافت را سر کشید به مرض سارس و ایدز22شیطان 22 عمر 22 ابابکر 22 هذیان 22 بمکر22 ملحد22 تکبر22 کید22 دروغ 22 نیرنگ 22 منکر22 بدبختی 22 عمر 22 ابابکر22 شیطان 22خودبه ابحد کن حساب تف به روی آن جناب ابجد شیطان صفت به ابجد غارتگرانا 1853-1312چهار خلیفه = 541 عمر و ابوبکر541+430 مقصر = 971 ظالم به دست میآید 971-310 عمر = 661 عثمان 661+310عمر=971 ظالم به دست میآید با خباثتها 1512-1202 سه خلیفه = 310عمر ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند  به ابجد اشراردینها772-541 عمر و ابوبکر= 231 ابوبکر 

 پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه ۳۸۵ شیعه ۳۸۵مرد عالم 385به کلام اسلام ناب محمدی 385 خداوند سال را بخاطر 5 تن و 12 امام و 14 معصوم سال را 365 روز قرار داد ضرب 5 تن در خودش ضرب 12 امام در خودش ضرب 14 معصوم ضربدر خودش جمع سه ضرب میشود 365 روز سال = 196+144+25= 365 روز سال هر فرقه نتواند 40 آیه قرآن در باره مولایش در قرآن بیاورد شک نکند صدرصد بر باطل 310 گمراه دین 310 کفری 310 منکر 310 عمر 310نیرنگ 310 میباشد

جلوه گر ماه به خوشید علیست  جلوه گر نور به عالم همه خورشید علیست بهترین راه به معبود علیست دین حق شد در غدیر خم درست  کاملو اعلاء این مولاء علیست چونکه حق گیردخدا دست علی در غدیر خم یدالله فوق ایدیهم علیست رمز خاتم رمز کعبه رمز سره انبیاء  خالق افلاک گوید یا علیست بت شکن بودی چو ابراهیم وارهم خدا آورد برایت ذالفقار دوش احمد گفت حیدر با خدالا فتی الا علی لا سیف الا ذالفقار زاده محراب کعبه شهید محراب سلام   علی"مع الحق و الحق مع العلی مولاء ناگهان فرمود لولاک لما خلقت الافلاک من کنت مولاء فهذا علی مولاء یا علی سالار کل انبیاء    بت شکن دوش نبی صد مرحبا  جلوه خورشید وماه در کعبه این مولاء علیست بهترین راه به الله علیست  چلچراغ بینشو هم بندگیست بهترین راه خداوند علیست جلوه گر نور به عالم همه خورشید علیست خالق هر دو جهان گفت که این نور خداوند علیست جز خداوند نداند که علیست سرور هر دو جهانست علیست جمالتو عشق است یا علی معجزه با نام خود هم میکنی متحریم چه نامم شه ملک لا فتی را نه بشر توانمش خواند نه خدا توانمش گفت که به کعبه زد نهیبی شده کعبه ز هم باز شه ملک لا فتا را  بخدا قسم تو ماهی تو وصی مصطفایی  جمال جمیل محمد سلام علی یون" مع الحق تمام تو اسرارهویی ان الحق علی شدی بت شکن هم کعبه دوش نبی

به ابجد فارسی 351 قرآن 351  شما برای اثبات مذهب خود چند آیه میتوانید بیاورید و مستقیما" و واضع و روشن در باره امام و نام خلیفه شما باشد اینجا کفر 73 فرقه را اعلام مینمایم پیامبر فرمود هر کسی امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا میرود امام زمان امام 12 دوازدهم میباشد  حضرت عیسی 12 حواریون داشت حضرت محمد هم فرمود جانشینان من اثنی عشر 12 نفر از فرزندان فاطمه و نوادگان حسین کربلاست در کتب اهل سنت میباشد چراماه های سال 12 ماه چرا 12 ماه میباشد چرا ساعت12 چرا 12 اسلام 12نجاتبخش12 حق 12 قلب 12 هیچ فکر کرده اید در آیه 12 سوره یاسین و کل شی احصیناه فی امام مبین این آیه23 حروف دارد مهدی هم به ابحد 23 میباشد امام به ابجد کبیر و صغیر82 مهدی هم 82 میباشد امام واقعی مهدی میباشدو محمد و علی یک نور واحد بوده اند  ماه به ابجد 46از وسط به دو نیم شد ماه 46یعنی محمد 20+26 علی=46 لا اله الا الله 46ماه 46 محمد +علی= 46 به ابجد شیعه علی 495-541 عمر ابوبکر= 46 شیعه علی 46 هم اکنون همه خود را مار زنگی میدانند عمر 310 مارزنگی310+661عثمان = 971 ظالم 971 -430مقصر= 541 عمر و ابوبکر541-231 ابوبکر= 310 عمر 310کفری310 منکر310 نیرنگ 310لدروغ  310 جاهل منافق 310 برای بزرگ شدن صفحه وبلاگ کنترل را بگیریدو قلتک موس را به جلو بچرخانید بزرگ نمایی میشود به ابجد ظالم 971-430 مقصر=541 عمر و ابوبکر 541 + 430 مقصر= 971 ظالم -310 عمر=661عثمان این معادله ظالم و مقصر سی مرحله میباشد خودتان حساب کنید=365 بیداریه جهانی دین 365  به ابجد اسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه = 245 اسلامه حق 245 - 786 سر درد شدید =541 عمر و ابوبکر ویروس دین اسلام468-541= 73 فرقه بیمار  میباشندخدایی 73 فرقه در مقابل تشیع خجالت نمیکشید بدون دلیل و برهان خود را بحق میدانید بحق  110 علی میباشد بیچاره بدبخت خدا شما و پدران گمراهتان را ببخشد ان شاء الله  به ابجد امام الهی 128 حسین= دین خدا 669-541= 128 حسین 128 برای نماز شهید شد علی برای نماز شهید شد 128حسین 128 یعنی 8ضربدر2+1= 17 رکعت نماز در 5 وقت بنام 5 تن آل عباءاهل سنت که سر از خط علی میتابند عنده شیطان به خدا گمراهند این نام عمر چیست که عرعر میکند اهل سنت را همه خر میکند توف به روی هر کسی نادان بوود هم طرفدار ابوبکرو عمر عثمان بوود ابحدشیطان صفت به ابجدشیطان22عمر22ابابکر22هذیان22دروغ22 بدبختی22  

 کشته شد زهرای اطهر زان سبب گفته در قرآن تمام آیه ها حق با علیست ...مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست همین بس که نام محمد علیست وصی خداوند به دوش نبی ست عکس نام محمدعلیست صد کتابو صد حدیث آئینه روی محمد (ص)علیست لا اله الا الله 46 محمد20+26 علی = 46 شیعه علی 495-541=46

 

همین بسکه نام محمدعلیست همه شیعه گردندبه زودی عزیزسلام خدا بر امیر غدیرهرکه باشدنوکر تو زود آقا میشود خود بخود با یک نگاه تو مسیحا میشودبه ابجد اسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه = 245 میباشد

 قال رسوالله کتابی الله و عترتی    1587-1202 عمر ابوبکرعثمان = 385شیعه385پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه ۳۸۵ شیعه ۳۸۵مرد عالم 385 مقام پدر  385 به هنر جان دین 385با برنده های دین الهی 385 شهید بدین 385 با منجی علم اسلامی385 با اسلام ناب محمد علی 385 مذهب اسلام محمدی 385 اسلامنا محمد علی 385بطریق دین 385 شهید بدین 385 معجزه دینه اسلامه 385 با روزنه امید جهان 385 با راه دین حق 385 بیداری های اسلامی 385 بیداره الاسلام 385 یعنی ۵ضربدر ۸ ضربدر ۳= ۱۲۰ علیی ۱۲۰

 پزشگدین اسلام علی 613-541 عمر و ابوبکر = 72 شهید کربلاء امام علی فرمود ابوبکر و عمر تا سن 41 سالگی بت پرست بودند و باعث شهادت من و فرزندانم در کربلائ خواهند شد حساب میکنیم  5تن +12 امام +14 معصوم +41 = 72 شهید کربلاء این دو ملحد ابوبکر و عمر باعث شهادت شهدای کربلاء شدند   یکی از برادران اهل سنت ترکیه و دو نفر از شوروی فرموده آقا چکار کردی ما شاء الله  همین اسم اعظم الهی محمد و علی برای هدایت ما  کافی بود آفرین بر شما برادر عزیزم بخدا منم جای شما بودم همین صحبت را میکردم بزودی گرویدن تمام مسلمانان فرقه های گمراه را به لطف خدا هدایت میشوند را خواهیم دید خدا نگهدار شما باشد مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست صد کتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست قسم به ذات کبریاء که جانشینه مصطفی بوود علی مرتضی بر عکس نام خاتمی آئینه روی نبی تنها وصی مصطفی باشد علی مرتضی  فقط یک جانشین میتواند در کعبه به دوش رسول خاتم رفته و بتهای کعبه را بشکند و یک جانشین میتواند جای پیغمبر بخوابد و دره خیبر از جا بکند به ابجد صغیر کهیعص49 عمرو ابوبکرقصب خلافت علی نمودند و حمعسق 26علی26 بیعت 26 وصیت 26 غدیر26 راه حق26 حمعسق468تقسیم بر26 = 18 ذالحجه غدیر خم اگر هر دو دست را بچسبانی به هم دوتا 18 روی هم میافته یعنی خلافت علی را پنهان  نمودند ما شیعیان دستهای خود را باز و در قنوت هم باز ولی شیاطین دستهای خود را میبندند و دست چه کنم چه کنم روی هم میگذارند و در سینه خود این امر مهم غدیر خم را پنهان میکنند بخاطر این دست بسته نماز میخوانند وگرنه در صحیح مسلم و بخاری فرموده پیامبر دست باز مثل شیعیان نماز میخوانده و بخاک پاک سجده میکرده با خاکهای نجس و آلوده به درگاه خدا نمیشود عبادت کرد مکان سجده باید پاک و پا نخورده باشد 

سلام برادرخواهر= گمراه دین 310 منکر310 نیرنگ 310دزدان فدکه فاطمه 310 ابله منافقا 310جاهل منافق310دزدان فدکه فاطمه 310 اگر اسم ارباب شما 310 میباشد تف بنداز به روش عمر 310 جاهل منافق310 ابوبکر231 راه دزدی 231 دزده دینه اسلامی231باجگیریه 231     231 دزدا فدک نگو نه231  ابوبکر231 نفاق231عصیان231  علمی صحبت کنیم علم ابجد قرآن تقدیم میکند به ابجد اسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه= 245+92 محمد = 337 ره اسلام 337 با راه حسین 337  محمد 92+110علی+135فاطمه = 337 ره اسلام  بر اساس آیه قرآن راه اسلام 338 محمد 92+111 علیا +135 فاطمه = 338 یعنی 72 شهید کربلاء 3ضربدر3=9ضربدر 8=72 شهید کربلاء       اسلامه حق245 حق اسلامه 245 245منظورعلی110+135فاطمه=245 استغفرالله خدا چرا غدیر خم درست کرد وهابی های نادان گمراهند خدا خواسته روی سیاهشان را  کم کند ابوبکر دوسال خلافت نکرده از دنیا رفت دشمنان امام حسین دوسال نشده مختار همه را به درک فرستاد.

به ابجد کعبه 97+13رجب تولد مولاء در کعبه=110 عالی علی بحق110 والله 73فرقه بر باطل است هر فرقه ای فکر میکند بحق میباشد ثابت کنید به ذات پروردگار فقط شیعه بحق میباشدبه ابجد اسلامه حق245 منظور علی 110+135 فاطمه = 245 اسلامه حق میباشد چرا افغانستان دائمن جنگ است بخاطر نداشتن ولایت علی و شیعه نبودن شیعه یعنی قول هوالله احد در دله هر زره باشد نور حق  اگر این نور هدایت ولایت در قلب هر کسی نباشد میشه عمری عمری گمراه دین 

با سلام سیصدو سیزده   میلیون شیعه 12 امامی در دنیا وجود داره تمام قدرتهای جهان همیشه آرزو کردند ای کاش اینها نیروهای ما بودند هیچ وقت از خدا نخواستند ای کاش ما مثل اینها شیعه امام حسین و قائم آل محمد بودیم شیعه یعنی شینو یا یو عینو هه جان فدایش میکنند والله همه   یا صاحب الزمان عنایتی کن از هر زبان یکی کمک ما بفرست مولاء تنهایی اومدیم کربلاء این همه شیعه عرب و زبانهای  دیگه یعنی هیچکدام کاری نمیکنند ترجمه به زبانهای روسی چرا نمیکنند ترجمه ژاپنی چینی چرا انجام نمیدهند بابا کمک کمک کمک بخدا ثواب این از جبهه بیشتر اگه نباشه کمتر نیست از یک مقاله کپی گرفتن و ترجمه کردن اونم با اینترنت دو دقیقه کاری داره و فقط یک نگاه اشکالات مختصری را بر طرف نمایند 

 سلام به برادران تمام فرقه های اسلامی  بیائیم برای وحدت دست برادری داده و از جنگ و خونریزی بپرهیزیم استکبار کاری کرده که در سوریه نماز خوان با نماز خوان میجنگه شافعی باشافعی حنبلی با حنبلی ووو

ش 17- سوره: 37 , آیه:110 نيكوكاران را چنين پاداش مى‏دهيم

ش 18- سوره: , آیه:110 چون يارى خدا و پيروزى فرا رسد

ش 19- سوره: , آیه:110و ببينى كه مردم دسته ‏دسته در دين خدا درآيند

{ قال رسوالله} کتابی الله و عترتی   1587-1202 عمر ابوبکرعثمان = 385شیعه385 پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد ریاضی قرآن فرقه 385 شیعه 385 مرد عالم 385 شهید بدین 385 فقط شیعه بحق میباشد بخدا اگر حنبلی شافعی هر کسی دیگر بود من قبول میکردم لطفا از ماه آینده دیگر برای وبلاگهای ابجد قرآن پیام ندهید چون اگر حکم کاری اینجانب را تمدید نکنند مجبورم برای همیشه از اینترنت و وبلاگ خدا حافظی نمایم و به سیستان برگردم از تاریخ 3/3 /93 دیگر پیام ندهید متشکرم 

اسلامه حقی 255+110علی=365 روز سال اسلام 132+92 محمد +110 علی+31 کلام حق نور قرآن =365 روزسال در زمان ظهور مهدی شهدای دعای عهد زنده و به یاری مولاء خواهند شتافت

دزدان فدک فاطمه 310 گمراه دین 310 دلیل نفاقه 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین310 نیرنگ 310 ابله منافقا 310یا بلاء دین اسلام 310عمر 310 گمراه دین310 منکر 310 کفری 310 منکر310نیرنگ310حرامیان 310گمراه دین310بمار زنگی 310کفری310نا اهل کل مذاهب310 نامردیه 310اهل نابکار 310اهل نابکار310 درد کل مذاهب310 نا اهل کل مذاهب 310نابکاراهل دین310 احمقها احمقها 310منکر 310جاهل منافق310 گمراه دین 310نمرودی 310 نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310نمرودی310 سامری310 گمراه دین310 اباجهل در دین 310 بی ایمان دین اسلام 310 310 عمر 310 قاصبان بدین 310 جاهل منافق 310 ابله منافقا 310 عمر 310 گمراه دین 310 جاهل منافق 310 کفری 310حرامیان310 ابله منافقا 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310 منکر 310 وهابیه منافقی 310 عمر310 فتنه ها 310+231= 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 +430 مقصر = 971 ظالم -310 عمر ظالم 971-310 عمر = 661 عثمان - 430 مقصر = 231 ابوبکر مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 عمر به ابحد عمر310نیرنگ 310حرامیان 310جاهل منافق 310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری 310 فاسقه دین310 فاسق دینه 310منکر 310نیرنگ310 عمر310نامردیه310 کفری 310نیرنگ 310گمراه دین310ابله منافقا310 نامردیه310حرامیان 310عمر310منکر 310نمرودی 310نیرنگ310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری310 310حرامزاده پلید310بدجنس عالم احمقا 310گبر پلید دین 310 منکر 310سگ هار پلید 310وحشی هاریا 310بابقره 310حاهل منافق 310 بمردک پلید 310حرامزاده پلید310 فاسق دینه310کلب کلب هار310جهل مرکبی 310بمار زنگی 310 رمز زناه310 فسق کلیه310گمراه دین310گمراه دین310 فسق دینها 310گمراه دین 310 جاهل منافق310 فاسق دینه 310 حرامیان 310 نیرنگ310 قاصب مذهب الله 310 مذهب ناحق اهل دین 310گره اهل دینه 310 قفل اهل دین 310 قاصب مذهب الله 310 مخالف اهل دین 310 فاسق دینه 310 نیرنگ310 با اهل منافق310 ملعون و پلید اهل دین 310قاصب بکل دین 310 اهل نابکار 310 بمنافق اول 310 ابله منافقا310 جاهل منافق310 حرامیان 310فسق دینها310 دزدان فدکه فاطمه 310دزدان فدکه فاطمه310حرامیان310بی ایمان دین اسلام 310گبرپلید دین310 310 حرامیان310 دقلبازملحد310ببقرها 310بقلدره دینه310کلب کلب هار310 جاهل منافق 310نارجهیما 310سم ری310سامری قوم محمد عمرابن خطاء 310 گمراه دین310جهل مرکبی310با کافرها 310بانادانه دین اسلام310 بمردک پلید310 آشوبا310 دقل بازملحد310کفری310 منکر310سامری310 گمراه دین 310جاهل منافق 310حرامیان 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند 310 منکر 310سگ هارپلید310 310کلب کلب هار310وحشی هاریا310فس قینی310 دلیل نفاقه 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین 310ابله منافقا 310جاهل منافق 310 سامری 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند310 گمراه دین 310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310 عمر 310 جاهل منافق 310 حرامزاده پلید 310 رمززناه 310 گمراه دین 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 کفری310 نیرنگ310نمرودی 310سامری310 310مار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310 منکر 310کفری 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310نار جهیما 310 به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231عصیان 231 ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها231 ادیانی جعلی باطل 231 بابی عقلیها231یاابوسفیانی231دورویه 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231 احمق ملحد231 لانه جاسوسیه 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 احمق ملحد 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدواهل بیت 527 +14 معصوم = 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اند

+ نوشته شده در جمعه 26 ارديبهشت 1393برچسب:,ساعت 9:19 توسط برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان اسلامه حق 245 علی 110+ 135فاطمه = 245 و آدرس aaaali110.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.به ابجد اسلامه حق 245 یعنی فاطمه و علی 245 وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین وزیر پیامبر 476 - 231= 245علی فاطمه 245وصی نبیا 169علی مهدی169 با نماینده بحق محمد علی حسن حسین مهدی 245 اسلامه حق 245 یعنی علی110+ +135= 245 اسلامه حق 245 منظور علی و فاطمه پدر مادر شیعیان میباشنددرود و صلوات خدا بر پدر و مادر شیعیان اهل بیت پیغمبر اسلام |

خداوند سال را بخاطر 5 تن و 12 امام و 14 معصوم سال را 365 روز قرار داد ضرب 5 تن در خودش ضرب 12 امام در خودش ضرب 14 معصوم ضربدر خودش جمع سه ضرب میشود 365 روز سال = 196+144+25= 365 روز سال   معجزه   

برادرم ناراحت نشو دین اسلام 74 فرقه میباشد  همه هم صددرصدخود را بحق 110 بحق میدانند بدون دلیل و برهان بابا مرد باشید و ثابت کنید ما علمی صحبت میکنیم تا بی سوادها هم بفهمند حساب حساب کاکا برادر علم ابجد قرآن تقدیم میکند اگر واقعا شما بحق میباشی بسم الله دلیلت کجاست اشک بشک لشک دلیل بیاور و ثابت کن مرد باش حاتفی گفت دیدم من آن کتف نبی دوره خاتم تابه شانه بود علیا"یا علیا"یاعلی بلغ العلی بکمالهی کشف الدوجا بجمالهی حسنت جمیع خصالهی صلو علیه والهی چه جمال باصفایی شده نامت الهی همساقی کوثر علی حیدرعلی همسبط پیغمبرعلی سایه پیغمبرندارد هیج میدانی چراآفتابی چون علی درسایه پیغمبر است هلال روی محمد سلام علیون مع الحق تمام همین بس که نام محمد علیست وصی پیمبر فقط این علیست جانشین شیر یزدان شاه مردان این علیست مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست دوش نبی حیدر است وارث پیعبراست

 

 همین بس که نام محمد علیست صد کتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست وصی خدا بت شکن به کعبه به دوش نبی ست جمالتو عشق است یاقائم آلمحمدی تو چقدر خوبو آقا محمدی جمال رسولو کمال علی مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیستبوود نام تو چون  الهی بحق هم که وصی مصطفایی مرتضایی ای برترین تجلی ایمان سلام علیون مع حق تمام بوود نام تو چون الهی بحق هم وصی مصطفایی مرتضایی مگرنام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست به زودی همه شیعه گردند عزیز بدانند که حق با علیست 

با سلام در طبری و صحیح مسلم موجود میباشد که در حمله عمر رضی یول 145000 نفر پیرو جوان را بدون سلاح کشته و کور کردند 12000 کشته و 25000 نفر را کور کردند ابولولو هم تصمیم گرفت تلافی کند و از پشت مقعد عمر را پاره کرد و عمر از مقعد شهید شد روحش شاد و رهش گشاد باد 145000 بی گناه و بی سلاح ایرانی را کشت خراج هم میخواهد بگیرد بابا پروریی هم حدی دارد عمر خیلی بی چشمو رو بوده مثل سگ هار بوده اگر کسی مثل عمر پیدا بشه و تمام مردم شهر شما را بکشد شما او را دوست میدارید پس مال من روی کله تان جای دارد احمق جان کمی فکر کن قاتل ایرانیان بوده عمه  انوشیروان که پیرزنی 82 ساله بود را به مدینه آورد و هیچ کسی نخیرید موند روی دستش و ایشان با ابولولو نقشه قتل عمر را طرح ریزی نمودند شما چه حکم میکنید کسی که دستور کشتن 145000 نفر بدون سلاح را بدهد باید زنده بماند بدون دلیل مردم را بکشد نه خدایی شما کمی انصاف داشته باشید 25000 نفر اسیر را باید چشمهایشان را در آورد در صحیح مسلم و بخاری میباشد عمر در حمله به ایران 120000 نفر را کشت آنهم بدون سلاح مردمی که اسلام را حق دانسته و از دستورات انو شیروان پیروی نکرده و خود بخود انوشیروان فرار کرد بدون یاور ماند و عمر آمد همه مردان و پیران و نو جوانان را کشت این درست است مثل هم اکنون سوریه و ترکیه که بچه ها را هم می کشند عمر از این کارها میکرده با سلام اینها دشمنان اسلام خیلی پرروتر گمراه تر نادانتر از آن بودند که ما فکرش را میکنیم بیعت کن وگرنه گردنت را میزنیم خیلی بی پدر مادر بوده اند یاران ابومکر و عمر http://aaaali110.loxblog.com/

http://alialiali.loxblog.com/

سلام بر مرد خدا  حضرت ابولولوء شیر دل قهرمان همتای مختار ثقفی کیان شمر کش  رحمت الله علیه قال رسوالله (ص)مادرانی که میخواهند فرزندان زیبا بدنیا آورند در هفته اول تا سه ماهگی به زنان زیبا و عکسهای زیبا نگاه کنند فرزندشان زیبا میشود و از مردم زشت رو پرهیز کنند عده ای از زنان زمان پیامبر فرمودند یا رسوالله ما میخواهیم فرزندمان مثل شما زیبا  باشد پیامبر فرمود به من نگاه کنید یا امام زمان کجایی مولاء تا همه به شما نگاه کنند و فرزندشان مثل یوسف زهراء زیبا شود این دو حدیث واقعیت است زنان حامله باید از افراد زشت رو حتی شوهرشان باشد باید از هفته اول تا سه ماهگی به زشتها نگاه  نکنند اگر دولت ما در یک اقدام مراکز زیبایی ایجاد کند زنان حامله تا سه ماه در مرکز زیبایی قرار بگیرند تمام دختران و پسران از زیباترین خواهند شد این تحقیقات توسط این جانب انجام شده و صدرصد موفقیت آمیز بوده مثل دوربین فیلمبرداری فیلم خام از گل عکس بگیری گل می افته  و از گوه هم عکس بگیری همان میافته صورت بچه تا سه ماهگی مادر به هر زیبا روی نگاه کند همان میشود زمانی که عموی من با موهای فر به دنیا آمد همه زنهای همسایه هم بچه هایشان با دیدن عموی من بچه مو فر به دنیا میآوردند یک دوست دارم سر قرمز از یک سالگی که در خیابان رفتو آمد میکرد همه بچه ها بدنیا میآمدند سر قرمز بود در شهرک قدس بچه های دیدم با موهای قهوای نگاه کردم روبروی خانه شان تپه ای با خاک قهوه ای مادران به آن تپه بزرگ خاک قهوه ای نگاه کرده و رنگ موهای تمام بچه ها قهوای شده بود زنان حامله از هر کسی خوششان یا بدشان بیاید و نگاه کنند بچه هایشان مثل آن خواهد شد که دیده اند http://http://aaaali110.loxblog.ir/

بسم الله الرحمن الرحيم

با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت بينندگان گرامي در خدمت شما عزيزان هستيم با سلسله برنامه هايي که درباره صحيح بخاري مطرح ميکرديم و در اين مجموعه اختصاراً مطالب گذشته را عرض ميکنم .

صحيح بخاري معتبرترين کتاب در نزد اهل سنت بعد از قرآن کريم است و در گذشته علماء اهل سنت اجماع داشتند که هر آنچه در صحيح بخاري از روايات آمده باشد چه در شواهد و چه در متن اصلي تمام آنها کلام رسول خدا است و بر اين مطلب اجماع داشتند اگر چه الآن گروهي از سلفي ها و کسانيکه به اصطلاح خواستند در مقابل استدلالات شيعه پاسخي داشته باشند ادعا ميکنند که برخي از روايات بخاري حجت نيست .

همچنين در بحث رجالي ثابت کرديم که تمام کساني که نامشان در صحيح بخاري آمده است از رجال معتبر اهل سنت هستند و اگر چه مشکلات فراواني داشته باشند اما چون بخاري از آنها روايت نقل کرده است کلامشان براي اهل سنت حجت است و اين دو نکته خيلي راه را براي کسيکه ميخواهد با اهل سنت مناظره کند باز ميکند و اگر کسي اين دو نکته را با مدارکش بداند در بحثهاي علمي در ابتدا زمينه سازي ميکند و بعد کلام خود را ثابت خواهد کرد .

همچنين ثابت کرديم که اگر ما راويان صحيح بخاري را دو حذب و دو گروه بدانيم که گروهي طرفدار اهلبيت و گروه ديگر گروه مخالف و دشمن اهل بيت و کسانيکه علناً در جنگ با اهلبيت شرکت کردند و کسانيکه دشمني با اهل بيت داشتند که در اين صورت 90 درصد روايات بخاري مربوط به طيف مقابل ميشود و اگر راواياتي که صريحاً از دشمنان نقل شده نگاه کنيم دو سوم روايات بخاري چنين است .

همچنين ثابت شد که برخي از راويان صحيح بخاري شراب خوار بودند کساني بودند که حتي در هنگام نقل راويت دست از شراب خواري برنميداشتند .

اما نکته بسيار مهمي که در جلسه گذشته عرض شد اعتقاد نويسنده اين کتاب است همانطوري که قبلاً ثابت کرديم صحيح بخاري اکثر راويانش يعني هر روايتي نگاه کنيد چند راوي دارد که از صحابي شروع ميشود تا به خود بخاري ميرسد و در اين مجموعه رواياتي که در آنها حداقل يکنفر مخالف اهلبيت است فراوان ديده ميشود و بخش اعظم صحيح بخاري اين گروه هستند و اين نشانگر نوعي انحراف از اهل بيت در خود بخاري است که خود بخاري هم از اهلبيت انحراف دارد و بندرت از ائمه روايت نقل کرده است ولي از طيف مخالف به کثرت رواياتي فراوان نقل کرده است .

ثابت کرديم که بخاري اعتقاد به دو نکته بسيار خطرناک دارد و با روايت صحيح بخاري ثابت کرديم که بخاري ادعا ميکند که حضرت علي به خلافت طمع داشته است و علماء اهل سنت و ابن حجر به نقل از علماء اهل سنت ميگويد آنها ابن تيميه را منافق ميدانند بخاطر اينکه ادعا کرده است که حضرت علي طمع به خلافت داشته است و بخاري هم همين نظر را دارد و آن هم روايتي که از بين انبوه روايات صحيح گزينش کرده است .

همچنين با روايتي که از کتاب تاريخ بخاري نقل کرديم نشان داديم که بخاري تلاش در ترويج نفي نظريه تريبع دارد يعني ميخواهد بگويد که حضرت علي خليفه چهارم نبوده است که خليفه چهارمي در کار نيست که بعد از عثمان خليفه سوم فتنه اي بوده است و بعد از فتنه هم معاويه بوده است .

گفتيم که احمد بن حنبل گفته است که هر کسيکه فتنه را قبول نداشته باشد گمراهتر از حيوان خانگي خودش است و امروز به رواياتي که بخاري در صحيحش در نفي نظريه تربيع نقل کرده است مطرح ميکنيم .

در صحيح بخاري جلد 3 صفحه 1352 شماره 3494 روايتي است که بخاري نقل ميکند با اين سند که « حدثني محمد بن حاتم » ابن حاتم نقل کرده است از شيخ و استاد خودش تا اينکه ميرسد به عبدالله بن عمر « عن عبيد الله عن نافع عن ابن عمر » سند به عبدالله بن عمر برميگردد .

روايت از خود پيامبر نيست و از يک صحابي است و مضمون آن اين است که « قَالَ کُنّا فِي زَمَنِ النَّبِي صلي الله عليه و آله و سلم لاَ نَعدِلُ بِأَبِي بَکرٍ أَحَداً » در زمان رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم هيچکسي را همتاي ابوبکر نميدانستيم « ثُمَّ عُمَر » بعد از ابوبکر عمر بود « و ثُمَّ عُثمَانِ » بعد از خليفه دوم عثمان بود « ثُمَّ نَترُکُ أصحَابَ النَّبِي » بعد ديگر همه را رها ميکرديم « لاَ نُفَاضِلُ بَينَهُم » در بين آنها هيچکس را برتري نميدانيم .

يعني علي مثل بقيه صحابه است و فرقي با بقيه ندارد و علي يا معاويه خيلي مهم نيست و هر کدام بودند و فرقي بين بقيه صحابه نيست و اول ابوبکر و بعد عمر و بعد عثمان و بعد بقيه با هم مساوي هستند ، آيا اين مطلبي که در صحيح بخاري مطرح شده است با اعتقاد الآن اهل سنت که به عوام معرفي ميکنند سازگاري دارد يا ندارد ؟ جداي اينکه روايات اهل سنت تصريح دارد بر اينکه خود پيامبر اکرم اميرالمؤمنين را برتري بر ابوبکر و عمر داده است طبق روايت حديث طير که با سند صحيح در منابع اهل سنت آمده است و چندين روايت صحيح السند اورديم که حتي در سايتهاي اهل سنت وقتي ديدند که اين روايت با سند صحيح آمده است اصلاً اين را مطرح نکردند چون اگر مطرح ميکردند مجبور ميشدند که آنها را قبول کنند .

بنابراين فضيلت اميرالمؤمنين علي ابن ابيطالب عليه السلام با روايتهاي اهل سنت امري ثابت است و در مجمع الزوائد هيثمي روايتي با سند صحيح نقل ميکند که عايشه با صداي بلند به پيامبر ميگفت که قسم به خداوند دانستم که علي و فاطمه نزد تو برتر است از من و پدرم و اين رواياتي است که خودشان نقل کردند .

پس اين کلام با اعتقاد رايج بين اهل سنت که برترين صحابه ابوبکر و عمر و عثمان و حضرت علي هستند در تعارض است .

در پاسخ به اين اعتقاد که در واقع براي نفي نظريه تربيع تلاش ميکند يعني ميخواهد حضرت علي را از چهارمي پائينتر بياورد ، در پاسخ به اين خود علماء اهل سنت مطالبي مطرح کردند ولي بايد بعنوان مقدمه نکته اي عرض شود .

عبد الله بن عمر طبق روايات اهل سنت در جنگ بدر اجازه ورود پيدا نکرد چون سنش کم بود و هنوز نابالغ بود و در جنگ أحد هم خودش ميگويد که چهارده ساله بودم که نتوانستم حضور پيدا کنم و لذا اگر کلام خودش را هم قبول کنيم در زمان رحلت رسول خدا بيست و چهار يا پنج ساله بود و بيشتر از اين سني نداشته است و در زمان بحثهاي خلافت جواني 24 يا 23 ساله بوده است .

جوانها يکبار شبيه ابن عباس است که در جلسات پيامبر مي نشست و طبق روايات اهل سنت خود پيامبر اکرم از او سؤال ميکردند که نظر تو چيست و خليفه دوم و اول از او مشورت ميگرفتند و چنين جايگاهي داشته است و درست است که در آن زمان خردسال بوده ولي مورد توجه بوده و احکام را فراگرفته بوده و تفسير را آگاهي داشته است و اگر جناب عبدالله بن عمر در روايات اهل سنت شبيه ابن عباس بود شايد روايتي که از او نقل شده است که ما اينکار را ميکرديم و ما برتري نميداديم و خودش را هم داخل ميدانست نميگويد که اصحاب پيامبر چنين کاري نميکردند بلکه ميگويد من علي را بر کسي برتري نميدادم !!!

آيا تو در ان زمان در جايگاهي بودي که چنين سخني به زبان بياوري ؟ نگاه ميکنيم به روايات اهل سنت در صحيح بخاري جلد 4 صفحه 1864 روايت شماره 4625 « حدثنا يحيي بن بکير حدثنا ليث قال حدثني وقير عن ابن شهاب قال اخبرني سالم ان عبدالله بن عمر اخبره » خود عبدالله بن عمر به او خبر داد که « أَنَّهُ طَلَّقَ إِمرَئَتَهُ وَ هِيَ حَائِضٌ » يکي از احکامي که در زمان جاهلي رواج داشت اين بود که نبايد زن را در زمان حيض طلاق داد و اسلام هم اين مطلب را تأييد کرد و بعد خود عبدالله بن عمر ميگويد من زنم را در حاليکه حائض بود طلاق دادم و خليفه دوم اين مطلب را به پيامبر گفت و پيامبر از اينکاري که من کردم عصباني شدند « ثُمَّ قَالَ لِيُرَاجِعَهَا » بايد برگردد « ثُمَّ يُمسِکَهَا » او را نگه دارد « حَتَّي تُطَّهِر » وقتي که پاک شد « ثُمَّ تَحِيضُ » حيض ببيند و دوباره پاک شود « وَ إِن بَدَا لَهُ أَن يُطَلِّقَهَا بَل يُطَلِّقَهَا » اگر آن موقع در پاکي زنش را طلاق بدهد ميتواند طلاق بدهد اما در هنگام حيض حق ندارد طلاق بدهد « کَمَا أَمَرَهُ الله » خداوند هم اينطور دستور داده است .

ابن عمر ميگويد که پيامبر اکرم از من عصباني شد و اين حکم رايج در آن زمان را من بلد نبودم و شايد اهل سنت بگويند که جناب ابن عمر همين يک مسئله را بلد نبوده است چرا که اين مسئله خيلي مهم نيست ولي وقتي که به روايات اهل سنت رجوع کنيم مي بينيم که خود خليفه دوم اين مطلب را يک ننگ بزرگ و اشتباه بسيار فاحش براي پسرش ميدانست و اهل سنت نقل کردند و ما هم اين را بعنوان حجت بر خودشان نقل ميکنيم .

اين حجر در فتح الباري جلد 7 صفحه 67 ميگويد « و اخرج ابن سعد بسند صحيح من مرسل ابراهيم نخعي » ابن سعد مرسلي از ابراهيم نخعي نقل ميکند و اين سند صحيح است  که شخصي آمد نزد خليفه دوم در زمانيکه ضربت خورده بود که جانشين تعيين کن ! گفت چه کسي را تعيين کنم ؟ عثمان چنين است و فلاني چنين است و ... گفت فرزندت عبدالله را تعيين کن عمر گفت خداوند تو را بکشد « وَ الله مَا أَرَادَ اللهُ بِهَذَا » قسم بخدا اين سخني که الآن مطرح کردي قصد خدا نبوده است ميوخداستي دل من را خوشحال کني « أَستَخلِفُ مَن لَم يُحسِن أَن يُطَلَّقَ إِمرَئَتَهُ » آيا کسي را جانشين و خليفه بر مسلمانان کنم که ياد ندارد زنش را طلاق بدهد ؟

خليفه دوم خودش ميگويد که فرزند من کسي است که ياد نداشت زنش را طلاق بدهد و اين وجوب ميشود که ما بفهميم ، خليفه دوم ميگويد اين علامتي است که مشخص ميکند که براي ما که او شايستگي امر خلافت و بدست گرفتن اين مطلب را نداشته است .

جالبتر اينکه در ذيل همين روايتي که ما مطرح کرديم از عبدالله بن عمر در صحيح بخاري که ميگويد ما در زمان رسول خدا برتري نميداديم و ميگفتيم ابوبکر و عمر و عثمان و بعد همه يکسان هستند ، در ذيل اين روايت از علي بن جعد ( علي بن جعد کسيت ؟ در سير اعلام النبلاء جلد 10 صفحه 459  آمده که ذهبي راجع به او ميگويد « الامام الحافظ الحجۀ مسند بغداد » امام بود و حافظ بود و حجت بود و در بغداد هر کسيکه ميخواست روايت نقل کند سند را به او منتهي ميکرد بعد در چند صفحه بعد مطلبي از او نقل ميکند جلد 10 صفحه 463 و همين مطلب را در تهذيب الکمال جلد 20 صفحه 347 و تاريخ بغداد جلد 11 صفحه 363 اين مطلب را نقل کردند ) که علي بن جعد نشسته بود و جلسه رواي بود « کُنتُ عِندَ عَلِي بن الجَعدِ وَ ذَکَرُوا حَدِيثٌ إِبنِ عُمَر کُنَّا نُفَاضِلُ عَلَي أَحدِ النَّبِي » همين روايت مطرح شد که ابن عمر ميگويد ما در زمان برتري ميدانيم و ميگفتيم که بعد از پيامبر ابوبکر و عمر و عثمان بهترين مردم هستند و اين خبر به پيامبر هم ميرسيد و ايشان اشکال نميگرفت ، روايت را که نقل کرديم علي بن جعد گفت « فَقَالَ عَلِي أُنظُرُوا هَذَا السَّبِي هُوَ لَم يُحسِن أَن يُطَّلَقَ إِمرَئَتَهُ يَقُولُ کُنَّا نُفَاضِلُ ... » به اين بچه نگاه کنيد که بلد نبوده زنش را طلاق بدهد و بعد ميگويد که ما در زمان پيامبر برتري ميداديم و ميگفتيم ابوبکر و عمر و عثمان و بعد هم سکوت ميکرديم و پيامبر هم به ما چيزي نميگفتند .

عرض کرديم که به گفته اهل سنت عبدالله بن عمر آن زمان شأنيت اين مطالب را نداشته است و اين را علماء و بزرگان اهل سنت نقل کردند و براي خود آنها اين حرف مقبول نبوده است و باز در جاي ديگري از خليفه دوم نقل کردند در الانصاب الاشراف جلد 3 صفحه 474 که شخصي بنزد خليفه دوم آمد « لَو کَانَ ابوعبيدۀ جراح حَياً لَأَستَخلَفتُهُ » اگر ابوعبيده جراح زنده بود او را خليفه بعد از خودم قرار ميدادم « وَ قَالَ رَجُل يَا اميرالمؤمنين فَأَينَ أَنتَ عبد الله بن عمر ؟ » آن مرد گفت پس عبد الله بن عمر چه ميشود ؟ عمر در جواب گفت « قاتلک الله » خداوند تو را بکشد قسم بخدا قصدت خدائي نبوده است « أَستَخلِفُ رجلا مَن لَم يُحسِن أَن يُطَلَّقَ إِمرَئَتَهُ » کسي را که بجاي گزيني خودم برگزينم که ياد ندارد همسرش را طلاق بدهد ؟!!!

اينها رواياتي است که خود اهل سنت در جايگاه عبدالله بن عمر نقل کردند و عرض کرديم که ابن حجر سند روايت را صحيح دانسته بود و علي بن جعد هم از علماء و بزرگان اهل سنت است و ذهبي درباره او ميگويد امام و حجت است و اين آقا ميگويد که تو در آن زمان در چه جايگاهي بودي که بخواهي جانشين پيامبر و يا برتر را تشخيص بدهي ؟

روايتي ديگري در خود صحيح بخاري که ببينيم که عبدالله بن عمر آيا اين جايگاه را داشته يا نداشته ، در جلد 5 صفحه 1986 باب 76 باب هل يرجع اذا راي منکرا في الدعوۀ اگر کسي را جايي دعوت کردند و گناهي ديد آيا ميتواند برگردد يا نيمتواند .

« وَ رَأي إِبنِ مَسعُود صُورَۀً فِي البَيتِ فَرَجَعَ » ابن مسعود به خانه اشان رفت و ديد تصويري است و برگشت « فَدَعَي إِبنِ عُمَر أَبا أيوب » ابن عمر ابو ايوب انصاري را براي عروسي پسرش دعوت کرد « فَرَأَي فِي البَيتِ سِتراً عَلَي الجِدَارِ » ديد که در خانه پرده اي آويزان کردند روي ديوار و منکري در اين بوده ولي توضيح نميدهد که قضيه چه بوده است ولي چون در باب منکر است پس جريان منکر بوده است « فَقَالَ إبن عمر غَلَبَنَا عَلَيهِ النِّسَاءِ » گفت اين چيست ؟ ابن عمر در پاسخ گفت زنم من را مجبور کرد که اين را بديوار بزنم « فَقَالَ مَن کُنتُ أَخشَي عَلَيهِ فَلَم أَکُن أَخشَي عَلَيکَ » من از هر کسي ميترسيدم که اين خصوصيت را داشته باشد که زنش بر او غالب باشد از تو نميترسيدم ولي نميبينم که زنت بر تو غالب شده است و قسم بخدا من در اين خانه غذا نخواهم خورد و برگشت .

بخاري اين را نقل کرده است که عبدالله بن عمر در خانه خودش نميتوانست حرف خودش را بر زنش غالب کند و بر کرسي بنشاند !!! اين آقا ميگويد ما بوديم که در زمان رسول خدا برتري ميداديم و ميگفتيم ابوبکر و بعد عمر و بعد عثمان و سکوت ميکرديم ، اين جايگاه اوست ، خليفه دوم ميگويد « لَم يُحسِن أَن يُطَلَّقَ إِمرَئَتَهُ » نميتوانست زنش را طلاق بدهد .

علي بن جعد امام اهل سنت ميگويد اين شخص در زمان پيامبر بچه بوده است و چطور ميتواند چنين حرفي را بزند و در صحيح بخاري روايتي است که عبدالله بن عمر نميتواند حرف خودش را در خانه خودش تثبيت کند و زنش حرف او را قبول ندارد « غَلَبَنَا عَلَيهِ النِّسَاءِ » زنها زورشان بر ما چربيد !!! فرض کنيم که زمان پيامبر هم يکي از همين زنها به عبدالله بن عمر گفته باشد که شما برو و اين حرف را بزن ، اگر حفصه خواهر ايشان که جايگاه و برخوردهايش نسبت به فاطمه زهرا سلام الله عليها و ساير همسراني که در جانب آن حضرت بودند و خود پيامبر و اميرالمؤمنين جايگاه حفصه مشخص است که چه برخوردي داشته است و عايشه هم همينگونه بوده است و اگر اين دو زن به عبدالله بن عمر گفته باشند که شما اينطور بگو ، عبد الله بن عمري که در زمانيکه سنش بالا رفته است و در مکه و مدينه جايگاهي دارد در خانه خودش به اين صورت است پس در زماني که بچه سال هم بوده و 22 يا 23 ساله بوده است در آن زمان نميتوانسته تحت تأثير زنان قرار بگيرد .

پس کلام خود عبدالله مقبول نيست اما اگر دقيق تر نگاه کنيم ، که عبدالله بن عمر چه عقيده اي درباره حضرت علي داشته که اين کلام را نقل کرده است که در الانصاف الاشراف جلد 3 صفحه443  ميگويد « وَ قَالَ ابواليقضان کَرِهَ عبدالله بِيعَۀَ عَلِي » عبدالله بن عمر خوشش نيامد که با علي بيعت کند ، انگاري که بيعت کردن دل بخواهي است با ابوبکر خوشش آمده و بيعت کرده با عمر هم همينطور و با عثمان هم همينطور ولي با علي خوشش نيامد ، خوب فرض ميگيريم که حضرت علي هم خوشش نيامد که با ابوبکر بيعت کند و فاطمه زهرا سلام الله عليها هم خوشش نيامد که با ابوبکر بيعت کند ، آيا بايد به خانه او حمله کرد !!!!

سعد بن عبادۀ خوشش نيامد که با ابوبکر بيعت کند ولي بر سر او ريختند و او را کتک زدند و بعد هم خليفه دوم شخصي را مأمور کرد که او را بکشد فقط بخاطر اينکه بيعت نکرده بود و اين در صحيح بخاري آمده است « وَ قَالَ ابواليقضان کَرِهَ عبدالله بِيعَۀَ عَلِي » عبدالله بن عمر خوشش نيامد که با حضرت علي بيعت کند « أَمَّا بَايَعَ عبدالملک بن مروان خَوفاً عَلَي نَفسِهِ » ولي با عبد الملک مروان بيعت کرد .

ابن ابي الحديد معتزلي سني عبارت زيبايي دارد و ميگويد اهل سنت روايت داريد که عبدالله بن عمر وقتي سنش بالا رفت نميتوانست درست تشخيص « وَ قَد رُوِيتُم أَنَّهُ لَم يُمَيِّز بَينَ المِيزَانِ وَ العُودِ بَعدَ الطُّولِ السِّنِّ » عبدالله بن عمر وقتيکه سنش بالا رفته بود فرق بين عود و ترازو را نميفهميد ( عود يعني تار ) فرق بين تار و ترازو را نميفهميد  « وَ لَم يُمَيِّز أَيضاً بَينَ إِمام الرُّشدِ وَ إِمَام الغَيِّ » و فرق بين امام رشد و امام غي را نمي فهميد« إِمتَنَعَ مِن بِيعَۀِ علي عليه السلام » از بيعت با حضرت علي امتناع کرد ولي نصف شب به در خانه حجاج رفت « وَ طَرَقَ الحَّجاج بَابَهُ لَيلاً لِيُبَايِعَ لِعَبدالملک » براي اينکه با حجاج که نماينده عبدالملک بود بيعت کند « کَي لاَ يَبِيتُ تِلکَ اللَّيلَۀ بِلاَ إِمَام » تا اينکه آن شب بدون امام نماند « زَعَمَ لِأَنَّهُ رُوِيَ عَنِ النَّبِي أَنَّهُ قَالَ مَن مَاتَ وَ لاَ إِمَامَ لَهُ مَاتَ مِيتَۀً الجَاهِلِيَّۀ » هر کسيکه بميرد و امام نداشته باشد بمرگ جاهليت مرده است.

جالب است که مراجعه کنيد تمام رواياتي که « مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ » يا « وَ مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً » يا « مَن مَاتَ وَ لاَ إِمَامَةً لَهُ مَاتَ مِيتَةً الجَاهِلِيَّة » و ... تقريباً نود و پنج درصدش به عبدالله بن عمر است که يکي در اين قضيه است و يکي براي قضيه بيعت ديگري با يکي از خلفاء بوده است که گفتند بيعت با يزيد بوده است .

و حجاج هم وقتي اين وضعيت را ديد و فهميد عبدالله بن عمر براي چه آمده خواست او را حقير و پست کند و پايش را از زير رختخواب بيرون آورد و گفت با پاي من بيعت کن .

شرح نهج البلاغه ـ جلد 13 ـ صفحه 145

اگر بگويند که ما اين را قبول نداريم ولي به هر صورت بلاذري در انصاب الاشراف اين مطلب را نقل کرده است اگر اين را قبول نداشته باشيد با اين چکار ميکنيد که اين آقا پشت سر حجاج بن يوسف نماز خوانده است و در مجموع الفتاوي ابن تيميه جلد 3 صفحه 281 نقل کرده است که « وَ کَانَ عبدالله بن عمر وَ غَيرَهُ مِنَ الصَّحَابَۀ يُصَلُّونَ خَلفَ حَجّاج بن يوسف » عبدالله بن عمر و غير او پشت سر حجاج نماز ميخواندند .

ابوبکر انصاري تلمساني الجوهرۀ في نصب النبي و أصحاب العشرۀ که کتابي در فضائل عشره مبشره است و در اين کتاب خيلي جالب است که ميگويد « حجاج بن يوسف صَلَّي وَرَائَهُ عبدالله بن عمر مُوسِماً » در يک سفر حج عبدالله پشت سر حجاج نماز خواند .

و از همه اينها جالبتر بحث تحريف صحيح بخاري است که در شرح عقيلۀ تهاويه جلد 1 صفحه 421 ابن ابي العز حنفي که اين کتاب در کتابخانه هاي احناف در ايران فراوان است « و في صحيح البخاري أَنَّ عبدالله بن عمر کَانَ يُصَلِّي خَلفَ الحجاج بن يوسف » در صحيح بخاري آمده که عبدالله بن عمر پشت سر حجاج نماز خواند و همچنين انس بن مالک « وَ کَانَ الحجاج فَاسِقاً ظَالِماً » حجاج هم فاسق و هم ظالم بود و بيعت با حضرت علي را رها کرد و رفت و پشت سر حجاج نماز خواند .

ابن عبد المنعم ترسوسي ديگر عالم اهل سنت در کتاب تحفۀ الترک في ما يجب أن يعمل في الملک جلد 1 صفحه 5 متوفي 758 روايت نقل کرده و بخاطر اينکه در اين کتاب حقايق بسياري را مطرح کرده است مورد بي مهري وهابيون قرار گرفته و سعي ميکنند که ديگر اين را چاپ نکنند ميگويد معاويه تمام طرفداران خود را وادار کرد که با يزيد بيعت کنند « وَ أَکرَهَ کِرَامِ الصحابۀ عَلَي ذَلِکَ تَحتَ بَارَقَۀِ الصَّيفِ » و مجبور کرد بزرگان صحابه را زير سايه شمشير که بيعت کنند « بَل حَتَّي عبدالله بن عمر أَلَّذِي بَايَعَهُ وَ بَايَعَ يَزِيدِ » همان کسي است که هم با او بيعت کرد و هم با يزيد بيعت کرد .

عبدالله بن عمر را حجاج بن يوسف کشت و همين حجاج بن يوسف که نيمه شب عبدالله بن عمر براي بيعت به درب خانه او رفت و با پاي او بيعت کرد همين حجاج او را کشت « بِأَخَصِّ مَا تَتَّفِقُ عَنهُ ذِهنِيَّۀِ الشَّيطَانِ » با ساده ترين حيله او را کشت و يکي از طرفدارانش را سوار اسب فرستاد و در راه به عبد الله بن عمر زد و او هم پيرمرد بود افتاد مجروح شد و بعد هم يکي ديگر از طرفدارانش را فرستاد و دوايي را آورد و گفت به عبدالله بن عمر بدهيد تا بخورد و حالش خوب ميشود و خورد و حالش خوب نشد و مُرد .

اين وضعيت عبدالله بن عمر است و با حضرت علي بيعت نميکند و با يزيد و معاويه و حجاج بن يوسف بعنوان نماينده فرزند مروان بيعت ميکند و اين شخص در بخاري از او روايت نقل ميکند که ما در زمان پيامبر ميگفتيم ابوبکر و عمر و عثمان و ديگر بقيه مثل هم هستند .

بخاري که خودش اهل فن است و به اصطلاح ميگويد من مجموعه اي از صد هزار روايات با سند صحيح را حفظ هستم و سيصدر هزار روايت بدون سند حفظ هستم و چقدر روايت صحيح ياد دارم و ... اينها را در ميان هزاران روايت گزينش کردم ، آيا گزينش بخاري بايد اينگونه باشد با نگاه اجمالي که به زندگي عبدالله بن عمر نقل کرديم و از صحيح بخاري نقل کرديم که اولاً ياد نداشت زنش را طلاق بدهد و دوماً زنها بر او غالب بودند .

آيا چنين جايگاهي دارد که از او روايت نقل کنيد که ما در زمان رسول خدا ميگفتيم ابوبکر و عمر و عثمان و ديگر بقيه مثل هم هستند و يکي هستند و با هم فرقي نميکنند ، آيا اين درست است ؟!! هر چه بيشتر صحيح بخاري را ملاحظه کنيد مي بينيد که واقعاً جانبداري او بر ضد اميرالمؤمنين خيلي واضح است و شکي در آن نيست .

براي اينکه مشخص شود روايت ديگري در صحيح بخاري ميخوانم که اين روايت در سه جاي صحيح بخاري با مضامين مختلف آمده است جلد 1 صفحه 379 شماره 1075 و روايت اينگونه است که اميرالمؤمنين و فاطمه زهرا سلام الله عليها در خانه نشسته بودند و پيامبر اکرم تشريف آوردند و زمان سحر فرمودند « أَ لاَ تُصَلِّيَانِ ؟ » آيا نماز نميخوانيد ؟ گفتند « أَنفُسَنَا بِيَدِ اللهِ » ما روحمان دست خداست اگر بخواهد ما را مجبور کند نماز ميخوانيم و با اين بهانه خواست بخوابد « فَانصَرَفَ حِينَ قُلنَا إِلَي ذَلِکَ وَ لَم يَرجِع إِلَيَّ شَيئً » پيامبر رفت و جواب من را هم ندادند و بعد شنديم که پيامبر روي زانوشان ميزنند و فرمودند « وَ كانَ الْإِنْسانُ أَكْثَرَ شَيْ‏ءٍ جَدَلاً » هر چه به انسان هم بگويي جدل ميکند .

خوب اين آيه و استدلال به اين آيه به چه معناست ؟  اگر به تفسير الدر المنثور جلد ميگويد « وَ أخرج إبن أبي حاتم » کسي است که ابن تيميه گفته که او روايتهاي صحيح در تفسيرش گزينش کرده است « عن إبن زيد فِي قَولِهِ وَ كانَ الْإِنْسانُ أَكْثَرَ شَيْ‏ءٍ جَدَلاً قَالَ أَلجَدَل أَلخُصُومَۀ » جدل خصومت است ، چه خصومتي است ؟ « خُصُومَۀِ القَومِ لِأَنبِيَائِهِم وَ رَدَّهُم عَلَيهِم مَا جَائُوا بِهِ » درگيري امتها با پيامبران و رد کردن دستورات پيامبران است « وَ کُلُّ شَيئٍ فِي القُرآنِ مِن ذِکرِ الجَدَلِ فَهُوَ مِن ذَلِکَ الوَجهِ » هرچه در قرآن از جدل آمده باشد مضموش مردمي هستند که با پيامبر خود مخالفت کردند « فِي مَا يُخَاصِمُونَهُم مِن دِينِهِم يَرُدُّونَ عَلَيهِم مَا جَائُوا بِهِ » رد ميکنند بر انبيائشان ديني که آوردند و در دين با انبيائشان مخالفت ميکنند .

يعني پيامبر اکرم وقتي که از پيش فاطمه زهرا و اميرالمؤمنين رفتند فرمودند خدايا من چکار کنم اين انسانها هر چه من دين برايشان مي آورم رد ميکنند و قبول نميکنند ، آيا معقول است که فاطمه زهرا سرور بانوان عالم چنين باشد و آيا معقول است که اميرالمؤمنين که اهل سنت ايشان را خليفه چهارم ميدانند چنين باشند « وَ كانَ الْإِنْسانُ أَكْثَرَ شَيْ‏ءٍ جَدَلاً » اگر کسي در اين زمينه از شما سؤالي پرسيد چه پاسخي خواهيد داد .

بخاري تلاش فراوان دارد در نفي نظريه تربيع و در جلسه قبل از تاريخ أوسط آورديم و در اين جلسه از صحيح بخاري آورديم و نقدش هم کرديم و بخاري روايتهاي را نقل ميکند که ثابت ميکند اميرالمؤمنين در دين با پيامبر مخالفت کرده و نه در مسائل دنيايي ، آيا اين براي اهل سنت مقبول است و اينها مطالبي است که در صحيح بخاري آمده است و عقيده بخاري را راجع به اميرالمؤمنين نشان ميدهد .

سؤال يکي از بينندگان :

شنيديم که خلفاء براي دادن حق زهرا به خود حضرت زهرا شاهد از ايشان خواستند و همچنين شنيديم که  برخي از صحابه بعد از پيامبر اکرم مي آمدند و ميگفتند که پيامبر بمن قول دادند که فلان چيز را بمن بدهند و بدون اينکه شاهد بياورند به آنها عطا ميشد و يا در زمان برخي از خلفاء به عايشه يا حفصه مبلغ بيشتري از بيت المال ميدادند ؟

پاسخ آقاي ابوالقاسمي :

درباره سؤال اولي که پرسيديد در سايت مؤسسه تحقيقاتي وليعصر در بخش مقالات ، مقاله مفصلي راجع به حديث « نَحنُ مَعَاشِرَ الأَنبِيَاءِ لاَ نُورَث مَا تَرَکنَاهُ صَدَقَۀً » يکي از فصلهايش فصل 5 مخالفت خلفاء و علماء اهل سنت با اين روايت است که يکي از مطالبي که در آن مطرح کرديم مخالفتهاي خود ابوبکر با اين اولين نکته نوشتن خود ابوبکر نامه فدک است که خود ابوبکر که ادعا ميکند « نَحنُ مَعَاشِرَ الأَنبِيَاءِ لاَ نُورَث مَا تَرَکنَاهُ صَدَقَۀً » فدک را براي فاطمه زهرا سلام الله عليها نوشت و خليفخه دوم نامه را پاره کرد و اين مطلب در سيره حلبيۀ جلد 3 صفحه 488 آمده است .

نکته دوم اين است که خيبر را بين همسران پيامبر اکرم تقسيم کردند و همه هم مالک شدند و اين در صحيح بخاري جلد 2 صفحه 829 شماره 2203 آمده است و همچنين در جاي ديگر ميگويد « ثُمَّ قَالَ السکي لاَ يَعتَرِضُ بِأَنَّهُم کَانَ فَضلَ العَائِشَۀ فِي العَطَاءِ » اشکال نگيريد که چرا عمر به عايشه بيشتر عطا کرده است « أَنَّهُ عَلَلَ ذَلِکَ بِمَزِيدِ حُبِّ رسول الله » گفت پيامبر اکرم او را بيشتر دوست داشته و لذا به او بيشتر عطا ميکنيم .

در همان مقاله ما بحث مفصلي در رابطه با ارث آورديم و ادعاهاي صحابه در مورد اينکه ما از پيامبر چيزي ميخواستيم که پيامبر به ما چنين وعده اي کرده است از جمله جناب جابر بن عبدالله انصاري در آن ادعا خود ابوبکر شهادت داد و اين کلام را قبول کرده است .

سؤال يکي از بينندگان :

ميگويند که در کتب اهل سنت آمده است که هر کس حضرت علي عليه السلام را بر خلفاء برتر بداند هيچ عملي از او پذيرفته نميشود و يا اينکه اصلاً او کافر است ؟

پاسخ آقاي ابوالقاسمي :

روايت « مَنْ فَضَّلَنِي عَلَى أَبِي بَكْرٍ وَ عُمَرَ جَلَدْتُهُ حَدَّ الْمُفْتَرِي » است که اهل سنت ادعا کردند که حضرت علي عليه السلام فرمودند و سند روايت ضعيف است هر کس من را بر شيخين برتر بداند بر او شلاق جاري ميکنم .

حتي طبق مباني اهل سنت سند اين روايت ضعيف است و جداي از اينکه احمد بن حنبل در گفته است که « مَا رُوِيَ فِي حَقِّ أَحَدٍ مِنَ الصَحَابَۀ بِلأَسَانِيدِ الجِيَادِ مِثلُ مَا جَاءَ فِي عَلِي » و اين را ابن حجر در فتح الباري نقل ميکند که در باره هيچکدام از صحابه با سند معتبر آنچه درباره علي فضيلت آمده است نيامده و لذا اين ادعايشان هم مقبول نيست .

سؤال يکي از بينندگان :

به غير از بيعت رضوان و غدير اصحاب در چه جاهاي ديگري پيمان شکني کردند ، آيا باز هم پيمان شکني کردند ؟

پاسخ آقاي ابوالقاسمي :

بيعت رضوان در واقع عمومي بود و چندين صحابه با پيامبر اکرم بيعت داشتند که يکي از آنها بيعت عقبه است و ابتدا با پيامبر بيعت کردند که در مکه تا پاي جان از شما دفاع خواهيم کرد اما در جنگها فرار کردند و اين اولين بيعتي بود که شکسته بود ، بيعت ديگر بيعت نساء بوده است که زنها بيعت ميکردند که مرتکب فحشاء نشوند ولي طبق روايات و آيات پيامبر بر برخي از مردها و زنها حدّ جاري کردند و آيه قرآن ميگويد با زنها مؤمنه اينگونه بيعت کن ولي بر برخي از آنها حدّ جاري شده است و آيا معناي اين جز اين است که آن بيعت هم شکسته شده است ؟! و خود بيعت رضوان بيعتي بود که « لاَ يَفِّر » در جنگها پيامبر بيعت ميگرفتند و تأکيد ميکردند که تا پاي جان بمانيد ولي نميماندند در بيعت رضوان پيامبر اکرم فرمودند حداقل فرار نکنيد و اگر رخمي شديد و اسر شديد خودتان را از کشته شدن حفظ کنيد ولي فرار نکنيد ولي باز هم در جنگهاي بعدي فرار کردند و لذا پيامبر در جنگ حنين وقتيکه مسلمانها فرار کردند به عباس عموي خود که صداي بلندي داشت دستور دادند که « أَينَ أَصحَابَ الثمرۀ » کجا هستند اصحاب بيعت ثمره و رضوان کجا هستند ؟ شما بيعت کرديد که فرار نکنيد ولي فرار کرديد !!!

موارد ديگري بيعت نبوده ولي مخالفت با پيامبر اکرم بوده و در حجۀ الوداع بوده که پيامبر فرمودند کسي روزه نگيرد ولي برخي روزه گرفتند و باز پيامبر اکرم فرمودند حج تمتع انجام دهيد ولي باز عده اي عبارات زننده اي گفتند و مواردي که صحابه با پيامبر مخالفت کردند اگر کسي بخواهد جمع کند کتاب مفصلي خواهد شد .

به ابجد  نقض اسلامی۱۰۹۲+ ۱۱۰ علی = ۱۲۰۲ ابجد ابوبکر و عمر و عثمان ۱۲۰۲حکم اسلام را نقض نمودندو عهد شکن شدندبعد از غدیر این سه خلیفه کافر شدند کسیکه عهد خود را بشکند کافر میشود ابجد اسلام 132 +92 محمد +110 علی +5 تن +12   امام +14 معصوم = 365 روز سال اسلام 132 امامن 132 قلب 132 محممد 132  بنگاه دینی  132  به ابجد وارث دین آدم = 816- 541 عمر و ابوبکر = 365 روز سال یعنی 14 معصوم 5+6+3= 14 معصوم  ابوبکر ۲۳۱ -۱۱۰علی =۱۲۱یا علی ۱۲۱جهاده حق۱۲۱ آیه دین ما 121بر حقترین مکتب اسلام تشیع میباشد121پدر و مادر 245 شیعیانی 451-541 عمر و ابوبکر= 110علی میباشدابوبکر و عمر دو قاصب خلافت ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر و ابوبکر 541 بودند شیطان به ابجد صغیر 22 عمر 22 شیطان22 ابابکر22 مقصر 22 دروغ 22 هذیان 22 باخدعه22نیرنگ 22خیانته22 لامذهب 22با فتنه 22 بدبختی 22 22بمکر 22عمر22 لجنیا 22بنادانی 22 قصبی 22شرابیا 22 بشرابخار 22 دوزخه 22 تکبر 22بنفاقه22 منکر22 22تعصب 22 مکارا 22 نفرت 22به ابجد شیطان 22 عمر 22 ابابکر 22مقصر22ناخلفه22 دروغ22 بناجور 22 خرخر ها 22بناحقه ۲۲ ابابکر ۲۲عمر ۲۲ کلک۲۲بظلمته ۲۲ لامذهب۲۲نفرت ۲۲انزجار22نابحقه 22 پررو۲۲ ۲۲عمر22 نیرنگ ۲۲بظلمته ۲۲لامذهب۲۲ بمنافقا ۲۲ عمر ۲۲ ابابکر22 بنامردا 22 عمر 22 ابابکر22 شیطان 22 با خجالته 22 شرمکن به ابجد شیطان 22 عمر22 ابابکر 22 مقصر 22 هذیان 22 بمکر22 باخدعه22 بکرد22 نامردان 22 بدشمن بشر 22 لعنت22 ملحد 22 22 عمر 22خیانته22 لامذهب 22با خدعه 22 ابابکر22 با فتنه 22 بدبختی 22 لواط 22 ایدز 22 عمر 22 ابابکر 22 بمکر 22عمر22 لجنیا 22بنادانی 22 قصبی 22شرابیا 22 بشرابخار 22 تکبر 22بنفاقه22 نیرنگ 22 منکر22 22 مفصد 22 هذیان 22 دروغگو 22 عمر 22 مقصر 22 لعنت 22 ملحد 22 لعنت 22 مفصد 22 22 هذیان 22 دروعگو 22 عمر 22 لعنت 22 ابابکر22 ملحد 22 بدبختی22 ایدز 22 لواط22 بکرد 22 ایدز22 بگرفت 22تعصب 22 مکارا 22 نفرت 22بناحقه 22 به ابجد شیطان 22 عمر 22 ابابکر 22مقصر22ناخلفه22 بناجور 22 خرخر ها 22نیرنگ22 ۲۲ ابابکر ۲۲عمر ۲۲ کلک۲ ۲ نیرنگ ۲۲بظلمته ۲۲لامذهب۲۲نفرت ۲۲انزجار22ناخلفه 22نابحقه 22 پررو۲۲ ۲۲عمر22 نیرنگ ۲۲بظلمته ۲۲ دوزخه ۲۲لامذهب۲۲ مقصر22 بمنافقا۲۲ عمر ۲۲ ابابکر 22 ابابکر22با خجالته 22 شرمکنعجب وبي داري ابوبکر و عمر دو قاصب خلافت ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر و ابوبکر 541 بودند مقصر 430 -60 پلیدیها = 370 شیطان - 60 پلیدیها = 310 عمر از شیطان پلیدتر بوده است لعنت الله قوم لکافرین 1153-1202 سه خلیفه = 49 ابجد صغیر ابوبکر و عمر 49 شیطان به ابجد صغیر 22 عمر 22 شیطان22 ابابکر22 مقصر 22 دروغ 22 هذیان 22 بمکر 22 باخدعه22نیرنگ 22خیانته22 لامذهب 22با فتنه 22 بدبختی 22 22بمکر 22عمر22 لجنیا 22بنادانی 22 قصبی 22شرابیا 22 بشرابخار 22 دوزخه 22 تکبر 22بنفاقه22 نیرنگ 22 منکر22 22تعصب 22 مکارا 22 نفرت 22بناحقه 22 به ابجد شیطان 22 عمر 22 ابابکر 22مقصر22بناحقه دروغ 22ناخلفه22 دروغ22 کلک22 بناجور 22 خرخر ها 22نیرنگ22بناحقه ۲۲ ابابکر ۲۲عمر ۲۲ کلک۲ ۲ نیرنگ ۲۲بظلمته ۲۲ دوزخه ۲۲لامذهب۲۲نفرت ۲۲انزجار22ناخلفه 22نابحقه 22 پررو۲۲ ۲۲عمر22 نیرنگ ۲۲بظلمته ۲۲ دوزخه ۲۲لامذهب۲۲ مقصر22 بمنافقا۲۲شرابیا ۲۲ عمر ۲۲ ابابکر22 بنامردا 22 عمر 22 ابابکر22 شیطان 22 با خجالته 22به ابجد رجم 243 - 12 امام = 231 ابوبکر 231 سنگ زدن به سه شیطان در مکه  سنگ زدن به سه شیطان آل سعود یا آل سقوط  جدیدا" هر دو طرف شیطان دیواری کشیده تا حاجیان  نتوانند شیطان را سنگ بزنند مسخره ترین کار وهابی ها  مسخره  310 باب مسخره 310 به ابجدشیطان 22شیطان22عمر22مقصر22 ابابکر 22 ملحد 22 دروغ 22  شرمکن مار زنگی 310کفری 310 منکر 310 عمر 310 نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 مکرن 310

 

بيا به وب منم سر بزن اگه  22 شیطان 661خائن 661 عثمان 661 اینتر 661 برای محوه هر مسئله یک اینتر بزنید حق ناحق شده و مسئله پاک میشود و نامردان از این روش بسیار استفاده میکننددر آئین زرتشته دعایی از حضرت= زرتشته 1312-1202سه خلیفه = 110 یا علی 

 

مشرکا دین اسلامی 231عصیان231 بخاره دین 231کوره231دورویه231 وادی کفر 231 نافهندا 231  نفاق 231 فقان 231 عصان 231 کی را 231نفاق231 +430مقصر = 661اونجاتم میشه661  ابوبکر231+مقصر430= 661 عثمان 661 خائن 661شرمگینانی 661 خا ی م ی  661 به ابجد قاتل فاطمه سه شیطان صفت بودند که عدد شیطانی آنها 666  میباشد ظالمه ۹۷۶ – ۳۱۰ عمر =۶۶۶ علامت شیطان پرستان ظالم ۹۷۱-۳۱۰ عمر =۶۶۱ عثمان – ۲۳۱ ابوبکر =۴۳۰ مقصر اصلی دین ابوبکر عمر و عثمان میباشند

 

 

دزدان فدک فاطمه 310 گمراه دین 310 دلیل نفاقه 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین310 نیرنگ 310 ابله منافقا 310یا بلاء دین اسلام 310عمر 310 گمراه دین310 منکر 310 کفری 310 منکر310نیرنگ310حرامیان 310گمراه دین310بمار زنگی 310کفری310نا اهل کل مذاهب310 نامردیه 310اهل نابکار 310اهل نابکار310 درد کل مذاهب310 نا اهل کل مذاهب 310نابکاراهل دین310 احمقها احمقها 310منکر 310جاهل منافق310 گمراه دین 310نمرودی 310 نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310نمرودی310 سامری310 گمراه دین310 اباجهل در دین 310 بی ایمان دین اسلام 310 310 عمر 310 قاصبان بدین 310 جاهل منافق 310 ابله منافقا 310 عمر 310 گمراه دین 310 جاهل منافق 310 کفری 310حرامیان310 ابله منافقا 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310 منکر 310 وهابیه منافقی 310 عمر310 فتنه ها 310+231= 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 +430 مقصر = 971 ظالم -310 عمر ظالم 971-310 عمر = 661 عثمان - 430 مقصر = 231 ابوبکر مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 عمر به ابحد عمر310نیرنگ 310حرامیان 310جاهل منافق 310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری 310 فاسقه دین310 فاسق دینه 310منکر 310نیرنگ310 عمر310نامردیه310 کفری 310نیرنگ 310گمراه دین310ابله منافقا310 نامردیه310حرامیان 310عمر310منکر 310نمرودی 310نیرنگ310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری310 310حرامزاده پلید310بدجنس عالم احمقا 310گبر پلید دین 310 منکر 310سگ هار پلید 310وحشی هاریا 310بابقره 310حاهل منافق 310 بمردک پلید 310حرامزاده پلید310 فاسق دینه310کلب کلب هار310جهل مرکبی 310بمار زنگی 310 رمز زناه310 فسق کلیه310گمراه دین310گمراه دین310 فسق دینها 310گمراه دین 310 جاهل منافق310 فاسق دینه 310 حرامیان 310 نیرنگ310 قاصب مذهب الله 310 مذهب ناحق اهل دین 310گره اهل دینه 310 قفل اهل دین 310 قاصب مذهب الله 310 مخالف اهل دین 310 فاسق دینه 310 نیرنگ310 با اهل منافق310 ملعون و پلید اهل دین 310قاصب بکل دین 310 اهل نابکار 310 بمنافق اول 310 ابله منافقا310 جاهل منافق310 حرامیان 310فسق دینها310 دزدان فدکه فاطمه 310دزدان فدکه فاطمه310حرامیان310بی ایمان دین اسلام 310گبرپلید دین310 310 حرامیان310 دقلبازملحد310ببقرها 310بقلدره دینه310کلب کلب هار310 جاهل منافق 310نارجهیما 310سم ری310سامری قوم محمد عمرابن خطاء 310 گمراه دین310جهل مرکبی310با کافرها 310بانادانه دین اسلام310 بمردک پلید310 آشوبا310 دقل بازملحد310کفری310 منکر310سامری310 گمراه دین 310جاهل منافق 310حرامیان 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند 310 منکر 310سگ هارپلید310 310کلب کلب هار310وحشی هاریا310فس قینی310 دلیل نفاقه 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین 310ابله منافقا 310جاهل منافق 310 سامری 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند310 گمراه دین 310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310 عمر 310 جاهل منافق 310 حرامزاده پلید 310 رمززناه 310 گمراه دین 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 کفری310 نیرنگ310نمرودی 310سامری310 310مار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310 منکر 310کفری 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310نار جهیما 310 به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231عصیان 231 ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها231 ادیانی جعلی باطل 231 بابی عقلیها231یاابوسفیانی231دورویه 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231 احمق ملحد231 لانه جاسوسیه 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 احمق ملحد 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدواهل بیت 527 +14 معصوم = 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اند

+ نوشته شده در سه شنبه 23 ارديبهشت 1393برچسب:,ساعت 11:52 توسط برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان اسلامه حق 245 علی 110+ 135فاطمه = 245 و آدرس aaaali110.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.به ابجد اسلامه حق 245 یعنی فاطمه و علی 245 وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین وزیر پیامبر 476 - 231= 245علی فاطمه 245وصی نبیا 169علی مهدی169 با نماینده بحق محمد علی حسن حسین مهدی 245 اسلامه حق 245 یعنی علی110+ +135= 245 اسلامه حق 245 منظور علی و فاطمه پدر مادر شیعیان میباشنددرود و صلوات خدا بر پدر و مادر شیعیان اهل بیت پیغمبر اسلام |

حکم الله حکم قرآن 553 -541 فتنه ها عمر ابوبکر= 12 امام هویت اسلام 553 -541 عمر ابوبکر = 12 قرآن چهار
مذاهب باطل دردین اسلام خدایی بایداز خجالت بمیرند ده سال است قادر به جواب گویی نیستند
مناظره جاثلیق بزرگ مسیحیان با ابوبکر رکب وبا و شکست ابوبکر خائن منافق قاصب جاه طلب
مناظره مامون خلیفه عباسی با علمای 73 فرقه باطل در حقانیت امام علی
شیعه یعنی اصل مذهب اصل اسلام110مذهب واقعی الله شیعه میباشد 110یگانه مذهب الله محمد علی 385 شیعه385
با کلمه 66 الله 66 زنده 66 یگانه66آگاه جهان 66دادگاه مذهب 66 ادیان66 الله 66 امام و اسلام خود را ثاب
سیزده رجب به ابجد سیزده 86+110علی=196 دین اسلام 196 کلید اسلام196 کلید بدین الله 196 امام کل دین 196
گوهر بحر ولایت علی مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست
گریه و خنده پیامبر اسلام =اصل اسلام 253+132 بدین الله = 385 شیعه 385
دین واقعی جهان اسلام است مذهب واقعی جهان شیعه است
به دو ابجد =مجاهد 70+40اصل ولایت 110 علی 110ولی دین110 مجاهد53 احمد53 علی فاطمه53 آل طاها آل یاسین53
مذهب امام اول ثانی ثالث رابع خامس سادس سابع ثامن تاسع عاشرهادی عشر ثانی عشر253+132 اسلام =385 شیعه
انسان خلیفه خداوند برای کارهای ارزشی قایل است به ابجد انسان کامل253+132 اسلام= 385 شیعه 385
بانوی عترت الله زهراست سرحلقه انبیایو اولیاء زهراست
مومن136 آئینه136علی136به ابجد کبیر وصغیر علی 136 مومن الله202 آئینه الله202 محمد علی202آقای من 20202
امیر المومنین 12 حرف و ابجدش58+12= 70+40 اصل ولایت = 110 علی 110ولی دین 110 دین الهی110 یمین110 اصحا
علی 110+135 فاطمه =245 کلید مذهب اسلام 245 علی فاطمه 245 مذهب الله150+46 نماینده الله محمد علی = 19
قرآن 351 یعنی 132 اسلام +202 محمد علی +17 نماز = 351 قرآن 351+34باکلام حق =385 شیعه
دین الله130+183مذهب اسلام +72دین الله130 +183مذهب اسلام +72 کاملترین مذهب امامت 72بدین ها= آدم داود
پسر قرضاوی مفتی اهل سنت مصر شیعه شد ایجانب تمام دکترین دنیا را به مبارزه علمی علم ابجد ریاضی قرآن دع